جریش سکونی

جریش، از اصحاب امیرالمؤمنین علیه‏ السلام است که با حضرت در صفّین مجاهدت کرد. هم‏چنین وی شاعر بود و قصیده ‏ای نیز در جنگ صفّین سرود. از اشعار او پیداست که او مردی شجاع و دلاور بوده است، به چند بیت از اشعار او توجه کنید.

معاویَ ما أفلت إلّا بجرعةٍ

من الموتِ رُعْباً تحسبَ الشمسُ کَوکبا

نجوتَ و قد أدمیت بالسَّوط بطنَه

أزوماً علی فأس اللجام مُشذَّبا


فلا تکفُرَنْهُ و أعلمَن أنّ مثلَها

إلی جنبها ما دارک الجری أوکبا

فان تفخروا یا بَنی بُدَیل و هاشمِ

فنحنُ قَتلنا ذا الکلاع و حوشبا[1]

ای معاویه جز جرعه‏ ای از شرنگ مرگ ننوشیده‏ ای که از ترس، خورشید تابان را چون ستاره ‏ای کوچک پنداری.

از مرگ رستی و با تازیانه شکم (مرکبت) را مجروح کردی و دهانه اسب بلند بالا را سخت کشیدی.

آن را کتمان مکن و یقین بدان که چنان واقعه‏ ای هماره در یاد تو خواهد ماند.

اگر شما افتخار می‏ کنید که دو فرزند بُدیل را کشته ‏اید ما نیز در مقابل ذوالکلاع و حَوشب را کشته‏ ایم.

زیر گرد و غبار با شمشیرهای خود در برابرشان پایداری کردیم و هر چیز جز پایداری مذلت ‏افزا بود.

 

پی نوشت:

[1] وقعة صفّین، ص 401.

 

برگرفته از کتاب: اصحاب امام علی علیه السلام

به قلم: اصغر ناظم زاده قمی

نوشته شده توسط گروه اصحاب
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد