مرا عهد و پیمانی بود
با ولایت علی بن ابیطالب علیه السلام در غدیر خم و آه و ناله ای از بیت
الاحزان فاطمة زهراءقره العین الرسول در سینه .
صدای فراخوانی رسول اکرم برای بیعت با ولایت علی علیه السلام در غدیر و
فریاد فریاد خواهی حسین علیه السلام در کربلا در گوشم طنین انداز بود
«سیدرضا
پورموسوی» به سال ۱۳۴۵ دردزفول متولد شد و 22 سال بعد، به تاریخ سوم فروردین سال ۱۳۶۷ در عملیات والفجر۱۰ ، بال در بال ملائک گشود.
«سید
رضا»، در میان همرزمان خود به مراتب عالی سلوک و عرفان شناخته می شد. وصیت
نامه ی او که متن کامل آن را خواهید خواند ، خالی از هرگونه مسائل دنیوی
است و تنها تجدید پیمانی است با ارکانِ اعتقادی اش. پس از شهادتش، در میان
دست نوشته های او، چند خطی بیش از دیگر نوشته ها جلوه نمود و دل همرزمان و
آشنایان او را به درد آورد:
«متوجه
شدم که به حالت دوزانو در برابر آقا و سرور و مولای بزرگواری با قامتی
رشید و دیبائی لطیف و درخشان بر تن، نشستهام و تعدادی با لباس ساده نظامی
که سه نفر سمت راست آن بزرگوار و سه نفر سمت چپ برگرد آن حضرت به حالت
دوزانو نشسته بودند که آن سیّد جلیل القدر به من خطاب نمود که: سیّد
ناراحت نشو ، همین کسانی که تو با آنان همنشین میباشی من هم با تعدادی از
ایشان همنشین میباشم ،بعد از گفتاری چند با آن عزیزجان متوجه شدم که سیّد
ما و مولای ما و امام ما حضرت حجه بن الحسن العسکری روحی و ارواح العالمین
لتراب مقدمه فدا است. بعد از چند لحظه دیدم پرده جلو آمد و چشمهایم باز
گردید. با حالت تضرع و ابتهال و زاری و گریان در حالی که قابل وصف برایم
نبود و در پوست خویش نمیگنجیدم زیارت جامعه را خواندم...»
*متن کامل وصیت نامه شهید سید رضا پور استاد که حدود چهار ماه پیش از شهادتش به رشته ی تحریر درآمده، به این قرار است:
بسم الله الرحمن الرحیم
الْحَمُدلِلّهِ الّذی هَدانا لِهذا و ما کُنا لِنَهْتَدِیَ لَولا اَنْ هَدینُا الله
اشهد انّ لا اله الا الله ، وَاشهدانّ محمّداً رسول الله واشهدان علیّاً ولی الله وان ائمة المعصومین اوصیاء رسول الله
اِنَّ
الَّذینَ یَشْتَروُنَ بِعَهْدِ اللهِ وَ ایمانهِمْ ثَمَناً قَلیلاً
اُولئکَ لاخَلاقَ لَهُمْ فی اْلاخِرَةِ وَلایُکَلِمُهُمُ اللهُ
وَلایَنْظُرُ اِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیمةَوَلایُزَکّیهِمْ وَلَهُمْ
عَذابٌ اَلیمٌ * ال عمران*
حمد و سپاس خداوندی را که نعمت و رحمتش
را برما ارزانی داشت و به ما شناساند ، باشد که در طریق عبودیتش بنده ایی
شاکر و صابر باشم . انشاء الله
مرا عهد و پیمانی بود با ولایت علی بن
ابیطالب علیه السلام در غدیر خم و آه و ناله ای از بیت الاحزان فاطمة
زهراءقره العین الرسول در سینه .
صدای فراخوانی رسول اکرم برای بیعت با
ولایت علی علیه السلام در غدیر و فریاد فریاد خواهی حسین علیه السلام در
کربلا در گوشم طنین انداز بود و حالا فرزند فاطمة زهرای اطهر مرا برای تجدید بیعت با ولایت علی علیه السلام می خواند . آیا اجابت نکنم ؟ نه والله که اجابت نمایم .
بر
طریق خونین ولایت علی علیه السلام کسانی بودند که بر عهد و پیمانشان وفا
نمودند و ایستادگی کردند و حالا ما میراث دار آن شهیدان شده ایم ، پس با
هم اقتدا به راه سرخ شهیدان می کنیم و دست برنمی داریم .
مِنَ
الْمُؤْمِنینَ رِجالٌصَدَقُوا مَاعاهَدوُ اللهِ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ
مَنْ قَضی نَحْبَهُ وَ مَنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِر وَمابَدَّلُوا تَبْدیلاً
- 23 احزاب
و
اگر قرار است کسانی بر این طریق پایدار باشند و به عهد خود وفا نمایند
اولاترین و سزاوارترین کسان بنی هاشم می باشند که همة وجود خویش را فدا
سازند .
آن چه را که در خاتمه سزاوار می بینم تذکر دهم این می
باشد که اگر در طول و مدت همنشینی هائی که با بعضی از دوستان و برادران
داشته ام و از آن ها خواسته ام که برایم حرف بزنند دربارة بعضی از مسائل و
یا این که من برای آن ها مطالبی را بیان داشته ام نه قصد داشته ام خدای
ناکرده آن ها را حقیر سازم و سرزنش نمایم و نه این که بخواهم بر آن ها
فخرفروشی و اظهار دانائی و خود بینی نمایم بلکه فقط و فقط توجهم این بوده
که اصلاحی در اعمال صورت بندد و این در نظرم بوده که « یااَیُّهّا
الَّذینَ امنَوا اَتّقوُا اللهَ وَ قوُلوُا قُوْلاً سَدیداً یُصْلِحْ
لَکُمْ اَعْمالَکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنوُبَکُمْ وَمَنْ یَطِعِ اللهَ
وَرَسُولَهُ فَقْدفازَفَوْزاً عَظیماً » --71/70 احزاب
و از خداوند
متعال می خواهم که اعمال ناقص و نارسای ما را خود به کمال برساند با رحمتش
با ما معامله نماید و ما را محروم از عنایت و توفیقش نسازد . انشاء الله .
و از خدای عزوجل خواهانم که خودش جزای زحمات پدر و مادرم را بدهد که او اجر و ثواب بغیر حساب می دهد .
رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ اِذهَدَیْتَناوَهَبْ لَنا مِنْ لَدُئْکَ رَحْمَةً اِنَّکَ اَنْتَ الْوَهّاب .
21/8/66
ماووت عراق
روحمان با یادش شاد
گروه جهاد و مقاومت مشرق