مهندس معمار : انرژی هسته ای هم برای ما دردسری شد؟
ممد سوروس : چه دردسری، ما که بهش نیازی نداریم!
مهندس معمار : از بس بی عرضه بودی، الان ما هیچ سهمی تو انرژی هسته ای نداریم
شیخ بذله گو : انرژی هسته ای چیه؟
مهندس معمار : تو خودتو اذیت نکن،دیگه سن و سالت به این چیزها قد نمیده
شیخ بذله گو : البته یه چیزهای داره یادم میاد،مگه قرار نبود کلا تعلیق بشه؟!
ممد سوروس : قرار بود ولی با بی عرضگی شما ما الان هیچ کاره ایم و فقط تنها پستمون،سمت سران فتنه است
مهندس معمار : الان چیکار کنیم؟
شیخ بذله گو : تعلیق یادم هست ولی انرژی هسته ای یعنی چی؟
مهندس معمار : من که گفتم به لحاظ علمی کشش نداری
ممد سوروس : میخواهید زنگ بزنم از سوروس یک مشورتی بگیرم؟
مهندس معمار : کلک!، تو که گفتی با سوروس ارتباط نداشتی؟
ممد سورورس : الان میگم ، صد سال دیگه هم میگم ارتباط نداشتم،خب زنگ بزنم یا نه؟!
شیخ بذله گو : ممد جان ! میشه بهش بگی یک جزوه راجع به انرژی هسته ای برام بفرسته
مهندس معمار : شیخ جان، بر فرض که بفرسته، مگه بعد تو درک می کنی انرژی هسته چیه
شیخ بذله گو : یعنی من ار ممد سوروس کمترم، همین فردا یک بیانیه بدهم که بی بی سی و صدای آمریکا هم تو کفش بمونند
ممد سوروس : برو بابا هالو!
شیخ بذله گو : به من میگی هالو، ممد شوط!
ممد سوروس : کی با تو بود هالو! داشتم با خودم حرف میزدم،در ضمن آقایان سران فتنه زنگ بزنم به سوروس یا نه؟
مهندس معمار : نه!دیگه بیشتر از این با رفیق های فرنگیت به جنبش مخملی من ضربه نزن
شیخ بذله گو : جنبش مخملی من نه، بگو جنبش مخملی ما
ممد سوروس : از محبوبیت من سواستفاده کردید حالا که خرتون از پل گذشته دیگر جنبش مخملی منو، ما برا من می کنید
مهندس معمار : من از همه معذرت میخوام،الان در شرایط خوبی نیستیم بهتره این خاله زنک بازیهارو بذاریم کنار
شیخ بذله گو : اگه اینجوریه به من بگو انرژی هسته ای چیه؟
مهندس معمار : برو هالو....!!!!
شیخ بذله گو : آینه آینه آینه!!
ممد سوروس : من الان هم میگویم، دوباره بگیم تعلیق و برای کشور الکی هزینه درست نکنیم
مهندس معمار: ممد جان! یک زنگی بزن بی بی سی فارسی، ببین نظر اونها چیه؟
خرد جمعی بدرد همین موقع ها میخوره دیگه!
شیخ بذله گو: من زنگ میزنم،نوبتی باشه نوبت منه که برم روی آنتن بی بی سی فارسی!
چند لحظه بعد ...
شیخ بذله گو : الو،الو،الو،هلو مستر،کن اسپیک انگلیش!
بی بی سی فارسی : سلام ، هالو تویی!؟
شیخ بذله گو : هالو خودتی پدر سوخته مزدور!
بی بی سی فارسی : چرا ناراحت میشی،آخه زنگ زدی بی بی سی فارسی بعد انگلیسی صحبت می کنی؟!
شیخ بذله گو : ببخش بی بی سی جون!
میخواستم بگم جنش هسته ای بدجوری به ضرر ما تمام شده،چون ما هیچ نقشی توش نداشتیم،حالا باید چیکار کنیم؟
بی بی سی فارسی : گوشی رو بده دست بزرگترت تا بگم چکار کنید
شیخ بذله گو : مستر میگه گوشی رو بده به یک کوچکتر از خودت!
ممد سوروس : گوشی رو بده به من، در ضمن هالو هم خودت هستی!،الوالوالو...
بی بی سی فارسی : تویی ممد سوروس!به تو هم نمیتونم بگم
ممد سوروس : چرا به من نمیگی،مگه من چیکارمه؟
بی بی سی فارسی : چون نامردی!بعد مثل جریان سوروس میزنی زیرش
ممد سوروس : مهندس جان ظاهرا شما بهترین گزینه برای رسانه های بیگانه هستید!
مهندس معمار : الو الو الو ... صدای منو دارید،1،2،3، امتحان میشه!
بی بی سی فارسی : گوشی رو بده دست زنت، به توهم نمیگم
مهندس معمار : غلط کردی...!
ممد سوروس : چرا گوشی رو قطع کردی؟
مهندس معمار : به تو ربطی نداره،مسئله خونوادگیه!
شیخ بذله گو : از قدیم گفتند اگر میخوای نشوی رسوا جهان همرنگ جماعت شو
مهندس معمار منظورت چیه؟
شیخ بذله گو : یعنی سه نفره بیانیه بدیم و اعلام کنیم "انرژی هسته ای حق مسلم ماست"!
در این لحظه زن مهندس معمار با نگرانی او را از خواب بیدار می کند
زن مهندس معمار : عزیزم چرا تو خواب اینقدر هذیون می گفتی؟
مهندس معمار : مگه چی میگفتم؟
زن مهندس : همش میگفتی"انرژی هسته ای حق مسلم ماست به جان سوروس!"
مهندس معمار : عجب!راستی ،گوشیتو بده میخوام لیست کسانی که بهت زنگ زدن رو چک کنم ،
در ضمن از این به بعد گوشی بی بی سی فارسی رو تا اطلاع ثانوی جواب نمیدی،شیر فهم شدی؟
زن مهندس معمار : کفه مرگتو بذار، مثل اینکه کابوس بدجوری روت اثر گذاشته
مهندس معمار لحظاتی بعد دوباره به خواب عمیقی فرو رفت!