وهابیون که اصول عقایدشان را از شیخ
الاسلام ( ! ) ابن تیمیه فرا می گیرند ، قائل به تجسیم خداوند متعال می
باشند . ابن تیمیه در الفتاوى الکبرى ج 5 ص 192 می نویسد :
بخش اول: دلایل صلح
الف: از منظر جبهه معاویه:
هدف اصلی معاویه «وصول کم هزینه به هدف» (یعنی همان حکومت) بود؛ زیرا
میدانست صاحب اصلی حکومت امام حسن(علیه السلام) است و برای به دست آوردن
حکومت باید ـ هر چند در ظاهر ـ صاحب اصلی آن را قانع و متعهد بسازد و
بهترین راه آن صلح بود.
به این ترتیب معاویه از نتایج نگران کننده جنگ که بارها به آن تاکید داشت و
عواقب درگیری با فرزند رسول الله که جایگاه معنوی و اعتقادی مهمی میان
مردم داشت، در امان میماند.تاریخ هم نشان میدهد هدف معاویه «سلطه» بود که
با صلح بهتر تأمین شد. وی در خطبهاش در نخیله گفت: «من با شما جنگیدم که
سلطه خود را بر شما ثابت کنم و این را خدا (با صلح) به من داد و شما ناراضی
بودید.» (شرح نهجالبلاغه، ابن ابیالحدید، ج 4، ص 16.)
آیا مراسم عزادارى از دوران صفویه رواج یافت؟
عزادارى بر امامحسین علیه السلام از زمان شهادت او بوده است؛ ولى تا زمان
آلبویه (در سال 352 ق) این عزادارى مخفى بود. قبل از قرن چهارم، عزادارى
براى امام حسین علیه السلام ، علنى نبود و نهانى در خانهها انجام مىگرفت؛
اما در نیمه دوم قرن چهارم، سوگوارى در روز عاشورا آشکار و در کوچه و
بازار انجام مىیافت. عموم مورخان اسلامى - مخصوصاً مورخانى که وقایع را به
ترتیب سنواتى نوشتهاند؛ از قبیل ابنجوزى در کتاب منتظم و ابناثیر در
کتاب الکامل و ابنکثیر در کتاب البدایة و النهایه و یافعى در مرآت الجنان و
ذهبى و دیگران - در ضمن ذکر وقایع سال 352 و سالهاى بعد از آن، کیفیت
عزادارى شیعه را در روز عاشورا نوشتهاند.
بزرگانی از علمای عامه، نظیر ملاسعد تفتازانی در «شرح عقاید نسفی» و حمیدی در «جمع بین الصحیحین» از پیغمبر خدا(صلی الله علیه وآله) نقل کرده اند: «هر کسی که بمیرد و امام زمان خود را نشناخته باشد به درستی که مانند مردمان زمان جاهلیت مرده است».[1] اگر امامت جزو فروع دین بود، آیا پیغمبر می فرمود: کسی که از امام زمان خود شناخت نداشته باشد و از دنیا برود به طریق اهل جاهلیت مرده است؟ بدیهی است که عدم معرفت و شناخت موردی از فروع دین، موجب تزلزل دین و مردن به سبک جاهلیت نخواهد شد. پس مطابق این برداشت، امامت باید جزو اصول دین باشد که عدم شناخت آن باعث مردن به شیوه جاهلیت می گردد.
ادامه مطلب ...چرا شیعیان با خلفاى ثلاث که از بهشتیان و در زمره عشره مبشره اند، مخالفند؟
پاسخ :
1. با اینکه این روایت در میان اهل سنت معروف است و در کتاب هاى مختلف از
طرق گوناگون نقل شده، ولى در مهم ترین کتب حدیثى اهل سنت یعنى در کتاب هاى
صحیح بخارى و صحیح مسلم نقل نشده است.
این موضوع در ذهن ایجاد سؤال مى کند و این احتمال را در ذهن به وجود مى
آورد که مؤلفین آنها، اعتمادى به این حدیث نداشته وگرنه این حدیث را در ضمن
مناقب یکى از آن ده نفر نقل مى نمودند، با اینکه احادیثى را در فضیلت بعضى
از آنان نقل کرده اند، که اهمیتش بسیار کمتر از بشارت به بهشت است، که در
این حدیث وجود دارد.
اهل سنت می گویند اعتقاد شما بر وصایت حضرت علی ، نشانه بطلان مذهب شیعه
است، چون لازمه این عقیده، متهم ساختن صحابه به« کتمان» است.
یعنی اینکه صحابه، قضیه امر خلافت حضرت علی (علیه السلام) را کتمان کردند و
در حق پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) خیانت کردند.
احمد بن حنبل، رئیس حنابله، متوفای 241 (که خودش هم میگوید که هر روایتی
را در مسند من ندیدید، بدانید که صحیح نیست و من هر روایتی را که صحیح بود،
در این مسند آورده ام. )
اهل سنت می گویند
اعتقاد شما بر وصایت حضرت علی ، نشانه بطلان مذهب شیعه است، چون لازمه این
عقیده، متهم ساختن صحابه به« خیانت» است.
اگر متهم ساختن صحابه به خیانت بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و
سلم)، دلیل بر بطلان مذهب باشد، چه کسی بیشترین نوع این اتهام را به صحابه
زده است؟
یک سری روایات در کتب معتبر اهل سنت است که نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و
سلم) با سند صحیح بیان کرده که مردم نسبت به آْنچه که من درباره حضرت علی
(علیه السلام) گفته ام، خیانت خواهند کرد. کینه هایی در دل مردم است که بعد
از من، نسبت حضرت علی (علیه السلام) به منصه ظهور خواهد رسید.
آیا واقعا دین ما از طریق صحابه به ما رسیده است؟!
صحیح بخاری که اصح الکتب بعد القرآن ، در اهل سنت است، از قول ابوهریره
معتبرترین راوی أهل سنت میگوید بر اینکه:و ان اخوتی من المهاجرین کان
یشغلهم صفق بالأسواق و کنت الزم رسول الله صلى الله علیه و سلم على ملء
بطنی فأشهد إذا غابوا و أحفظ إذا نسوا و کان یشغل اخوتی من الأنصار عمل
أموالهم و کنت امرأ مسکینا ... .(صحیح بخاری، ج3، ص3)
برادران من از مهاجرین، در بازار به خرید و فروش مشغول بودند در حالیکه من
ملازم و همراه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بودم. هر چه که از
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت است، در سینه من (ابوهریره)
است و بقیه صحابه از مهاجرین و انصار را رها کنید. چون این انصار در زمان
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) مشغول دنیای خود و خرید و فروش در
بازار بودند.یعنی خود صحیح بخاری صراحت دارد که صحابه، کاری به روایت
نداشتند.