وحَدَّثَنا جعفر بن محمد بن مَسْرُور رضی اللّه عنه قال : حَدَّثَنا الحسین بن محمد ابن عامِر ، عن عمه عبد الله بن عامر ، عن محمد بن أبی عُمَیْر .
و منها : حَدَّثَنا محمد بن موسى بن المُتَوَکِّل رضی اللّه عنه قال: حَدَّثَنا علی بن الحسین السعد آبادی ، عن أحمد بن أبی عبد اللّه البرقی ، عن أبیه ، عن محمد بن أبی عمیر ، عن عبد الله بن سِنان ، عن مَعْرُوفِ بن خَرَّبُوذ ، عن أبی الطُفَیْل عامِر بن واثِلَة ، عن حُذَیْفَة بن أُسَیْدِ الغِفاری:الخصال : 65 ، باب الاثنین ، ح 98 ، وعنه البحار 73 / 121 . .
و رواه الطبرسی بسند آخر غیر الصحیحة
قال الشیخ أحمد بن على بن ابی منصور الطبرسی فی کتاب «الإحتجاج»:
حدثنی السید العالم العابد أبو جعفر مهدی بن أبی الحرث الحسینی المرعشی رضى الله عنه قال: أخبرنا الشیخ أبو علی الحسن بن الشیخ أبی جعفر محمد بن الحسن الطوسی رضی الله عنه، قال أخبرنا الشیخ السعید الوالد أبو جعفر قدس الله روحه، قال: أخبرنی جماعة عن أبی محمد هارون بن موسى التلعکبری،قال: أخبرنی أبو علی محمد بن همام،قال:أخبرنا علی السوری قال:أخبرنا أبو محمد العلوی من ولد الأفطس و کان من عباد الله الصالحین قال: حدثنامحمد بن موسى الهمدانی،قال:حدثنا محمد بن خالد الطیالسی،قال:حدثنا سیف بن عمیرة و صالح بن عقبة جمیعا عن قیس بن سمعان عن علقمة بن محمد الحضرمی عن أبی جعفر محمد بن علی(الباقر) علیهما السلام .الاحتجاج :33/1، وعنه بحار الأنوار:ج 37 ص . 201
هذا السند ضعیف لان فیه : علیّ السوری
لم یذکروه.
أبو محمّد العلوی من ولد الأفطس
لم یذکروه.
محمّد بن موسى الهمدانی:
قال ابن الغضائری: ضعیف، یروی عن الضعفاء ویجوز ان یخرج شاهداً.مجمع الرجال:
و کذا السید بن طاووس
أحمد بن محمد الطبری المعروف بالخلیلی فی کتابه «أخبرنی محمد بن أبی بکر بن عبد الرحمان، قال: حدثنی الحسن بن علی أبو محمد الدینوری،قال: حدثنا محمد بن موسى الهمدانی،قال:حدثنا محمد بن خالد الطیالسی،قال:حدثنا سیف بن عمیرة عن عقبة عن قیس بن سمعان عن علقمة بن محمد الحضرمی عن أبی جعفر محمد بن علی(الباقر) (ع) .الیقین: ص 343 باب 127 . وعنه بحار الأنوار:ج 37 ص . 218
هذا السند ضعیف لان فیه : أحمد بن محمّد الطبری المعروف بالخلیلی:
قال النجاشی فی ترجمته: ضعیف جدّاً، لا یلتفت إلیه.رجال النجاشی: 96 ر 238
قال ابن الغضائری: کذاب، وضاع للحدیث، فاسد، لا یلتفت إلیه. مجمع الرجال:
محمّد بن موسى الهمدانی:
قال النجاشی: صغفه القمیون بالغلو وکان ابن الولید یقول انّه کان یضع الحدیث واللّه اعلم.
رجال النجاشی: 904/338.
وقال ابن الغضائری: ضعیف، یروی عن الضعفاء ویجوز ان یخرج شاهداً.مجمع الرجال:
و قال ایضا:
قال الحسن بن أحمد الجاوانی فی کتابه «نور الهدى و المنجی من الردى»: عن أبی المفضل محمد بن عبد الله الشیبانی، قال: أخبرنا أبو جعفر محمد بن جریر الطبری و هارون بن عیسى بن سکین البلدی،قالا:حدثنا حمید بن الربیع الخزاز،قال :حدثنا یزید بن هارون،قال:حدثنا نوح بن مبشر،قال:حدثنا الولید بن صالح عن إبن امرأة زید بن أرقم و عن زید بن أرقم .التحصین:ص 578 باب 29 از قسم دوم .
هاذا السند ضعیف لان فیه : أبو المفضل محمّد بن عبد اللّه الشیبانی:
ذکره الطوسی فی من له یرو عنهم قائلاً: محمّد بن عبد اللّه بن المطلب الشیبانی أبو المفضل کثیرة الروایة إلّا أنّه ضعفه قوم أخبرنا عنه جماعة.
رجال الطوسی: 511 ر 110.
وقال فی الفهرست: کثیر الروایة حسن الحفظ غیر أنّه ضعفه جماعة من أصحابنا.
الفهرست: 140 ر 600.
أصحابنا یَغْمزونه ویُضَعَّفونه.
رجال النجاشی: 396 ر 1059.
حمید بن الربیع الخزاز:
لم یذکروه علماء الخاصة والظاهر أنّه عامی.
کان ابن حجر: حمید بن الربیع بن حمید بن مالک الخزاز الکوفی. قال البرقانی رأیت الدار قطنی یحسن القول فیه، وقال البرقانی رأیت عامة لشیوخنا یقولون ذاهب الحدیث، وقال حمید بن عثمان ابن أبی شیبة: قال أبی: أنا أعلم الناس بحمید بن الربیع هو ثقة لکن شره یدلس... وقال: قال معین بن معین: کذاب زمانت أربعة... وحمید بن الربیع.....
لسان المیزان: 364/2 ر 1488.
|
ترجمه خطبه غدیر
معروف بن خربوذ از أبى الطفیل عامر بن واثلة، و او از حذیفة بن اسید غفارى
نقل کرده است که: زمانى که حضرت رسولاکرم ( ص ) از آخرین سفر حج بر
مىگشتند، و ما هم در خدمت آن وجود گرانمایه بودیم، ایشان به اصحاب امر
فرموند که همه بایستند . مردم اطاعت کردند و در جایگاهشان قرار گرفتند .
سپس مردم به نماز فرا خوانده شدند، و دورکعت نماز گزارده شد .
آنگاه رو به مردم کردند و اینچنین به سخن آغاز نمودند:
«خداوند لطیف و خبیر مرا آگاه نمود که بسوى او مىروم و شما نیز، عاقبت رهسپار کوى دوست خواهید بود .
من دعوت حق را لبیک مىگویم و در برابر آنچه که از طرف خدا براى شما
آوردهام و در مقابل کتاب او و حجتى که براى شما باقى مىگزارم، مسئول هستم
.
شما نیز براى آنچه که خداوند سبحان براى شما فرستاده، و قرآن و حجتش که در میان شما باقى مى ماند، مورد پرسش قرار خواهید گرفت .
شما مسئول هستید، پس آنگاه، در برابر رب العالمین چه خواهید گفت؟
گفتیم: ما گواهى مىدهیم که رسالت خویش را به انجام رسانیدى و در راه
تبلیغ دین و پند مسلمانان از هیچ کوشش و تلاشى دریغ ننمودى، پس خداوند به
تو بهترین جزا وپاداش را عنایت فرماید .
سپس فرمودند: «آیا گواهى
مىدهید که معبود جهان یکى است، ومحمد بنده خدا و پیامبر او و اینکه بهشت و
جهنم ، و زندگى جاویدان در سراى دیگر حقیقت است، و تردیدى ار آن نیست؟
همه گفتیم: شهادت مىدهیم که این چنین است .
آنگاه آن وجود نازنین فرمودند: «خداوندا! بر آنچه مىگویند گواهباش!
و خطاب به مردم فرمودند: «اى مردم ! شاهد باشید که من گواهى مى دهم که
خداوند ، مولاى من است ، و من نیز مولاى هر مسلمانى، و بر هر مؤمنین، از
خودشان به خودشان سزاوارتر و شایستهترم . آیا این مطلب هم اقرار مىکنید و
شهادت مى دهید؟
گفتیم: بله! بر این نیز گواهى مىدهیم .
حضرت رسول اکرم ( ص ) بعد از گرفتن این اقاریر (اقرارها) فرمودند: «آگاه
باشید! هر که من مولاى اویم، پس على مولاى اوست . و مراد همین على است، که
در کنار من است .
و آنگاه دست على را گرفتند و همراه با دست خویش آنقدر بلند کردند که، حتى زیر بغلهاى مبارک نیز آشکار شد .
و فرمودند: «خداوندا! دوستدار کسى باش که على را دوست دارد و دشمن آنکه، او را دشمن مىدارد .
هشیار باشید! من پیشاپیش شما مىروم و شما در کنار حوض کوثر بر من وارد مى
شوید و آن حوضى است که پهناى آن فاصله بین بصرى و صنعاء مىباشد، و به
تعداد ستارگان آسمان بر گرداگرد آن جامهاى نقره نهاده شده .
آگاه
باشید! فرداى قیامت که شما در کنار حوض کوثر بر من وارد مى شوید، از شما
خواهم پرسید که با آنچه که در اینجا و در این روز، خدا را بر آن شاهد
گرفتم، چه کردید؟ و از آن دو چیز گرانبها و با ارزش که در میان شما به
ودیعه گذاشتم، چگونه امانتدارى کردید؟
پس بنگرید که با آن دو چیز قیمتى و پر بها، چگونه رفتارى داشتهاید؟
از میان جمعیت کسى بانگ بر آورد که: اى رسول خدا! آن دو چیز گرانبها کدامین هستند؟
رسول اکرم اسلام ( ص ) فرمودند: «بزرگ آن چیز نفیس و گرانمایه، کتاب
خداوند جللت عظمته است، که ریسمان الهى است که از طرف او و من در دستان
شماست، یک طرف در دست خدا و سوى دیگر آن در دست شماست، و علم گذشته و آینده
تا قیامت در آن نهفته است .
و دیگر آن چیز پربها که کوچکتر از
اولى است، قرین و همراه قرآن، این علىبنابىطالب و عترت پاک اوست، و این
دو از هم جدانمى شوند تا در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند . »
معروف بن خربوذ مىگوید: این حدیث را به امام باقر ( ع ) عرضه داشتم و حضرت
به صداقت و راستى ابو الطفیل (راوى این حدیث) گواهى داد، و فرمودند: «این
همان سخنى است که در کتاب على ( ع ) یافتم ، و با از آشنا هستم» .خصال، ص 65، باب دوم، حدیث 98، و بحار الانوار: ج 73، ص 121 .