بازخوانی این مقاله مفصل، از آنجا که یک مؤسسه آمریکایی با هدف برآورد روابط ایران و آمریکا در آینده، بدان پرداخته است، قابل توجه میباشد که اینک گزارشی از آن را تقدیم شما میداریم.
نکته قابل توجه آن است که روایت غرضمند این افراد نیز نتوانسته رهبری قدرتمندانه و اندیشه توانمند آیتالله خامنهای را پنهان کند. یُریدُونَ أَنْ یُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ یَأْبَی اللَّهُ إِلاَّ أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ (توبه: 32)
-------------------------------------------------------------
با خواندن این مقاله بهتر میفهمیم که به راستی، عقول دنیایی مملو از هوسهای شیطانی، توان درک انسانهای بزرگ و الهی را ندارند و اینچنین است که عاقبت با مؤمنان و شکست برای کافران خواهد بود. خواندن این گزارش به خوبی اقتدار و صلابت و زیرکی آیتالله خامنهای را نشان میدهد و البته این سؤال را نیز ایجاد میکند که آمریکا از رابطه با ایران چه سودی میبرد که اینچنین در صدد دستیابی به آن است و رهبر انقلاب را مانع بزرگ آن میداند؟!
----------------------------------------------------------------------------
نویسنده این مقاله اینچنین سخن خود را آغاز کرده است که: «شاید در دنیا هیچ رهبری نباشد که به اندازه آیتالله خامنهای برای مسائل جاری جهان اهمیت داشته باشد، اما در عین حال، تا این حد هم برای جهانیان ناشناخته باشد» و در ابتدا سعی در تبیین چرایی اهمیت بررسی افکار و اندیشههای ایشان نموده و در عبارتی، به اینکه ایشان پیش از تصدی رهبری، یک چهرة «میانهرو ناشناخته» بوده است تاکید میکند و علائم آن را در علاقة ایشان به موسیقی و شعر و به دست کردن ساعت مچی میبیند!
وی در ادامه به نفوذ ایران در منطقه و برخی کشورها از جمله عراق، لبنان و فلسطین اشاره کرده و بالا رفتن قیمت نفت را به افزایش توان ایران تعبیر کرده است! وی اشاره میکند که مسیر حرکت جمهوری اسلامی در نوشتهها و سخنان امام خمینی موجود است و بر همان مبنا نیز آیتالله خامنهای چهار هدف انقلاب ایران را «عدالت»، «استقلال»، «خودکفایی» و «معنویت دینی» میداند که از این پس، نویسنده سعی میکند نظرگاه ایشان در این چهار زمینه را استخراج و بیان کند.
او همچنین نواب صفوی و امام خمینی را دو شخصیت مؤثر بر آیتالله خامنهای میداند که رفتار سیاسی ایشان را شکل و جهت دادهاند و سپس به ذکر تاریخچهای مخدوش از دوران ریاست جمهوری و پیش از رهبری ایشان ارائه میدهد و سپس تأکید میکند که از آنجا که رهبری در ایران سیاستهای کلی را تعیین میکند و نفوذ فراوانی دارد، مهمترین شخصیت در ایران است.
او نظرگاه ایشان در باب عدالت را مخالف سرمایهداری میداند و در تحلیل نظرگاه ایشان عاجز میماند. وی توجه به تودههای جامعه و همچنین تولید احتیاجات ضروری جامعه خصوصاً در زمینة مواد غذایی را مورد توجه ایشان میداند و میافزاید که ایشان اسلام را بهعنوان بهترین روش برای برپایی عدالت معرفی میکند و روحیة ظلمستیزی اسلام را برای جوانان دنیا جذاب میدانند که خود عاملی برای تبلیغ اسلام است.
او در اندیشه ایشان بین سه مؤلفه رشد علمی، خودکفایی اقتصادی صنعتی و استقلال سیاسی، ارتباطی وثیق دیده که هر یک را مقدمهای برای تحقق دیگری دانستهاند و نهایتاً به تأکید ایشان بر اینکه دور نگاه داشتن کشورها از این عوامل، از جمله خود ایران در زمان شاه، برنامة ابرقدرتها و غرب برای تسلط بر سایر کشورهاست، اشاره مینماید و از منظر ایشان، تحریمها را عامل خودکفایی بیشتر ایران میداند.
وی در بخشی از گزارش خود، به روی کار آمدن احمدینژاد اشاره کرده و آن را همسو با خواست آیتالله خامنهای میداند. او همچنین تاکید میکند که ویژگیهای برشمرده شده از سوی ایشان در هفتههای مانده به انتخابات بر احمدینژاد تطبیق میکردهاند.
او، آیتالله خامنهای را در سیاست خارجی، که بخش مهم این مقاله است، پیرو امام خمینی میداند و تأکید میکند که ایشان در طول این سهدهه، همواره بر شیطان بزرگ بودن آمریکا تأکید داشتهاند و دشمنی خود با آن را به صراحت ابراز کردهاند و ریشة دشمنی آمریکا با ایران را در واقع نه بهخاطر مسئله هستهای یا نفی اسرائیل و دفاع از حزبالله، بلکه بهخاطر موقعیت استراتژیک ایران و ذخایر انرژی آن میدانند که اینک در اختیار یک کشور اسلامی قرار گرفته است. راهبرد مقابله در برابر فشارهای شورای امنیت و آمریکا نیز «مقاومت» معرفی شده، چرا که ایشان معتقدند هر چقدر در برابر ابرقدرتها کرنش کنی و کوتاه بیایی به همان اندازه فشارهای آنها بیشتر خواهد شد.
او، ضمن اشاره به توجه بسیار زیاد آیتالله خامنهای در ترسیم «نقشههای آمریکا علیه انقلاب»، برای مردم ایران، به تبیین ایشان دربارة نحوه فروپاشی شوروی و انقلابهای رنگی نیز توجه داشته و با تعجب بسیار از این توجه زیاد، تأکید بر انجام تهاجمات فرهنگی ضداسلامی توسط غرب و آمریکا و بیدارگری درباره عوامل داخلی انهزام یک کشور در اندیشة ایشان را نیز مورد بررسی قرار داده است.
او یکی از مهمترین موضوعات مورد توجه ایشان را مسأله فلسطین و اسرائیل دانسته و ضمن توضیح موضع ایشان، به راهکار برگزاری رفراندم میان همة فلسطینیها که توسط ایشان مطرح شده بود، اشاره مینماید. نویسندة مقاله که در منطق مستحکم و قانونمند ایشان درمانده، تأکید میکند که اگر خود فلسطینیها به صلح با اسرائیل روی بیاورند دیگر ایران نمیتواند چنین مسائلی را مطرح نماید!
او استراتژی ایشان برای گسترش نفوذ منطقهای ایران در اندیشة آیتالله خامنهای را شامل سه عنصر میداند: تأکید بر منافع و دشمنان مشترک ایران و جهان اسلام و سعی در جا انداختن آن در سران منطقه، حمایت از دموکراسی و انتخابات مستقل در کشورهای اسلامی منطقه و بهعنوان مثال پیروزی حماس در فلسطین، حزبالله در لبنان، اخوانالمسلمین در مصر و شیعیان در عراق و نهایتاً ترکیب نفوذ فرهنگی و سیاسی با مسائل امنیتی منطقه که ایران میتواند در حل آنها نقش داشته باشد.
او تأکید میکند که انرژیهستهای در منظر آیتالله خامنهای بهعنوان نشانهای از موضوعاتی چون تلاش برای استقلال، ضرورت خودکفایی، بیعدالتی قدرتهای جهانی و توجه بسیار زیاد اسلام برای کسب علم معرفی شده است، لذا ایشان دائماً بر لزوم پیشرفت علمی ایران تأکید کردهاند؛ چرا که رشد علمی، خودکفایی و استقلال سیاسی را حلقههای به هم متصل میدانند.
در ادامه این گزارش به تحلیل ایشان از حمله آمریکا به عراق اشاره شده و تأکید ایشان بر اینکه این حمله با هدف سیطره بر خاورمیانه انجام شده، ولی اینک آمریکا در خود عراق با مسائل زیادی روبهروست مورد توجه قرار گرفته است. او این اقدام آمریکا را از منظر ایشان بهعنوان تلاش برای ایجاد حکومتی آمریکایی در منطقه، تهدید ایران و همچنین دفاع از اسرائیل، دانسته است.
او همچنین به وحدتطلبی ایشان با جهان اسلام اشاره میکند و تأکید ایشان بر اینکه ایران با اهلسنت مشکلی ندارد و آمریکا و اسرائیل را که دشمن اصلی همة جهان اسلام هستند و اینک نیز به دنبال آتشافروزی در منطقه میباشند، مورد توجه قرار داده است. در همین راستا به تأکیدات ایشان در حمایت از جنبش سنیمذهب حماس و رد شبهه تلاش ایران برای ایجاد هلال شیعی در منطقه اشاره شده است.
این مقاله که پس از هر بررسی، افادات بغضآلود نویسنده را در خود جای داده، در پایان به ایران پس از ایشان دل بسته و اظهار امیدواری نموده که در آن هنگام، آمریکا بتواند به منافع خود در رابطه با ایران دست یابد! زهی خیال باطل!
نهایتاً نیز برخی دستورالعملها برای سران دولت آمریکا ذکر کرده، هر چند اشاره نموده که با وجود آیتالله خامنهای امید ایجاد شرایط داخلی یا خارجی مطلوب آمریکا دور از تصور است. به هر حال، این گزارش، در راستای بهبود روابط ایران و آمریکا «در شرایط حاضر»، چند نکته واقعبینانه را مطرح مینماید تا بر اساس آنها استراتژی مطلوب! آمریکاییها انتخاب گردد که خود جالب توجهاند:
1. آیتالله خامنهای باید متقاعد شود که آمریکا رویة خود در قبال ایران را تغییر داده و با احترام با آن برخورد خواهد کرد؛
2. آیتالله خامنهای هیچگونه عقبنشینی یا شکست را برای ایران نخواهد پذیرفت و هیچ نوع فشاری نیز بر ایشان مؤثر نمیافتد.
3. هر نوع برنامهای باید در ارتباط با خود ایشان مطرح بشود، نه مقامی دیگر؛ وگرنه مانند تلاشهای قبلی که در دورة اصلاحطلبان صورت پذیرفت بینتیجه خواهد ماند!
آخرین جملات این گزارش نیز تأکید میکنند که تا زمانی که آیتالله خامنهای رهبر ایران است، دستیابی به روابط دیپلماتیک میان ایران و آمریکا میسر نخواهد شد و همچنان با وجود گذشت سه دهه از پیروزی انقلاب فرهنگ «مرگ بر آمریکا» در ایران حاکم است و گرچه مدارا با رهبر ایران بسیار سخت میباشد، اما باید دانست که اجرای هر برنامهای برای دور زدن ایشان نتیجه نمیدهد.