با نگاهی به روند شکلگیری فتنه سبز، قبل، حین و بعد از انتخابات ریاستجمهوری علاوه بر فاکتور دخالت بیگانگان برای اجرای پروژه انقلاب رنگی در ایران، یکی از مهمترین و اصلیترین مؤلفههای این واقعه بزرگ در تاریخ انقلاب، بیبصیرتی برخی از خواص و بهتبع آن دنبالهروی عدهای از عوام است که جای تحلیل و بررسی زیادی دارد.
در این زمان و با نگاهی به آن روزها یکی از اصلیترین راههای مبارزه با فتنهها که کم هم نیستند و در هر زمانی امکان وقوع دارند، تدوین و تعریف « دکترین بصیرت» است که بحق توسط رهبر معظم و فرزانه انقلاب مطرح شد و با مثال تاریخی حضرت «عمار» و نقشآفرینی ایشان در زمان حضرت امام علی(ع) در فتنه صفین و خوارج به اهمیت تربیت شاگردانی از این دست برای انقلاب تأکید کردند و با ایجاد یک چشمانداز روشن پیشروی مسئولان نظام، عالیترین و زیباترین استراتژی مقابله با فتنه را مطرح و وظیفه همگان را روشن کردند.
حال یک سؤال جدی و اساسی مطرح میشود که «عمار» در دوران کنونی به عنوان فرمانده جبهه جنگ نرم باید چه خصوصیات و مشخصات ویژهای داشته باشد تا بتواند در جهت بصیرتبخشی به جامعه ایران اسلامی نقشآفرینی کند و آتش فتنه را فرونشاند و باعث تمیز حق از باطل شود؟
این همان نکتهای است که تحت عنوان «دکترین بصیرت» مطرح میشود و جواب این سؤال را باید در آن جستوجو کرد. به نظر نگارنده این مطلب، یکی از شخصیتهای مهم و برجسته در این حوزه، استاد بزرگوار علامه شهید مرتضی مطهری است. درست است که استاد مطهری از میان ما رخت بربسته است اما فکر و اندیشه او در میان ما زنده است، پس او امروز در میان ماست.
رجوع به آثار ایشان به علت پویایی و طراوت، بهروز بودن، دینی بودن، عقلانی بودن و... نقش ویژهای در بصیرتبخشی آحاد جامعه بالاخص نسل جوان و دانشجو دارد و میتواند به عنوان یکی از مؤلفههای اصلی و اساسی طراحی مدل «دکترین بصیرت» نقشآفرینی کند.
از عوامل دیگر در تدوین این استراتژی میتوان به ترویج فرهنگ ایثار، شهادت و دلیری، اندیشهورزی، دانشوری و علماندوزی، بردباری، پاکدامنی و... اشاره کرد که به عنوان ستونهای اصلی بصیرتبخشی در جامعه ما هستند.
تدوین این نظام جامع بصیرتبخشی در جامعه، جز با همکاری و همدلی دستگاههای قانونگذار و مجریان قانون از یک سو و آحاد جامعه بالاخص دانشجویان حوزههای علمیه و دانشگاهها از سوی دیگر محقق نخواهد شد و به ثمر نخواهد نشست.