آیاآیات ابلاغ واکمال در غدیر خم و امامت حضرت علی (ع) نازل شده ؟

توضیح سؤال:

شبهه فوق که توسط ابن تیمیه مطرح گردیده، در صدد است تا این مطلب را القاء کند که آیه اکمال و ابلاغ در غدیر خم نازل نشده است؛ بلکه آیه اکمال روز نهم ذی الحجه و در عرفات نازل شده و آیه ابلاغ نیز مدت‌ها قبل از حجه الوداع نازل شده است. و اگر رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم در صدد بودند تا‌ امیر المؤمنین علیه السّلام را به خلافت بعد از خود معرفی کند می‌توانستند در جایی که جمعیتی بیش‌تر حضور دارند مثل شهر مکه و یا صحرای عرفات، به این کار مبادرت ورزند. پس در نتیجه آن‌چه در غدیر اتفاق افتاد آن‌چیزی نیست که شیعه ادّعای آن را دارد.‌

اصل شبهه ابن تیمیه

اصل شبهه ابن تیمیه به شرح زیر است:

توضیح سؤال:

شبهه فوق که توسط ابن تیمیه مطرح گردیده، در صدد است تا این مطلب را القاء کند که آیه اکمال و ابلاغ در غدیر خم نازل نشده است؛ بلکه آیه اکمال روز نهم ذی الحجه و در عرفات نازل شده و آیه ابلاغ نیز مدت‌ها قبل از حجه الوداع نازل شده است. و اگر رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم در صدد بودند تا‌ امیر المؤمنین علیه السّلام را به خلافت بعد از خود معرفی کند می‌توانستند در جایی که جمعیتی بیش‌تر حضور دارند مثل شهر مکه و یا صحرای عرفات، به این کار مبادرت ورزند. پس در نتیجه آن‌چه در غدیر اتفاق افتاد آن‌چیزی نیست که شیعه ادّعای آن را دارد.‌

اصل شبهه ابن تیمیه

اصل شبهه ابن تیمیه به شرح زیر است:

قال الرافضی: الخبر المتواتر عن النبی (ص): أنه لما نزل قوله تعالى: (یا أیها الرسول بلغ ما أنزل الیک من ربک). المائدة: 67. خطب الناس فی غدیر خُم ...

 والجواب: أن هذا الجواب کذب، وأن قوله: (بلغ ما أنزل الیک من ربک)، المائدة: 67.  ربک نزل قبل حجة (الوداع) بمدة طویلة ...

ومما یبین ذلک أن آخر المائدة نزولاً قوله تعالى: (الیوم أکملت لکم دینکم وأتممت علیکم نعمتی). المائدة :3. وهذه الآیة نزلت بعرفة تاسع ذی الحجة فی حجة الوداع، والنبی (ص) واقف بعرفة، ...

فمن قال: إن المائدة نزل فیها شی‏ء بغدیر خم فهو کاذب مفترٍ باتفاق أهل العلم.

وهذا مما یبیّن أن الذی جرى یوم الغدیر لم یکن مما أُمر بتبلیغه، کالذی بلَّغه فی حجة الوداع؛ فإن کثیراً من الذین حجُّوا معه - أو أکثرهم - لم یرجعوا معه إلى المدینة، بل رجع أهل مکة إلى مکة، وأهل الطائف إلى الطائف، وأهل الیمن إلى الیمن، وأهل البوادی القریبة من ذاک إلى بوادیهم. وإنما رجع [معه‏] أهل المدینة ومن کان قریباً منها ...

رافضی (علامه حلّی) می‌گوید: روایت متواتر از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم وارد شده که هنگامی که این آیه (آیه ابلاغ) نازل شد رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم در غدیر خم برای مردم خطبه خواند ....

جواب او این می‌شود که این مطلب دروغی بیش نیست و آیه ابلاغ مدتی قبل از حجه الوداع نازل شده است.

و از قراینی که این مطلب را تبیین می‌کند آیه اکمال است که در نهم ذی حجه در حجه‌الوداع در حال وقوف پیامبر در عرفات نازل گردید. و هر کس بگوید آیه‌ای از سوره مائده در غدیر خم نازل شده دروغ‌گوست و افتراء وارد کرده است ...

و از مطالب دیگری که بیان می‌کند که آن‌چه در غدیر خم اتفاق افتاد چیزی نبود که پیامبر مأمور به تبلیغ آن باشد این است که بسیاری از مردم که به همراه پیامبر به حج رفته بودند به مدینه باز نمی‌گشتند؛ بلکه بعضی که اهل شهر مکه بودند در همان شهر می‌ماندند و بعضی که اهل طائف بودند مستقیما به طائف می‌رفتند و بعضی دیگر که اهل یمن بوده به یمن می‌رفتند. [وهیچ‌کدام مسیر‌شان از غدیر خم نمی‌گذشت تا شاهد ابلاغ از جانب رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم باشند.] 

پس اگر حضرت قصد این می‌داشتند که در روز غدیر امامت علی را اعلام کنند باید آن را در حجه‌الوداع ابلاغ می‌کردند. پس حال که حضرت این‌گونه نکردند و سخنی که مربوط به امامت علی بشود نفرمودند و هیچ کس نیز در این رابطه روایتی نه ضعیف و نه صحیح نقل نکرده است و حتی آن حضرت در خطبه خود نامی از علی هم به زبان نیاوردند در حالی که این مجمعی عمومی بود که همه حاجیان در آن حضور داشتند پس معلوم می‌شود که حضرت مأموور به ابلاغ امامت علی نبوده‌اند.

منهاج السنه النبویه، ج 7، ص 315 تا 317.

سه شبهه در کلام ابن تیمیه

با توجه به مطالب فوق، از این گفتار ابن تیمیه سه شبهه را می‌توان جمع بندی کرد:

1 ـ آیه 3 سوره مائده (الیوم أکملت لکم دینکم وأتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الإسلام دینا) یعنی: آیه اکمال در غدیر خم نازل نشده؛ بلکه در روز عرفه نازل گردیده و ربطی هم به امامت امیر المؤمنین علیه السّلام ندارد.

2 ـ آیه 67 سوره مائده (بلغ ما أنزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس) یعنی: آیه ابلاغ  هم در غدیر خم نازل نشده؛ بلکه این آیه مدّت‌ها قبل از حجه ‌الوداع در روز‌های آغاز وحی و در مدینه پس از پایان جنگ اُحد نازل شده است. لذا به این آیه نیز به عنوان ادله نصب امامت نمی‌توان استدلال کرد.

3 ـ ابن تیمیه با توجه به دو اشکال فوق نتیجه می گیرد پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله وسلّم آن چه را که مامور به تبلیغ آن بوده ارتباطی به غدیر ندارد و اگر چنان‌چه مربوط به غدیر بود می بایست در مکه و یا عرفات که همه مردم مکه و یمن و ساکنان اطراف مکه حضور داشتند ولایت و امامت امیر المؤمنین علیه السّلام را بیان می فرمود.

 اشکال اول:

آیا آیه اکمال در روز عرفه نازل شده است؟

در حقیقت اشکال اول ابن تیمیه ناشی از روایتی از عمر بن خطاب می‌شود که در صحیح بخاری شأن نزول آیه اکمال را که آخرین آیه نازل شده بر پیامبر است در حجه الوداع و در عرفات در حال وقوف پیامبر در آن مکان و نزول آیه ابلاغ را نیز مدت‌ها قبل از آن دانسته است.

شبهه ابن کثیر شبیه به شبهه ابن تیمیه

ابن کثیر متوفای 774 هـ که هم عصر ابن تیمیه متوفای 728 هـ است نیز شبهه‌ای با تکیه بر روایت عمر بن خطاب در نزول آیه اکمال در عرفه شبهه‌ای شبیه با آن‌چه ابن تیمیه طرح کرده بیان نموده است. با توجه به وجه اشتراک این دو شبهه، کلام ابن کثیر را نیز طرح ‌کرده و با پاسخ به اشکال ابن کثیر که بنیه قوی‌تری نیز دارد در حقیقت هر دو اشکال پاسخ داده شده است. 

این شبهه برخواسته از روایتی است که بخاری در صحیح خود از عمر بن خطاب آورده که عین همان روایت را ابن کثیر در تفسیر خود نقل کرده است:

روایت عمر بن خطاب راجع به آیه اکمال

45 ـ أَنَّ رَجُلاً مِنَ الْیَهُودِ قَالَ لَهُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ، آیَةٌ فِى کِتَابِکُمْ تَقْرَءُونَهَا لَوْ عَلَیْنَا مَعْشَرَ الْیَهُودِ نَزَلَتْ لاَتَّخَذْنَا ذَلِکَ الْیَوْمَ عِیدًا. قَالَ أَىُّ آیَةٍ قَالَ (الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِى وَرَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینًا). قَالَ عُمَرُ قَدْ عَرَفْنَا ذَلِکَ الْیَوْمَ وَالْمَکَانَ الَّذِى نَزَلَتْ فِیهِ عَلَى النَّبِىِّ - صلى الله علیه وسلم - وَهُوَ قَائِمٌ بِعَرَفَةَ یَوْمَ جُمُعَةٍ.

شخصی یهودی به عمر گفت: ای أمیر المؤمنین! آیه‌ای در قرآن شما‌ مسلمانان است و آن را می‌خوانید که اگر ما یهود این آیه را می‌داشتیم آن روز را عید می‌گرفتیم. عمر گفت: کدام آیه؟ گفت: «لْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِیناً» عمر گفت: من زمان و مکان نزول این آیه را می‌دانم این آیه در حالی که پیامبر در عرفات وقوف کرده بود و روز جمعه بود نازل شد.

صحیح بخاری، ج1، ص16 ح 45، کتاب الإیمان و صحیح مسلم، ج8، ص239.

پس ابن تیمیه و ابن کثیر با استناد به این روایت بر این اعتقادند که آیه اکمال در غدیر خم نازل نگردیده، بلکه در روز جمعه و در عرفات نازل گردیده است. کلام ابن کثیر این‌چنین است: 

وقال ابن جریر: وقد قیل لیس ذلک بیوم معلوم عند الناس، ثم روى من طریق العوفی عن ابن عباس فی قوله: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ» یقول: لیس بیوم معلوم عند الناس، قال: وقد قیل: إنها نزلت على رسول الله صلى الله علیه وسلم فی مسیره إلى حجة الوداع، ثم رواه من طریق أبی جعفر الرازی عن الربیع بن أنس. قلت: وقد روى ابن مردویه من طریق أبی هارون العبدی عن أبی سعید الخدری أنها نزلت على رسول الله صلى الله علیه وسلم یوم غدیر خم حین قال لعلی: من کنت مولاه فعلی مولاه، ثم رواه عن أبی هریرة، وفیه أنه الیوم الثامن عشر من ذی الحجة یعنی مرجعه علیه السلام من حجة الوداع. ولا یصح لا هذا ولا هذا، بل الصواب الذی لا شک فیه ولا مریة أنها أنزلت یوم عرفة وکان یوم جمعة.

ابن جریر گفته است: نزول این آیه در روزی که بین مردم اشتهار یافته؛ نبوده است و از طریق ابن عباس روایتی را نقل می‌کند در رابطه با آیه «الیوم ...» وی می‌گوید: این روز آن روزی که نزد مردم شناخته شده است نمی‌باشد ... بلکه بدون هیچ شک و شبهه‌ای قول صحیح و ثواب این است که آیه اکمال در روز هشتم ذی الحجه که روز جمعه‌ای بوده در سرزمین  عرفات نازل گردیده است. 

تفسیر ابن کثیر، ج2، ص15، تحقیق: یوسف عبد الرحمن مرعشلی، ناشر: دار المعرفه للطباعه والنشر والتوزیع،  بیروت، چاپ سال 1412هـ.

وی هم‌چنین در کتاب سیره و تاریخ خود این گونه آورده است:

فأما الحدیث الذی رواه ضمرة، عن ابن شوذب، عن مطر الوراق، عن شهر بن حوشب، عن أبی هریرة، قال: لما أخذ رسول الله صلى الله علیه وسلم بید علی قال: من کنت مولاه فعلی مولاه، فأنزل الله عز وجل: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی» قال أبو هریرة: وهو یوم غدیر خم، من صام یوم ثمان عشرة من ذی الحجة کتب له صیام ستین شهراً. فإنه حدیث منکر جداً، بل کذب؛ لمخالفته لما ثبت فی الصحیحین عن أمیر المؤمنین عمر بن الخطاب أن هذه الآیة نزلت فی یوم الجمعة یوم عرفة، ورسول الله صلى الله علیه وسلم واقف بها.

روایتی که ضمره، از ابن شوذب، از مطر الوراق، از شهر بن حوشب، از أبو هریره نقل کرده است که: رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم دست علی را گرفت و فرمود: من کنت مولاه فعلی مولاه، و بعد از آن هم این آیه نازل شد: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی»، و أبو هریره گفته است این آیه در روز غدیر خم نازل شده است و هر کس روز هیجدهم ذی الحجه را روزه بگیرد برای او ثواب روزه شصت ماه خواهد بود. به درستی که این حدیث دروغ و منکر است؛ چون این روایت با روایتی که در صحیح مسلم و بخاری از عمر بن خطاب آمده است مخالف دارد؛ چون در آن روایت، دارد که این آیه در روز جمعه و در صحرای عرفات در حالی که ر‌سول خدا در آن جا وقوف نموده بود نازل شده است.

السیره النبویه، ابن کثیر، ج4، ص 425، تحقیق: مصطفى عبد الواحد، ناشر: دار المعرفه بیروت، چاپ سال 1395هـ ـ البدایه والنهایه، ج5، ص232، تحقیق: علی شیری، ناشر: دار احیاء التراث العربی بیروت، چاپ اول، سال 1408هـ.

پس در حقیقت این شبهه ابن کثیر، توضیح همان شبهه ابن تیمیه است. لذا، به این شکل شبهه ابن تیمیه نیز قوت می‌گیرد و این احتمال تقویت می‌گردد که اصلا آیه اکمال در غدیر خم نازل نگردیده است تا بخواهد روایت من کنت مولاه فهذا علی مولاه و خطبه غدیر صحت داشته باشد.

پاسخ به اشکال اول

پاسخ به شبهه اول ابن تیمیه و شبهه ابن کثیر:

در پاسخ به این قسمت از اشکال ابن تیمیه و ابن کثیر که می‌گویند آیه اکمال در عرفات نازل شده است می‌گوییم:

1 - نزول متعدد آیات با مناسبت‌های مختلف:

1 ـ  بر فرض صحت نزول آیه شریفه در عرفه، این منافاتی با نزول آن در غدیر خم ندارد، زیرا بسیاری از آیات به مناسبت‌های مختلف چندین بار نازل گردیده است.

مفسران وعلمای اهل سنت تصریح کرده اند برخی از سور و یا آیات به مناسبت و به دلائل متعددی مثل عظمت شأن واقعه و یا تعدد اسباب نزول، تکرار گردیده است؛ به عنوان مثال: زرکشی در کتاب «برهان» خود می‌گوید:

وقد ینزل الشیء مرتین تعظیماً لشأنه، وتذکیراً به عند حدوث سببه، خوف نسیانه؛ وهذا کما قیل فی الفاتحة نزلت مرتین، مرة بمکة وأخرى بالمدینة.

گاهی آیه‌ای به علت عظمت شأن آن، و یا یادآوری آن به هنگام تکرار سبب  و یا خوف از فراموشی آن تکرار می‌شود؛ و این مانند سوره فاتحه است که دو مرتبه نازل گردید یک  مرتبه در مکه و بار دیگر در مدینه.

البرهان فی علوم القرآن، زرکشی، ج1، ص30 تا 32، تحقیق: محمد أبو الفضل إبراهیم، ناشر: دار إحیاء الکتب العربیه بیروت، چاپ اول، 1376هـ.

سپس زرکشی برای تأیید ادعای خویش به ذکر چند مثال اقدام ورزیده است:

ومثله ما فی الصحیحین، عن ابن مسعود فی قوله تعالى: «وَیَسْأَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ» أنها نزلت لمّا سأله الیهود عن الروح، وهو فی المدینة، ومعلوم أن هذه فی سورة «سبحان» (الاسراء) وهی مکّیة بالاتفاق، فإن المشرکین لما سألوه عن ذی القرنین وعن أهل الکهف، قیل ذلک بمکّة، وأن الیهود أمروهم أن یسألوه عن ذلک، فأنزل الله الجواب، کما قد بسط فی موضعه. وکذلک ما ورد فی «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» أنها جواب للمشرکین بمکة، وأنها جواب لأهل الکتاب بالمدینة والحکمة فی هذا کلّه: إنه قد یحدث سبب من سؤال أو حادثة تقتضی نزول آیة، وقد نزل قبل ذلک ما یتضمّنها، فتؤدّى تلک الآیة بعینها إلى النبی (صلى الله علیه وسلم) تذکیراً لهم بها، وبأنها تتضمّن هذه... وما یذکره المفسّرون من أسباب متعدّدة لنزول الآیة قد یکون من هذا الباب، لا سیما وقد عرف من عادة الصحابة والتابعین أن أحدهم إذا قال نزلت هذه الآیة فی کذا، فإنه یرید بذلک أن هذه الآیة تتضمن هذا الحکم، لا أن هذا کان السبب فی نزولها.

مانند آنچه که در صحیح مسلم و بخاری از قول ابن مسعود در باره این آیه شریفه آمده «وَیَسْأَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ» که این آیه در باره سؤال یهود راجع به حقیقت روح در مدینه نازل شد، وحال آن‌‌که به اتفاق مفسرین این سوره (اسراء) مکّی است... و یا آن‌چه که در باره سوره «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» که در جواب مشرکان مکه نازل شده است، در جواب أهل کتاب مدینه نیز نازل شده است. حکمت این تعدد نزول آن است که: گاهی سبب نزول آیه و یا سوره‌ای سؤال یا حادثه‌ای است که اقتضاء نزول آیه‌ای را دارد، که قبل از آن آیه به مناسبت دیگر نازل شده است. و این باعث می‌شود تا آیه به همین مضمون بار دیگر نازل شود...

البرهان فی علوم القرآن، زرکشی، ج1، ص30 تا 32، تحقیق: محمد أبو الفضل إبراهیم، ناشر: دار إحیاء الکتب العربیه بیروت، چاپ اول، 1376هـ.

بخاری و مسلم برای یک آیه چندین شأن نزول ذکر می‌کنند

بخاری و مسلم نیز در صحاح خود أسباب نزول و زمان و مکان‌های متعدّد و مختلفی را برای نزول یک آیه ذکر می‌کند، به عنوان مثال :

در تفسیر قول خداوند تعالى: «إِنَّ الَّذِینَ یَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَأَیْمَانِهِمْ ثَمَناً قَلِیلاً» (آل عمران: 77) دو سبب مختلف از حیث زمان و مکان و مورد برای نزول این آیه کریمه ذکر می‌کند:

سبب أول: آن‌چه که أشعث بن قیس درباره سبب نزول آیه‌ای ذکر می‌کند و این‌گونه می‌گوید:

فیّ أنزلت، کانت لی بئر فی أرض ابن عمّ لی ...

این آیه در باره من به خاطر چاهی که در زمین پسر عمویم داشتم نازل شد ...

صحیح بخاری: ج3 ص75، ناشر: دار الفکر للطباعه والنشر والتوزیع، چاپ سال 1401هـ.

سبب دوم: آن‌چه از عبد الرحمن بن أبی أوفى وارد شده:

 أن رجلاً أقام سلعة فی السوق، فحلف فیها لقد أعطی بها ما لم یعطه، لیوقع فیها رجلاً من المسلمین، فنزلت: «إِنَّ الَّذِینَ یَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَأَیْمَانِهِمْ ثَمَناً قَلِیلاً».

شخصی کالایی را در بازار به فروش گذارد و قسم یاد نمود که در ازای آن قیمتی پرداخته شود که هیچ‌کس تا کنون نپرداخته است و قصدش از این کار این بود که شخصی از مسلمانان به این کالا رغبت پیدا نماید. در این حال بود که آیه نازل شد: « همانا کسانی که عهد خدا و قسم‌هایشان را به بهایی اندک می‌فروشند...

صحیح بخاری، ج5، ص167.

هم‌چنین در باره اختلاف صحابه در أسباب نزول بعضی آیات، موارد فراوانی را بخاری در صحیح خود  ذکر می‌کند:

مررت بالربذة، فإذا أنا بأبی ذر (رضی الله عنه) فقلت له: ما أنزلک منزلک هذا؟ قال: کنت بالشام، فاختلفت أنا ومعاویة فی الذین یکنزون الذهب والفضة ولا ینفقونها فی سبیل الله، قال معاویة: نزلت فی أهل الکتاب، فقلت: نزلت فینا وفیهم، فکان بینی وبینه فی ذاک ...

در ربذه با أبوذر برخورد نمودم به او گفتم: چه  چیزی باعث اقامت تو در این مکان شده است؟ ابوذر گفت: در شام بودم که با معاویه در باره آیه «الذین یکنزون الذهب والفضه ولا ینفقونها فی سبیل الله» اختلاف پیدا نمودم، معاویه گفت: این آیه در باره أهل کتاب نازل شده است،  اما من گفتم: هم در باره ما هم در باره آن‌ها نازل شده است ...

 صحیح بخاری، ج2، ص111، کتاب الزکاه، ناشر: دار الفکر ـ بیروت، چاپ سال 1401هـ.

و نیز در کتاب حجّ در صحیح بخاری اختلاف بین عائشه و أبو بکر بن عبد الرحمن درباره سبب نزول آیه مبارکه: «إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِن شَعَآئِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ أو اعْتَمَرَ فَلاَ جُنَاحَ عَلَیْهِ أَن یَطَّوَّفَ بِهِمَا» (البقره: 158) به تفصیل آمده است.

صحیح بخاری، ج2، ص169 و 170، کتاب الحج؛ و صحیح مسلم، ج4، ص69، کتاب الحج، باب بیان السعی بین الصفا والمروه.

بنابر این چه ‌بسا آیه إکمال نیز  دو مرتبه نازل شده باشد، یک مرتبه در روز عرفه و بار دیگر در غدیر خم، لذا ممکن است آن یهودی که در مجلس عمر بن خطاب آن سخن را گفته است منظورش نزول آیه در روز غدیر بوده باشد، ولی عمر جواب او را به نزول آیه در روز عرفه داده باشد.

و این جواب از عمر بن خطاب جای تعجب ندارد؛ چون اگر او بخواهد نزول این آیه را هیجده ذی الحجه و غدیر خم بداند، در حقیقت به خلافت امیر المؤمنین علیه السّلام  و إمامت او اعتراف نموده است.

حاصل این‌که: مخالفت بعضی از روایات صحیح بخاری و مسلم در تعیین سبب نزول آیات، اقتضای تکذیب روایات دیگر را ندارد، بلکه کاشف از تعدّد و تغایر أسباب و زمان و مکان نزول یک آیه است. شاهد آن هم مطالبی بود که در صحیح مسلم و بخاری بیان شد.

2 ـ تعارض روایت عمر با أحادیث صحیحه‌ دیگر

روایت عمر بن خطاب که اخیرا ذکر شد و نزول آیه اکمال را در عرفات و در روز جمعه می‌داند متعارض با تعدادی از روایات دیگر است که در همین رابطه آمده است که ما به بعضی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:

الف ـ نزول این آیه در روز دوشنبه

در روایت عمر بن خطاب آمده بود که آیه إکمال در جمعه نازل شد، و این با آن‌چه که از ابن عباس با سند معتبر آمده است که آیه إکمال روز دوشنبه نازل شده است در تعارض است، طبرانی با سنده خود از ابن لهیعه، از خالد بن أبی عمران، از حنش بن عبد الله صنعانی، از ابن عباس، این گونه روایت کرده است:

ولد نبیّکم (صلى الله علیه وسلم) یوم الاثنین،  ویوم الإثنین خرج  من مکة، ودخل المدینة  یوم الاثنین، وفتح بدراً یوم الاثنین، ونزلت سورة المائدة یوم الاثنین «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ» ورفع الرکن یوم الاثنین.

پیامبر‌تان در روز دوشنبه متولد شد و در روز دوشنبه از مکه هجرت نمود و روز دوشنبه به مدینه وارد شد و روز دوشنبه در جنگ بدر به پیروزی رسید و روز دوشنبه این آیه از سوره مائده بر او نازل شد «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ» و روز دوشنبه رکن را از جای خود بلند نمود.

المعجم الکبیر، طبرانی، ج12، ص183، کتاب الإیمان، تحقیق: حمدی عبد المجید السلفی، الناشر: دار إحیاء التراث العربی ـ بیروت، چاپ دوم.

پس این حدیث که می گوید آیه اکمال روز دوشنبه نازل شده منافات دارد با حدیث عمر بن خطاب در صحیح بخاری که صراحت دارد که این آیه روز جمعه نازل شده است.

ب ـ نزول این آیه در لیله جَمْعْ (شب مزدلفه)

آن‌چه که بخاری و مسلم در صحیح خود از عمر بن خطاب نقل کرده‌اند که آیه إکمال در روز جمعه و در حال وقوف به عرفات نازل شده است (صحیح بخاری، ج1، ص16، کتاب الإیمان و صحیح مسلم، ج8، ص239)، منافات با روایت دیگری از مسلم در صحیحش از عمر بن خطاب دارد که، آیه اکمال در «لیله جمع» یعنی: شب وقوف در مزدلفه نازل شده است، یعنی همان شب عیدی که  مسلمانان بعد از إتمام وقوف به عرفات به سوی منى، حرکت می‌کنند.

عن قیس ابن مسلم، عن طارق بن شهاب، قال: قالت الیهود لعمر: لو علینا معشر یهود نزلت هذه الآیة «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِیناً» نعلم الیوم الذی أنزلت فیه، لاتخذنا ذلک الیوم عیداً، قال: فقال عمر: فقد علمت الیوم الذی أنزلت فیه، والساعة، وأین رسول الله صلى الله علیه وسلم حین نزلت، نزلت لیلة جمع ونحن مع رسول الله صلى الله علیه وسلم بعرفات.

شخصی یهودی به عمر گفت: اگر این آیه بر ما یهود نازل شده بود: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِیناً» روزی را که این آیه در‌‌ آن نازل شده بود را عید اعلام می‌کردیم عمر گفت: من روز و ساعت و مکان نزول این آیه را می‌دانم، این آیه در لیله جمع (شب حضور در مزدلفه) در حالی که ما با رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم در عرفات حضور داشتیم نازل شد.

صحیح مسلم، ج4، ص239.

ج ـ نزول این آیه در شب جمعه

هم‌چنین روایت بخاری و مسلم در صحیحشان از عمر بن خطاب با روایتی که روایتی که نسائی در سنن خود با سند صحیح نقل می‌کند که آیه اکمال شب جمعه نازل شده است منافات دارد.

عن قیس ابن مسلم، عن طارق بن شهاب قال: قال یهودی لعمر: لو علینا نزلت هذه الآیة لاتخذناه عیداً «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ» قال عمر: قد علمت الیوم الذی أنزلت فیه، واللیلة التی أنزلت، لیلة الجمعة، ونحن مع رسول الله صلى الله علیه وسلم بعرفات.

شخصی یهودی به عمر گفت: اگر این آیه بر ما نازل شد ه بود آن روز را عید می‌گرفتیم: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ» عمر گفت: من روز و شبی را که این آیه در آن نازل شد را می‌دانم  این آیه شب جمعه، در حالی که همراه رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم در عرفات بودیم نازل شد.

سنن نسائی، ج5، ص251، تحقیق: عبد الغفار سلیمان البنداری ـ سید کسروی، ناشر: دار الکتب العلمیه بیروت، چاپ1ـ 1411هـ.

ألبانی این حدیث را در زمره احادیث صحیح سنن نسائی درج کرده و از آن این‌گونه یاد کرده است: «صحیح».

الألبانی، صحیح سنن النسائی: ج2 ص342.

پس اضافه بر آن که می‌توان پاسخ عمر را بر اساس تعدد شأن نزول‌ها دانست هم‌چنین: نزول آیه در شب جمعه عرفه منافات دارد با روایات صحیح دیگر در صحیح مسلم و سنن نسایی و المعجم طبرانی که نزول آیه اکمال را در اوقات دیگر غیر از آن‌چه که عمر در روز جمعه دانست ذکر کرده‌اند.

د ـ تشکیک سفیان ثوری در نزول این آیه در روز جمعه

بخاری در صحیح خود گفته است: سفیان ثوری در نزول این آیه روز جمعه تشکیک کرده است و این خود با روایت عمر منافات دارد:

4606 - حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ بَشَّارٍ حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّحْمَنِ حَدَّثَنَا سُفْیَانُ عَنْ قَیْسٍ عَنْ طَارِقِ بْنِ شِهَابٍ قَالَتِ الْیَهُودُ لِعُمَرَ إِنَّکُمْ تَقْرَءُونَ آیَةً لَوْ نَزَلَتْ فِینَا لاَتَّخَذْنَاهَا عِیدًا. فَقَالَ عُمَرُ إِنِّى لأَعْلَمُ حَیْثُ أُنْزِلَتْ، وَأَیْنَ أُنْزِلَتْ، وَأَیْنَ رَسُولُ اللَّهِ - صلى الله علیه وسلم - حِینَ أُنْزِلَتْ یَوْمَ عَرَفَةَ، وَإِنَّا وَاللَّهِ بِعَرَفَةَ - قَالَ سُفْیَانُ وَأَشُکُّ کَانَ یَوْمَ الْجُمُعَةِ أَمْ لاَ - (الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ).

... سفیان گفته است: من شک دارم که این آیه در روز جمعه نازل شده باشد.

صحیح بخاری، ج5، ص186، کتاب التفسیر، ناشر: دار الفکر بیروت، چاپ سال 1401هـ.

پس این‌ روایت سفیان ثوری نیز که در صحیح بخاری آمده با روایت عمر که آیه اکمال در روز جمعه و در عرفات نازل شده منافات دارد.

3 - اتهام ابوهریره به کذب و افتراء

و امّا آن‌چه که در کلام ابن تیمیه و ابن کثیر در کاذب و اهل افتراء بودن هر کسی که نزول آیه اکمال را در غدیر خم بداند از عجایب و غرائب است!!!

ابوهریره این‌گونه روایت می‌کند:

ضمرة ابن ربیعة القرشی عن ابن شوذب عن مطر الوراق عن شهر بن حوشب عن أبی هریرة. قال: من صام یوم ثمان عشرة من ذی الحجة کتب له صیام ستین شهرا، وهو یوم غدیر خم، لما أخذ النبی صلى الله علیه وسلم بید علی بن أبی طالب فقال: ألست ولی المؤمنین؟ قالوا: بلى یا رسول الله! قال: «من کنت مولاه فعلی مولاه» فقال عمر بن الخطاب: بخ بخ لک یا بن أبی طالب أصبحت مولای ومولى کل مسلم، فأنزل الله: «الیوم أکملت لکم دینکم»

(ترجمه این روایت بالا‌تر ذکر شده است)

تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج 8، ص 284 ـ تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر، ج 42، ص 233.

حال ابن تیمیه در باره این روایت می‌گوید:

من قال: إن المائدة نزل فیها شی‏ء بغدیر خم فهو کاذب مفترٍ

هر کس بگوید آیه‌ای از سوره مائده در غدیر خم نازل شده است کافر و مفتر است

منهاج السنه النبویه، ج 7، ص 315 تا 317.

و نیز ابن کثیر نیز این روایت ابن کثیر را دروغی بیش نمی‌داند و این‌گونه می‌گوید:

فأما الحدیث الذی رواه ... عن أبی هریرة فإنه حدیث منکر جداً، بل کذب

روایت ابو هریره دروغ است.

السیره النبویه، ابن کثیر، ج4، ص 425، تحقیق: مصطفى عبد الواحد، ناشر: دار المعرفه بیروت، چاپ سال 1395هـ ـ البدایه والنهایه، ج5، ص232، تحقیق: علی شیری، ناشر: دار احیاء التراث العربی بیروت، چاپ اول، سال 1408هـ.

پس به این شکل هم ابن تیمیه و هم ابن کثیر ابوهریره را کاذب و اهل افتراء می‌دانند!!

4 - صحت روایت نزول آیه در غدیر

برای اثبات صحت روایت نزول آیه اکمال در غدیر خم به عنوان مثال یکی از روایات را ذکر کرده و آن را بررسی سندی کرده و مابقی را از باب شاهد ذکر می‌کنیم:

بررسی رجالی سند نزول آیه اکمال در غدیر خم

خطیب بغدادی با سند خود نزول آیه اکمال در غدیر خم را این‌گونه آورده است:

أنبأنا عبد الله بن علی بن محمد بن بشران، أنبأنا علی بن عمر الحافظ، حدثنا أبو نصر حبشون بن موسى بن أیوب الخلال، حدثنا علی بن سعید الرملی، حدثنا ضمرة بن ربیعة القرشی، عن ابن شوذب، عن مطر الوراق، عن شهر بن حوشب، عن أبی هریرة، قال: من صام یوم ثمان عشرة من ذی الحجة کتب له صیام ستین شهراً، وهو یوم غدیر خم، لما أخذ النبی (صلى الله علیه وسلم) بید علی بن أبی طالب، فقال: ألست ولی المؤمنین، قالوا: بلى یا رسول الله، قال: من کنت مولاه فعلی مولاه، فقال عمر بن الخطاب: بخ بخ لک یا بن أبی طالب، أصبحت مولای ومولى کل مسلم، فأنزل الله: {الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ} ومن صام یوم سبعة وعشرین من رجب کتب له صیام ستین شهراً، وهو أول یوم نزل جبرئیل × على محمد (صلى الله علیه وسلم) بالرسالة».

ترجمه و آدرس این روایت قبلا آمده است.

خطیب بغدادی بعد از ذکر این روایت می‌گوید:

اشتهر هذا الحدیث من روایة حبشون، وکان یقال: إنه تفرد به، وقد تابعه علیه أحمد بن عبد الله بن النیری، فرواه عن علی بن سعید، أخبرنیه الأزهری، حدثنا محمد بن عبد الله بن أخی میمی، حدثنا أحمد بن عبد الله بن أحمد بن العباس بن سالم بن مهران المعروف بابن النیری إملاءً، حدثنا علی بن سعید الشامی، حدثنا ضمرة بن ربیعة، عن بن شوذب، عن مطر، عن شهر بن حوشب، عن أبی هریرة، قال: من صام یوم ثمانیة عشرة من ذی الحجة، وذکر مثل ما تقدم أو نحوه.

این حدیث از روایت حبشون شهرت یافته است، وگفته می‌شود او در نقل این روایت منفرد است: و أحمد بن عبد الله بن نیری از او متابعت نموده، و او از علی بن سعید روایت کرده است که مرا أزهری با خبر ساخت که: محمد بن عبد الله بن أخی میمی، از أحمد بن عبد الله بن أحمد بن العباس بن سالم بن مهران معروف بابن نیری از علی بن سعید شامی، از ضمره بن ربیعه، از ابن شوذب، از مطر، از شهر بن حوشب، از أبو هریره روایت نمود که: هر کس روز هیجده ذی الحجه را روز بگیرد ....

خطیب بغدادی، تاریخ بغداد: ج8 ص284ـ 285، الناشر: دار الکتب العلمیة ـ بیروت.

سپس همو می‌گوید:

وهذه الروایة طریقها صحیح فإن ابن بشران من شیوخ الخطیب البغدادی، وقال عنه: «کتبت عنه وکان سماعه صحیحاً».

این روایت با طریق صحیح نقل شده است چون ابن بشران از شیوخ خطیب بغدادی است، و از او این گونه نقل کرده است: «از او روایت را نقل کردم و روایت شنیدن از او صحیح است».

خطیب بغدادی، تاریخ بغداد: ج10، ص14، تحقیق: مصطفى عبد القادر عطا، الناشر: دار الکتب العلمیة ـ بیروت، ط1ـ 1417هـ.

و أما علی بن عمر حافظ، او همان دارقطنی صاحب سنن است که ذهبی در سیر أعلام النبلاء در باره او گفته است:

قال أبو بکر الخطیب: کان الدارقطنی فرید عصره، وقریع دهره، ونسیج وحده، وإمام وقته، انتهى إلیه علم الأثر والمعرفة بعلل الحدیث وأسماء الرجال، مع الصدق والثقة.

أبو بکر خطیب گفته است: دارقطنی یکتای عصر، و نابغه دهر، و بافته جدا تافته، و إمام وقت خود می‌باشد، که علم أثر و معرفت به علل دیث و أسماء رجال به او منتهی می‌شود.

ذهبی، سیر أعلام النبلاء: ج16 ص452، تحقیق: أکرم البوشی، إشراف وتخریج: شعیب الأرنؤوط، الناشر: مؤسسة الرسالة ـ بیروت، ط9ـ 1413هـ.

و أما حبشون الخلال را خطیب بغدادی در باره او گفته است:

 أنبأنا الأزهری، أنبأنا علی بن عمر الحافظ [الدارقطنی] قال: حبشون بن موسى بن أیوب الخلال صدوق.

خطیب بغدادی، تاریخ بغداد: ج8 ص285.

و أما علی بن سعید الرملی، او  همان ابن أبی حمله است که، ذهبی در المیزان در باره او گفته است:

«ما علمت به بأساً، ولا رأیت أحداً الآن تکلّم فیه، وهو صالح الأمر، ولم یخرج له أحد من أصحاب الکتب الستة مع ثقته»

هیچ مشکلی از او سراغ ندارم، و هیچ کس را ندیدم که درباره او کوچک‌ترین حرفی زده باشد، او شخصی صالح الأمر بوده، و به وثاقت او در أصحاب کتب سته کسی یافت نمی‌شود.

ذهبی، میزان الاعتدال: ج3 ص125، تحقیق: علی محمد البجاوی، الناشر: دار المعرفة ـ بیروت.

 و ابن حجر در لسان المیزان نیز در این اعتقاد با ذهبی همراهی کرده و گفته است:

 «وإذا کان ثقة ولم یتکلم فیه أحد فکیف نذکره فی الضعفاء؟!.

«وقتی که همه او را از ثقات دانسته‌اند و هیچ‌کس درمورد او قدحی وارد ننموده است چگونه او را از ضعفاء بدانیم؟!

ابن حجر، لسان المیزان: ج4 ص227، مؤسسة: مؤسسة الأعلمی ـ بیروت، ط2ـ 1390هـ.

و نیز ذهبی در جایی دیگر در باره او این‌گونه گفته است:

«یتثبت فی أمره، کأنه صدوق».

ذهبی، میزان الاعتدال: ج3 ص131.

و أما ضمره بن ربیعه، أحمد بن حنبل در باره او دارد:

 من الثقات المأمونین، رجل صالح، صالح الحدیث، لم یکن بالشام رجل یشبهه

او از ثقات و مورد اعتماد و رجلی صالح و صالح الحدیث، است که در تمام شام رجلی  هم‌چون او یافت نمی‌شود.

أحمد بن حنبل، العلل: ج2 ص366، تحقیق: الدکتور وصی الله بن محمود عباس، المطبعة: المکتب الإسلامی ـ بیروت، الناشر: دار الخانی ـ الریاض، ط1ـ 1408هـ.

و أما عبد الله بن شوذب را، ابن حجر در باره او گفته است:

سکن البصرة والشام، صدوق عابد

ابن حجر، تقریب التهذیب: ج1 ص501، دراسة وتحقیق: مصطفى عبد القادر عطا، الناشر: دار الکتب العلمیة ـ بیروت، ط2ـ 1415هـ.

 وأما مطر الوراق، را ذهبی درباره او گفته است:

 الإمام الزاهد الصادق، أبو رجاء بن طهمان الخراسانی، نزیل البصرة، مولى علباء بن أحمر الیشکری، کان من العلماء العاملین،

ذهبی، سیر أعلام النبلاء: ج5 ص452.

 و در المیزان ذهبی در باره او گفته است:

فمطر من رجال مسلم، حسن الحدیث.

ذهبی، میزان الاعتدال: ج6 ص445، تحقیق: الشیخ علی محمد عوض والشیخ عادل أحمد عبد الموجود، الناشر: دار الکتب العلمیة ـ بیروت، ط1ـ 1995م.

و أما شهر بن حوشب، از رجال مسلم، و در تاریخ الإسلام ذهبی در باره او این گونه آمده است:

قال حرب الکرمانی: قلت لأحمد بن حنبل: شهر بن حوشب، فوثّقه، وقال ما أحسن حدیثه، وقال حنبل: سمعت أبا عبد الله یقول: شهر لیس به بأس. قال الترمذی: قال محمد، یعنی البخاری: شهر حسن الحدیث، وقوی أمره».

ذهبی، تاریخ الإسلام: ج6 ص387، تحقیق: د. عمر عبد السلام تدمری، الناشر: دار الکتاب العربی ـ بیروت، ط1ـ 1407هـ.

 ابوهریره:

ابو هریرة نیز از  صحابه می باشد که از دیدگاه اهل سنت صحابه فوق وثاقت می باشند.

پس به این نتیجه می‌رسیم که این حدیث با الفاظ مذکوره از أبو هریره بدون هیچ‌گونه اشکالی در سند ذکر شده است. و حدیث ابو هریره بر اساس مبانی رجالی اهل سنت معتبر است، و ثابت می‌کند که آیه إکمال در روز دوشنبه و در غدیر خم، یعنی: معارض با روایت عمر که می‌گوید: این آیه روز جمعه و در عرفه نازل شده است.

 5 - علمای اهل سنت  نزول آیه  را در غدیر می دانند

و در ادامه، روایات دیگر به عنوان شاهد بر روایت فوق ذکر می‌گردد: 

گروهی از علماء أهل سنت نزول آیه «الیوم أکملت لکم دینکم ...» را در باره واقعه غدیر دانسته‌اند، که اسامی بعضی از آنها به شرح زیر است:

1 - أحمد بن موسى بن مردویه اصفهانی. 2 - أبو نعیم أحمد بن عبد الله اصفهانی. 3 - أبو الحسن علی بن محمد جلابی معروف به ابن مغازلی. 4 - موفق بن أحمد معروف به أخطب خطباء خوارزم. 5 - محمد بن علی بن إبراهیم نطنزی. 6 - أبو حامد محمود بن محمد صالحانی. 7 - إبراهیم بن محمد بن المؤید الحموینی.

روایت ابن مردویه

أخرج عبد الرزاق الرسعنی عن ابن عباس رضی الله عنه قال: لما نزلت هذه الآیة: «یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک» أخذ النبی صلى الله علیه وسلم بید علی فقال: من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه وعاد من عاداه. وأخرج ابن مردویه عن أبی سعید الخدری رضی الله عنه مثله، وفی آخره، فنزلت: «الیوم أکملت لکم دینکم» الآیة. فقال النبی صلى الله علیه وسلم: الله أکبر على إکمال الدین وإتمام النعمة ورضى الرب برسالتی والولایة لعلی بن أبی طالب.

از ابن عباس روایت شده: هنگامی‌که این آیه نازل شد: «یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک» نبی اکرم صلى الله علیه وآله وسلم دست علی را گرفت و فرمود: «من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه وعاد من عاداه». ابن مردویه از أبو سعید خدری مثل این روایت را نقل کرده است و در آخر آن این گونه آورده است: «الیوم أکملت لکم دینکم» تا آخر آیه. نبی اکرم صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: الله أکبر برای إکمال دین و تمام گردیدن نعمت و رضایت الهی با رسالت من و ولایت علی بن أبی طالب.

الدر المنثور، ج 2، ص 298.

روایت أبو نعیم

عن قیس بن الربیع عن أبی هارون العبدی عن أبی سعید الخدری: أن رسول الله صلى الله علیه وسلم دعا الناس إلى علی فی غدیر خم، وأمر بما تحت الشجرة من شوک فقم، وذلک فی یوم الخمیس، فدعا علیا وأخذ بضبعیه فرفعهما حتى نظر الناس بیاض إبطی رسول الله صلى الله علیه وسلم، ثم لم یفترقوا حتى نزلت هذه الآیة: «الیوم أکملت لکم دینکم وأتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الاسلام دینا» فقال رسول الله صلى الله علیه وسلم: الله أکبر على إتمام الدین وإتمام النعمة ورضى الرب برسالتی وبالولایة لعلی من بعدی الخ.

از أبو سعید خدری روایت شده: رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم در روز غدیر در حالی که زیر سایه درختچه‌ای ایستاده بود مردم را به سوی علی فراخواند، و این اتفاق در روز پنج شنبه‌ای بود. در این  روز علی را فرا خواند و زیر بازوی او را گرفت و بلند نمود تا جای  که مردم به راحتی زیر بغل‌های رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم را می‌دیدند. تا این که در همان مجلس مردم متفرق نگردیده بودند که آیه نازل شد: «الیوم أکملت لکم دینکم وأتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الاسلام دینا» رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: الله أکبر به جهت إتمام دین و اتمام نعمت و رضایت پرودگار به رسالت من و به ولایت علی بعد از من تا آخر آیه.

تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج 42، ص 237 ـ خصائص الوحی المبین، الحافظ ابن بطریق، ص 93

روایت ابن مغازلی

عن أبی هریرة قال: من صام ثمانیة عشر من ذی الحجة کتب له صیام ستین شهرا وهو یوم غدیر خم، لما أخذ النبی صلى الله علیه وسلم بید علی بن أبی طالب فقال: ألست أولى بالمؤمنین من أنفسهم؟ قالوا: بلى یا رسول الله. قال: من کنت مولاه فعلی مولاه. فقال عمر بن الخطاب: بخ بخ لک یا ابن أبی طالب، أصبحت مولای ومولى کل مؤمن ومؤمنة. فأنزل الله تعالى: «الیوم أکملت لکم دینکم».

از أبو هریره روایت شده: هر کس روز هیجدهم ذی الحجه را روزه بگیرد خداوند ثواب روزه شصت ماه را برای او می‌نویسد و آن روز غدیر خم است. و هنگامی‌که نبی اکرم صلى الله علیه وسلم دست علی بن أبی طالب را گرفت و فرمود: آیا من از شما بر خود شما سزاوار‌تر نیستم؟ گفتند: بلى یا رسول الله. حضرت فرمود: من کنت مولاه فعلی مولاه. عمر بن خطاب گفت: تبریک تبریک ای فرزند أبو طالب. تو امروز مولای من و مولای هر مؤمن و مؤمنه‌‌ای هستی. و در این‌جا بود که آیه نازل شد: «الیوم أکملت لکم دینکم».

مناقب علی بن أبی طالب ابن المغازلی، ص 18.

روایت خوارزمی

عن أبی سعید الخدری أن النبی صلى الله علیه وسلم یوم دعا الناس إلى غدیر خم، أمر بما کان تحت الشجرة من الشوک فقم وذلک یوم الخمیس، ثم دعا إلى علی، فأخذ بضبعیه ثم رفعها حتى نظر الناس إلى بیاض إبطه صلى الله علیه وسلم، ثم لم یفترقا حتى نزلت هذه الآیة:  «الیوم أکملت لکم دینکم وأتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الاسلام دینا» فقال رسول الله صلى الله علیه وسلم: الله أکبر على إکمال الدین وإتمام النعمة ورضا الرب برسالتی والولایة لعلی بن أبی طالب.

از أبو سعید خدری روایت شده: رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم در روز غدیر در حالی که زیر سایه درختچه‌ای ایستاده بود مردم را به سوی علی فراخواند، و این اتفاق در روز پنج شنبه‌ای بود. در این  روز علی را فرا خواند و زیر بازوی او را گرفت و بلند نمود تا جای  که مردم به راحتی زیر بغل‌های رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم را می‌دیدند. تا این که در همان مجلس مردم متفرق نگردیده بودند که آیه نازل شد: «الیوم أکملت لکم دینکم وأتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الاسلام دینا» رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: الله أکبر به جهت إتمام دین و اتمام نعمت و رضایت پرودگار به رسالت من و به ولایت علی بعد از من. تا آخر آیه

مناقب علی بن أبی طالب خوارزمی، ص 80.

روایت نطنزی

 عن أبی هریرة قال: من صام ثمانیة عشر من ذی الحجة، وهو یوم غدیر خم، لما أخذ رسول الله صلى الله علیه وسلم بید علی فقال: ألست أولى بالمؤمنین من أنفسهم؟ قالوا: نعم یا رسول الله. قال: من کنت مولاه فعلی مولاه. فقال عمر بن الخطاب بخ بخ یا ابن أبی طالب أصبحت مولای ومولى کل مسلم. فأنزل الله: «الیوم أکملت لکم دینکم وأتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الاسلام دینا» کتب له صیام ستین شهرا».

أبو هریره می‌گوید: هر کس هیجدهم ذی الحجه که روز غدیر خم می‌باشد را روزه بگیرد خداوند ثواب روزه شصت ماه را به او عطا می‌کند، و آن روزی بود که رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم دست علی را گرفت و گفت: «آیا من به شما از خودتان سزاوار‌تر نیستم؟»گفتند: بله یا رسول الله. فرمود: « هر کس من مولای اویم علی مولای اوست.» عمر بن خطاب گفت: تبریک تبریک ای فرزند أبو طالب. تو امروز مولای من و مولای هر مؤمن و مؤمنه‌‌ای هستی. و در این‌جا بود که آیه نازل شد: «الیوم أکملت لکم دینکم»  کتب له صیام ستین شهرا».

الخصائص العلویه - مخطوط. این روایت در شواهد التنزیل، حاکم حسکانی، ج 1، ص 200  و بسیاری دیگر از کتب اهل بیت آمده .

روایت صالحانی

قوله تعالى: «الیوم أکملت لکم دینکم وأتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الاسلام دینا» وبالاسناد المذکور عن مجاهد رضی الله تعالى عنه قال: نزلت هذه الآیة بغدیر خم فقال رسول الله صلى الله علیه وعلى آله وبارک وسلم: الله أکبر على إکمال الدین وإتمام النعمة ورضى الرب برسالتی والولایة لعلی. رواه الإمام الصالحانی.

آیه شریفه: «الیوم أکملت لکم دینکم وأتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الاسلام دینا» به اسناد مذکور از مجاهد روایت نموده است: زمانی که این آیه نازل در روز غدیر خم نازل شد رسول الله صلى الله علیه وآله وبارک وسلم فرمود: الله أکبر بر إکمال دین و إتمام نعمت و رضایت پروردگار به رسالت من و ولایت علی علیه السلام‌ این روایت را امام صالحانی روایت نموده است.

توضیح الدلائل على ترجیح الفضائل – مخطوط ـ اصل این روایت در شواهد التنزیل حاکم حسکانی، ج 1، ص 201 و بسیاری دیگر از کتب اهل سنت آمده است.

روایت حموینی

 عن أبی سعید الخدری: إن رسول الله صلى الله علیه وسلم دعا الناس إلى علی فی غدیر خم، وأمر بما تحت الشجرة من الشوک فقم - وذلک یوم الخمیس - فدعا علیا فأخذ بضبعیه فرفعهما، حتى نظر الناس إلى بیاض إبطی رسول الله صلى الله علیه وسلم، ثم لم یفترقوا حتى نزلت هذه الآیة: «الیوم أکملت لکم دینکم وأتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الاسلام دینا». فقال رسول الله صلى الله علیه وسلم: الله أکبر على إکمال الدین وإتمام النعمة ورضا الرب برسالتی والولایة لعلی من بعدی ...

از أبو سعید خدری روایت شده: رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم در روز غدیر در حالی که زیر سایه درختچه‌ای ایستاده بود مردم را به سوی علی فراخواند، و این اتفاق در روز پنج شنبه‌ای بود. در این روز علی را فرا خواند و زیر بازوی او را گرفت و بلند نمود تا جای  که مردم به راحتی زیر بغل‌های رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم را می‌دیدند. تا این که در همان مجلس مردم متفرق نگردیده بودند که آیه نازل شد: «الیوم أکملت لکم دینکم وأتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الاسلام دینا» رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: الله أکبر به جهت إتمام دین و اتمام نعمت و رضایت پرودگار به رسالت من و به ولایت علی بعد از من. تا آخر آیه

فرائد السمطین، ج 1، ص 74.

6 - نزول آیه «سأل سائل» در واقعه غدیر خم

از دیگر دلائل قطعی بر حدیث غدیر و إمامت أمیر المؤمنین علیه السلام نزول اوّلین آیه سوره معارج است. جمع کثیری از أکابر و أعلام أهل سنت این موضوع را در منابع خود ذکر نموده‌اند:

اسامی افرادی که در متون خود به این مورد اشاره نموده‌اند به شرح زیر است:

1 - أحمد بن محمد بن إبراهیم ثعلبی نیشابوری در تفسیر خود. 2 - شمس الدین سبط ابن جوزی. در «تذکره خواص الأمه» ص30. 3 - إبراهیم بن عبد الله یمنی وصابی. در «تفسیر شاهی» ذیل تفسیر همین آیه. 4 - محمد بن یوسف زرندی مدنی. در «معارج الوصول  مخطوط ذیل همین آیه شریفه. 5 - شهاب الدین بن شمس الدین دولت آبادی. در «هدایه السعداء» در قسمت الجلوه الثانیه من الهدایه الثامنه. 6 - نور الدین علی بن عبد الله سمهودی. در «جواهر العقدین – مخطوط». 7 - نور الدین علی بن محمد بن صباغ. در «الفصول المهمه، ص 42. 8 - عطاء الله بن فضل الله محدث شیرازی. در «الأربعین – مخطوط». 9 - شمس الدین عبد الرؤف مناوی. در «فیض القدیر فی شرح الجامع الصغیر، ج6، ص 281». 10 - شیخ بن عبد الله عیدروس. در« العقد النبوی والسر المصطفوی - مخطوط». 11 - محمود بن محمد شیخانی قادری مدنی در « الصراط السوی فی مناقب آل النبی - مخطوط». 12 - نور الدین علی بن إبراهیم حلبی در « السیره الحلبیه، ج 3، ص 337». 13 - أحمد بن فضل باکثیر مکی. در « وسیله المآل فی عد مناقب الآل - مخطوط». 14 - محمد محبوب عالم. به نقل از «العقد النبوی» از تفسیر ثعلبی. 15 - محمد صدر عالم. در «معارج العلى فی مناقب المرتضى – مخطوط». 16 - محمد بن إسماعیل بن صلاح الأمیر. در «الروضه الندیه - شرح التحفه العلویه، ص 84». 17 - أحمد بن عبد القادر عجیلی. در «ذخیره المآل فی شرح عقد جواهر اللئال» 18 - السید مؤمن بن حسن شبلنجی. در « المناقب الحیدریه، ص 75 و 77»

در ذیل به ذکر یک نمونه از موارد فوق بسنده کرده و جویند‌گان تفصیل را به منابع ارجاع می‌دهیم.

روایت ابو اسحاق ثعلبی

سئل سفیان بن عیینة عن قول الله عز وجل: «سأل سائل» فیمن نزلت؟ فقال: لقد سألتنی عن مسألة ما سألنی عنها أحد قبلک. حدثنی أبی عن جعفر بن محمد عن آبائه: لما کان رسول الله صلى الله علیه وسلم بغدیر خم، نادى الناس فاجتمعوا، فأخذ بید علی بن أبی طالب فقال: من کنت مولاه فعلی مولاه، فشاع ذلک وطار فی البلاد، فبلغ ذلک الحارث بن النعمان الفهری، فأتى رسول الله على ناقة حتى أتى الأبطح، فنزل عن ناقته فأناخها وعقلها، ثم أتى النبی وهو فی ملأ من أصحابه فقال: یا محمد! أمرتنا عن الله أن نشهد أن لا إله إلا الله وأنک رسول الله، فقبلناه منک. وأمرتنا أن نصلی خمسا، فقبلناه منک، وأمرتنا بالزکاة فقبلناه، وأمرتنا أن نصوم شهر رمضان فقبلناه منک، وأمرتنا بالحج فقبلناه. ثم لم ترض بهذا حتى رفعت بضبعی ابن عمک ففضلته علینا وقلت: من کنت مولاه فعلی مولاه !! فهذا شئ منک أم من الله عز وجل؟! فقال صلى الله علیه وسلم: والذی لا إله إلا هو إن هذا من الله. فولى الحارث بن النعمان یرید راحلته وهو یقول: اللهم إن کان ما یقوله محمد حقا فأمطر علینا حجارة من السماء أو ائتنا بعذاب ألیم. فما وصل إلیها حتى رماه الله بحجر فسقط على هامته وخرج من دبره فقتله. وأنزل الله عز وجل: «سأل سائل بعذاب واقع للکافرین لیس له دافع».

از سفیان بن عیینه در باره شأن نزول آیه شریفه: «سأل سائل» سؤال نمودند؟ او گفت: از مسأله‌‌ای سؤال کردید که تاکنون کسی از من سؤال نکرده است. پدرم از حضرت جعفر بن محمد از پدران بزرگوارشان نقل نمود: هنگامی‌که رسول خدا به سرزمین غدیر خم رسید، مردم را ندا داد و چون مردم اجتماع نمودند، دست علی بن أبی طالب را گرفت و فرمود: «من کنت مولاه فعلی مولاه»، این سخن میان مردم و شهر‌های مختلف اشتهار پیدا کرد، تا این که این خبر به حارث بن نعمان فهری رسید، از این‌رو سوار بر ناقه‌ای خود را به أبطح و نزد رسول خدا صلّی الله علیه وآله رساند، از مرکب خود پیاده شد و پای شتر خود ببست و در حالی که حضرت میان جمعی از صحابه حضور داشتند جلو آمد و گفت: یا محمد! ما را امر نمودی تا شهادت به وحدانیت خداوند و رسالت تو دهیم و در پنج موعد به نماز بایستیم و زکات بپردازیم ماه رمضان را روزه بگیریم، و حج انجام دهیم این همه را پذیرفته و انجام دادیم. اما انگار به این مقدار رضایت نداده و بعد از آن دست پسر عموی خود گرفتی و بر ما فضیلت بخشیدی و گفتی: «من کنت مولاه فعلی مولاه!!» آیا این که نیز از جانب خداست و یا از جانب خود چنین امری می‌نمایی؟ رسول خدا صلّی الله علیه وآله فرمود: به خدای یکتا قسم که تمام این‌ها از جانب خداوند است. حارث بن نعمان وقتی این سخن را شنید رو بر‌گردانید و در حالی که محل را ترک می‌کرد گفت: خدایا اگر آن‌چه که محمد می‌گوید حقیقت دارد باران سنگ و یا عذاب سختی از آسمان فرو فرست. با گفتن این سخن او که هنوز به مرکب خود نرسیده بود سنگی از آسمان فرود آمد و بر فرق سر او اصابت نمود و از عقب او خارج گشت و او را در همان مکان به قتل رسانید. در همین حال بود که آیه نازل شد: «سأل سائل بعذاب واقع للکافرین لیس له دافع». (تقاضاکننده‏اى تقاضاى عذابى کرد که واقع شد! این عذاب مخصوص کافران است، و هیچ کس نمى‏تواند آن را دفع کند).

تفسیر الثعلبی، ثعلبی، ج 10، ص 35.

شرح حال و شخصیت ثعلبی

أستاد أبو إسحاق أحمد بن محمد بن إبراهیم ثعلبی، او را خیر العلماء بلکه دریای علم و ستاره درخشان آسمان‌ها، و مایه زینت امامان [چهارگانه اهل سنت] بلکه مایه افتخار آنها دانسته‌اند، و [بعضی] او را برتر از امامان چهارگانه دانسته‌اند. تفسیر ملقب به «الکشف و البیان» برای اوست.

معجم الأدباء، ج 12، ص 262.

ابن خلّکان، ثعلبی را این‌گونه توصیف می‌نماید:

أبو إسحاق أحمد بن محمد بن إبراهیم الثعلبی. النیسابوری، المفسر المشهور، کان أوحد أهل زمانه فی علم التفسیر.

در علم تفسیر در زمان خود بی‌نظیر و سرآمد بود.

وفیات الأعیان، ج 1، ص 61  و 62.

ذهبی او را این‌گونه می‌ستاید:

وکان حافظا واعظا، رأسا فی التفسیر والعربیة، متین الدیانة، توفی فی المحرم

ثعلبی حافظ و واعظ و در اوج قله تفسیر و ادبیات عرب و متدین بود و در محرم وفات نمود.

العبر، حوادث سال 427.

پس نتیجه می‌گیریم طریق این حدیث معتبر است، و هیچ کلامی در سند آن وجود ندارد

تعجب ابن کثیر از پاداش یک روز روزه معادل روزه شصت سال

در جایی دیگر ابن کثیر به روایت غدیر اشکالی این‌چنین کرده‌ است:

وکذا قوله: إن صیام یوم الثامن عشر من ذی الحجة وهو یوم غدیر خم یعدل صیام ستین شهرا. لا یصح، لأنه قد ثبت ما معناه فی الصحیح: إن صیام شهر رمضان بعشرة أشهر، فکیف یکون صیام واحد یعدل ستین شهرا. هذا باطل ...

هم‌چنین این قسمت از روایت ابو هریره که روزه روز هیجدهم ذی الحجه یعنی روز غدیر معادل روزه شصت ماه است صحیح نمی‌باشد، چرا که با روایتی که مضمون آن در صحیح وجود دارد روزه رمضان معادل با ده ماه است، حال چگونه ممکن است روزه یک روز با روزه شصت ماه برابر باشد. پس ثابت می‌شود که روایت غدیر باطل می‌­­باشد.

البدایه والنهایه، ابن کثیر، ج 5، ص 233.

پاسخ  به شبهه ابن کثیر

در پاسخ به این اشکال ابن کثیر می‌گوییم: کمترین آشنایی با روایات و احادیث، ما را از نظایری با خبر می‌سازد که در مورد بحث جای استبعاد باقی نمی‌گذارد.

نظایر:

1 ـ ثواب معادل با شصت ماه:

عن أبی هریرة رضی الله تعالى عنه قال : من صام یوم سبع وعشرین من رجب کتب الله له صیام ستین شهرا، وهو الیوم الذی نزل فیه جبرئیل عن النبی صلى الله علیه وسلم بالرسالة، وأول یوم هبط فیه جبرئیل.

ابو هریره می‌گوید: هر کس روز بیست و هفتم ماه رجب، روزی که جبرئیل برای اولین بار از آسمان به زمین نزول کرد را روزه بگیرد، خداوند ثواب شصت ماه روزه به او عنایت می‌کند.

شواهد التنزیل، حاکم حسکانی، ج 2، ص 500 ـ إنسان العیون فی سیره الأمین والمأمون، ج 1، 384.   

2 ـ  ثواب معادل با صد سال:

عن أبی هریرة وسلمان الفارسی - رضی الله عنه - قالا قال رسول الله صلى الله علیه وسلم: إن فی رجب یوما ولیلة، من صام ذلک الیوم وقام تلک اللیلة کان له من الأجر کمن صام مائة سنة وقامها، وهی لثلاث بقین من رجب، وهو الیوم الذی بعث فیه نبینا صلى الله علیه وسلم.

 ... در ماه رجب شب و روزی است که هر کس آن روز را روزه داشته و آن شب را به عبادبت بایستد برای او اجری معادل با روزه صد سال با عبادت شب‌‌های آن است و آن سه روز آخر ماه رجب است که پیامبر ما در آن به نبوت مبعوث گردید. 

غنیه الطالبین، ص 502 و 503.

3 ـ  ثواب معادل با صد سال روزه و عبادت:

 وعن أبی هریرة وسلمان الفارسی - رضی الله عنهما - قالا قال النبی صلى الله علیه وسلم: إن فی رجب یوما ولیلة من صام ذلک الیوم وقام تلک اللیلة کان له من الأجر کمن صام مائة عام وقامها، وهی لثلاث بقین من رجب.

 ... در رجب شب و روزی است که هر کس آن روز را روزه داشته و آن شب را به عبادت بایستد معادل با عبادت صد سال روزه و عبادت شب‌های آن است.

نزهه المجالس، ج 1، ص 154.

4 ـ  ثواب معادل با هزار سال و دو هزار سال و سه هزار سال: 

 ... عن أبیه عن علی بن أبی طالب رضی الله عنه قال قال رسول الله صلى الله علیه وسلم : إن شهر رجب شهر عظیم، من صام منه یوما کتب الله تعالى له صوم ألف سنة، ومن صام منه یومین کتب الله صوم ألفی سنة، ومن صام منه ثلاثة أیام کتب الله تعالى له صوم ثلاثة آلاف سنة.

 ... رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم فرمودند: ماه رجب ماهی بسیار بزرگ است. هر کس یک روز از آن را روزه بدارد خداوند ثواب معادل با هزار سال روزه و اگر دو روز را روزه بدارد معادل با دو هزار سال و سه روز معادل با سه هزار سال به او عنایت می‌فرماید.

غنیه الطالبین، ص 483.

5 ـ ثواب معادل با سه هزار سال و ... صد هزار سال:

 قال علی رضی الله عنه: صوم ثالث عشر رجب کصیام ثلاثة آلاف سنة، وصوم رابع عشر رجب کصیام عشرة آلاف سنة، وصوم عشرین کصیام مائة ألف عام ... وعن النبی صلى الله علیه وسلم: فضل رجب على سائر الشهور کفضل القرآن على سائر الکلام. وعنه صلى الله علیه وسلم: من صام یوما من رجب فکأنه صام أربعین سنة.

 ... روزه سیزده رجب ثواب روزه سه هزار سال دارد و روزه چهارده رجب ثواب روزه چهارده هزار سال و روزه بیستم ثواب صد هزار سال دارد. از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم روایت شده که فضیلت ماه رجب نسبت به سایر ماه‌های سال هم‌چون فضیلت قر‌آن نسبت به سایر کلام‌هاست. هر کس یک روز از ماه رجب را روزه بگیرد مانند این است که چهل سال روزه گرقته باشد.

نزهه المجالس، ج 1، ص 152.

پاسخ به اشکال دوم ابن تیمیه

آیا آیه ابلاغ قبل از غدیر نازل شده است؟

اشکال دوم ابن تیمیه این بود:

آیه 67 سوره مائده (بلغ ما أنزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس)، در غدیر نازل نشده بلکه این آیه مدّت‌ها قبل از حجه ‌الوداع در روز‌های آغاز وحی و در مدینه پس از پایان جنگ اُحد نازل شده است. لذا به این آیه نمی‌توان به عنوان ادله نصب امامت استدلال کرد.

در پاسخ به این قسمت از اشکال ابن تیمیه می‌توان به منابع اهل سنت در بیان شأن نزول آیه ابلاغ مراجعه نمود.

شأن نزول آیه ابلاغ در منابع اهل سنت

منابع و مصادر معتبر اهل سنّت به این حقیقت اعتراف دارند که آیه ابلاغ نیز در روز غدیر نازل شد.

اسامی تعدادی از علمای اهل سنت که این مطلب را یادآور شده‌اند به شرح زیر است:

1 - ابن أبی حاتم عبد الرحمن بن محمد بن إدریس رازی 2 - أحمد بن موسى بن مردویه. 3 - أحمد بن محمد ثعلبی. 4 - أبو نعیم أحمد بن عبد الله اصفهانی. 5 - أبو الحسن علی بن أحمد واحدی. 6 - مسعود بن ناصر سجستانی. 7 - عبد الله بن عبید الله حسکانی. 8 - ابن عساکر علی بن حسن دمشقی. 9 - فخر الدین محمد بن عمر رازی. 10 - محمد بن طلحه نصیبی شافعی. 11 - عبد الرزاق بن رزق الله رسعنی. 12 - حسن بن محمد نیشابوری. 13 - علی بن شهاب الدین همدانی. 14 - علی بن محمد معروف به ابن صباغ مالکی. 15 - محمود بن أحمد عینی. 16 - عبد الرحمن بن أبی بکر سیوطی. 17 - محمد محبوب عالم. 18 - حاج عبد الوهاب بن محمد. 19 - جمال الدین عطاء الله بن فضل الله شیرازی. 20 - میرزا محمد بن معتمد خان بدخشانی.

روایت ابن أبی حاتم عبد الرحمن بن محمد بن إدریس رازی

أخرج ابن أبی حاتم وابن مردویه وابن عساکر عن أبی سعید الخدری قال: نزلت هذه الآیة: «یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک» على رسول الله صلى الله علیه وسلم یوم غدیر خم فی علی بن أبی طالب.

آیه «یا ایها الرسول بلغ ...» در غدیر خم بر رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم و در شأن [حضرت] علی بن ابی طالب [علیهما السلام‌] نازل شده است.

الدر المنثور، ج 2، ص 298 ـ عمده القاری، عینی، ج 18، ص 206 ـ أسباب نزول الآیات، واحدی نیشابوری، ص 135 ـ شواهد التنزیل، حاکم حسکانی، ج 1، ص 250 ـ فتح القدیر، شوکانی، ج 2، ص 60 ـ تفسیر آلوسی، ج 6، ص 193. ‌

 ذهبی در باره شخصیت ابن ابی حاتم آورده است:

قد کساه الله نورا وبهاء یسر من نظر إلیه ... وکان بحرا لا تکدره الدلاء. وکان بحرا فی العلوم ومعرفة الرجال، ... وکان زاهدا یعد من الأبدال ... قلنسوة عبد الرحمن من السماء، وما هو بعجب رجل منذ ثمانین سنة على وتیرة واحدة لم ینحرف عن الطریق ... یقال إن السنة بالری ختمت بابن أبی حاتم. قال الإمام أبو الولید الباجی: عبد الرحمن بن أبی حاتم ثقة حافظ ...

خداوند او را با جامه‌ای از نور و ارزش پوشانده است که همه ناظرین به او خوشحال و مسرور می‌شوند. او دریایی از علم و آشنای به علم رجال است که با دلوی از آب کدر و تیره نمی‌شود. زاهدی است که لقب ابدال می‌توان بر او نهاد ... کلاه او از آسمان آمده و جای تعجب از او نیست که هشتاد سال عمر خویش را به سبک و روشی واحد بدون هر‌گونه انحراف و لغزش پیموده است ... گفته می‌شود: سنت در ری به این ابی حاتم ختم گردید. و عبد الرحمن بن ابی حاتم در باره او گفته است: او شخصی موثق و حافظ است..

سیر أعلام النبلاء، ج 13، ص 263.

روایت ابن مردویه

وأخرج ابن مردویه عن ابن مسعود قال: کنا نقرأ على عهد رسول الله صلى الله علیه وسلم: یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک إن علیا مولى المؤمنین وإن لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس

در زمان رسول خدا این آیه را این گونه قرائت می‌کردیم: یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک إن علیا مولى المؤمنین وإن لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس.

الدر المنثور، ج 2، ص 298.

ذهبی در باره  شخصیت ابن مردویه آورده است:

ابن مردویه الحافظ الثبت العلامة ... صاحب التفسیر والتاریخ وغیر ذلک ... وعمل المستخرج على صحیح البخاری، وکان قیما بمعرفة هذا الشأن، بصیرا بالرجال، طویل الباع، ملیح التصانیف. ولد سنة 323. ومات ... سنة 410.

ابن مردویه شخصی حافظ و دارای قوه ثبت و علامه است ... صاحب کتب تفسیر و تاریخ و غیره است ... و صحیح بخاری را استخراج کرده، وبه این کار آشنایی کامل داشته است، و به علم رجال بصیر و آگاه بوده است، دستی بخشنده و با کرم داشته است، و صاحب تصنیفات  ملیحی بوده است. و در سال 323 هـ متولد و در سال 410 هـ وفات یافت.

تذکره الحفاظ، ج 3، ص 1050.

روایت ثعلبی

 ... معناه: بلغ ما أنزل إلیک من ربک فی فضل علی بن أبی طالب، فلما نزلت هذه الآیة أخذ رسول الله صلى الله علیه وسلم بید علی فقال: ...

تفسیر الثعلبی، ج 4، ص 91.

أخبرنی ... عن ابن عباس فی قوله تعالى: «یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک» الآیة. قال: نزلت فی علی، ...

 ... معنای آن این است که آنچه از سوی پروردگارت در فضل علی بن ابی طالب به تو نازل می‌شود را به مردم ابلاغ کن و چون این آیه نازل شد رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم دست علی را گرفت و فرمود: ... و روایت کرد در باره آیه بلغ ما انزل ... که این آیه درباره علی [علیه السلام‌] نازل شده است.

تفسیر الثعلبی، ج 4، ص 92.

سُبْکی در باره ثعلبی می‌گوید:

 وکان أوحد زمانه فی علم القرآن وله کتاب العرائس فی قصص الأنبیاء علیهم السلام.

او در عصر و زمان خود در علم قرآن بی‌نظیر بود و کتاب «عرائس» در باره قصه‌های انبیاء علیهم السلام‌ از اوست.

طبقات الشافعیه، ج 4، ص 58.

 أسنوی در شرح حال ثعلبی می‌گوید:

ذکره ابن الصلاح والنووی من الفقهاء الشافعیة، وکان إماما فی اللغة والنحو.

 ... او امام در لغت و علم نحو بود.

طبقات الشافعیه، ج 1، ص 429.

داودی در شرح حال ثعلبی می‌گوید:

کان أوحد أهل زمانه فی علم القرآن حافظا للغة، بارعا فی العربیة، واعظا، موثقا

او در علم قرآن بی‌نظیر و حافظ در علم لغت و نو آور در علم عربی و واعظ و موثق بود.

طبقات المفسرین، ج 1، ص 65.

روایت واحدی

 ... عن أبی سعید الخدری قال نزلت هذه الآیة: «یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک» یوم غدیر خم فی علی بن أبی طالب رضی الله عنه.

 ... از أبو سعید خدری نقل شده است که آیه «یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک» در روز غدیر خم  و در شأن علی بن أبی طالب [علیهما السلام]‌ نازل شده است.

أسباب النزول واحدی، ص 115.

ذهبی در شرح حال واحدی این‌چنین آورده است:

الإمام العلامة الأستاذ أبو الحسن ... صاحب التفسیر، وإمام علماء التأویل ...

إمام، علامه، استاد، ابو الحسن ... صاحب تفسیر، و پیشوای علمای تأویل بود ...

سیر أعلام النبلاء، ج 18، ص 339.

روایت أبو سعید مسعود بن ناصر سجستانی

ورواه أبو سعید مسعود بن ناصر السجستانی فی کتابه حول حدیث الولایة بإسناده عن ابن عباس إنه قال: أمر رسول الله صلى الله علیه وسلم أن یبلغ بولایة علی، فأنزل الله عزوجل «یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک» الآیة فلما کان یوم غدیر خم قام فحمد الله وأثنى علیه وقال صلى الله علیه وسلم: ألست أولى بکم من أنفسکم؟ قالوا: بلى یا رسول الله. قال صلى الله علیه وسلم: فمن کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه وعاد من عاداه، وأحب من أحب وأبغض من أبغضه وانصر من نصره، وأعز من أعزه، وأعن من أعانه.

أبو سعید مسعود بن ناصر سجستانی در کتاب خود پیرامون حدیث ولایت  با سند خود از ابن عباس نقل می‌کند که رسول الله صلى الله علیه وسلم به ابلاغ ولایت علی امر شد، لذا این آیه نازل شد: «یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک» و چون روز غدیر خم فرا رسید پیامبر برخاست و حمد و ثناى الهی کرد و فرمود: ...

شواهد التنزیل، ج 2، ص 8.

در باره شخصیت أبو سعید سجستانی این‌گونه آمده است:

 وأبو سعید السجستانی من کبار حفاظ أهل السنة ...

أبو سعید سجستانی از بزرگان حفاظ أهل سنت است ...

الأنساب، سمعانی، ج 3، ص 226.

ذهبی در شرح حال او می‌گوید:

ومسعود بن ناصر السجزی، أبو سعید الرکاب الحافظ رحل وصنف وحدث عن أبی حسان المزکى وعلی بن بشرى وطبقتهما، ورحل إلى بغداد وأصبهان، قال الدقاق: لم أر أجود إتقانا ولا أحسن ضبطا منه. توفی بنیسابور فی جمادى الأولى.

مسعود بن ناصر سجزی أبو سعید رکاب حافظ مسافرت می‌کرد و می‌نوشت ...دقاق در باره او گفته است: متقن‌تر و اضبط از او ندیده‌ام ...

العبر، حوادث سال 477.

روایت حاکم حسکانی

وروى أبو القاسم عبید الله بن عبد الله الحسکانی نزول قوله تعالى: «یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک ...» فی واقعة یوم غدیر خم ...

أبو القاسم عبید الله بن عبد الله حسکانی نزول آیه: «یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک ...» را در باره واقعه غدیر خم دانسته است ...

مجمع البیان فی تفسیر القرآن ج 2، ص 223 ـ شواهد التنزیل، ج 1، ص 187.

روایت ابن عساکر

روایت ابن عساکر را همان‌طور که در بالا گفته شد سیوطی در الدر المنثور آورده است.

ابن عساکر عن أبی سعید الخدری قال: نزلت هذه الآیة: «یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک» على رسول الله صلى الله علیه وسلم یوم غدیر خم فی علی بن أبی طالب.

آیه «یا ایها الرسول بلغ ...» در غدیر خم بر رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم و در شأن [حضرت] علی بن ابی طالب [علیهما السلام‌] نازل شده است.

الدر المنثور، ج 2، ص 298.

 ذهبی در شرح ابن عساکر می‌گوید:

ابن عساکر الإمام الحافظ الکبیر محدث الشام فخر الأئمة ثقة الدین ... قال السمعانی: أبو القاسم حافظ ثقة متقن دین خیر حسن السمت، جمع بین معرفة المتن والإسناد، وکان کثیر العلم غزیر الفضل، صحیح القراءة، متثبتا

ابن عساکر إمام، حافظ، بزرگ و محدث شام و فخر أئمه و مورد وثوق در دین است ... سمعانی در باره او گفته است: أبو القاسم حافظ و ثقه و متقن و دیندار و خیّر و بیشتر اوقات ساکت بود، بین معرفت متن و سند جمع کرد. کثیر العلم و کثیر الفضل و صحیح القرائه و ثابت قدم بود.

تذکره الحفاظ،ج 4، ص 1328 و 1333.

روایت فخر رازی

 العاشر - نزلت هذه الآیة فی فضل علی رضی الله عنه، ولما نزلت هذه الآیة أخذ بیده وقال: من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه وعاد من عاداه، فلقیه عمر رضی الله عنه فقال: هنیئا لک یا ابن أبی طالب، أصبحت مولای ومولى کل مؤمن ومؤمنة. وهو قول ابن عباس والبراء بن عازب ومحمد بن علی

این آیه در فضیلت علی علیه السلام‌ نازل شده است، و چون این آیه نازل شد حضرت دست علی را بلند کرد و فرمود: من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه وعاد من عاداه، عمر به او عرضه داشت: مبارک باد بر تو ای فرزند أبو طالب، تو مولای من و مولاى هر زن و مرد مؤمنی گشتی ...

تفسیر رازی، ج 1، ص 49.

ابن خلکان در شرح حال فخر رازی می‌گوید:

 أبو عبد الله محمد بن عمر بن الحسین ابن الحسن بن علی، التیمی، البکری، الطبرستانی [الأصل] الرازی المولد، الملقب فخر الدین، المعروف بابن الخطیب، الفقیه الشافعی. فرید عصره ونسیج وحده، فاق أهل زمانه فی علم الکلام والمعقولات وعلم الأوائل، له التصانیف المفیدة فی فنون عدیدة، منها تفسیر القرآن الکریم، ... وکان یلقب بهراة شیخ الاسلام ... وکان العلماء یقصدونه من البلاد وتشد إلیه الرحال من الأقطار ...

 در عصر خود بی‌نظیر و بی‌همتا است، در علم کلام و معقولات و علم أوائل سرآمد همه است صاحب کتاب‌های مفید و متعدد در موضوعات مختلف است که از جمله آن‌ها تفسیر اوست ... و در هرات او را شیخ الاسلام می‌نامند ... و علماء بلاد دیگر به سوی او رنج سفر تحمل می‌کنند ....

وفیات الأعیان، ج 3، ص381 و 385.

روایت محمد بن طلحه

زیادة تقریر - نقل الإمام أبو الحسن الواحدی فی کتابه المسمى بأسباب النزول یرفعه بسنده إلى أبی سعید الخدری رضی الله عنه قال: أنزلت هذه الآیة: «یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک» یوم غدیر خم فی علی بن أبی طالب.

توضیح بیشتر إمام أبو الحسن واحدی در کتابش به نام أسباب النزول با سندش به أبو سعید خدری گفته است: این آیه: «یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک» روز غدیر خم در باره علی بن أبی طالب نازل شده است.

مطالب السئول فی مناقب آل الرسول، ص 44.

 یافعی در باره محمد بن طلحه می‌گوید:

الکمال محمد بن طلحة النصیبی الشافعی. وکان رئیسا محتشما بارعا فی الفقه والخلاف، ولی الوزارة مرة ثم زهد وجمع نفسه، توفی بحلب فی شهر رجب وقد جاوز التسعین، وله دائرة الحروف ...

محمد بن طلحه نصیبی شافعی، رئیس و با احتشام و وقار خاصی بود. و در فقه و مسائل اختلافی نوآور بود، و یک‌بار به پست وزارت منصوب شد اما پس از آن زهد و ورع پیشه کرد. و در شهر حلب ... وفات یافت ...

مرآه الجنان، حوادث سنة 652.

روایت عبد الرزاق رسعنی

قال محمد بن معتمد خان البدخشانی: أخرج عبد الرزاق الرسعنی عن ابن عباس رضی الله عنه قال: لما نزلت هذه الآیة: «یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک» أخذ النبی صلى الله علیه وسلم بید علی فقال: من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه».

محمد بن معتمد خان بدخشانی گفته است: عبد الرزاق رسعنی از ابن عباس نقل کرده: زمانی که این آیه «یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک» نازل شد پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم دست علی را گرفت و فرمود: من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه».

مفتاح النجا فی مناقب آل العبا، مخطوط.

 ذهبی در باره رسعنی می‌گوید:

 الرسعنی العلامة عز الدین عبد الرزاق بن رزق الله بن أبی بکر، المحدث المفسر الحنبلی. ولد سنة تسع وثمانین. وسمع بدمشق من الکندی وببغداد من ابن منینا، وصنف تفسیرا جیدا، وکان شیخ الجزیرة فی زمانه علما وفضلا وجلالة. توفی فی ثانی عشر ربیع الآخر.

علامه عز الدین عبد الرزاق بن رزق الله بن أبی بکر رسعنی، محدث و مفسر حنبلی است. که در سال هشتاد و نه متولد شد ... و تفسیر خوبی تالیف نمود، و در زمان خود از حیث علم و فضل و جلالت شیخ الجزیره بود ...

العبر، حوادث 661.

روایت نیشابوری

عن أبی سعید الخدری إن هذه الآیة نزلت فی فضل علی بن أبی طالب [رضی الله عنه وکرم الله وجهه] یوم غدیر خم، فأخذ رسول الله صلى الله علیه وسلم بیده وقال: من کنت مولاه فهذا علی مولاه، اللهم وال من والاه وعاد من عاداه، فلقیه عمر وقال: هنیئا لک یا ابن أبی طالب أصبحت مولای ومولى کل مؤمن ومؤمنة. وهو قول ابن عباس والبراء ابن عازب ومحمد بن علی.

از أبو سعید خدری این آیه در فضل علی بن أبی طالب [علیهما السلام] در روز غدیر خم نازل شد. و دست او را گرفت و فرمود: من کنت مولاه فهذا علی مولاه، اللهم وال من والاه وعاد من عاداه، عمر او را ملاقات نمود و گفت: مبارک باد بر تو ای فرزند أبو طالب امروز تو  مولای من و مولاى هر مؤمن و مؤمنه‌ای گشتی و این روایت از ابن عباس و براء بن عازب و محمد بن علی روایت شده است.

تفسیر نیشابوری، ج 6، ص 129 و 130.

اعتماد به نیشابوری و تفسیر او

وذکر الکاتب الجلبی تفسیر النیسابوری بقوله: غرائب القرآن ورغائب الفرقان فی التفسیر، للعلامة نظام الدین حسن بن محمد بن حسین القمی النیسابوری، المعروف بالنظام الأعرج ...

کاتب جلبی از تفسیر نیشابوری نام برده و در باره آن این گونه گفته است: تفسیر غرائب القرآن ورغائب الفرقان برای علامه نظام الدین حسن بن محمد بن حسین قمی نیشابوری، معروف به نظام أعرج است ...

کشف الظنون، ج 2، ص 1195.

روایت بدر الدین عینی

وی در شرح خود بر صحیح بخاری در تفسیر آیه مورد بحث این گونه بیان می‌کند:

 ص - باب یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک. ش - أی هذا باب من قوله تعالى: «یا أیها الرسول بلغ ما أنزل» ذکر الواحدی من حدیث الحسن بن حماد سجاة قال: ثنا علی بن عیاش عن الأعمش وأبی الجحاف، عن عطیة، عن أبی سعید قال: نزلت هذه الآیة: «یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک» یوم غدیر خم فی علی بن أبی طالب رضی الله عنه. وقال مقاتل: قوله بلغ ما أنزل إلیک. وذلک أن النبی صلى الله علیه وسلم دعا الیهود إلى الاسلام فأکثر الدعاء، فجعلوا یستهزؤن به ویقولون: أترید یا محمد أن نتخذک حنانا کما اتخذت النصارى عیسى حنانا. فلما رأى رسول الله صلى الله علیه وسلم ذلک سکت عنهم، فحرض الله تعالى نبیه علیه السلام على الدعاء إلى دینه لا یمنعه تکذیبهم إیاه واستهزاؤهم به عن الدعاء ...

ص - باب یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک. ش – یعنی: این باب سخن خداوند: «یا أیها الرسول بلغ ما أنزل» است. واحدی از حدیث حسن بن حماد سجاه آورده است: ... این آیه: «یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک» روز غدیر خم در شأن و فضیلت علی بن أبی طالب [علیه السلام‌] وارد شده است. و مقاتل گفته است: «بلغ ما أنزل إلیک». نبی صلى الله علیه وسلم یهود را به اسلام دعوت نمود و در این راه سعی و کوشش فراوان نمود، اما آنها در پاسخ  فقط به استهزاء و تمسخر حضرت پرداختند و گفتند: ای محمد آیا دوست داری که ما تو را رحمتی از سوی خدا برای خود بگیریم؛ همان‌گونه که نصارى عیسى را رحمت از سوی خدا قرار داده بودند؟ وقتی رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم  این‌چنین دید سکوت کرد. باز هم خداوند رسولش را به دعوت آنها تشویق کرد و از او خواست که در این راه هرگز خسته و نا امید نشود ...

عمده القاری، شرح صحیح بخاری، ج 18،ص 206.

سیوطی در باره بدر الدین عینی می‌گوید:

 ... وکان إماما عالما علامة ...

بغیه الوعاه، ج 2، ص 275.

روایت سیوطی

أخرج أبو الشیخ عن الحسن: إن رسول الله صلى الله علیه وسلم قال: إن الله بعثنی برسالة، فضقت بها ذرعا وعرفت أن الناس مکذبی، فوعدنی لأبلغن أو لیعذبنی، فأنزلت «یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک». وأخرج عبد بن حمید وابن جریر وابن أبی حاتم وأبو الشیخ عن مجاهد قال: لما نزلت «بلغ ما أنزل إلیک من ربک». قال: یا رب إنما أنا واحد کیف أصنع، یجتمع علی الناس فنزلت: «وإن لم تفعل فما بلغت رسالته». وأخرج ابن جریر وابن أبی حاتم عن ابن عباس: «وإن لم تفعل فما بلغت رسالته» یعنی إن کتمت آیة مما أنزل إلیک لم تبلغ رسالته. وأخرج ابن أبی حاتم وابن مردویه وابن عساکر عن أبی سعید الخدری قال: نزلت هذه الآیة: «یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک». على رسول الله صلى الله علیه وسلم یوم غدیر خم فی علی بن أبی طالب. وأخرج ابن مردویه عن ابن مسعود قال: کنا نقرأ على عهد رسول الله صلى الله علیه وسلم: «یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک». إن علیا مولى المؤمنین «وإن لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس» وأخرج ابن أبی حاتم عن عنترة قال: کنت عند ابن عباس فجاءه رجل فقال: إن ناسا یأتونا فیخبرونا أن عندکم شیئا لم یبده رسول الله صلى الله علیه وسلم للناس. فقال: ألم تعلم أن الله قال: «یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک». والله ما ورثنا رسول الله صلى الله علیه وسلم سوداء فی بیضاء».

أبو الشیخ از حسن روایت نموده است: رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: خداوند مرا به رسالتی مبعوث فرمود که من از انجام آن عاجز ماندم و می‌دانستم که مردم مرا تکذیب می‌کنند، خداوند به من وعده داد که یا آن را ابلاغ کنم یا مرا عذاب نماید، در این حال بود که آیه نازل شد: «یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک».

و عبد بن حمید و ابن جریر و ابن أبی حاتم و أبو الشیخ از مجاهد روایت نموده‌اند: چون آیه نازل شد: «بلغ ما أنزل إلیک من ربک». پیامبر فرمود: پروردگارا! من یک تنه چه کار می‌توانم انجام دهم و حال آن‌که مردم دور مرا احاطه نموده‌اند. آیه نازل شد: «وإن لم تفعل فما بلغت رسالته».

و ابن جریر و ابن أبی حاتم از ابن عباس روایت نموده‌اند: «وإن لم تفعل فما بلغت رسالته» یعنی: اگر آنچه به تو نازل گردیده را کتمان نمایی رسالتت را انجام نداده‌ای.

 و ابن أبی حاتم و ابن مردویه و ابن عساکر از أبو سعید خدری روایت کرده‌اند: آیه: «یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک». بر رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم در روز غدیر خم در شأن علی بن أبی طالب نازل شد.

و ابن مردویه از ابن مسعود روایت کرده است: ما در زمان رسول خداوند صلى الله علیه وآله وسلم آیه را این‌گونه می‌خواندیم: «یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک». إن علیا مولى المؤمنین «وإن لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس»

 و ابن أبی حاتم از عنتره روایت نموده است: نزد ابن عباس بودیم که شخصی وارد شد و گفت: مردمی نزد ما می‌آیند و می‌گویند نزد رسول الله چیزی هست که تا کنون بر ما آشکار ننموده است. ابن عباس گفت: مگر نمی‌دانی که خداوند فرموده است: «یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک». والله رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم هر آنچه لازم بود را برای ما به ارث گذارد».

الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، ج 2، ص 298.

ابن العماد در باره سیوطی می‌گوید:

وقد أشتهر أکثر مصنفاته فی حیاته فی أقطار الأرض شرقا وغربا ، وکان آیة کبرى فی سرعة التألیف.

أکثر مصنفات سیوطی در زمان حیاتش در مناطق مختلف از شرق وغرب انتشار و شهرت یافت، و او نشانه بزرگ خداوند [معجزه و اعجوبه] در سرعت تألیف بود.

  الکواکب السائرة، ج 1،  228 .

عبد الله بن صدیق مغربی در باره سیوطی می‌گوید:

وکان اماما فی أکثر العلوم وأعلم أهل زمانه بعلم الحدیث وفنونه ورجاله وغریبه واستنباط الاحکام منه.

سیوطی امام در أکثر علوم و أعلم أهل زمان خود  در علم حدیث و فنون و رجال حدیث و مطالب سخت حدیثی و استنباط احکام از روایات بود.

مقدمه رد اعتبار الجامع الصغیر، ص 46.

تلمیذ و شاگرد سیوطی «داودی» درباره او:

  وکان أعلم أهل زمانه بعلم الحدیث وفنونه ، رجالا وغریبا ، ومتنا وسندا ، واستنباطا للأحکام منه.

أعلم أهل زمان خود درعلم حدیث و فنون آن از حیث رجال و مطالب غریب آن، و از حیث متن و سند، و استنباط أحکام از روایات بود.

 مقدمه اللمع فی أسباب ورود الحدیث، ص 9.

روایت حاج عبد الوهاب بخاری

حاج عبد الوهاب بخاری متوفای سال 932 هـ از أکابر علماء و از مشاهیر أهل سنت، که شیخ عبد الحق دهلوی در «اخبار الاخیار» و نیز سید محمد ابن سید جلال ماه عالم در «تذکره الأبرار» برای او شرح حال نوشته‌اند و او را تمجید و ثناء کرده‌اند.

روایت وی به شرح ذیل است:

«قل لا أسألکم علیه أجرا إلا المودة فی القربى»: عن البراء بن عازب رضی الله عنه قال فی قوله تعالى: «یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک» أی: بلغ من فضائل علی. نزلت الآیة فی غدیر خم. فخطب رسول الله صلى الله علیه وسلم ثم قال: من کنت مولاه فهذا علی مولاه. فقال عمر رضی الله عنه: بخ بخ یا علی أصبحت مولای ومولى کل مؤمن ومؤمنة. رواه أبو نعیم. وذکره أیضا الثعالبی فی کتابه.

از براء بن عازب روایت شده در باره قول خداوند تعالى: «یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک» یعنی: فضائل علی را ابلاغ کن. این آیه در غدیر خم نازل شد. رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم خطبه‌ای خواند و سپس فرمود: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه». عمر گفت: «بخ بخ یا علی أصبحت مولای ومولى کل مؤمن ومؤمنه.» این روایت را أبو نعیم و ثعالبی در کتابشان ذکر کرده‌اند.

أخبار الأخیار، ص 206.

روایت جمال الدین محدث شیرازی

جمال الدین عطاء الله فرزند فضل الله شیرازی، معروف به محدث متوفای سال 926،  صاحب کتاب «روضه الأحباب فی سیر النبی والآل والأصحاب» و کتاب «الأربعین فی فضائل أمیر المؤمنین». محدثی مدقّق و مورد قبول مؤرخان و محدثان و أصحاب سیر و تاریخ بوده است. بسیاری از علماء اهل سنت مثل ملا علی قاری در شرح أحادیث مشکاه، و عبد العزیز دهلوی در رساله خود در علم حدیث به او اعتماد نموده و از او نقل حدیث نموده‌اند ...

او در کتاب اربعین خود روایت را این‌گونه آورده‌ است:

أقول: أصل هذا الحدیث - سوى قصة الحارث - تواتر عن أمیر المؤمنین علیه السلام. وهو متواتر عن النبی صلى الله علیه وآله أیضا. رواه جمع کثیر وجم غفیر من الصحابة. فرواه ابن عباس ولفظه قال: لما أمر النبی أن یقوم بعلی بن أبی طالب المقام الذی قام به، فانطلق النبی إلى مکة فقال: رأیت الناس حدیثی عهد بکفر، ومتى أفعل هذا به یقولون صنع هذا بابن عمه، ثم مضى حتى قضى حجة الوداع، ثم رجع حتى إذا کان بغدیر خم أنزل الله عز وجل: «یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک ما ربک» الآیة. فقام مناد فنادى الصلاة جامعة، ثم قام وأخذ بید علی فقال: «من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه وعاد من عاداه»

مولف می‌گوید: أصل این حدیث – غیر از قصه حارث که ضمن واقعه غدیر ذکر شده- از أمیر المؤمنین علیه السلام به تواتر نقل گردیده است. و این روایت به تواتر از پیامبر صلى الله علیه وآله نیز روایت شده است و جمع کثیری از صحابه نیز آن را نقل کرده‌اند. ابن عباس آن را این چنین روایت نموده‌ است: زمانی که پیامبر امر شد تا علی را که مامور به بلند نمودن او بود بلند نماید رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم از مکه خارج شده بود. به خدایش عرضه داشت: مردم را حدیث العهد به کفر و جاهلیت می‌بینم، و هر کاری من انجام دهم می‌گویند این شخص به نفع پسر عمویش انجام داده است و از من نمی پذیرند. تا این که حجه الوداع به پایان رسید و در مسیر بازگشت از مکه به سرزمین غدیر خم رسیدند که آیه نازل شد: «یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک ما ربک» تا آخر آیه. در این جا منادی برخاست و برای نماز جماعت ندا نداد، رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم برخاست و دست علی را گرفت و بلند کرد و فرمود: «من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه وعاد من عاداه».

 کتاب الأربعین فی فضائل أمیر المؤمنین، مخطوط ـ الغدیر، علامه أمینی، ج 1، ص 301.

روایت بدخشانی

میرزا محمد بدخشانی از محدثین مورد اعتماد أهل سنت است، که بسیاری از علمای متأخر اهل سنت، از او نقل حدیث کرده و به روایات او استشهاد ‌نموده‌اند و از جمله آثار او: نُزل الأبرار، تحفه المحبین، مفتاح النجا، می‌باشد. خلاصه‌ای از شرح حال او به نقل از کتاب «نزهه الخواطر، ج6، ص 259» این چنین است:

«الشیخ العالم المحدث بن رستم بن قباد الحارثی البدخشی، أحد الرجال المشهورین فی الحدیث والرجال»

(شیخ و عالم و محدث و یکی از بزرگان در علم حدیث و رجال است.)

نزهه الخواطر، ج6، ص 259

روایت او به شرح زیر است:

الآیات النازلة فی شأن أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب کرم الله وجهه کثیرة جدا لا أستطیع استیعابها، فأوردت فی هذا الکتاب لبها ولبابها ... وأخرج - أی ابن مردویه - عن زر عن عبد الله رضی الله عنه قال: کنا نقرأ على عهد رسول الله صلى الله علیه وسلم: یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک إن علیا مولى المؤمنین وإن لم تفعل فلما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس. وأخرج عبد الرزاق عن ابن عباس رضی الله عنه قال: لما نزلت هذه الآیة «یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک» أخذ النبی بید علی فقال: من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه وعاد من عاداه. وأخرج ابن مردویه عن أبی سعید الخدری رضی الله عنه مثله، وفی آخره: فنزلت «الیوم أکملت لکم دینکم» الآیة. فقال النبی: الله أکبر على إکمال الدین وإتمام النعمة ورضى الرب برسالتی والولایة لعلی بن أبی طالب.

 آیات نازل شده در شأن أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب [علیهما السلام‌] بسیار زیاد است که قابل احصاء و شمارش نیست. که من در این کتاب خلاصه‌ای از آن را می‌آورم ...آیه نازل شد «الیوم أکملت لکم دینکم» پیامبر فرمود: الله أکبر برای إکمال دین و إتمام نعمت و رضایت پروردگار به رسالت من و ولایت علی بن أبی طالب.

الغدیر، علامه أمینی، ج 1، ص 222 ـ مفتاح النجا - مخطوط.

روایت همدانی

عن البراء بن عازب رضی اله عنه قال: أقبلت مع رسول الله صلى الله علیه وسلم فی حجة الوداع، فلما کان بغدیر خم نودی الصلاة جامعة، فجلس رسول الله صلى الله علیه وسلم تحت شجرة، وأخذ بید علی وقال: ألست أولى بالمؤمنین من أنفسهم؟ قالوا: بلى یا رسول الله. فقال: ألا من أنا مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه. فلقیه عمر رضی الله عنه فقال: هنیئا لک یا علی بن أبی طالب، أصبحت مولای ومولى کل مؤمن ومؤمنة، وفیه نزلت «یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک».

از براء بن عازب روایت شده که: با رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم در حجه الوداع بودم، که چون به غدیر خم رسیدیم برای نماز جماعت ندا داده شد، رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم زیر درخت نشستند، و دست علی را گرفته و فرمودند: ...

ینابیع المودة لذوی القربى، قندوزی، ج 2، ص 283.

روایت ابن صباغ

روى الإمام أبو الحسن الواحدی فی کتابه المسمى بأسباب النزول، یرفعه بسنده إلى أبی سعید الخدری رضی الله عنه قال: نزلت هذه الآیة: «یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک» یوم غدیر خم فی علی بن أبی طالب.

الفصول المهمه فی معرفه الأئمه، ص 42.

روایت محبوب العالم

محمد محبوب العالم فرزند صفی الدین جعفر معروف به بدر العالم

عن أبی سعید الخدری: هذه الآیة نزلت فی فضل علی بن أبی طالب رضی الله عنه یوم غدیر خم، فأخذ رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم بیده وقال: من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه وعاد من عاداه. فلقیه عمر رضی الله تعالى عنه وقال: هنیئا لک یا ابن أبی طالب، أصبحت مولای ومولى کل مؤمن ومؤمنة. وهو قول ابن عباس والبراء بن عازب ومحمد بن علی رضی الله تعالى عنهم.

در نیسابوری از أبو سعید خدری روایت شده: این آیه در فضلیت علی بن أبی طالب [علیهما السلام‌] روز غدیر خم نازل شده، از این‌رو رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم دست علی را گرفت و فرمود: «من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه وعاد من عاداه.» عمر او را ملاقات نمود و گفت: «هنیئا لک یا ابن أبی طالب، أصبحت مولای ومولى کل مؤمن ومؤمنه». و این قول ابن عباس و براء بن عازب و محمد بن علی [علیهما السلام‌] است.

تفسیر النیشابوری، ج 3، ص 188.

زمانی که به تأیید منابع اهل سنت شأن نزول آیه اکمال و ابلاغ در غدیر خم و ولایت امیر المؤمنین علیه السّلام ثابت شد؛ در این صورت مبتدا و خبر کامل شده و معنا و مفهوم مورد ادعای شیعه نیز ثابت شده و دروغ‌‌گو وکاذب نیز مشخص گردیده و در آن صورت است که باید گفت:

«فثبت ولایه علی بن ابی طالب»

پاسخ به اشکال سوم

چرا پیامبر علی را در مکه و یا عرفات به مردم معرفی نکرد؟

با روشن شدن پاسخ این بخش از اشکال ابن تیمیه و ابن کثیر که با اعتماد به روایت عمر بن خطاب در صحیح بخاری بود به بخش دیگری از سخن ابن تیمیه که مکه و عرفات را برای ابلاغ امامت و خلافت امیر المؤمنین علیه السّلام مناسب‌تر می‌بیند می‌پردازیم:

شایسته است در این خصوص چند نکته بیان گردد:

1 ـ رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم کاملا تابع وحی است

 رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم کاملاً تابع وحی است، و چون آیه ابلاغ در غدیر نازل شده است او نیز مأمور است تا همان مکان و نه هیچ مکان دیگری به این امر اختصاص یابد. که در ادامه، روایات اهل سنت مبنی بر نزول آیه ابلاغ و اکمال در غدیر خم ذکر می‌گردد.

نظیر این مورد:

نزلت هذه الآیة: «یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک» على رسول الله صلى الله علیه وسلم یوم غدیر خم فی علی بن أبی طالب.

آیه «یا ایها الرسول بلغ ...» در غدیر خم بر رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم و در شأن [حضرت] علی بن ابی طالب [علیهما السلام‌] نازل شده است.

الدر المنثور، ج 2، ص 298 ـ عمده القاری، عینی، ج 18، ص 206 ـ أسباب نزول الآیات، واحدی نیشابوری، ص 135 ـ شواهد التنزیل، حاکم حسکانی، ج 1، ص 250 ـ فتح القدیر، شوکانی، ج 2، ص 60 ـ تفسیر آلوسی، ج 6، ص 193. ‌

روایات متعدد دیگری در بالا ذکر ‌گردید.

2 ـ تمام فتنه‌ها از مدینه برخواهد خواست.

 مشکلی که برای خلافت و امامت امیر المؤمنین علیه السّلام می‌تواند پیش آید بیش‌تر می‌تواند از ناحیه جمعیت مسلمان قریش و ساکنان مدینه ایجاد گردد (همان‌گونه که بعد از وفات پیامبر تجربه شد) و نه از ناحیه مسلمانان دور دست هم‌چون یمن و طائف و یا سایر دیار، از این رو خداوند پیامبر خویش را مأمور می‌سازد تا بیشترین تأکید و توجه مردم را در منطقه‌ای که تجمع مردم بیشتر به آنها معطوف است عملی سازد.

بخاری در باره پیش بینی رسول خدا از وقوع فتنه‌ها بعد از خود در مدینه می‌گوید:

حَدَّثَنَا أَبُو نُعَیْم، حَدَّثَنَا ابْنُ عُیَیْنَةَ، عَنِ الزُّهْرِیِّ، عَنْ عُرْوَةَ، عَنْ أُسَامَةَ رضى الله عنه  قَالَ أَشْرَفَ النَّبِیُّ صلى الله علیه وسلم عَلَى أُطُم مِنَ الآطَامِ، فَقَالَ هَلْ تَرَوْنَ مَا أَرَى إِنِّی أَرَى الْفِتَنَ تَقَعُ خِلاَلَ بُیُوتِکُمْ مَوَاقِعَ الْقَطْرِ.

رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم به روی تلّی از بلند‌ی‌های اطراف مدینه رفت و فرمود: آیا شما هم آن‌چه من می‌بینم می‌بینید؟ من می‌بینم که فتنه‌ها از لابلای خانه‌های شما [اهل مدینه] هم‌چون باران باریدن نماید.

صحیح بخاری، ج 4، ص176، ح 3597، کتاب المناقب، ب 25 ، باب عَلاَمَاتِ النُّبُوَّةِ فِی الإِسْلاَمِ.

نووى در شرح این جمله در صحیح بخاری می‌گوید:

... والتشبیه بمواقع القطر فی الکثرة والعموم أی أنها کثیرة وتعم الناس لا تختص بها طائفة وهذا اشارة الى الحروب الجاریة بینهم کوقعه الجمل وصفین والحرة ومقتل عثمان ومقتل الحسین رضى الله عنهما وغیر ذلک وفیه معجزة ظاهرة له صلى الله علیه وسلم .

این تشبیه رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم که از معجزات آن حضرت می‌باشد اختصاص به طایفه‌ای خاص از اهل مدینه ندارد؛ بلکه این سخن به جنگ‌هایی بین مردم مدینه اشاره دارد مثل جنگ جمل و صفین و حرة و مقتل عثمان و مقتل حسین علیه السلام  و غیر این جنگ‌ها 

 شرح مسلم، نووی، ج 18، ص 7.

ابن حجر در شرح این فقره از سخن رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم می‌گوید:

... انی لارى الفتن خلال بیوتکم وکان خطابه ذلک لاهل المدینة.

 خطاب رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم به اهل مدینه است.

فتح الباری ج 13، ص 38.

از این رو خدا و رسول او لازم می‌دانند تا تمام تأکید و عنایت خود را در امر ولایت امیر المؤمنین علیه السّلام با مردم مدینه داشته باشند.

3 ـ منی و عرفات و یا مکه نا مناسب برای معرفی امیر المؤمنین علیه السّلام

منی و عرفات و یا شهر مکه محلی است که تمام توجه مردم در ایام حضور در آن مکان، به عبادت و تضرع و انقطاع الی الله و اعمال مخصوص به آن مکان و زمان مبذول می‌گردد و هر گونه برنامه‌ای دیگر در آن سرزمین، یا توجه مردم به عبادت را متوجه خود می‌سازد و یا اهمیت ویژه آن امر را از بین می‌برد.

4 ـ اعلام عمومی در مدینه بر آموزشی بودن حجه الوداع

از ابتدای امر و قبل از حرکت کاروان حجه الوداع در مدینه ندا داده شده بود که رسول خدا برای آموزش احکام و مناسک حج عازم مراسم حج هستند.

عن حذیفة: أمر رسول الله صلى الله علیه وآله المؤذنین، فأذنوا فی أهل السافلة والعالیة: ألا إن رسول الله صلى الله علیه وآله قد عزم على الحج فی عامه هذا لیفهم الناس حجهم ویعلمهم مناسکهم ، فیکون سنة لهم إلى آخر الدهر ...

رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم به مؤذنان امر فرمود تا در تمامی شهرها و دیارها اعلام کنند که رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم در این سال (سال آخر عمر پیامبر) قصد حج دارند و منظور و غرض از این حج آموزش و تعلیم مناسک و اعمال حج است تا این مناسک برای همیشه بین مردم بماند ...

إرشاد القلوب، ص 328 ـ بحار الانوار،ج 28، ص 95  و ج 37، ص 115 و ج 21، ص  378، باب 26.

از این رو شاید بتوان این‌گونه گفت: که خدا و رسول او نخواسته‌اند هر‌گونه امری که از توجه مردم به آموختن و تعلیم مناسک و اعمال حج می‌گردد را در ایام حضور در مکه و عرفات و منی مطرح سازند.

5 ـ تایید مناسبت غدیر در معرفی امیر المؤمنین به پیام تبریک دیگران

شرایط و ظروف زمانی و مکانی در غدیر به حدی مهیّا و مناسب بوده است که جمعیت حاضر در غدیر که جلو آمده و با امیر المؤمنین علیه السّلام بیعت کرده و دست داده و با کلماتی هم‌چون «بخ بخ لک یا بن ابی طالب!» تبریک گفته و در مرئی و منظر تمام حاضران در غدیر این اتفاق را به عنوان سندی ماند‌گار در تاریخ ثبت نمودند.

الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیر المؤمنین و اولاده المعصومین علیهم السلام.‌

موفق باشید

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولیّ عصر (عج)


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد