من سادهزیستی را در زندگی فرزندان
ایشان دیدهام. ایشان بسیار خوش خلق، مهربان، بسیار خوش محضر، ظریف اندیش و
خوش سخن هستند و انسان از مصاحبت ایشان لذت میبرد. فردی بسیار منظم
هستند. بسیار اتفاق افتاده که ما شب خدمت ایشان بودیم و همینکه ساعت 22
فرا میرسید، ایشان با کمال ادب از جا بر میخاستند و ضمن عذرخواهی عنوان
میکردند که کاری دارند یا باید کتابی را مطالعه کنند و... بنابراین کارها
وامور روزمره زندگی ایشان بر نظم و ترتیبی استوار است. یکی از مهمترین
خصوصیات اخلاقی ایشان این است که توجه به کلیات و مسائل جهانی و اداره
کشور، مقام معظم رهبری را از توجه به جزییات غافل نمیکند و پرسیدن احوال
بستگان و آشنایان دور و قدیمی را فراموش نمیکنند. یک جوانمردی در وجود
ایشان است که خیلی دلپذیر و شیرین است. از همان زمانی که من افتخار آشنایی
ایشان را پیدا کردم بعضی از مواقع از من سراغ برخی از چهرههای دانشگاهی و
مسن را که در حال حاضر منزوی هستند و حتی ممکن است میانهای هم با انقلاب
نداشته باشند، میگیرند و حتی به من میفرمودند که به نمایندگی از طرف
ایشان به ملاقات این افراد بروم و مشکلاتشان را حل کنم. این خصلتی است که
ناشی از یک طبع الهی است. یعنی همان محبتی که خدا به بندگانش دارد. نکته
جالب اینکه موردی را که نقل کردم مربوط به آدمهایی است که جزو آشنایان دور
مقام معظم رهبری محسوب میشوند و حتی خود آن فرد هم ممکن است نداند اسم و
خاطره او در ذهن آقای خامنهای مانده باشد، حال شما تصور کنید که رفتار
ایشان با بستگان و آشنایان نزدیک به چه شکل و صورتی باید باشد. در واقع
باید گفت ایشان به یک معنا جوهر و کانون محبت و سرچشمه زلال دائمی محبت
هستند.
طی سالهایی که نسبت خانوادگی با مقام معظم رهبری پیدا کرده ام
در این شیوه و منش تغییری ندیدم و در واقع ایشان با این شیوه زندگی حجت را
بر همه ما تمام کرده است که میشود کسی امکان بهره مندی از همه مواهب
ظاهری دنیا را داشته باشد ولی همان زندگی ساده و طبیعی خود را حفظ کند. هر
چهار پسر ایشان روحانی هستند و تا آنجا که من میدانم هیچ ممر درآمدی غیر
از شهریه طلبگی که نظایر آنها در حوزه میگیرند، ندارند و هیچ ریخت و پاشی
در زندگی آنها دیده نمیشود. در هیچ بانکی هم حساب ندارند و در هیچ کار
اقتصادی وارد نشدند و واقعا پول و ثروت گویی مثل آتشی است که به آن دست
نمیزنند و این خیلی ارزشمند است برای کشوری که شاه آن ناصرالدین شاه بود و
ولیعهدش ظل السطان بوده و همچنین باید مقایسه کرد با کشورهای حاشیهای که
چه شیوخ و سلاطینی در آن حکومت دارند و چه زندگی مجللی را برای خود مهیا
کردهاند. اینها نعمتهایی است که ما باید قدر آن را بدانیم و گزارش ما از
این واقعیتها باید از مرحله لفاظی فراتر رود و خودمان هم فکر کنیم که حالا
که خداوند عنایت کرده واین انقلاب به پیروزی رسیده و چنین الگوهایی مثل
امام ورهبری نصیب ما شده، ما هم وجود خود را وقف کشور کنیم و در هر جایگاهی
که هستیم این فرصت را غنیمت بشماریم و همه وجودمان را در خدمت این کشور
قرار دهیم نه اینکه اگر موقعیت نصیبمان شد، نفع خود را تامین کنیم. کشور ما
به این افراد و مدیران زیاد احتیاج دارد و پیام شهدا نیز چیزی غیر از این
نیست. آنها که رفتند پیام دادند و ما که ماندیم باید پیام فهم باشیم و
کشور باید با این الگوها اداره شود.