شیخ با قدمهایی محکم و دلی سرشار از اطمینان و اخلاص به طرف آن جلاد میرفت و از این که توفیق انجام وظیفه امر به معروف و نهی از منکر را در جای خود به دست آورده است، خوشحال بود و بالاخره، شیخ محمدتقی بافقی آمد و بدون هیچ تشویش و هراس روبروی شاه ایستاد، شاه: چرا به ملکه ایران توهین کردی؟، شیخ: توهین نبود امر به معروف بود.
فارس:آیت الله حاج شیخ محمدتقی بافقی یزدی، متولد 1292هجری قمری، ادبیات و سطوح را نزد مرحوم آقا سیدعلی مدرس لب جندقی خواند، آنگاه به نجف اشرف رفت و نزد مرحوم سیدمحمدکاظم یزدی «صاحب عروه» و آخوند ملامحمدکاظم خراسانی «صاحب کفایه» و عالم ربانی آقا سیداحمد کربلایی تلمذ کرد و پس از آن به ایران و قم آمد، وی از کسانی بود که از مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری خواست، قم را مرکز علوم دینی قرار دهد، هر چند که آیت الله بافقی در این راه قدمهای زیادی برداشت. ادامه مطلب ...نقل شده است که روزى ((سید هاشم)) امام جماعت مسجد ((سردوزک)) بعد از نماز به منبر رفت . در ضمن توصیه به لزوم حضور قلب در نماز، فرمود:
روزى پدرم مى خواست نماز جماعت بخواند و من هم جزء جماعت بودم . ناگاه مردى با هیاءت روستایى وارد شد، از صفوف جماعت عبور کرد تا به صف اول و پشت سر پدرم قرار گرفت . مؤ منین از اینکه یک نفر روستایى رفت و در صف اوّل ایستاد، ناراحت شدند، اما او اعتنایى نکرد. در رکعت دوم در حال قنوت ، قصد فرادا کرد و نمازش را به تنهایى به اتمام رساند و همانجا نشست و مشغول خوردن نان شد. چون نماز تمام شد، مردم از هر طرف به رفتار ناپسند او حمله و اعتراض کردند ولى او به کسى پاسخ نمى داد.
پدرم فرمود: چه خبر است ؟ به او گفتند: مردى روستایى و جاهل به مساءله ، به صف اوّل جماعت آمد و پشت سر شما اقتدا کرد و آنگاه وسط نماز، قصد فرادا کرد و هم اکنون نشسته و نان مى خورد.
پدرم به آن شخص گفت : چرا چنین کردى ؟
او در پاسخ گفت : سبب آن را آهسته به خودت بگویم یا در این جمع بگویم ؟
پدرم گفت : در حضور همه بگو.
گفت : من وارد این مسجد شدم به امید اینکه از فیض نماز جماعت با شما بهره مند شوم ، اما وقتى اقتدا کردم ، دیدم شما در وسط حمد، از نماز بیرون رفتید و در این خیال واقع شدید که من پیر شده و از آمدن به مسجد عاجز شده ام لذا به الاغى نیاز دارم ، پس به میدان الاغ فروشها رفتید و خرى را انتخاب کردید و در رکعت دوم در خیال تدارک خوراک و تعیین جاى او بودید. بدین سبب من عاجز شدم و دیدم بیش از این سزاوار نیست با شما باشم ، لذا نماز خود را فرادا تمام کردم . این را بگفت و برفت .
پدرم بر سر خود زد و ناله کرد و گفت : این مرد بزرگى است ، او را نزد من بیاورید، با او کار دارم ، مردم رفتند که او را بیاورند اما او ناپدید گردید و دیگر دیده نشد.
برای مشاهده در اندازه ی واقعی ، بر روی تصویر کلیک نمائید
سحر گاه نیمه شعبان سال ۲۵۵ هجری قمری با طلوع خورشید وجود حضرت خاتم الاولیا، قطب دایره امکان، بقیه الله الاعظم ارواحنا فداه ،منور و با نسیم دل انگیز حضورش عالم امکان عطر آگین گشت و بدین ترتیب زمینه تحقق وعده خدای سبحان در پیروزی مستضعفان و امامت آنان فراهم شد.(عصاره خلقت ،آیت الله جوادی آملی،ص ۱۵).
*با فضیلت ترین شبها بعد از شب قدر:
امام
باقر (ع) فرمودند:با فضیلت ترین شب بعد از لیله القدر شب نیمه شعبان است و
خداوند در این شب فضل خود را بربندگانش ارزانی می دارد و با کرم خود آنها
را می آمرزد .پس برای قرب به خدای سبحان در این شب تلاش کنید.(بحار الانوار
،ج۹۷،ح۵،ص۸۵)
*هیچ سائلی محروم نگردد.
امام باقر (ع) فرمودند :خداوند قسم یاد کرده است در شب نیمه شعبان هیچ سائلی محروم نگردد. (بحار الانوار ،ج۹۷،ح۱۵،ص۸۸)
*ارزاق تقسیم و اجلها نوشته شود.
حضرت علی (ع) فرمودند:در شب نیمه شعبان ارزاق تقسیم و اجلها نوشته می شود . (بحار الانوار ،ج۹۷،ح۱۶،ص۸۹)
*شب نزول ملائکه می باشد.
پیامبر
اکرم (ص)فرمودند:در این شب خداوند فرشتگانی را به آسمان دنیا و از آنجا به
زمین نازل می کند .که ابتدا در مکه نازل می شوند. (بحار الانوار
،ج۹۷،ح۱۶،ص۸۹)
*خیر و شر انسان در این شب رقم می خورد:
حضرت
علی (ع) فرمودند:قسم به کسی که جان علی در دست اوست کسی نیست مگر اینکه
آنچه تا آخر سال از خیر و شر بر او جاری شود در این شب رقم می خورد.(عصاره
خلقت ،ص۲۴ به نقل از اقبال الاعمال ،ص۲۲۰).
*شب اجابت دعاست.
حضرت
علی(ع) فرمودند:بنده ای نیمه شعبان را زنده نگه نمی دارد و دعای خضر را در
آن نمی خواند مگر آنکه به اجابت برسد.(عصاره خلقت ،ص۲۴).
برای مشاهده در اندازه ی واقعی ، بر روی تصویر کلیک نمائید
مخصوص بک گراند
امام سجاد (ع):
سه چیز موجب نجات انسان مومن خواهد بود:
نگهداری زبانش از حرف زدن درباره مردم غیبت آنان،
مشغول شدنش به خویشتن با کارهایی که برای آخرت و دنیایش مفید باشد.
و بسیار گریستن بر اشتباهاتش.
مهدی بیا
روزی تصمیم گرفتم که دیگر همه چیز را رها کنم. شغلم را دوستانم را، مذهبم را زندگی ام را !
به جنگلی رفتم تا برای آخرین بار با خدا صحبت کنم. به خدا گفتم : آیا می توانی دلیلی برای ادامه زندگی برایم بیاوری؟
و جواب او مرا شگفت زده کرد.
او گفت : آیادرخت سرخس و بامبو را می بینی؟
پاسخ دادم : بلی.
فرمود : هنگامی که درخت بامبو و سرخس را آفریدم، به خوبی از آنها مراقبت
نمودم. به آنها نور و غذای کافی دادم. دیر زمانی نپایید که سرخس سر از خاک
برآورد و تمام زمین را فرا گرفت اما از بامبو خبری نبود.
خبرگزاری فارس:
پژوهشگر عرفان اسلامی با نقل قولی از آیتالله نجابت شیرازی، ماجرای عنایت حضرت ابوالفضل(ع) به مرحوم علامه سید علی قاضی را بیان کرد.
برای مشاهده در اندازه ی واقعی ، بر روی تصویر کلیک نمائید
مخصوص بک گراند
امام سجاد (ع) در مورد حضرت ابوالفضل (ع) فرمودند :
خداوند عموی ما عباس را بیامرزد (رحمت کند) که برای او نزد خدا مقامی است که همه شهیدان در روز قیامت بر آن غبطه می خورند.
مهدی بیا
برای مشاهده در اندازه ی واقعی ، بر روی تصویر کلیک نمائید
مخصوص بک گراند
مقام معظم رهبری (مد ظله العالی):
محبت مردم به حسین بن على (علیه السّلام) ضامن حیات و بقاى اسلام است.
مهدی بیا