چرا علی ابن ابیطالب!؟

مفضل فرزند عمر در جایی این روایت را دیده بود که علی ابن ابیطالب علیه السلام تقسیم کننده ی بهشت و جهنم است،

اما برایش جای سوال بود که این یعنی چه؟

مگر می شود کسی جز خداوند این کار را انجام دهد؟

 

این سوال ها در ذهنش مانده بود تا اینکه روزی خدمت امام صادق علیه السلام رسید و از ایشان پرسید:

ای پسر رسول خدا! چرا امیر مؤمنان علی بن ابی طالب ‏علیه السلام، تقسیم‏ کننده بهشت و جهنّم شده است؟

ادامه مطلب ...

اولین مصافحه کننده

 

اولین مومن به پیامبر،

اولین یاور،

اولین جهادگر،

اولین جانشین،

...

و اولین کسی که با پیامبر در قیامت دست خواهد داد.

 

پیامبر خدا صلی الله علیه وآله،در حالی‏که دست علی ‏علیه السلام را گرفته بود، فرمودند:

« این، اوّلین کسی است که به من ایمان آورد و اوّلین کسی است که در روز قیامت با من دست خواهد داد.» [1]

ادامه مطلب ...

تقسیم کننده ی بهشت و جهنم

همه ی عالم یک جا جمع شده اند.

کسی سخنی نمی گوید و همه منتظرند،

منتظر یک فرمان؛

که به جهنم بروند یا به بهشت.

عده ای مضطربند و عده ای از شادی در پوست خود نمی گنجند!

همه منتظرند.

منتظر فرمان آقای عالم.


ادامه مطلب ...

ندایی که با آن پیراهن هارون بن عمران از طرف خدا به امام علی...

ندایی که با آن پیراهن هارون بن عمران از طرف خدا به امام علی علیه السلام هدیه شد!!!

ابن شهر آشوب از قنبر (غلام امام علی علیه السلام) روایت کرده است :

روزی با امام علی علیه السلام کنار رود فرات قدم می زدیم ، در همان حال مولایم ایستادند و پیراهن خود را در آورده و داخل آب رفتند و مشغول شنا کردن شدند ، پس موجی آمد و پیراهن ایشان را با خود برد. امام از شنا کردن دست کشیدند و بیرون آمدند  و خواستند پیراهن خود را بپوشند اما آنرا ندیدند ایشان خیلی ناراحت شدند . یکباره صدایی در آسمان پیچید که می گفت : " ای ابالحسن! طرف راست خود را نگاه کن و آنچه را که دیدی بردار. " آن حضرت به طرف راست رو کردند و یک پیراهن تمیز و تا شده را دیدند. آنرا از زمین برداشته و پوشیدند. هنگام پوشیدن یک تکه کاغذ از جیب آن افتاد. امام آنرا از روی زمین برداشتند و بوسیدند و روی چشمان خود گذاشتند ، سپس آن را باز کردند و خواندند ، در آن نوشته شده بود :" هذه هدیه من الله العزیز الحکیم الی علی بن ابیطالب و هذا قمیص هارون بن عمران و أورثناها قوما آخرین " ( این هدیه ای است از طرف خدای عزیز و حکیم برای علی بن ابیطالب علیه السلام و این پیراهن هارون پسرعمران می باشد و آنرا به دیگران به ارث دادید.)

*   منبع : پانصد و چهل وشش فضائل و کرامات از امام علی (ع)

 

نوشته شده توسط Ehsan

نمی‌آیی به بهشت برویم؟


نمی ‌خواستند ما به بهشت برویم! اما پیامبر (صلی‌ الله ‌علیه ‌و آله)‌‌‌ ‌می ‌خواست!
پس هر چه پیامبر (صلی ‌الله ‌علیه ‌و آله) از راز و رمز ورود به بهشت - که همانا ذکر توست- فرموده بود، به آتش می‌ کشند. هر که از تو می‌ گوید مشرک جلوه می ‌دهند و هر که از تو می‌ شنود، متحجر!
آری آنان هم شنیده‌ اند، که هر کس فضیلتی از فضایل تو را بخواند و به آن اقرار داشته باشد، خداوند از گناهان او می ‌گذرد... آنها می‌ دانند که ایمان هیچ بنده ‌ای پذیرفته نیست، مگر به ولایت تو و برائت از دشمنان تو!...
اینک، اگر تو نیز با ما هم دلی، برخیز!... باشد که ناممان در زمره ‌ی بهشتیان درافتد...

                  چرا ایستاده ‌ای؟ نمی ‌آیی به بهشت برویم؟...

یا امیرالمومنین

جامع صفات پیامبران

مردم در مسجد جمع بودند و دور پیامبر را گرفته بودند و از ایشان سوال می کردند و ایشان هم با لبخندی مهربان و پدرانه جواب می دادند.

چند نفری که سوال کردند کسی بلند شد و گفت:

- یا رسول الله! دانش آدم چگونه بوده است؟

این سوال که پرسیده شد دیگران هم قبل از پاسخ پیامبر، از دیگر پیامبران پرسیدند؛

- صبر ابراهیم چطور؟

- زهد یحیی چگونه بوده است؟

- موسی چطور؟

ادامه مطلب ...

شناختن جبرئیل در حالی که بالای منبر بودند

شیخ برسی روایت کرده است :

روزی امام علی علیه السلام بالای منبر مسجد بصره خطبه ایراد می کردند. پس فرمودند : " از من سؤال کنید قبل از اینکه مرا از دست بدهید از راههای آسمان بپرسید زیرا به خدا قسم بهتر از راهای زمین به آنها آشنا هستم. " آنگاه مرد خوش سیمایی از وسط جمعیت بلند شد و گفت : " ای امیر المؤمنین ! هم اینک جبرئیل کجا است ؟" پس امام علی علیه السلام به آسمان سپس به زمین و سپس به مشرق و مغرب نگاه کردند و هیچ اثری از جبرئیل نیافتند. پس رو به همان مرد کردند و فرمودند : " ای مرد تو جبرئیل امین هستی " راوی می گوید : " ناگهان جبرئیل بال زد و از بین مردم پرواز کرد. " پس همه جمعیت بلند شدند و با هم یکصدا گفتند : "به حق ، شما جانشین رسول خدا صلی الله و علیه و آله و سلم هستی. "

*   منبع : پانصد و چهل وشش فضائل و کرامات از امام علی (ع)

 

نوشته شده توسط Ehsan

یک کلیک؛ یک عبادت

کلاس تمام شد و با محمد از کلاس بیرون آمدیم.

به محمد گفتم:

میای بریم سلف نهار بخوریم؟

گفت:

نه، من باید برم انقلاب کتاب بخرم و از اونجا هم میرم خونه.

گفتم:

خوب خداحافظ.

ادامه مطلب ...

سلام کردن فرشته آب

امام محمد باقر علیه السلام از جابر بن عبدلله انصاری روایت کرده است :

یک  روز من و مولایم امام علی علیه السلام برای قدم زنی کنار رود فرات رفتیم و در ساحل آن رود قدم می زدیم که یکباره موج عظیمی به وجود آمد که تا به حال ندیده بودم. آن موج امام علی علیه السلام را پوشاند بعد از مدتی آن موج تمام شد و امام علی علیه السلام در حالی که اثری از آب روی لباس هایشان نبود دیده شدند. من خیلی تعجب کردم و پرسیدم : "این چه چیزی بود ؟" ایشان فرمودند :"ای جابر، آیا این موج را دیدی ؟" عرض کردم : "بله" ایشان فرمودند :" آن موج که دیدی فرشته مسئول آب بود که بر من سلام کرد و با من روبوسی نمود."

*   منبع : پانصد و چهل وشش فضائل و کرامات از امام علی (ع)

سلام کردن فرشته دیگر بر امام علی علیه السلام

شیخ مفید از حذیفه نقل کرده :

روزی نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم بودم ، ایشان به من فرمودند: " ای حذیفه ! آن شخص که با من بود دیدی ؟ " عرض کردم : "بله" ، پس فرمودند : " آن شخص از فرشتگان خدا بود که از هنگام خلقتش تاکنون به زمین نازل نشده بود و اکنون به خاطر سلام کردن به امام علی علیه السلام از خدای تبارک و تعالی اجازه گرفت و خداوند نیز به اجازه داد و او به زمین آمد و به امام علی علیه السلام سلام کرد. "

*   منبع : پانصد و چهل وشش فضائل و کرامات از امام علی (ع)