یاری امام

زهیر بن قین از طرفداران عثمان و از مخالفان حضرت علی (ع) بود. امام حسین (ع) را خوب می شناخت و از نامه های کوفیا به ایشون هم آگاه بود. به ناچار با امام هم مسیر شده بود و به همین خاطر در طول مسیر خودش رو از امام و همراهانش پنهان می کرد تا مبادا امام ازش کمک بخواهد.

روز موعود فرا رسید. زهیر با همراهانش بر سر سفره نشسته بود که ناگهان فرستاده امام وارد شد و زهیر رو فراخوند. زهیر غافلگیر و درمانده شده بود و نمی دونست چیکار کنه. همسرش به او گفت: "پسر پیامبر خدا کسی را به دنبال تو می فرستد و تو او را بی پاسخ می گذاری؟ برخیز تا ببینی فرزند پیامبر چه درخواستی دارد و سپس برگرد."


زهیر از خیمه خارج  شد و قدم به خیمه گاه نور نهاد، فرزند رسول خدا با قلب و روح و روان زهیر چه کرد؟ زهیری که عثمانی بود و آن وجود مقدس را به عنوان امام قبول نداشت و فقط برای ایشان احترام قائل بود.

دقایقی بعد زهیر از خیمه امام حسین(ع) با حالتی عجیب بیرون اومد و وارد خیمه اش شد. همسر و همراهانش متحیر به او نگاه می کردن، این زهیر آن زهیر قبلی نبود. بارالها حسین بن علی (ع) با دل زهیر چه کرده؟ زهیر حسینی شده بود، عاشق و دلداده اباعبدالله. به یارانش رو کرد و گفت: "هر که از شما دوست دارد در یاری فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم درآید همراه من بیاید و گرنه این آخرین دیدار ماست."

خوشا بر احوال زهیر. زهیر همراه کاروان مظلوم به کربلا رفت و شجاعانه با تمام وجودش جانش را فدای امام زمانش کرد و به درجه ای رسید که الان من و تو که یاد کربلا و یاران امام حسین (ع) میافتیم میگیم " یا لیتنا کنت معکم فافوزا فوزا عظیما"

آه، آه از و غریبی امام حسین(ع)، اما نه! چی میگم؟ خوشا به حال امام حسین (ع) که حداقل 72 یار با باوفا و مخلص در کنارشون بودن و آنقدر یاران باوفاشون رو دوست داشتند که وقتی همه اونها شهید شدند و تنهای تنها موندند فریاد زدند "هل من ناصر ینصرنی" هیچ کس جواب نداد. فرمودند:"حبیب، زهیر،... چرا جوابم را نمی دهید؟" و سپس فرمودند "آه که همگی شما را کشتند و ..."

اما اگر حالا هم خوب گوش کنی یه صدای خسته و مظلوم و غریب رو هم می شنوی که مثل جد شهیدش هر روز درخواست کمک میکند و می فرماید "برای فرج من زیاد دعا کنید"

ما که ادعا می کنیم اگر در زمان امام حسین (ع) بودیم به هیچ وجه ایشان را تنها نمیگذاشتیم پس چه شده که آخرین بازمانده نسل ایشان، حضرت مهدی (عج) را که در میان ماست فراموش کرده و تنهاشون گذاشتیم؟

به زندگیمون توجه کنیم، همه مشغول دنیا شدیم. روزا می گذرن و ما یادی از امام زمان خودمون نمیکنیم.

اگه خوب دقت کنیم شاید بتونیم بفهمیم که چرا یاران امام حسین (ع) اونقدر کم بودن! شاید بتونیم بفهمیم که چرا تعداد اصلی یاران امام زمان به 313 نفر نمی رسد. چرا ...

مگه کوفیا صدای "هل من ناصر ینصرنی" امام حسین(ع) را نشنیدند که کمک می خواست؟ و مگه ما هم ندای "و اکثروا الدعا بتعجیل الفرج" را نمی شنویم؟ پس چی شده که مثل کوفیا امام زمان خودمون رو رها کردیم در حالی که ادعا می کنیم اگر در کربلا بودیم امام رو یاری می کردیم؟ اینطوری می خوایم به امام حسین (ع) خدمت کنیم تا ایشان از ما راضی باشند؟

حالا دیگه خودمون میدونیم، اگه موافقی بای یه نگاه دیگه به زندگیمون بیاندازیم و با تمام وجود بگیم:

اللهم عجل لولیک الفرج

وبلاگ: آفتاب مهربانی
 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد