مقاله ی شهادت فاطمه افسانه یا واقعیت؟

با سلام

مخاطبین عزیز. از مخاطبین عزیز. یک درخواست دارم.

و آنهم اینکه از ابتدای این تحقیق تا انتهای انرا بخوانید اما با یک شرط آن هم اینکه تعصبات کورکورانه مذهبی را کنار گذاشته و به دنبال حق باشید.

تقدیم به تمامی حق جویان.

تقدیم به انانکه در پی حق هستند.

فهرست:

مقدمه

شخصیت بی نظیر فاطمه

شامل روایت زیر:

- یاره تن پیامبر

- سرور زنان دنیا و آخرت

- همسنگ پیامبر در گفتار

- برخورد و احترام ویژه پیامبر

- برتر از خلفای سه گانه

- غضب فاطمه هم طراز غضب خداوند

- غضب و ایذای فاطمه برابر با غضب پیامبر

- خانه فاطمه همسنگ خانه پیامبران

تهدید به آتش کشیدن خانه اهل بیت و....

آیا جناب عمر بن فاطمه بنت محمد جسارت کرد؟

شامل بحثهای زیر:

- تهدید به سوزاندن خانه

- آوردن وسائل آتش سوزی و بی توجهی به اعتراض مردم

- آوردن وسائل آتش سوزی و درگیری لفظی با خلیفه ثانی

- حمله خلیفه ثانی به حضرت زهرا

- جوینی و فرائد السمطین

ممانعت از نماز ابوبکر بر جنازه حضرت زهرا

پشیمانی ابوبکر از حمله به خانه فاطمه بنت محمد

- نظریه سوطی در مورد این روایت

آیا خانه های مدینه در داشت؟

شامل بحثهای زیر:

- باز کردن (درب) با کلید چه معنایی دارد؟

- پیامبر دستور داد. شبها درب منازل را ببندید.

- درب خانه های پیامبر از چوب درخت سرو بود.

- درب خانه عایشه از سرو بود.

- خانه علی دارای (در ) بود.

- شکستن در خانه حضرت زهرا در هجوم

- نتیجه


 


 


مقدمه:


 







 


 


 


شخصیت بی نظیر فاطمة

پاره تن پیامبر

قال رسول الله (ص):‌ فاطمة بَضْعَة منّى. صحیح البخارى 4/210، (ص 710، ح 3714)،

سرور زنان دنیا و آخرت

روى الهیثمی عن رسول اللّه (ص) قال: إنّ فاطمة سیدة نساء امتى . رواه الطبرانی ورجاله رجال الصحیح غیر محمد بن مروان الذهلى ووثقه ابن حبان. مجمع الزوائد ج 9 ص 201 .

قَالَ النَّبِیُّ (ص):  فاطمة سیدة نساء العالمین.  أسد الغابة ج 4   ص 16.

قَالَ النَّبِیُّ (ص) فَاطِمَةُ سَیِّدَةُ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ». صحیح البخارى  ج 4 ص 209، ح قبل 3711،

همسنگ پیامبر در گفتار

عن عائشة قالت: «ما رأیت أحدا قط أصدق من فاطمة» ورجالهما رجال الصحیح . مجمع الزوائد ج 9 ص 201، المعجم الأسط، ج 3، ص 137.

برخورداد از احترام ویژه پیامبر

عن عائشة أیضا: کانت إذا دخلت علیه - على رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم - قام إلیها فقبلها ورحب بها وأخذ بیدها فأجلسها فی مجلسه. قال الحاکم: صحیح على شرط الشیخین، وأقره الذهبی أیضا. المستدرک: 3/160.

برتر از خلفای راشدین

قال المُناوی: وذکر العَلَم العراقی: إن فاطمة وأخاها إبراهیم أفضل من الخلفاء الأربعة باتفاق . فیض القدیر فی شرح الجامع الصغیر 4/ 556.

غضب فاطمه هم طراز غضب خداوند متعال

إنّ اللّه یغضب لغضبک، ویرضى لرضاک. هذا حدیث صحیح الإسناد ولم یخرجاه. المستدرک: 3/153

غضب و اذیت فاطمه برابر با غضب وإیذای پیامبر (ص)

قال رسول الله (ص):‌ فاطمة بَضْعَة منّى فمن أغضبها أغضبنی. صحیح البخارى 4/210، (ص 710، ح 3714).

إِنَّمَا فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی یُؤْذِینِی مَا آذَاهَا. صحیح مسلم 7/141 ح 6202) ولیس فیهما قضیّة الخطبة.

خانه فاطمه همسنگ خانه پیامبران

روی الثعلبی والسیوطی عن أنس بن مالک وعن بریدة قالا : قرأ رسول الله صلى الله علیه وسلم هذه الآیة ) فی بیوت أذن الله أن ترفع ویذکر فیها اسمه ( إلى قوله ) والأبصار ( فقام رجل فقال : أیّ بیوت هذه یا رسول الله ؟ قال : ( بیوت الأنبیاء ) .

قال : فقام إلیه أبو بکر فقال : یا رسول الله هذا البیت منها لبیت علیّ وفاطمة ؟

قال : ( نعم من أفاضلها ) .

تفسیر الثعلبی  ج 7   ص107، تفسیر الثعالبی  ج 7   ص107 ، الدر المنثور  ج 6   ص 203 ، روح المعانی  ج 18   ص 174.


تهدید به آتش کشیدن خانه اهل بیت و .........


آیا عمر بن خطاب به حضرت زهرا جسارت کرد؟

 این که عمر بن الخطاب به حضرت زهرا سلام الله علیها جسارت کرده است ، از قطعیات تاریخ است .

روایاتى که در رابطه با هجوم به خانه حضرت صدیقه طاهره در کتب اهل سنت آمده به چند دسته مى شود تقسیم کرد .

 1.  تهدید به سوزاندن خانه:

 ذکرالطبرى: باسناده عن زیاد بن کلیب قال: أتى عمر بن الخطاب منزل علىّ وفیه طلحة والزبیر ورجال من المهاجرین فقال: واللّه لأحرقنّ علیکم أو لتخرجنّ إلى البیعة»، فخرج علیه الزبیر مصلتاً بالسیف فعثر فسقط السیف من بده فوثبوا علیه فأخذوه.

 تاریخ الطبرى: 2/443.

 وابن أبی الحدید: عن سلمة بن عبد الرحمان قال: فجاءعمر الیهم فقال: «والذى نفسى بیده لتخرجنّ إلى البیعة أو لأحرقنّ البیت علیکم .

 شرح نهج البلاغه: 1/164 (2/45).

 2.  آوردن وسائل آتش سوزى و بى توجهى خلیفه دوم بر اعتراض مردم:

 وابن قتیبة: قال: ... وقال عمر: والذى نفس عمر بیده لتخرجنّ أو لأحرقنّها على من فیها! فقیل له: یا أباحفص إنّ فیها فاطمة!! فقال: وإن.

  الامامة والسیاسة: 1/12، أعلام النساء لعمر رضا کحالة: 4/114.

 3 . آوردن وسائل آتش سوزی ودرگیرى لفظى میان حضرت صدیقه و خلیفه دوم:

 البلاذرى: باسناده عن سلیمان التیمى وعن ابن عون: إنّ أبابکر أرسل إلى على(علیه السلام)یرید البیعة فلم یبایع، فجاء عمر ومعه فتیلة فتلقّته فاطمة على الباب، فقالت فاطمة: یابن الخطاب! أتراک محرقاً علیّ بابى؟ قال نعم: وذلک أقوى فیما جاء به أبوک.

 انساب الاشراف: 1/586.

 أبو الفداء: قال: ... فأقبل عمر بشیء من نار على أن یضرم الدار، فلقیته فاطمة رضى اللّه عنها وقالت: إلى أین یابن الخطاب؟ أجئت لتحرق دارنا؟ قال: نعم.

 تاریخ أبی الفداء: 1/164.

 وابن عبد ربّه: الذین تخلّفوا عن بیعة أبی بکر: علىّ والعباس، والزبیر، وسعد بن عبادة، فأمّا على والعباس والزبیر فقعدوا فى بیت فاطمة حتّى بعث الیهم أبو بکر عمر بن الخطاب لیخرجوا من بیت فاطمة وقال له: إن أبوا فقاتلهم. فأقبل عمر بقبس من نار على أن یضرم علیهم الدار فلقیته فاطمة فقالت: یابن الخطاب! أجئت لتحرق دارنا؟ قال: نعم.

 العقد الفرید:5/12، طبعة مکتبة الریاض الحدیثة.

 4 . حمله خلیفه دوم به حضرت صدیقه طاهره

 الشهرستانى: عن الجاحظ: إنّ عمر ضرب بطن فاطمة علیها السلام یوم البیعة حتّى ألقت الجنین من بطنها وکان عمر یصیح: إحرقوا دارها بمن فیها، وماکان فى الدار غیر علىّ وفاطمة والحسن والحسین وزینب(علیهم السلام).

ترجمه:همانا عمر ضربه زد روز بیعت به شکن فاطمه تا جایی که جنینش سقط شد.......

  الملل والنحل: 1/57. طبعة بیروت، دار المعرفة.

 قال المسعودى: فهجموا علیه وأحرقوا بابه، واستخرجواه منه کرهاً، وضغطوا سیّدة النساء بالباب حتّى أسقطت محسناً.

  اثبات الوصیة:143.

 قال ابن حجر العسقلانى: إنّ عمر رفس فاطمة حتّى أسقطت بمحسن.

 لسان المیزان:1/268.

 قال الصفدى: إنّ عمر ضرب بطن فاطمة یوم البیعة حتّى ألقت المحسن من بطنها.

 الوافى بالوفیات: 5/347.

 روایات فراوانی از طریق اهل سنت و شیعه نقل شده است که غضب فاطمه ، غضب پیامبر و غضب پیامبر غضب خداوند است :

 عن على رضى اللّه عنه قال: قال رسول اللّه صلى اللّه علیه وآله وسلم لفاطمة: «إنّ اللّه یغضب لغضبک، ویرضى لرضاک . هذا حدیث صحیح الإسناد ولم یخرجاه .

 المستدرک: 3/153، مجمع الزوائد: 9/203، الآحاد والمثانی للضحاک: 5/363، الذریة الطاهرة النبویة للدولابی: 119، المعجم الکبیر للطبرانی: 1/108، 22/401، نظم درر السمطین للزرندی الحنفی: 178، الکامل لعبداللّه بن عدی: 2/351، تاریخ مدینة دمشق : 3/156، أسد الغابة :5/522، ذیل تاریخ بغداد: 2/140، 2/141 میزان الاعتدال :2/492، الإصابة: 8/265،266، تهذیب التهذیب: 21/392، سبل الهدى والرشاد للصالحی الشامی: 11/ 44 .

 عن المِسْوَر بن مَخْرَمَة أنّ رسول اللّه صلى اللّه علیه وسلم قال: «فاطمة بَضْعَة منّى فمن أغضبها أغضبنی .

 صحیح البخارى 4/210، (ص 710، ح 3714)، کتاب فضائل الصحابة، ب 12 ـ باب مَنَاقِبُ قَرَابَةِ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم.

 عن المسور بن مخرمة قال قال رسول اللّه صلى اللّه علیه وسلم: «إِنَّمَا فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی یُؤْذِینِی مَا آذَاهَا .

 صحیح مسلم 7/141 ح 6202) کتاب فضائل الصحابة رضى الله تعالى عنهم، ب 15 ـباب فَضَائِلِ فَاطِمَةَ بِنْتِ النَّبِیِّ عَلَیْهَا الصَّلاَةُ وَالسَّلاَمُ .

 و از قطعیات تاریخ است که حضرت زهرا سلام الله علیها تا آخر عمر از دست خلیفه و دار و دسته‌اش غضبناک بود و هر گز از  آن‌ها راضی نشد .

 محمد بن اسماعیل بخاری می‌نویسد :

 فغضبت فاطمة بنت رسول اللّه صلى اللّه علیه وسلم فهجرت ابا بکر فلم تزل مهاجرته حتى توفیت.

 صحیح البخارى: 4/42، ش 2862.

 بنا بر نقل ابن قتیبه دینوری ، وقتی ابوبکر و عمر به ملاقات حضرت زهرا آمدند ، حضرت زهرا به آن‌ها گفت که آن دو را تا آخر عمر پس از هر نمازش نفرین خواهد کرد .

 واللّه لأدعونّ اللّه علیک فی کلّ صلاة أصلّیها .

 الإمامة والسیاسة، تحقیق الشیری ج 1، ص 31.

 اما از دیدگاه روایات شیعه ، این که قاتل حضرت زهرا سلام الله علیها ، عمر بن الخطاب است ، قطعی است . ما فقط به نقل یک روایت اکتفا می‌کنیم :

 وکان سبب وفاتها : أن قنفذا مولى عمر لکزها بنعل السیف بأمره ، فأسقطت محسنا ومرضت من ذلک مرضا شدیدا ، ولم تدع أحدا ممن آذاها یدخل علیها .

 سبب شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها این بوده است که قنفذ غلام عمر به دستور او ، آن حضرت را با غلاف شمشیرش زد . و این سبب شد که محسن سقط شود و حضرت زهرا شدیدا مریض شوند . در مدتی که مریض بودند ، به هیچ یک از آنانی را که او را اذیت کرده بودند ، اجازۀ ملاقات نداد .

 دلائل الإمامة ج 2 ، عنه بحار الأنوار : 8 / 230 - 232 ( ط الکمپانی ) ، 30 / 290 - 295 . 2 . مثالب النواصب : 371 - 374 ، 418 - 419 . 3 . الصراط المستقیم : 3 / 25 . 4 . مطارح النظر فی شرح الباب الحادی عشر : 109 .

.........................................................................................................................


سیر أعلام النبلاء - الذهبی - ج 15 - ص 578 (مؤسسة الرسالة)

 أن عمر رفس فاطمة حتى أسقطت محسنا .

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

میزان الاعتدال - الذهبی - ج 1 - ص 139 (دار المعرفة)

ان عمر رفس فاطمة حتى أسقطت بمحسن

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

جواهر المطالب فی مناقب الإمام علی (ع) - ابن الدمشقی - ج 2 - پاورقى ص 121 (|مجمع إحیاء الثقافة الإسلامیة)

روى ابن أبی دارم المحدث أن عمر رفس فاطمة حتى أسقطت بمحسن

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

الملل والنحل - الشهرستانی - ج 1 - ص 57 (دار المعرفة)

ان عمر ضرب بطن فاطمة یوم البیعة حتى القت الجنین من بطنها

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

الوافی بالوفیات - الصفدی - ج 6 - ص 15 (دار إحیاء التراث العربی)

قال إن عمر ضرب بطن فاطمة یوم لبیعة حتى ألقت المحسن من بطنها

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

لسان المیزان - ابن حجر - ج 1 - ص 268 (مؤسسة الأعلمی للمطبوعات)

ان عمر رفس فاطمة حتى أسقطت بمحسن

جوینی و فرائد السمطین

ابراهیم بن محمد بن الموید معروف به جوینی از مشایخ ذهبی است. ذهبی در حق استادش جوینی چنین می گوید: امام، محدث یگانه، فخرالاسلام، صدرالدین.

جوینی در کتاب (فرائد السمطین) به طور مستند از ابن عباس نقل می کند که او گفته است: روزی پیامبر اکرم نشسته بودند. حسین بن علی بر او وارد شد، دیدگان پیامبر تا به حسن افتاد اشک آلود شد.

سپس حسین بن علی وارد شد و حضرت  دوباره گریستند. در پی آن دو، فاطمه و علی بر پیامبر وارد شدند. اشک پیامبر با دیدن آن دو نیز جاری شد. وقتی از پیامبر علت گریه بر فاطمه را پرسیدند، فرمودند:

( انی لما رایتها ذکرت ما یصنع بها بعدی کأنی بها و قد دخل الدل بیتها و انتهکت حرمتها و غصب حقها و منعت ارثها و کسر جنبها و اسقطت جنینها، و هی تنادی یا محمداه فلا تجاب و تستغیث فلا تستغاث) *فرائد السمطین ج2 ص35- موسسه المحمودی بیروت*

اگر اینها نبود ؟ یا اینها موجب شهادت نبود ؟

پس چرا : همانطور که بخارى ومسلم مى‏گویند : فاطمه ( س ) تا آخر عمر از ابوبکر قهر بود ؟ « فغضبت فاطمة بنت رسول اللَّه ( ص ) فهجرت ابابکر فلم تزل مهاجرته حتى توفّیت » . صحیح بخارى ، ج 2 ، ص 504 ، کتاب الخمس ، باب 837 ، ح‏1265 . « فوجدت فاطمة على ابى بکر فى ذلک فهجرته فلم تکلّمه حتّى‏ توفّیت . » همان ، ج 3 ، ص 252 ، کتاب المغازى ، ب 155 غزوه خیبر ، حدیث 704 . و صحیح مسلم ، ج 4 ، ص 30 ، کتاب الجهاد و السیر ، باب 15 ، ح 52 . ‏ چرا در بخارى آمده است : فاطمه ( س ) پنهان بخاک سپرده شد ؟ « فلمّا توفّیت دفنها زوجها علىٌّ لیلاً ولم یؤذن بها أبابکر وصلّى‏ علیها . » همان . ‏ چرا چنانکه بخارى نقل کرده : نیمه شب دفن گردید ؟ همان . ‏

چرا قبر تنها یادگار پیامبر ( ص ) هنوز مخفى است ؟ چرا پس از گذشت سالها از این ماجرا بخارى و مسلم آورده‏اند : على ( ع ) ابوبکر و عمر را کاذب ، آثم ، غادر و خائن مى‏دانست ؟ قال عمر لعلى وعباس : « فرأیتماه ( ابابکر ) کاذباً آثماً غادراً خائناً . . . فرأیتمانی کاذباً آثماً غادراً خائناً . . . » صحیح مسلم ، ج 4 ، ص 28 ، کتاب الجهاد و السیر ، باب 15 حکم الفئ ، حدیث 49 . ‏ شاید اگر پس از آنچه بر فاطمه ( س ) گذشت على ( ع ) بپامى‏خاست و با ضاربین و قاتلین فاطمه ( س ) درگیر مى‏شد . امروز تحریف گران تاریخ مى‏گفتند على براى گرفتن حکومت به نبرد پرداخت و در زد و خوردها و درگیریها فاطمه کشته شد و على ( ع ) قاتل فاطمه است . دیگر پاسخ سؤالات فوق چنین روشن نبود.

ممانعت از نماز ابوبکر بر جنازه حضرت زهرا (س)

روى البخاری عن عائشة: أَنَّ فَاطِمَةَ عَلَیْهَا السَّلاَمُ  بِنْتَ النَّبِیِّ صلى الله علیه وسلم ... وَعَاشَتْ بَعْدَ النَّبِیِّ صلى الله علیه وسلم سِتَّةَ أَشْهُرٍ، فَلَمَّا تُوُفِّیَتْ، دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِیٌّ لَیْلاً، وَلَمْ یُؤذِنْ بِهَا أَبَا بَکْرٍ وَصَلَّى عَلَیْهَا، وَکَانَ لِعَلِیٍّ مِنَ النَّاسِ وَجْهٌ حَیَاةَ فَاطِمَةَ، فَلَمَّا تُوُفِّیَتِ اسْتَنْکَرَ عَلِیٌّ وُجُوهَ النَّاسِ. صحیح بخارى، ج 5، ص 82، ح 4240، کتاب المغازى،  باب غَزْوَةُ خَیْبَرَ، صحیح مسلم، ج 5، ص 154، ح 4470، کتاب الجهاد والسیر (المغازى )، باب قَوْلِ النَّبِیِّ صلى الله علیه وسلم «لاَ نُؤرَثُ مَا تَرَکْنَا فَهُوَ صَدَقَةٌ».

ترجمه: (بخاری از عایشه نقل می کند: فاطمه بنت محمد بعد از پیامبر شش ماه زنده بود. و زمانی که از دنیا رفت. دفن کرد او را همسرش علی شبانه و اجازه نگرفت از ابوبکر و نماز خواند بر همسرش .....)

پشیمانی ابوبکر از حمله به خانه فاطمه

انی لا آسی على شَیْءٍ الا على ثَلاثٍ فَعَلْتُهُنَّ وَدِدْتُ أَنِّی لم أَفْعَلْهُنّ ... فَوَدِدْتُ أَنِّی لم أَکُنْ کَشَفْتُ بَیْتَ فَاطِمَةَ وَتَرَکْتُهُ وَأَنْ أَغْلِقَ عَلَیَّ الْحَرْبَ

ترجمه: من از چیزی پشیمان نیستم مگر سه چیز که آنرا انجام دادم که کاش انجام نمیدادم. ای کاش هیچگاه بیت فاطمه را کشف نمیکردم. ....

المعجم الکبیر  ج 1   ص 62- تاریخ الإسلام ، ج3 ، ص118

نظریه سیوطی در مورد این روایت:

قال السیوطی: إنه حدیث حسن . مسند فاطمه ، سیوطی ، ص34 و 35 ، الطبعة‌ الأولی ، مؤسسة الکتب الثقافیة ، بیروت .


شبهه جدید: اصلا خانه های مدینه در نداشته است. چگونه می گویید در را آتش زدند و...؟


آیا خانه های مدینه دَرِ ورودی داشت؟

منازل مسکونی مردم مدینه و مکه در صدر اسلام به شکل ساختمانها و منازل مسکونی دوران ما نبوده است که علاوه بر دیوارهای نسبتا بلند دارای بخش ورودی با درهای محکم وقفلهای متنوع باشد، بلکه برای پوشاندن ومحفوظ نگه داشتن درون منزل از دید اغیار ، تنها از پرده ، حصیر و ... استفاده می کردند . در روایتی علی رضی الله عنه تصریح می‌کند که خانه‌های ما اهل بیت در نداشته است . وَنَحْنُ أَهْلُ بَیْتِ مُحَمَّدٍ  لا سُقُوفَ لِبُیُوتِنَا وَ لا أَبْوَابَ وَ لا سُتُورَ ؛ خانه‌های ما اهل بیت ، نه سقف دارد و نه در . این روایت را بسیاری از کتاب‌های شیعه نقل کرده‌اند از جمله :

الخصال ، شیخ الصدوق ، ص 364 _ 382 و شرح الأخبار ، قاضی النعمان المغربی ، ج 1 ص 345 – 362 و الاختصاص شیخ المفید ، ص 163 180 و بحار الأنوار ، علامة المجلسی ، ج 38 ص 167 و 186 و ... .

بنابراین، چگونه ممکن است که فاطمه زهرا سلام الله علیها بین در و دیوار قرار گرفته باشد ؟ و یا چگونه ممکن است که این در آتش گرفته باشد ؟

پاسخ :

یکی از شبهه هایی که اخیراً برخی از وهابی‌ها آن را با مانور فراوان و سر وصدای زیاد مطرح کرده اند همین شبهه است، که با بر رسی روایات موجود در کتاب‌های شیعه و سنی این نتیجه بدست می آید، که در زمان رسول خدا خانه‌های مدینه دارای درهای چوبی از نوع عرعر(درخت سرو) بوده است .

الف) باز کردن دَرِ خانه با کلید چه معنایی دارد؟

در حدیث ذیل با صراحت سخن از باز کردن دَرِ اتاق به وسیله کلید است واین نشان می دهد که ورودیهای منازل واتاقها محصور ومحفوظ بوده است.

حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّحِیمِ بْنُ مُطَرِّفٍ الرُّؤَاسِىُّ حَدَّثَنَا عِیسَى عَنْ إِسْمَاعِیلَ عَنْ قَیْسٍ عَنْ دُکَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ الْمُزَنِىِّ قَالَ أَتَیْنَا النَّبِىَّ ،صلى الله علیه وسلم، فَسَأَلْنَاهُ الطَّعَامَ فَقَالَ « یَا عُمَرُ اذْهَبْ فَأَعْطِهِمْ ». فَارْتَقَى بِنَا إِلَى عِلِّیَّةٍ فَأَخَذَ الْمِفْتَاحَ مِنْ حُجْزَتِهِ فَفَتَحَ .

سنن أبی داود ، ابن الأشعث السجستانی ، ج 2 ص 527  ، ح 5240 .

از دُکَین بن سعید مزنی نقل شده است که گفت : خدمت پیامبر رفتیم و تقاضای غذا کردیم ، به عمر فرمود : برو و به آنان غذا بده . عمر ما را به اتاق بالا برد ، سپس کلید را از کمربندش بیرون آورد و در را باز کرد .

البانی در صحیح و ضعیف سنن أبی داود ، شماره 5238 آن را تصحیح کرده است .

ب) پیامبر دستور ‌داد ، شب‌ها دَرِ منازل را ببندند :

مسلم نیشابوری در صحیحش می‌نویسد :

10 . قَالَ أَبُو حُمَیْدٍ إِنَّمَا أُمِرَ بِالأَسْقِیَةِ أَنْ تُوکَأَ لَیْلاً وَبِالأَبْوَابِ أَنْ تُغْلَقَ لَیْلاً .

صحیح مسلم ، مسلم النیسابوری ، ج 6 ص 105 ، ح 5136 ، کتاب الأشربة (والاطعمة)، باب فِی شُرْبِ النَّبِیذِ وَتَخْمِیرِ الإِنَاءِ .

ابو حمید گوید : پیامبر به ما امر کرد که شب‌ها ظروف آب را در گوشه‌ای قرار دهیم و نیز دستور داد که شب‌هنگام درها را ببندیم .

ج) درب خانه های پیامبر از چوب درخت سرو بود:

ابن کثیر دمشقی به نقل از حسن بصری می‌نویسد :

وکانت حجره من شعر مربوطة بخشب من عرعر قال وفی تاریخ البخاری أن بابه علیه السلام کان یقرع بالاظافیر فدل على أنه لم یکن لابوابه حلق .

البدایة والنهایة ، ج 3 ، ص 221.

اتاق‌های رسول خدا   از شاخه و چوب عَرعَر به وسیله مو بافته شده بود ، و در تاریخ بخاری آمده است: درِ خانه پیامبر را با نُک انگشتان و ناخن‌ها می‌زدند و این دلالت بر این دارد که حلقه‌هایی برای کوبیدن بر در نداشته است .

د) درب خانه عائشه از چوب درخت سرو بود:

بخاری در ادب المفرد می‌نویسد :

عن محمد بن هلال أنه رأى حجر أزواج النبی صلى الله علیه وسلم من جرید مستورة بمسوح الشعر فسألته عن بیت عائشة فقال کان بابه من وجهة الشام فقلت مصراعا کان أو مصراعین قال کان بابا واحدا قلت من أی شیء کان قال من عرعر أو ساج .

الأدب المفرد ، ج 1 ، ص 272 ، تحقیق : محمد فؤاد عبدالباقی و إمتاع الأسماع ، ج 10 ص 93 .

محمد بن هلال خانه‌های همسران پیامبر را دیده است که پوششی بافته شده‌ از مو بوده است . از وی راجع به خانه عائشه پرسیدم ، گفت : درِ خانه ‌اش به طرف شام باز می شد ، پرسیدم :‌ یک لنگه داشت یا دو لنگه ؟ گفت : یک لنگه بیشتر نداشت ، گفتم : جنسش از چه بود ؟ گفت از چوب درخت عرعر یا ساج .

عاصمی شافعی( متوفای 1111) می‌نویسد‌ :

کان باب عائشة مواجه الشام وکان بمصراع واحد من عرعر أو ساج.

 سمط النجوم العوالی ، ج 1 ، ص 367 ‘ تحقیق : عادل أحمد عبد الموجود، علی محمد معوض .

درِ خانه عائشه به طرف شام بود و یک لنگه داشت که از چوب درخت عرعر یا ساج بود .

ابو البقاء مکی حنفی (متوفای 864) می‌نویسد :

وکان لبیت عائشة رضی الله عنها مصراع واحد من عرعر أوساج

تاریخ مکة المشرفة والمسجد الحرام والمدینة الشریقة والقبر الشریف ، ج 1 ، ص 268، ناشر: دار الکتب العلمیة ، بیروت ، 1424هـ ، 2004م ، الطبعة : الثانیة ، تحقیق : علاء إبراهیم ، أیمن نصر

برای خانه عائشه یک در بود که یک لنگه داشت و از چوب عرعر یا ساج بود .

محمد بن اسماعیل بخاری در صحیح خود می‌نویسد :

حدثنا محمد بن عبد اللَّهِ بن حَوْشَبٍ حدثنا عبد الْوَهَّابِ حدثنا یحیى بن سَعِیدٍ قال أَخْبَرَتْنِی عَمْرَةُ قالت سمعت عَائِشَةَ رضی الله عنها تَقُولُ لَمَّا جاء قَتْلُ زَیْدِ بن حَارِثَةَ وَجَعْفَرٍ وَعَبْدِ اللَّهِ بن رَوَاحَةَ جَلَسَ النبی صلى الله علیه وسلم یُعْرَفُ فیه الْحُزْنُ وأنا أَطَّلِعُ من شَقِّ الْبَابِ

صحیح البخاری ، ج 1 ، ص 440 ، ح 1243 ، بَاب ما یُنْهَى عن النَّوْحِ وَالْبُکَاءِ وَالزَّجْرِ عن ذلک .

از عائشه نقل است : هنگامی که خبر شهادت جعفر بن ابو‌طالب و عبدالله بن رواحه را آوردند ؛ پیامبر بر زمین نشست و آثار حزن و اندوه در صورتش نمایان شد ، و من ازشکاف در (شق الباب) او را می‌نگریستم .

شکاف یا سوراخ دَر دلیل بر مدعای ما است، که خانه ها بدون دَر نبوده است؛ بلکه درهایی که از «تخته » یا «سعف نخل» ساخته می‌شدند بر ورودیهای منازل وخانه ها نصب می کرده اند.

هـ) خانه علی دارای دَر بود :

همچینن در برخی از روایات شیعه و سنی آمده است که خانه حضرت علی  دارای دَرِ چوبی از نوع: سَعَفٍ (شاخه درخت خرما)  عرعر ، (درخت سرو)  ساج و ... بوده‌ است .

در داستان ازدواج فاطمه زهرا و امیر المؤمنین علیهما السلام آمده است :

ثُمَّ دَعَا عَلِیّاً علیه السلام فَصَنَعَ بِهِ کَمَا صَنَعَ بِهَا ثُمَّ دَعَا لَهُ کَمَا دَعَا لَهَا ثُمَّ قَالَ قُومَا إِلَى بَیْتِکُمَا جَمَعَ اللَّهُ بَیْنَکُمَا وَ بَارَکَ فِی نَسْلِکُمَا وَ أَصْلَحَ بَالَکُمَا ثُمَّ قَامَ فَأَغْلَقَ عَلَیْهِ بَابَه‏ .

المصنف ، عبد الرزاق الصنعانی ، ج 5 ص 489 و المعجم الکبیر ، الطبرانی ، ج 22 ص 412 و المناقب ، الموفق الخوارزمی ، ص 340 و ... .

شرح الأخبار ، القاضی النعمان المغربی ، ج 2 ص 359 و بحار الأنوار ، العلامة المجلسی ، ج 43 ص 142

رسول خدا على بن ابو طالب را احضار نمود و همان عملى را که با فاطمه انجام داده بود با على نیز انجام داد. آنگاه همان دعائى را برای على خواند که برای فاطمه خوانده بود . سپس به على و فاطمه علیهما السّلام فرمود : برخیزید بسوى خانه خود روید، خدا شما را نسبت به یک دیگر مهربان کند! و به نسل شما برکت دهد! و عاقبت شما را بخیر نماید! رسول خدا  بعد از این دعاها برخاست و دَرِ خانه را بست .

امام کاظم از پدرش امام صادق علیهما السلام نقل کرده است که فرمود :

جَمَعَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله وسلم) أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ وَأَغْلَقَ عَلَیْهِ وَعَلَیْهِمُ الْبَابَ وَ قَالَ یَا أَهْلِی وَ أَهْلَ اللَّه‏ .

بحار الأنوار ، العلامة المجلسی ، ج 24 ص 219 و مستدرک سفینة البحار ، الشیخ علی النمازی الشاهرودی ، ج 6 ص 162 و ... .

پیامبر اکرم  على بن ابو طالب و فاطمه و حسن و حسین # را جمع کرد و درب را بر روى آنها بست و فرمود:

اى خانواده من که پیوستگان خدائید پروردگارم بشما سلام می رساند ... .

و در حدیثی دیگر از پدرش امام صادق علیهما السلام نقل می‌ کند که فرمود:

لَمَّا کَانَتِ اللَّیْلَةُ الَّتِی قُبِضَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه وآله وسلم) فِی صَبِیحَتِهَا دَعَا عَلِیّاً وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ (علیهم السلام) وَ أَغْلَقَ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمُ الْبَابَ وَ قَالَ یَا فَاطِمَةُ وَأَدْنَاهَا مِنْهُ فَنَاجَاهَا مِنَ اللَّیْلِ طَوِیلًا فَلَمَّا طَالَ ذَلِکَ خَرَجَ عَلِیٌّ وَ مَعَهُ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ وَ أَقَامُوا بِالْبَابِ وَ النَّاسُ خَلْفَ الْبَاب‏ .

بحار الأنوار ، العلامة المجلسی ، ج 22 ص 490 ، باب 1، وصیته ص عند قرب وفاته و فیه .

شبی که رسول خدا  صبح آن از دنیا رفت ، علی و فاطمه و حسن و حسین # را فراخواند و دَرِ خانه را بست و فرمود : فاطمه جانم ! سپس او را نزدیک خودش برد و با دخترش مدتی طولانی مشغول گفتگو شد و چون مدت طولانی شد ، علی و دو فرزندش حسن و حسین # از خانه بیرون آمدن و پشت در همراه با مردم به انتظار ماندند .

بستن دَر دلیل بر چه چیزی می تواند باشد؟

محمد بن جریر طبری می‌نویسد‌ :

قَالَ سَلْمَانُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ فَمَضَیْتُ إِلَیْهَا فَطَرَقْتُ الْبَابَ وَ اسْتَأْذَنْتُ فَأَذِنَتْ لِی بِالدُّخُولِ فَدَخَلْتُ فَإِذَا هِیَ جَالِسَة .

دلائل الامامة ، محمد بن جریر الطبری ( الشیعی) ، ص 107 و بحار الأنوار ، العلامة المجلسی ، ج 91 ص 226 .

سلمان می گوید : به خانه فاطمه رفتم ، در را کوبیدم و اجازه ورود گرفتم ، به من اجازه داد تا وارد شوم . وقتی که وارد شدم دیدم نشسته است .

در این حدیث هم سلمان می گوید: دَر را کوبیدم، آیا کوبیدن دَر مفهومی غیر از معنای رایج آن دارد؟

و) شکستن در خانه حضرت زهرا در هجوم:

در روایت هجوم به خانه فاطمه سلام الله علیها آمده است :

قَالَ عُمَرُ قُومُوا بِنَا إِلَیْهِ فَقَامَ أَبُو بَکْرٍ وَ عُمَرُ وَ عُثْمَانُ وَ خَالِدُ بْنِ الْوَلِیدِ وَ الْمُغِیرَةُ بْنُ شُعْبَةَ وَ أَبُو عُبَیْدَةَ بْنُ الْجَرَّاحِ وَ سَالِمٌ مَوْلَى أَبِی حُذَیْفَةَ وَ قُنْفُذٌ وَ قُمْتُ مَعَهُمْ فَلَمَّا انْتَهَیْنَا إِلَى الْبَابِ فَرَأَتْهُمْ فَاطِمَةُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهَا أَغْلَقَتِ الْبَابَ فِی وُجُوهِهِمْ وَ هِیَ لا تَشُکُّ أَنْ لا یُدْخَلَ عَلَیْهَا إِلا بِإِذْنِهَا فَضَرَبَ عُمَرُ الْبَابَ بِرِجْلِهِ فَکَسَرَهُ وَ کَانَ مِنْ سَعَفٍ .

بحار الأنوار ، العلامة المجلسی ، ج 28 ص 227 و تفسیر العیاشی ، محمد بن مسعود العیاشی ، ج 2 ص 67 و ...

عمر گفت : ما را نزد وی ببر ، ابوبکر و عمر و عثمان و خالد بن ولید و مغیرة بن شعبه و ابو عبیده جراح و سالم مولی أبی حذیفه و قنفذ حرکت کردند و من نیز با آنان به راه افتادم . وقتی که درِ خانه رسیدم ، فاطمه آنها را دید ، در را بر روی آنان بست ، فاطمه شک نداشت که آنان بدون اجازه وی داخل نخواهند شد ؛ اما عمر با لگد در را که از چوب درخت خرما بود، شکست .

در روایت ابن قتیبه آمده است :

ثم قام عمر ، فمشى معه جماعة ، حتى أتوا باب فاطمة ، فدقوا الباب ، فلما سمعت أصواتهم نادت بأعلى صوتها : یا أبت یا رسول الله ، ماذا لقینا بعدک من ابن الخطاب وابن أبی قحافة ...

الامامة والسیاسة ، ابن قتیبة الدینوری ، تحقیق الزینی ، ج 1 ص 20 .

عمر وگروهی همراه وی درِ خانه فاطمه رسیدند ، دقّ الباب کردند ،‌ فاطمه وقتی که صدای آنان را شنید ، فریاد زد : ای پدر بزرگوارم ، ای رسول خدا ! بعد از تو از دست پسر خطاب (عمر) و ابو قحافه ( ابوبکر) چه رنجها که ندیدم .

نتیجه :

استدلال به روایت « لا سُقُوفَ لِبُیُوتِنَا وَ لا أَبْوَابَ» اهل سنت را به مقصودشان نمی‌رساند ؛ بلکه روایات بسیاری وجود دارد که خانه‌های مدینه و نیز خانه امیر المؤمنین  دَر داشته است و این دَرها نیز چوبی بوده‌اند .




دانی که چرا سرشت محبوس علی است

یا آه چرا به سینه مایوس علی است

یک مرد نبوده است تا بگوید نامرد

این زن تو میزنی اش ناموس علی است
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد