پرچمدار پیامبر در آخرت

همان طور که در دنیا نزدیکترینِ به پیامبر بودید در قیامت هم همین گونه خواهد بود.

فقط از شما یک تقاضا داریم؛

ما را هم در زیر بیرق خود جا دهید،

ای پدر مهربانم!

یا علی جان!

 


پیامبر خدا صلی الله علیه وآله می فرمایند:

«تو (علی ابن ابیطالب) پرچمدار من در آخرتی، چنان که در دنیا پرچمدار من بودی.» [1]

« علی بن ابی طالب، امین من در روز قیامت و پرچمدار من در قیامت است. علی، کلید خزانه‏ های رحمت پروردگارم است.» [2]

علی بن ابی طالب [در قیامت]، پیشاپیش من است و در دست وی، پرچم من قرار دارد؛ پرچم حمد و ستایش، که بر آن نوشته شده:

«خدایی جز اللَّه نیست. رستگاران، آنانی هستند که به وسیله خدا کامیاب شده ‏اند.» [3]

« وقتی قیامت شد، جبرئیل به نزد من خواهد آمد و پرچم حمد در دست اوست. این پرچم، هفتاد تکّه خواهد داشت که هر تکّه آن، گسترده ‏تر از خورشید و ماه است. آن را به من خواهد داد و من آن را خواهم گرفت و به علی بن ابی‏طالب خواهم داد.» [4]

 

------------------------------

[1] الأمالی، صدوق:533:411، بشارة المصطفی:55.

[2] تاریخ دمشق:8892:330:42، حلیة الأولیاء:66:1، المناقب:311:311.

[3] معانی الأخبار:1:116، علل الشرائع:6:165، الأمالی، صدوق:180:178.

[4] الأمالی، صدوق:1019:756، الخصال:7:583، روضة الواعظین:123.

 

نوشته شده توسط گروه فضائل

دوست پیامبر در بهشت

خیلی ها در زمان پیامبر می خواستند خودشان را به ایشان نزدیک کنند و از این کار استفاده ببرند؛

می خواستند برای خود جایگاهی درست کنند و بگویند که ما در کنار پیامبر بودیم.

اما همه ی این ها الان تمام شده است و برای عده ای آتش دوزخ مانده است و برای یار و برادر همیشگی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نزدیکی و رفاقت در بهشت.

 

ادامه مطلب ...

جواز عبور از صراط

یا رسول الله!

این پل صراطی که شما از آن بارها سخن گفته اید چگونه است؟

چگونه باید از آن عبور کرد؟

آیا لوازمی می خواهد؟

 

پیامبرصلی الله علیه وآله از جبرئیل پرسید:

« امّت من چگونه بر صراط، گذر خواهند کرد؟»

ادامه مطلب ...

سخن گفتن خورشید

ابن شهر آشوب از شیرویه دیلمی با استناد از سلمان فارسی و ابوذر غفاری و ابن عباس از امام علی علیه السلام روایت کرده است :

در روز فتح مکه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به امام علی علیه السلام فرمودند : ای علی! بلند شو و فضلیت خود را نزد پروردگارت نگاه کن، پس وقتی خورشید طلوع کرد با خورشید حرف بزن. امام علی علیه السلام به دستور پیامبر بلند شده و منتظر شدند تا خورشید طلوع کند. زمان طلوع خطاب به خورشید فرمودند : " السلام علیک ایها العید الدائب فی طاعة ربه " سلام بر تو ای بنده ذوب شده در طاعت پروردگارت! سپس خورشید به اذن خدای تبارک و تعالی جواب داد : " و علیک السلام یا أخا رسول الله و وصیه و حجة الله علی خلقه " سلام بر تو ای برادر رسول خدا و وصیش و حجت خدا بر تمام خلقش. راوی می گوید : وقتی امام علی علیه السلام  جواب خورشید را شنیدند خود را بر زمین انداخته و به سجده رفته و خدا را به خاطر فضیلتی که به او داده بود با گریه شکر می کردند. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم سر مبارک ایشان را از زمین بلند کرده و فرمودند : ای برادر من! همانا اهل آسمان را به گریه انداختی و خداوند نزد حاملان و سکان عرش به تو افتخار کرد. سپس فرمودند : خدا را شکر می گویم که مرا از تمام پیامبرانی که فرستاد برگزید و به وسیله وصیّم که سرور اوصیا است پیروز گرداند.


لطفا نظرات خود را برای بهتر شدن بخش معجزات در کادر کناری درج نمایید. با تشکر

*  منبع : پانصد و چهل وشش فضائل و کرامات از امام علی (ع)

 

نوشته شده توسط Ehsan

جامی از آن سوی ابرها

ابن بابویه در امالی با استناد از ابن عباس روایت کرده است :

یک روز با جمعی از اصحاب نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  نشسته بودیم یکباره ایشان به آسمان اشاره کردند ناگهان ابر سفیدی به سمت زمین پایین می آمد. ایشان دستان خود را در آن ابر کردند و یک جام سفید رنگ پر از رطب بهشتی را بیرون آوردند و از آن تناول کردند. سپس آنرا به امام علی علیه السلام  دادند ایشان نیز از آن رطب میل کردند آنگاه آن جام در دستان ایشان تسبیح گفت. سپس یکی از اصحاب عرض کرد :" یا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم  چرا فقط شما از آن رطب خوردید و به ما ندادید" پس به اذن خداوند آن جام گفت :" لا اله الا الله خالق الظلمات و النور اعلموا معاشر الناس ان هدیه الصادق الی نبی الناطق لا یا کل منه الا نبی أو وصی" ( خدایی جز الله نیست، خدایی که خالق تاریکی ها و نور است، ای مردم بدانید و بشنوید همانا من هدیه ای از طرف پروردگار راستگو برای پیامبر ناطق هستم و هیچ کس از من نمی خورد به جز پیامبر و وصی او )


*   منبع : پانصد و چهل وشش فضائل و کرامات از امام علی (ع)

 

نوشته شده توسط Ehsan

صاحب حوض کوثر

تشنه هستم،

عطش امانم را بریده،

می گویند کمی جلوتر از آبی گوارا سیراب می کنند،

اما نمی دانم!

از کرم مولا مطمئن هستم،

اما از خودم نه؛

آیا سر پیمان با مولا مانده ام!؟

 

ادامه مطلب ...

الامام الوالد الشفیق

http://www.kanoonparvaresh.com/states/85/img_boushehr/1983.jpg

 

«امام؛ رفیقی است همراه، و پدرى است مهربان، و برادری همدم، و مادری بسیار دل‌سوز به فرزند کوچک، و پناهگاه بندگان در حوادث ناگوارست.»
این کلمات نورانی را از زبان امام مهربانمان - امام رضا علیه‌السلام - در سفرشان به ایران (مرو) شنیدیم.
امام پدر ماست. براستی پدر ماست. پیامبر رحمت هم فرمود: «أَنَا وَ عَلِیٌّ أَبَوا هَذِهِ الْأُمَّةِ» : «من و علی علیه‌السلام پدران این امّتیم.» (عیون‏أخبارالرضا‌علیه‌السلام 2/85 ح29)
آن‌هم چه پدری؟ مهربان‌ترین. آیا از خداوند مهربان‌تر سراغ داریم؟ امام خلیفة‌الله است؛ جانشین خدا. او مهربان‌ترین است. او مظهر رحمت خداست. امام باقر علیه‌السلام فرمود: «نَحْنُ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ» : «ماییم رحمت خداوند بر آفریدگانش.» (امالی شیخ‌طوسی/654 ح4)
پس پدر مهربان‌مان از یادمان نرود. «الْإِمامُ ... الْوالِدُ الشَّفیقُ» : «امام پدری است مهربان.» (کافی 1/198 ح1)

علم الله

«عَلَم» در لغت آن‌چیزی است که در بیابان‌ها نصب می‌شود تا گم‌گشتگان به آن هدایت یابند. خداوند امیرمؤمنان علی علیه‌السلام را عَلَم خویش قرار داده است. یعنی به وسیله‌ی ایشان است که آفریدگان به خداوند هدایت می‌شوند.
در حدیث قدسی آمده که خداوند فرمود: «وَ اصْطَفَیْتُ لَهُ عَلِیّاً ...وَ جَعَلْتُهُ الْعَلَمَ الْهادِیَ مِنَ الضَّلالَةِ» : «من برای (حبیبم محمّد صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله) علی علیه‌السلام را برگزیدم ...و او را تنها عَلَمِ هدایت‌گرِ از گمراهی قرار دادم.» (عیون‌أخبار‌الرّضا‌علیه‌السّلام 2/49 ح191)
همچنین پیامبراکرم صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله به امیرمؤمنان علی علیه‌السلام فرمودند: «أَنْتَ الْعَلَمُ الْمَرْفوعُ لِأَهْلِ الدُّنْیا، مَنْ تَبِعَکَ نَجا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْکَ هَلَکَ» : «تویی آن عَلَم برافراشته شده برای اهل دنیا. هرکس از تو پیروی کند، نجات یافته و آن‌که از تو سرپیچی نماید، هلاک شده است.» (امالی شیخ‌صدوق/306 ح14)

سخن گفتن زمین

سید علی بن موسی بن طاووس در کتاب اقبال روایت کرده است :

شنیدم اسماء بنت عمیس خثعمیه می گفت که فاطمه زهرا علیها السلام به من فرمودند: " در یکی از شب ها پدرم بر امیر المؤمنین علیه السلام وارد شدند و من خواب بودم ، در حالیکه ترسیده بودم از خواب پریدم و می لرزیدم. " پدرم فرمودند : " ای دختر بزرگوارم چرا ترسیده ای ؟ " عرض کردم : " من شنیدم زمین با امام علی علیه السلام حرف می زد و ایشان نیز با زمین حرف می زدند. " سپس پدرم به سجده طولانی رفتند و بعد از مدتی سر مبارکشان را بالا آوردند و فرمودند : " ای دخترم ! بشارت بده به طبیب نسل ، زیرا خدای تبارک و تعالی همسرت را از تمام عالمیان افضل نموده و به زمین امر کرده است که با او حرف بزند و تمام حوادثی را که در رو و زیر و مشرق و مغرب آن اتفاق می افتد را به ایشان خبر بدهد. "

*   منبع : پانصد و چهل وشش فضائل و کرامات از امام علی (ع)

 

نوشته شده توسط Ehsan

اسب آسمانی

ابن شهر آشوب از حسن بن زکریای فارسی روایت کرده است :

یک روز امام علی علیه السلام با پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بیرون از مدینه راه می رفتند در حالی که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بر اسبی سوار بودند و امام علی علیه السلام پیاده راه می رفتند ، تا وقتی که به چاه آبی رسیدند. در همان جا ایستادند و وضو گرفتند و نماز خواندند. امام علی علیه السلام می فرمایند: "هنگامی که در سجده بودم یکباره پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : " " ای علی سرت را بالا بیاور و به هدیه ای که خدا به تو داده نگاه کن " ، آنگاه سرم را بلند کردم و یک اسب زین دار و لجام شده دیدم که بالای آن ابری بود. پس رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به من فرمودند : " این اسب هدیه ای از طرف خدای تبارک و تعالی برای تو است ، پس سوار شو ! " من نیز سوار آن اسب شدم و با پیامبر حرکت کردم.

 

*   منبع : پانصد و چهل وشش فضائل و کرامات از امام علی (ع)

 

نوشته شده توسط Ehsan