سبقت حضرت علی علیه السلام

متن مقاله :

پس از شخص خاتم الانبیأ صلی الله علیه و آله هیچ کس به شرافت و فضیلت علی علیه السلام نمی رسد و به قدری نسب و نژاد آن حضرت درخشنده و پاک است که عقول خردمندان حیران می شود.حتی متعصبین از اهل سنّت مانند علأ الدین مولی علی بن محمد قوشچی و ابو عثمان جاحظ ناصبی و سعد الدین مسعود تفتازانی گویند ما در کلمات علی کرّم الله وجهه (سلام الله علیه) محو و حیرانیم، آنگاه که می فرماید:

«نحنُ أهلُ البیت لا یُقاس بِنا أحدٌ؛

هیچ کس با ما اهل بیت مقایسه نگردد».

میر سیدعلی همدانی در مودت هفتم از مودة القربی از ابی وائل از عبدالله بن عمر نقل می کند که گفت: هنگام شمارش اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله ما گفتیم ابو بکر و عمر و عثمان. مردی گفت: پس نام علی علیه السلام چه شد؟ گفت:

متن مقاله :

پس از شخص خاتم الانبیأ صلی الله علیه و آله هیچ کس به شرافت و فضیلت علی علیه السلام نمی رسد و به قدری نسب و نژاد آن حضرت درخشنده و پاک است که عقول خردمندان حیران می شود.حتی متعصبین از اهل سنّت مانند علأ الدین مولی علی بن محمد قوشچی و ابو عثمان جاحظ ناصبی و سعد الدین مسعود تفتازانی گویند ما در کلمات علی کرّم الله وجهه (سلام الله علیه) محو و حیرانیم، آنگاه که می فرماید:

«نحنُ أهلُ البیت لا یُقاس بِنا أحدٌ؛

هیچ کس با ما اهل بیت مقایسه نگردد».

میر سیدعلی همدانی در مودت هفتم از مودة القربی از ابی وائل از عبدالله بن عمر نقل می کند که گفت: هنگام شمارش اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله ما گفتیم ابو بکر و عمر و عثمان. مردی گفت: پس نام علی علیه السلام چه شد؟ گفت:

«علیُّ علیه السلام مِنْ أهل البیت لا یُقاس بهِ أحدٌ هو مع رسول الله صلی الله علیه و آله فی دَرَجَتِهِ؛

علی علیه السلام از اهل البیت است، هیچ کس با او قیاس نگردد، او همراه با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در مرتبه و درجه ی اوست».

میر سیدعلی همدانی از احمد بن محمد کرزی بغدادی نقل می کند که گفت: از عبدالله بن حنبل شنیدم که گفت: از پدرم (امام الحنابله) از تفضیل صحابه سؤال کردم. او گفت: ابو بکر و عمر و عثمان. گفتم: پس بابا علی بن ابی طالب علیه السلام کجاست؟ گفت:

«هُو مِن أهل البیت لا یُقاس به هؤلأ؛

او از اهل البیت است و هیچ کس با ایشان قیاس نگردد».

در جنبه ی نورانیت حضرت علی علیه السلام و معنای حقیقی خلقت افضلیت و تقدم مولای متقیان از کلام پیامبر صلی الله علیه و آله شواهد بسیاری نقل شده است از جمله:

احمد بن حنبل در مسند خود، میر سید علی همدانی در مودة القربی، ابن مغازلی در مناقب و محمد بن طلحه شافعی در مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روایت کرده اند که فرمود:

«کنت أنا وعلیُّ بن ابیطالب نوراً بین یدی الله من قبل أن یَخلُق آدم بأربعة عشر ألف عام فلمّا خلق الله تعالی آدم رکَّب ذلک النُّور فی صُلبِهِ فلم یَزَلْ فی نُورٍ واحدٍ حتّی افترقنا فی صُلب عبد المُطلِّب فَفِیَّ النبوّة وفی علی الخِلافة؛

من و علی در پیشگاه الهی نوری بودیم چهارده هزار سال پیش از آنکه آدم خلق گردد. پس هنگامی که خداوند آدم را آفرید آن نور را در صلب او قرار داد. پس همواره یک نور بودیم تا اینکه در صلب عبد المطلب جدا گشتیم، پس در من نبوّت و در علی خلافت را ظاهر ساخت».

میر سیدعلی همدانی مودت هشتم از مودّة القربی را اختصاص به همین موضوع داده و عنوان آن را به این صورت تعیین کرده است:

«المودّةُ الثامنة فی أنَّ رسول الله وعلیّاً من نُورٍ واحدٍ، أُعطیَ علیُّ من الخصال ما لم یُعط أحدٌ من العالمین؛

مودّت هشتم در بیان اینکه پیامبر اکرم و علی علیه السلام از یک نور هستند، به علی علیه السلام فضیلتها و صفاتی عطا شده است که هرگز به هیچ کس داده نشده و نخواهد شد».

ابو المؤیّد موفق بن احمد خوارزمی از فصل چهاردهم مناقب و فصل چهارم مقتل الحسین، سبط بن جوزی در صفحه 28 تذکره، ابن صباغ مالکی در فصول المهمة و محمد بن یوسف گنجی در باب 87 کفایة الطالب، پنج خبر مسنداً از حافظ محدث شام و حافظ محدث عراق از معجم طبرانی به اسناد خود نقل می نمایند که رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

«من و علی از یک نور خلق شدیم و با هم بودیم تا در صلب عبد المطلب از هم جدا شدیم...».

این اخبار بسیار مفصل و پر محتواست که جهت اختصار از بیان تمام آنها خودداری می کنیم.

بعضی از کسانی که نسبت به مقام حضرت امیر المؤمنین علیه السلام حسد و بغض داشته اند با پشتیبانیهای مالی و سیاسی معاویه احادیث مختلفی جعل نمودند تا با خدشه دار نمودن مقام والای حضرت ابو طالب پدر گرامی حضرت علی علیه السلام پدران و اجداد حضرت علی علیه السلام را به پیرایه ی شرک بیالایند؛ در حالی که به اتفاق تمام علمای شیعه و بر اساس آیات الهی و روایات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله حضرت ابو طالب بر فطرت توحید زاده شده است و لحظه ای نیز شرک وجود مبارک ایشان را نیالوده است.

اکثر بزرگان اهل سنّت نیز بر توحید حضرت ابو طالب علیه السلام تأکید دارند و در کتابهای معتبر آنان به طور مبسوط آمده است. و نیز علمای اهل سنّت خودشان احادیث مجعوله در این موضوع را ردّ نموده اند.

از جمله خبر معروفی که فریقین شیعه و سنّی به طرق مختلف نقل نموده اند اینکه پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: جبرئیل بر من نازل شد و مرا با این عبارت بشارت داد:

«اًّنَّ الله حرَّمَ علی النّار صُلباً أنْزَلَکَ وبطناً حَمَلَکَ وثَدیاً أرضعکَ وحِجْراً کَفَلَک؛

بدرستی که خداوند متعال صلبی که تو را فرود آورد و رحمی که تورا حمل نمود و پستانی که تو را شیر داد و دامنی که تو را نگهداری و کفالت نمود بر آتش حرام کرده است».

دومین فضیلت انحصاری علی علیه السلام محل ولادت است که هیچ یک از مخلوقات از انبیای عظام و اوصیای گرام و اولیای خدا به این صفت مفتخر نبوده و تا قیامت نخواهند بود. در زمان ولادت حضرت عیسی علیه السلام به حضرت مریم علیهماالسلام خطاب شد که از خانه خارج شو، اینجا خانه ی عبادت است نه ولادت. این واقعه مورد اتفاق فریقین شیعه و سنی است که حضرت فاطمه بنت اسد هنگام درد زایمان در حال رازو نیاز با خدای خویش بود که دیوار خانه شکافته شد و ندا آمد که: «یا فاطمة ادخلی البیت». پس از ورود ایشان به خانه، دیوار دو باره بسته شد و هر چه کردند نتوانستند در را باز کنند و تا سه روز حضرت فاطمه بنت اسد با مولود گرامیش میهمان خداوند متعال بود.

اسدالله در وجود آمد در پس پرده هر چه بود آمد

حاکم در مستدرک و نور الدین بن صباغ مالکی در فصل اول فصول المهمه می گویند:

«ولم یولد فی البیت الحرام قَبْلَه أحدٌ سِواه وهی فضیلةٌ خصّهُ الله تعالی بها اِجلالاً له واِعلأً لمرتبتهِ واِظهاراً لتکریمه؛

تا قبل از آن هرگز کسی جز علی علیه السلام در بیت الحرام به دنیا نیامده است و این فضیلتی است که خداوند متعال به علی علیه السلام اختصاص داده است؛ به دلیل بزرگداشت او و ارتقای رتبه و آشکار کردن کرامت حضرت علی علیه السلام».

فضیلت دیگر حضرت علی علیه السلام نامگذاری ایشان توسط خداوند متعال است؛ زیرا خداوند متعال نام محمّد صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام را هزاران سال قبل از خلقت تعیین نموده است و بر ساق عرش ثبت کرده است. در این باب احادیث بسیاری نقل شده است از جمله: محمد بن جریر طبری در تفسیر کبیر خود، ابن عساکر در تاریخ خود ضمن بیان حالات علی علیه السلام، محمد بن یوسف گنجی ضمن باب 62 کفایة الطالب، حافظ ابو نعیم در حلیة الاولیأ، شیخ سلیمان بلخی در صفحه 238 ینابیع المودة ضمن باب 56 حدیث 52 به نقل از ذخائر العقبی، احمد بن عبدالله طبری همگی مسنداً از ابو هریره با مختصری تفاوت در الفاظ نقل نموده اند که رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

«مکتوبٌ علی ساق العرش لا اِله إلاّ الله وحدهُ لا شریک له و مُحمّد عبدی ورسولی أیّدتُهُ بعلی ابن ابیطالبٍ؛

بر ساق عرش نوشته شده است جز خدا معبودی نیست یکتاست و شریکی ندارد، و محمد بنده و پیامبر من است، او را به علی بن ابی طالب علیه السلام تأیید نمودم».

جلال الدین سیوطی در صفحه 10 جلد اول خصائص الکبری و در تفسیر درّ المنثور اوایل سوره ی بنی اسرائیل به نقل از ابن عدی، و ابن عساکر از انس بن مالک روایت نموده اند که رسول اکرمصلی الله علیه و آله فرمودند:

شب معراج در ساق عرش دیدم نوشته شده است: «لا اِله اِلاّ َ الله محمّدٌ رسول الله صلی الله علیه و آله أَیّدْتُهُ بِعَلِیعلیه السلام».

از سعید بن جبیر از ابن عباس روایت کرده اند که گفت: از رسول اکرم صلی الله علیه و آله از کلماتی که حضرت آدم علیه السلام به آن تلقّی نمود (سوره بقره - آیه 37) و سبب قبولی توبه اش گردید سؤال کردند، آن حضرت فرمود:

«سَأَلَهُ بحقِّ محمّدٍ وعلی وفاطمة والحسن والحسین فتابَ علیه وغَفَرَ لهُ؛

آدم از خداوند به حق محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین علیهما السلام در خواست توبه نمود، پس خداوند توبه او را پذیرفت و او را بخشید».

میر سیدعلی همدانی فقیه شافعی در مودّت هشتم از مودة القربی به نقل از عباس بن عبد المطلب، سلیمان بلخی حنفی در باب 56 ینابیع المودة و محمد بن یوسف گنجی در باب هفتم بعد از صد باب از کفایة الطالب با مختصر تفاوتی در الفاظ نقل نموده اند که چون علی علیه السلام از مادر متولد شد، فاطمه مادر گرامیش نام پدرش اسد را بر او گذارد. جناب ابو طالب که از این نامگذاری راضی نبود. به همسرش فرمود بیا امشب بالای کوه ابو قبیس برویم (بعضی گفته اند به مسجد الحرام) و خدا را بخوانیم تا از نام این نوزاد ما را با خبر کند. چون شب شد هر دو رفتند و به دعا مشغول شدند. جناب ابو طالب به صورت شعر دعای خویش را انشا نمود و گفت:

یا ربِّ یا ذا الغَسَقِ الدُّجِیِّ والقمرِ المُبْتَلجِ المُضیّ

بَیِّن لنا من أمرِک الخَفِیِّ ماذا تری فِی اِسم ذا الصَّبِیّ

در آن میان صدایی از طرف آسمان شنیده شد. ابو طالب سر بلند کرد و لوحی مانند زبرجد سبز دید که بر او چهار سطر نوشته اند. لوح را گرفت و بر سینه چسباند و دید روی آن نوشته شده است:

خَصَّصتُما بالولدِ الزّکیّ والطاهرِ المُنْتَجَبِ الرّضِیّ

واسمهُ مِن قاهِر العَلِیِّ عَلِیُّ اشْتُقَّ من العَلِیّ

پس حضرت ابو طالب بسیار مسرور و شادمان شد و در پیشگاه الهی به سجده شکر افتاد و سپس به شکرانه این لطف عظیم ده شتر قربانی نمود و آن لوح را در مسجد الحرام آویختند و بنی هاشم همواره به آن لوح بر قریش و دیگران مباهات می نمودند و آن لوح باقی بود تا زمان جنگ حجّاج با عبدالله بن زبیر مفقود شد.

فضیلت دیگر حضرت علی علیه السلام زهد و تقوای ایشان است، که به اجماع امّت از دوست و دشمن پس از رسول خدا صلی الله علیه و آله زاهدترین و با تقواترین و با ورع ترین مسلمانان بوده است. چنانکه ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه و محمد بن طلحه شافعی در مطالب السؤول نقل می نمایند از عمر بن عبد العزیز خلیفه اموی که گفت:

«ما عَلِمْنا أَحَداً کان فی هذه الاُمّة بعد النبیّ صلی الله علیه و آله أَزْهَدُ مِنْ علیّ بن ابیطالبٍ؛

ما در میان امت پس از پیامبر صلی الله علیه و آله هیچ کس را زاهدتر از علی علیه السلام نمی شناسیم».

و در این باب از حالات حضرت علی علیه السلام اخبار بسیار روایت شده است که در نحوه ی غذا خوردن و لباس پوشیدن و تمام حالات زندگی چگونه زاهدترین مردم بوده است.

و گفتار مفضل فرار بن ضمره با معاویه در وصف حالات علی علیه السلام بسیار گویا و شنیدنی است تا آنجا که معاویه کافر دنیا پرست را به گریه انداخت. و معاویه ملعون در جای دیگر گفته است:

«عَقِمَتِ النِّسأُ أن تَلِدْنَ مِثلَ علیّ بن ابیطالب علیه السلام؛

زنان از به دنیا آوردن فرزندی چون علی علیه السلام نازا و ناتوان اند».

زهد و ورع و تقوای علی علیه السلام را دوست و دشمن اعتراف دارند و ایشان را امام المتقین می نام اند؛ چنانکه ابن ابی الحدید در صفحه 450 جلد دوم شرح نهج البلاغه، حافظ ابو نعیم اصفهانی در حلیة الاولیأ، میر سید علی همدانی در مودة القربی و محمد بن یوسف گنجی در باب 54 کفایة الطالب از انس بن مالک روایت می نمایند که گفت: روزی رسول اکرم صلی الله علیه و آله به من فرمودند:

«أوّل من یدخُلُ من هذا الباب هو اِمام المُتّقین وسیِّد المُسلمین ویَعْسُوبُ المؤمنین و خاتَمُ الوصِیّین وقائِدُ الغُرِّ المُحَجَّلینَ؛

اول کسی که از این در وارد می شود او پیشوای متقین و سرور مسلمانان و بزرگ و پادشاه مؤمنان و خاتم جانشینان و رهبر پیشانی سفیدان و روسفیدان است».

انس می گوید: من در دل گفتم خدایا! این تازه وارد را مردی از انصار قرار بده. ناگهان دیدم علی علیه السلام وارد شد. پیامبرصلی الله علیه و آله فرمود: کیست؟ عرض کردم: علی ابن ابی طالب علیه السلام است. پس آن حضرت با حالتی شادمان و خندان برخاست و علی علیه السلام را استقبال فرمود و دست در گردن او انداخت و عرق از چهره اش پاک نمود. علی علیه السلام عرض کرد: یا رسول الله! امروز نسبت به من کار دیگری می کنید؟ حضرت فرمودند: چرا نکنم در حالی که تو از جانب من رسالتم را به خلق ابلاغ می کنی و صدای مرا به ایشان می رسانی و در آنچه پس از من اختلاف کنند بر آنها بیان نمایی.

حاکم در صفحه 138 جز سوم مستدرک و بخاری و مسلم در صحیحین خود نقل می کنند که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «سه چیز درباره ی علی به من وحی شده است:

«اِنّه سیِّد المسلمین واِمام المُتّقین و قائِدُ الغُرِّ المُحَجّلین».

احمد بن حنبل در مسند خود نقل می نماید که روزی رسول اکرمصلی الله علیه و آله به علی علیه السلام فرمود:

«یا علیُّ، النَّظَرُ اِلی وجهِکَ عِبادةٌ اِنّک اِمامُ المُتّقین وسیِّدُ المؤمنین، مَنْ أَحَبَّکَ فقد أَحَبّنی ومَنْ أحَبّنی فقد أحَبَّ الله ومَنْ أَبْغَضَکَ فقد أَبغضنی ومَنْ أبغضنی فقد أبغضَ الله؛

ای علی! نگاه کردن به چهره ی نورانی تو عبادت است. تو پیشوای پرهیزگاران و سرور مؤمنان هستی. هر کس تو را دوست داشته باشد مرا دوست دارد و هر کس مرا دوست داشته باشد خدارا دوست دارد، و هر کس تو را دشمن دارد مرا دشمن داشته است و هر کس با من دشمنی نماید با خدا دشمنی نموده است».

بنابر این، کافی است در فضل و مقام و شخصیت مولای متقیان و مراتب تقوا و ایمان آن حضرت که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به امر خداوند و بر اساس وحی الهی ایشان را به این صفات و خصوصیتها از تمام انسانها و اصحاب ممتاز و برتر نموده است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد