می گویند جناب عمر فقط تهدید به سوزاندن خانه حضرت زهراء(س) کرد ولی نیت خود را عملی نکرد
1-مگر قصد بد نسبت به اهل مدینه، گناه نا
بخشودنى نیست ،مگر رسول خدا قسم نخورده است که خداوند چنین کسى را در آتش
ذوب خواهد کرد؛ همان طور که نمک در آب، حل مىشود.
مسلم نیشابورى در صحیحش در باب « بَاب من
أَرَادَ أَهْلَ الْمَدِینَةِ بِسُوءٍ أَذَابَهُ الله » شش روایت نقل کرده
است که اگر کسى قصد بدى نسبت به اهل مدینه داشته باشد، خداوند او را همانند
نمک در آب، حل خواهد کرد:
عن أبی عبد اللَّهِ الْقَرَّاظِ أَنَّهُ
قال أَشْهَدُ على أبی هُرَیْرَةَ أَنَّهُ قال قال أبو الْقَاسِمِ (ص) من
أَرَادَ أَهْلَ هذه الْبَلْدَةِ بِسُوءٍ یَعْنِی الْمَدِینَةَ أَذَابَهُ
الله کما یَذُوبُ الْمِلْحُ فی الْمَاءِ.
هر کس قصد بدى نسبت به مردم مدینه داشته باشد، خداوند او را (در آتش) ذوب مىکند؛ همان گونه که نمک در آب حل مىشود.
النیسابوری، مسلم بن الحجاج أبو الحسین
القشیری (متوفای261هـ)، صحیح مسلم، ج 2، ص 1007، ح 1386 کتاب الحج، بَاب من
أَرَادَ أَهْلَ الْمَدِینَةِ بِسُوءٍ أَذَابَهُ الله، تحقیق: محمد فؤاد
عبد الباقی، ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت.
ذهبى در تاریخ الإسلام مىنویسد:
قال یزید بن الهاد، عن أبی بکر بن
المنکدر، عن عطاء بن یسار، عن السائب بن خلاد، أنه سمع رسول الله صلى الله
علیه وسلم یقول: من أخاف أهل المدینة أخافه الله، وعلیه لعنة الله
والملائکة والناس أجمعین. رواه مسلم بن أبی مریم، وعبد الله بن عبد الرحمن
بن أبی صعصعة، عن عطاء عن السائب، وخالفهم موسى بن عقبة، عن عطاء فقال: عن
عبادة بن الصامت، والأول أصح.
سائب بن خلاد مىگوید: از رسول خدا شنیدم
فرمود: هر کس مردم مدینه را بترساند خدا اورا بترساند، و بر چنین کسى باد
لعنت خدا و ملائکه و تمام مردم.
الذهبی، شمس الدین محمد بن أحمد بن
عثمان، (متوفای748هـ)، تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام، ج 5، ص 26،
تحقیق د. عمر عبد السلام تدمرى، ناشر: دار الکتاب العربی - لبنان/ بیروت،
الطبعة: الأولى، 1407هـ - 1987م.
بررسی سند روایت:
یزید بن عبد الله:
او از راویان بخارى است، وابن حجر او را ثقة دانسته و از کسانى معرفى مىکند که حدیث زیاد نقل کرده است.
یزید بن عبد الله بن أسامة بن الهاد اللیثی أبو عبد الله المدنی ثقة مکثر من الخامسة.
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر
أبو الفضل (متوفای852هـ) تقریب التهذیب، ج 1، ص 602، رقم: 7737، تحقیق:
محمد عوامة، ناشر: دار الرشید - سوریا، الطبعة: الأولى، 1406هـ – 1986م.
أبو بکر بن المنکدر:
او از راویان بخارى است. و ابن حجر او را ثقة مىنامد.
أبو بکر بن المنکدر بن عبد الله التیمی المدنی ثقة.
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر
أبو الفضل (متوفای852هـ) تقریب التهذیب، ج 1، ص 624، رقم: 7989، تحقیق:
محمد عوامة، ناشر: دار الرشید - سوریا، الطبعة: الأولى، 1406هـ – 1986م.
عطاء بن یسار:
از راویان بخارى است و ابن حجر او را ثقة و داراى فضل و اهل موعظه و عبادت معرفى کرده است.
عطاء بن یسار الهلالی أبو محمد المدنی مولى میمونة ثقة فاضل صاحب مواعظ وعبادة.
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر
أبو الفضل (متوفای852هـ) تقریب التهذیب، ج 1، ص 392، رقم: 4605، تحقیق:
محمد عوامة، ناشر: دار الرشید - سوریا، الطبعة: الأولى، 1406هـ – 1986م.
سائب بن خلاد:
او صحابى است و صحابه از دیدگاه اهل سنت عدالتشان قطعى است.
محمد ناصر البانى در السلسة الصحیحة مىنویسد:
[ من أخاف أهل المدینة أخافه الله ]. (
وهذا إسناد حسن ) وروی عن جابر بن عبد الله به إلا أنه لم یقل: أخافه الله
وزاد: فعلیه لعنة الله وغضبه لا یقبل منه صرفا ولا عدلا. وإسناده صحیح. وقد
صح الحدیث عن جابر بلفظ: من أخاف أهل المدینة فقد أخاف ما بین جنبیّ.
أخرجه أحمد.
این روایت که اگر کسى مردم مدینه را
بترساند خدا او را مىترساند، سندش صحیح است، و از جابر نیز نقل شده است،
فقط در نقل او جمله اخافه الله نیست، اگر چه جمله: پس بر او باد لعنت وخشم
خدا، وجود دارد، و سندش نیز صحیح است.
وهمچنین با سند صحیح از جابر آمده است که فرمود: هر کس مردم مدینه را بترساند قلب مرا ترسانده است.
البانی، محمد ناصر (متوفای1420هـ)، السلسلة الصحیحة (مختصره)، ج5، ص382، رقم 2304، ناشر: مکتبة المعارف – الریاض.
آیا کسى حق دارد که تنها یادگار رسول خدا و سیده زنان اهل بهشت را تهدید کند که خانهات را آتش خواهم زد؟
2- سخنان عمر نشان مىدهد که عمر از جایگاه و مقام و منزلت فاطمه در نزد خدا و رسولش آگاه بوده است از جمله در روایت زیر:
ابن أبى شیبه در المصنف مىنویسد:
حدثنا محمد بن بِشْرٍ نا عُبید الله بن
عمر حدثنا زید بن أسلَم عن أبیه أسلم أَنَّهُ حِینَ بُویِعَ لأِبِی بَکْرٍ
بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ (ص) کَانَ عَلِیٌّ وَالزُّبَیْرُ یَدْخُلان عَلى
فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ (ص) فَیُشَاوِرُونَهَا وَیَرْتَجِعُونَ
فی أَمرِهِمْ، فَلَمَّا بَلَغَ ذالِکَ عُمَرُ بنُ الْخَطَّابِ خَرَجَ
حَتَّى دَخَلَ عَلى فَاطِمَةَ، فَقَالَ: یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ (ص)
مَا مِنَ الْخَلْقِ أَحَدٌ أَحَبُّ إِلَینا مِنْ أَبِیکِ، وَمَا مِنْ
أَحَدٍ أَحَبُّ إِلَیْنَا بَعْدَ أَبِیکِ مِنْکِ، وَایْمُ اللَّهِ مَا
ذَاکَ بِمَانِعِیَّ إِنِ اجْتَمَعَ هؤُلاَءِ النَّفَرُ عِنْدَکِ أَنْ آمُرَ
بِهِمْ أَنْ یُحْرَقَ عَلیْهِمُ الْبَیتُ، قَالَ فَلَمَّا خَرَجَ عُمَرُ
جَاؤُوهَا فَقَالَتْ: تَعْلَمُونَ أَنَّ عُمَرَ قَدْ جَاءَنِی وَقَدْ
حَلَفَ بِاللَّهِ لَئِنْ عُدْتُمْ لَیَحْرِقَنَّ عَلَیکُمُ الْبَیْتَ،
وَایْمُ اللَّهِ لَیُمْضِیَنَّ مَا حَلَفَ عَلَیْهِ فَانْصَرِفُوا
رَاشِدِینَ، فِرُّوا رَأْیَکُمْ وَلاَ تَرْجِعُوا إِلَیَّ، فَانْصَرَفُوا
عَنْهَا وَلَمْ یَرْجِعُوا إِلَیْهَا حَتَّى بَایَعُوا لأَبِی بَکْرٍ.
هنگامى که مردم با ابوبکر بیعت کردند، علی و زبیر در خانه فاطمه به گفتگو و مشاوره پرداخته بودند،
این خبربه عمر بن خطاب رسید. او به خانه فاطمه آمد، و گفت: اى دختر رسول خدا! محبوبترین فرد نزد ما پدر تو است و پس از او خودت!!!
ولى سوگند به خدا این محبت مانع از آن
نیست که اگر این افراد در خانه تو جمع شوند من دستور دهم خانه را بر آنها
بسوزانند.این جمله را گفت و بیرون رفت،
هنگامى که علی (علیه السلام) و زبیر به خانه بازگشتند،
دخت گرامى پیامبر به علی (علیهم السلام) و
زبیر گفت: عمر نزد من آمد و سوگند یاد کرد که اگر اجتماع شما تکرار شود،
خانه را بر شماها بسوزاند، به خدا سوگند! آنچه را که قسم خورده است انجام
مى دهد! »
إبن أبی شیبة الکوفی، أبو بکر عبد الله
بن محمد (متوفای235 هـ)، الکتاب المصنف فی الأحادیث والآثار، ج 7، ص 432،
ح37045، کتاب المغازی، باب ما جاء فی خلافة ابی بکر وسیرته فی الرده،
تحقیق: کمال یوسف الحوت، ناشر: مکتبة الرشد - الریاض، الطبعة: الأولى،
1409هـ./السیوطی، جلال الدین عبد الرحمن بن أبی بکر، جامع الاحادیث (الجامع
الصغیر وزوائده والجامع الکبیر)، ج 13، ص 267./الهندی، علاء الدین علی
المتقی بن حسام الدین (متوفای975هـ)، کنز العمال فی سنن الأقوال والأفعال، ج
5، ص 259، تحقیق: محمود عمر الدمیاطی، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت،
الطبعة: الأولى، 1419هـ - 1998م.
و در عین حال چگونه به خود اجازه مىدهد که خانه آن بانوى گرامى را به آتش زدن تهدید نماید.