تقیه در روایات اهل سنت

پرسش:چه دلیلی بر تقیه وجود دارد؟

پاسخ:علاوه بر روایاتی که در باره تقیه عمار یاسر وجو دارد.روایات دیگری نیز در باره تقیه در کتاب‌های اهل سنت یافت می‌شود که به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:

رفع حکم اکراه، در حدیث متواتر «رفع»:



روایات بسیاری از طریق شیعه و سنی که می‌توان در باره آن ادعای تواتر نیز کرد، آمده است که پیامبر اسلام فرمود: خداوند از چند چیز در حق امت من گذشته است و آن‌ها را به خاطر ارتکاب آن اعمال مجازات نخواهد کرد.ابن ماجه قزوینی در سننش می‌نویسد:

حَدَّثَنَا إِبْرَاهِیمُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ یُوسُفَ الْفِرْیَابِىُّ حَدَّثَنَا أَیُّوبُ بْنُ سُوَیْدٍ حَدَّثَنَا أَبُو بَکْرٍ الْهُذَلِىُّ عَنْ شَهْرِ بْنِ حَوْشَبٍ عَنْ أَبِى ذَرٍّ الْغِفَارِىِّ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- « إِنَّ اللَّهَ تَجَاوَزَ عَنْ أُمَّتِى الْخَطَأَ وَالنِّسْیَانَ وَمَا اسْتُکْرِهُوا عَلَیْهِ ».از ابوذر غفاری روایت شده است که رسول خدا (ص) فرمود: خداوند از امت در مواردی که اشتباه و فراموش کنند و نیز آن چه که به آن وادار شوند، گذشت کرده است.(القزوینی، محمد بن یزید أبو عبدالله (متوفای275هـ)، سنن ابن ماجه، ج 1، ص 659، ح 2045، تحقیق محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر: دار الفکر - بیروت.)

البانی این روایت را در صحیح ابن ماجة، ج 1، ص 347، 1662، تصحیح کرده است.همچنین به نقل از ابوهریره می‌نویسد‌:عَنْ أَبِى هُرَیْرَةَ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- « إِنَّ اللَّهَ تَجَاوَزَ لأُمَّتِى عَمَّا تُوَسْوِسُ بِهِ صُدُورُهَا. مَا لَمْ تَعْمَلْ بِهِ أَوْ تَتَکَلَّمْ بِهِ وَمَا اسْتُکْرِهُوا عَلَیْهِ ».از ابوهریره روایت شده است که رسول خدا (ص) فرمود: خداوند از امت من در مورد وسوسه‌های سینه شان (تصمیم گناه) بدون اینکه به آن عمل کند یا آن را بر زبان آورد و نیز در مورد کارهایی که بدان وادار شوند گذشت کرده است.(القزوینی، محمد بن یزید أبو عبدالله (متوفای275هـ)، سنن ابن ماجه، ج 1، ص 659، ح 2044، تحقیق محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر: دار الفکر - بیروت.)البانی این روایت را در صحیح ابن ماجة، ج 1، ص 348، شماره 1663، تصحیح کرده است.

طبق این روایات، کسی که مجبور به انجام کاری شود، معذور است و خداوند از خطای او خواهد گذشت. در تقیه نیز انسان مجبور است که عقیده خود را مخفی و یا خلاف آن را اظهار نماید؛ پس معذور است.

کسی که تقیه نمی‌کند، ایمان ندارد:

ابن أبی شیبه‌، استاد بخاری در المصنف به نقل از محمد حنفیه فرزند امیر المؤمنین علیه السلام می‌نویسد:حدثنا وکیع عن إسرائیل عن عبد الأعلى عن بن الحنفیة قال سمعته یقول لا إیمان لمن لا تقیة له.از محمد بن حنفیه شنیدم که می‌گفت: کسی که تقیه ندارد ایمان ندارد!!!(إبن أبی شیبة الکوفی، أبو بکر عبد الله بن محمد (متوفای235 هـ)، الکتاب المصنف فی الأحادیث والآثار، ج 6، ص 474، ح 33045، تحقیق: کمال یوسف الحوت، ناشر: مکتبة الرشد - الریاض، الطبعة: الأولى، 1409هـ .)

کسی که تقیه نمی‌کند، دین ندارد:

جلال الدین سیوطی در جامع الأحادیث می‌نویسد:قَالَ النَّبِیُّ: لاَ دِینَ لِمَنْ لاَ تَقِیَّةَ لَهُ.رسول خدا (ص) فرمود: کسی که تقیه ندارد دین ندارد.(السیوطی، جلال الدین عبد الرحمن بن أبی بکر (متوفای911هـ) جامع الاحادیث (الجامع الصغیر وزوائده والجامع الکبیر) ج 8، ص 281، ح 26050.)

دیلمی همدانی نیز به نقل از امیر المؤمنین علیه السلام می‌نویسد:لا دین لمن لا تقیة له.کسی که تقیه ندارد دین ندارد.(الدیلمی الهمذانی، أبو شجاع شیرویه بن شهردار بن شیرویه الملقب إلکیا (متوفای509 هـ) الفردوس بمأثور الخطاب، ج 5، ص 186، ح7909، و ج 5، ص210، ح7976، تحقیق: السعید بن بسیونی زغلول، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولى، 1406 هـ - 1986م؛/الهندی، علاء الدین علی المتقی بن حسام الدین (متوفای975هـ)، کنز العمال فی سنن الأقوال والأفعال، ج 3، ص 43، ح5665، تحقیق: محمود عمر الدمیاطی، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولى، 1419هـ - 1998م.)

مؤمن، حق ندارد خود را ذلیل نماید:

أخبرنا عبد الرزاق قال أخبرنا معمر عن الحسن وقتادة أن النبی صلى الله علیه وسلم قال لاینبغی لمؤمن أن یذل نفسه قال وکیف یذل نفسه قال یتعرض من البلاء بما لا یطیق.از قتادة روایت شده است که رسول خدا (ص) فرمود: سزاوار نیست که مؤمن خود را ذلیل نماید؛ سؤال شد که چگونه شخص خود را ذلیل می‌نماید؟پاسخ فرمود: خود را در معرض بلاهایی قرار می‌دهد که توانایی آن‌ها را ندارد.(الصنعانی، أبو بکر عبد الرزاق بن همام (متوفای211هـ)،  المصنف، ج 11، ص 348، ح 20721، تحقیق حبیب الرحمن الأعظمی، ناشر: المکتب الإسلامی - بیروت، الطبعة: الثانیة، 1403هـ .)

احمد بن حنبل، ابن ماجه، بیهقی و بزار همین روایت را از حذیفه نقل کرده‌اند:

الشیبانی، أحمد بن حنبل أبو عبد الله (متوفای241هـ)، الورع، ج 1، ص 155، تحقیق: د. زینب إبراهیم القاروط، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولى، 1403هـ – 1983م؛/الشیبانی، أحمد بن حنبل أبو عبدالله (متوفای241هـ)، مسند أحمد بن حنبل، ج 5، ص 405، ناشر: مؤسسة قرطبة – مصر؛/القزوینی، محمد بن یزید أبو عبدالله (متوفای275هـ)، سنن ابن ماجه،  2، ص 1332، ح 4016، تحقیق محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر: دار الفکر - بیروت؛، ناشر: دار الفکر - بیروت، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی؛/البیهقی، أحمد بن الحسین بن علی بن موسى أبو بکر (متوفای458هـ) شعب الإیمان، ج 7، ص 419، تحقیق: محمد السعید بسیونی زغلول، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولى، 1410هـ؛/البزار، أبو بکر أحمد بن عمرو بن عبد الخالق (متوفای292 هـ)، البحر الزخار (مسند البزار) ج 7، ص 218، تحقیق: د. محفوظ الرحمن زین الله، ناشر: مؤسسة علوم القرآن، مکتبة العلوم والحکم - بیروت، المدینة الطبعة: الأولى، 1409 هـ ./البانی همین روایت را در کتاب سلسلة احادیث الصحیحه (مختصرة)، ج 2، ص 170، رقم: 613 و در کتاب صحیح وضعیف سنن الترمذی، ج 5، ص 254، رقم:2254 «صحیح » و در صحیح ابن ماجة، ج 2، ص 369، رقم: 3243، « حسن » معرفی می‌کند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد