مردم در مسجد جمع بودند و دور پیامبر را گرفته بودند و از ایشان سوال می کردند و ایشان هم با لبخندی مهربان و پدرانه جواب می دادند.
چند نفری که سوال کردند کسی بلند شد و گفت:
- یا رسول الله! دانش آدم چگونه بوده است؟
این سوال که پرسیده شد دیگران هم قبل از پاسخ پیامبر، از دیگر پیامبران پرسیدند؛
- صبر ابراهیم چطور؟
- زهد یحیی چگونه بوده است؟
- موسی چطور؟
- سلیمان؟
- جمال یوسف؟
مردم در حال پرسش بودند که شخصی بلند شد و فریاد زد:
- مردم! به پیامبر مهلت دهید که پاسختان را بدهند.
آخر پیامبر چگونه به همه ی این سوالات یکجا جواب دهند!؟
مهلت دهید تا تک تک جواب دهند.
در این لحظه سکوت مجلس را گرفت و همزمان امیرالمومنین علیه السلام وارد مسجد شدند.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله تا علی ابن ابیطالب را دیدند لبخندی زدند و انگشت اشاره اشان را به سمت ایشان نشانه رفتند و به مردم فرمودند[1]:
« آنکه می خواهد به دانش آدم، فهم نوح، حلم ابراهیم، زهد یحیی بن زکریا و توانمندی موسی بن عمران بنگرد، باید به علی بن ابی طالب نگاه کند.» [2]
« خداوند به علی، آن مقدار از فضل داده است که اگر بین ساکنان روی زمین تقسیم شود، همه را فرا خواهد گرفت، و از فهم، آن مقدار داده است که اگر بین زمینیان تقسیم شود، همه را بسنده است. نرمش او را به نرمش لوط، اخلاقش را به اخلاق یحیی، زهدش را به زهد ایّوب، بخشندگی اش را به بخشندگی ابراهیم، زیبایی اش را به زیبایی سلیمان بن داوود و قدرتش را به توان داوود تشبیه کرده ام.» [3]
« آن که میخواهد به جمال یوسف علیه السلام، بخشندگی ابراهیم علیه السلام، زیبایی سلیمان و قدرت داوود بنگرد، به این [ مرد] نگاه کند.» [4]
------------------------
[1] این داستان در روایت نیامده است و توسط نویسنده ی بخش فضائل نوشته شده است.
[2] تاریخ دمشق:8862:313:42، البدایة والنهایة:357:7، شواهد التنزیل:117:103:1.
[3] الأمالی، صدوق:14:57، روضة الواعظین:124.
[4] الأمالی، صدوق:1020:757، روضة الواعظین:143، بحار الأنوار:2:35:39.
نوشته شده توسط گروه فضائل