(شمارۀ39) و مِن حِکمَةٍ له ( علیهالسّلام )
زبان عاقل و احمق متفاوت است
لِسَانُ الْعَاقِلِ وَرَاءَ قَلْبِهِ وَ قَلْبُ الْأَحْمَقِ وَرَاءَ لِسَانِه
زبان عاقل در پشت قلب اوست، و قلب احمق در پشت زبانش قرار دارد.
شرح:
سید رضی(ره) مؤلف نهج البلاغه، بعد از نقل این حدیث گفته است:
این از مطالب شگفت انگیز و پر ارزش است و منظور این است که عاقل زبانش را رها نمىسازد در سخن گفتن مگر بعد از مشورت و فکر و سنجش.
ولى احمق حرفها و سخنانى که از زبانش مىپرد قبل از مراجعه بفکر و دقت و اندیشه است. بنا بر این گویا زبان عاقل تابع و پشت قلب او است و قلب احمق تابع زبانش میباشد.
و این معنى به لفظ دیگر هم از آن حضرت علیه السّلام روایت شده:
قَلْبُ الْأَحْمَقِ فِی فِیهِ وَ لِسَانُ الْعَاقِلِ فِی قَلْبِهِ
قلب احمق در دهان او است، و زبان عاقل در قلب او
و معنى هر دو فرمایش یکى است[1].
در حدیثی زیبا از امیر المؤمنین علیه السّلام نقل شده که فرمودند:
انسان در زیر زبانش نهفته است. بنا بر این سخن خود را کاملاً بسنج و آن را بر عقل و معرفت خود عرضه کن و خوب دقت و تامل بنما اگر براى خدا و در راه رضاى او است سخن بگو و گر نه سکوت بهتر از آنست.
و در نزد خدا براى اعضاء و جوارح انسان هیچ عبادتى سبکتر و کم مؤونهتر و پر ارزشتر و پربهاتر از سخنى که براى خدا و در راه خدا و براى نشر و بیان نعمتهاى خداوند بر بندگانش باشد نیست.
آیا نمىبینى که خداوند متعال براى روشن شدن اسرار غیبى و کشف علوم نهفته خود و باز کردن خزائن وحى خویش بین خود و بین پیامبرانش به غیر سخن چیز دیگرى قرار نداده و همین طور میان پیامبران و امتهاى آنان. پس معلوم مىشود بهترین واسطه و مهمترین وسیله ابلاغ تکلیف و برترین عبادتها سخن است و از طرفى هیچ گناهى از گناه زبان فسادانگیزتر و زیانبارتر براى بنده نیست که کیفرش بسیار سریع و زودرس باشد و ملامتآورتر در نزد مردم باشد(یعنی این نتیجه تلخ خیلى زود مشاهده مىشود).
هیچ چیزى مانند زبان نیست و زبان مترجم و بیانگر درون و گزارشگر دل است و به وسیله زبان سرّ نهفته درون کشف مىشود و بر مبناى عمل زبان در قیامت حسابرسى مردم انجام مىشود. و زبان شرابى است که عقل ها را مست می کند به وسیله سخنانى که براى غیر خدا باشد و هیچ چیز مثل زبان سزاوار زندانى شدن و حبس طولانى نیست[2].
با تامل در این فرمایش اهمیت دقت در سخنانی که بر زبان می آوریم روشن می شود. به قول سعدی:
اوّل اندیشه وانگهى گفتار
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت ها:
[1] ترجمهگویاوشرحفشردهاىبرنهجالبلاغه، ج 3 ، صفحهى 227 (متن عربی این فرمایش در نهج البلاغه فیض الاسلام ص 1106 موجود است)
[2] بحار الانوار-ترجمه جلد 67 و 68، ج2، ص: 285 و 284
نوشته شده توسط گروه نهج البلاغه