ایستاده بود...





ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده بود به همین دیوار که پیامبر هر روز در راه رفتن به مسجد می آمد و میگفت: «پدر به فدایت دخترم».
ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده بود به همین دیوار و در را برای علی باز کرده بود که می آمد برای سالهای طولانی خانه نشین شود.
ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده بود به همین دیوار که گفت : «نمیگذارم، ببریدش».
ایستاده بود پشت همین در، تکیه داده بود به همین دیوار که ...

ز علی هم روی پوشاندی؟!



از علی هم روی پوشاندی؟! دگر هنگام رفتن بود؛ تو را ای دخت پیغمبر، تو را ای سوره ی کوثر، چه سان در این جهان آزرده کردن سخت مشکل بود...
و قومی وه! چه کوشیدند تا آنکه به همراهی طفلانت، دست خویش برآری -همان دستی که آزردست-
و خواهی از خدا: «عجّل وفاتی»

اهمیت صله رحم


مردی نزد رسول خدا(ص) آمد و عرض کرد: ای رسول خدا! همه افراد فامیل من بر من هجوم آورده و رابطه خود را با من قطع نموده‌اند و به من ناسزا می‌گویند؛ آیا من آنان را رها کنم؟ پیامبر گرامی(ص) فرمود: اگر چنین کنی خداوند همه شما را رها می‌کند، مرد گفت: پس چه کنم. پیامبر اکرم(ص) فرمود: هر که از تو برید، تو به او بپیوند، و هر که تو را محروم کرد، تو به او عطا کن، و هر که به تو ستم نمود، تو عفو کن، که اگر چنین کردی، خداوند تو را بر آنان یاری می‌دهد. همچنین در روایتی دیگر شخصی به حضور امام‌صادق(ع) آمد و از بی‌مهری بستگانش شکایت کرد. امام فرمود: خشمت را فرو نشان. آن شخص گفت: آنها هر چه بخواهند انجام می‌دهند. (من‌آرام باشم). امام فرمود: آیا می‌خواهی مانند آنها باشی و در نتیجه خداوند نظر رحمتش را از تو برگرداند؟ (1) در همین مورد پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: پیوند با خویشاوندان، شهرها را آباد می‌سازد و بر عمرها می‌افزاید. (2)
________________________________
1- اصول کافی، ج 2، باب قطیعه الرحم، ص347
2- سفینه‌البحار، ماده رحم، ج 1، ص 514

میراث فرهنگی گرانقدر تر از این ؟!

- عابران و جهانگردانی که فرانسه را برای یک سفر گردشگری انتخاب کرده‌اند، حکایت می‌کنند که هر روز عصر شاهد یک مراسم رسمی و باشکوه در «دروازه پیروزی» واقع در میدان «شارل دوگل» پاریس هستند. دروازه پیروزی، بنایی تاریخی است که یونسکو آن را در زمره آثار جهانی ثبت کرده و همه ساله گردشگران زیادی از شرق و غرب عالم از آن بازدید می‌کنند. در دیواره داخلی و بر فراز این بنا، نام فرماندهان نظامی فرانسه که در جنگ‌های این کشور کشته شده‌اند نقش بسته است. در زیر این بنا نیز یک «سرباز گمنام» فرانسوی دفن شده و برفراز مزار او و به نشان ادای احترام به جانباختگان راه میهن، آتشی همیشه فروزان جلب توجه می‌کند. عصر هر روز در مراسمی رسمی، این شعله تجدید می‌شود و هزاران جهانگرد این مراسم را از نزدیک می‌بینند. در طول سال‌های متمادی، اجرای این مراسم حتی برای یک باز هم تعطیل نشده و برف و باران‌های شدید پاریس هم هیچگاه مانع اجرای آن نشده است. چند کشور آن سوتر، در کنار باغ «الکساندر» مسکو نیز مقبره سرباز گمنامی است که در آنجا هم هر روزه مراسم نمادین احترام برگزار می‌شود. مقامات رسمی جهان به آن ادای احترام می‌کنند و جزء دیدنی‌های روسیه  قلمداد می‌گردد.

  ادامه مطلب ...

فساد قرمز و آبی ندارد !


راز فراز و نشیب انقلاب چیست؟ ماجرای پیشرفت‌ها و عقبگردها در نهضت صدر اسلام و انقلاب اسلامی 57 را چگونه باید تحلیل کرد؟ از کجا گره در داستان نهضت اسلامی می‌افتد و راز گشوده شدن گره‌ها کدام است؟
 
ادامه مطلب ...

پدری برای مادر دانشگاه‌های ایران!


عملکرد حقوقی دولت محترم از زوایای مختلفی قابل بررسی است، به ویژه که «حقوقدان» بودن رئیس‌جمهور محترم‌مان یکی از عبارات پرطمطراق تبلیغی در انتخابات ریاست جمهوری 92 شده بود؛ و البته پس از انتخابات هم، دکتر روحانی به مناسبت‌های مختلف، بر وجهه حقوقی خودشان تأکید داشته و دولت یازدهم را هم دولتی قانون‌مدار دانسته‌اند.
 
ادامه مطلب ...

کیسه خون !

گفت: آقای یونسی، نماینده ویژه رئیس جمهور در امور اقلیت‌های قومی و دینی گفته است امپراتوری ایران با مرکزیت بغداد تشکیل می‌شود!
گفتم: آمریکا و متحدانش اینهمه زور می‌زنند و دروغ و جفنگ سر هم می‌کنند که حمایت اسلامی و انسانی ایران از ملت‌های مظلوم در مقابل تروریست‌های وحشی داعش را مخدوش جلوه بدهند ولی نمی‌توانند، اما یکدفعه معلوم نیست این آقای یونسی با چه انگیزه‌ای از این حرفهای سخیف و دشمن شادکن می‌زند؟!
گفت: ایشان قبلاً هم از پیش خودش حرفهای حاشیه‌سازی زده بود و البته بعداً حرفش را اصلاح کرده بود. این دفعه هم وقتی متوجه شده که حرف بی‌ربطی زده سخنش را تصحیح کرده است.
گفتم: حالا اگر ایشان قدرت بیان ندارد و نمی‌تواند منظور و مقصود خود را بیان کند، قدرت حرف نزدن که دارد!
گفت: بعضی‌ها به جای اینکه چیزی را برای دیگران توضیح بدهند، باید چند نفر به خود آنها حرف حساب را حالی کند.
گفتم: چه عرض کنم؟! یارو می‌گفت؛ رفتم به یکی از شعبه‌های انتقال خون و یک کیسه خون دادم، از هوش رفتم و ۳ تا کیسه خون بهم زدند تا به هوش اومدم. و بعد گفتند؛ لطفاً دیگه اینورا پیدات نشه!