پس چرا در سقیفه حاضر نشد و از خود دفاع نکرد؟

شیعه نیوز :

 
پرسش : اگر حضرت علی (علیه السلام) وصی و جانشین پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بودند، چرا در سقیفه حاضر نشدند و از حق خود دفاع نکردند؟
 
1- به گواهی تاریخ، اما (علیه السلام) و سایر دوستان ایشان، اعم از بنی هاشم و دیگران در هنگام تشکیل سقیفه مشغول امر مهم‌تری بودند و آن تجهیز و تدفین پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بود. در این فرصت سقیفه کار خود را پایان داده و ابوبکر را به خلافت انتخاب کردند و امام به هیچ وجه فرصتی نداشتند تا در سقیفه شرکت کنند چرا که اساساً مجالی به امام داده نشد؛ خصوصاً این که تصمیم گرفته بودند با کسانی که بیعت نمی‌کنند، برخورد شود.

 

2- امام (علیه السلام) برای اساس اسلام و کلمه‌ی توحید بیمناک بودند. اوضاع و شرایط جزیره‌العرب در آن مقطع به قدری حساس بود که هرگونه اقدام نسنجیده ممکن بود به نابودی اسلام و بازگشت کفر منجر شود.به خصوص بسیج شدن تمامی دشمنان اسلام، اعم از داخلی و خارجی با هرگونه بی‌تدبیری می توانست به پیروزیشان در نابودی اسلام منتهی گردد؛ چرا که مسلمانان هم‌چون گوسفندان باران خورده، در شب ظلمانی بودند که در میان گرگان متجاوز قرار گرفته بودند.
در ذیل به برخی از این دشمنان اشاره می‌شود :
- منافقان مدینه
- اعراب اطراف مدینه که به تصریح قرآن منافق بودند و در کفر و نفاق سرسخت‌تر
- مسیلمه‌ی کذاب و یاران او
- طلحه بن خویلد، تهمت‌زن و دروغ‌گو
- سجاح دختر حارث و اصحابش
- روم، کسری ها و قیصرها 
در نتیجه امام(علیه السلام) در بین این دو خطر قرار گرفته بود و و طبیعی بود که حق خویش را فدای حیات مسلمانان کند و آن چنان عمل کرد که حق خویش در مورد خلافت حفظ شود و به گونه‌ای احتجاج نمود که به اتحاد مسلمانان لطمه‌ای وارد نشود که موجب بهره برداری دشمنان شود. لذا در خانه نشست تا او را به اجبار و بدون خون‌ریزی از خانه خارج ساختند؛ چرا که اگر خود به سوی آن‌ها می‌رفت حجتش تمام نبودو شیعیانش هم برهانی نداشتند. آن حضرت بین حفظ دین و نگاه‌داری حقش در خلافت مسلمانان جمع نمود و از هرگونه اقدامی که راه را برای دشمنان هموار سازد، اجتناب کرد.
آن حضرت در نامه‌ای که به اهل مصر همراه مالک اشتر نوشتند، به این معنا تصریح فرمودند :
«اما بعد، خداوند سبحان محمد را مبعوث ساخت که بیم دهنده‌ی جهانیان و شاهد و پاس‌دار پیامبران باشد. پس آن گاه که وی از جهان رخت بربست، مسلمانان به نزاع پرداختند. به خدا سوگند هرگز در قلبم خطور نمی‌کرد که عرب این امر را پس از او، از اهل بیتش برگیرند و آن را از من بازدارند(ولی چنین کردند). مشاهده کردم مردم برای بیعت با فلانی هجوم بردند؛ من دست کشیدم و دخالت نکردم تا آن که دیدم گروهی از اسلام دست برداشته و مردم را به سوی نابود ساختن دین محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) دعوت می کنند. از این ترسیدم که اگر اسلام و اهل آن را یاری نکنم(در حالی که در آن شکاف و یا نابودی مشاهده می‌کنم) مصیبت آن،بزرگ‌تر از نابودی حکومت برشما باشد؛ چرا که حکومت و ولایت امت ناچیز است و چند روزی بیش دوام ندارد. هم‌چون سراب و یا مانند ابر به زودی از بین می‌رود؛ لذا در آن حوادث به کمکشان قیام نمودم تا باطل از بین رفت و دین آرامش یافت».(نهج البلاغه / نامه ی 62)
 
منبع:رهبری امام علی(علیه السلام) در قرآن و سنت (ترجمه‌ی المراجعات)

دانلود کتاب ارزشمند المراجعات
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد