نظر علمای اهل سنت در باره خلط وهابیت میان شیعه و غلات:
وهّابیان کمترین تفاوت های موجود میان
تشیّع و غلو را هم درک نکرده اند. بزرگان اهل سنّت معتقدند وهّابیان خطر
اشتباه در مرحله شناخت انتسابی مذهب تشیّع را نشناخته اند به همین جهت و به
شکل طبیعی میان شیعیان و غالیان تفاوتی قائل نمی شوند.
1-اندیشمند اسلامی مصری و سنّی مذهب،
استاد((انور الجندی))- رحمه الله- در کتاب ارزشمند خود((الإسلام و حرکة
التاریخ)) در این باره می نویسد:((حق این است که پژوهشگر بیدار باشد و میان
مذهب شیعه و مذهب غلو تفاوت قائل شود. غالیان کسانی هستند که امامان شیعه،
خود به آنان تاخته اند و پیروان خود را از اندیشه های نفوذی آنان بر حذر
داشته اند.))- همان ص421
2- علّامه و اندیشمند اسلامی مصری
استاد((عبد الواحد وافی))- رحمه الله- در کتاب پر ارزش خود((بین الشیعة و
السنّة)) این مشکل فکری را حلّ کرده است و از جمله مواردی که بیان می کند
این عبارت است:((بسیاری از نویسندگان ما، بین شیعیان جعفری و سایر گروه های
شیعه خلط کرده اند.)) -بین الشیعة و السنّة ص11
((... هر چند در نگاه اول اختلاف میان
ما و آنان( اهل سنّت و شیعه) بزرگ می نماید ولی در بسیاری مواضع اختلاف ما و
آنان از چارچوب اجتهاد جایز، فراتر نمی رود.))- بین الشیعة و السنّة ص4
3-امام اهل سنّت در دوران معاصر
شیخ((محمد الغزالی))- رحمه الله- در تصحیح روش وهّابیت در بررسی مذهب تشیّع
تلاش های فراوان و نتیجه بخشی انجام داده است. همانگونه که در مقاومت در
برابر مقلّدان اندیشۀ وهّابی تلاش های خستگی ناپذیری انجام داده. او در
برای درمان مشکل فکری خلط میان تشیع و فرقه های غالی یا به تعبیر دقیق تر
برای درمان مشکل اشتباه در مرحلۀ شناخت انتسابی تشیع، تلاشهای زیادی انجام
داده. او در این باره می گوید:(( برخی از این تهمت زنندگان(کسانی که میان
تشیّع و مذهب غلو خلط کرده اند) این عقیده را رواج می دهند که شیعیان
پیروان علی هستند و اهل سنّت پیروان محمد؛ شیعیان معتقدند علی برای مقام
رسالت شایسته تر بود و این مقام به خطا به شخص دیگری رسیده است. این تهمت
ها سخنانی بیهوده، زشت و دروغ پردازیهایی بی منطق است.))- رسالة التقریب
ص250، شمارۀ 3، سال اول، ماه شعبان 1414 هـ.ق
این عقاید تنها دربارۀ گروه های غالی از بین رفته در طول تاریخ صدق می کند.
امام محمد غزالی- از عالمان طراز اول
معاصر اهل سنّت- در کتاب ارزشمند خود((لیس من الإسلام)) در گسترۀ وسیع تری و
در نقد شیوۀ متاخران اهل سنّت یعنی مقلدان وهّابیت در بررسی تشیّع و کسانی
که هنوز میان شیعیان و غالیان تمییز نمی دهند بیان می کند: (( (برخی از
کسانی که میان شیعه و فرقه غالیان خلط کرده اند) از روی تهمت و برای انتقام
گیری از شیعه، اعتقاد به تحریف و کاسته شدن از آیات قرآن را به شیعه نسبت
می دهند.))
لیس من الاسلام، ص48
برخی از متفکران اهل سنّت معتقدند روش
وهّابیت در بررسی عقاید شیعه به تندروی کشیده شده است و در این شیوه میان
تشیّع و غالیان خلط شده، و این روش در مرحلۀ شناخت انتسابی مذهب تشیّع
منحرف شده است.
4-اندیشمند اسلامی سنّی مصری
استاد((محمد البهی)) که یکی از عالمان بزرگ اهل سنّت در دوران معاصر بود. و
از کسانی به شمار می آمد که تحصیلات سنّتی خود را در دانشگاه الازهر با
تحصیل در رشته های جدید در دانشگاه های اروپا همراه کرده بود. او با
گستردگی فرهنگ و قدرت منطقی که داشت از دیگران متمایز بود. او جزو شخصیت
هایی بود که شهید سید قطب در کتاب هایش به او استناد می کرد. همچنین شیخ
محمد غزالی هم در برخی کتاب های خود به دیدگاه های او ارجاع داده است. او
در دوره ای وزیر اوقاف کشور مصر بوده است. -رحمه الله- این دیدگاه را
پذیرفته است. او در جایگاه نقد روش وهّابیان در بررسی عقاید تشیّع می
گوید:((وهّابیت شکاف اختلاف را میان شیعه و سنّی عمیق تر کرد. این گسل از
قرن هیجده میلادی در اثر کشمکش های مذهبی میان شیعه و سنّی، گسترده و بلکه
شدیدتر از گذشته شده بود. اوج گیری اختلاف به این شکل بر دعوت وهابیّت
تاثیر منفی گذاشته است.))
الفکر الاسلامی فی تطوره فصل چهارم ص140
5- علّامه سنّی مذهب ((عبدالحلیم
الجندی))- حفظه الله- دربارۀ کسانی که میان شیعه و غالیان خلط کرده اند می
نویسد:(( ...کردار غالیان را به شیعه نسبت دادند... و بدین سان در فهم
دیگران هم تاثیر منفی گذاشتند. ادعاهایی را به شیعه نسبت می دهند که شیعیان
از آن ها بیزارند؛ مانند این که امام از نظر ظهور و اتحاد همان خداست. این
عقیده همان غلوی است که انسان را به کفر می رساند.))
الامام جعفر الصادق ص235 پاورقی 1
6-دکتر طه حسین ( از مساله ای که در
بارۀ قرآن در کتاب های((الشعر الجاهلى)) و((الایام)) مطرح کرده بود توبه
کرد و نتیجه این توبه نوشتن کتابی بود به نام((مرآة الاسلام)). ):(( دشمنان
شیعه آن چه را شیعیان می دانستند و نمی دانستند به شیعه منتسب کرده اند...
آنان به شنیده های خود از شیعه و آن چه با چشمان خود از زندگی شیعیان دیده
اند، اکتفا نکردند بلکه مطالبی بیش از آن چه گفته و شنیده بودند اضافه
کردند... باز هم به این مقدار بسنده نکردند... تمامی این مسایل را به
پیروان اهل بیت(علیهم السلام) نسبت دادند... دشمنان در کمین آنان هستند،
تمامی گفتار و کردار آنان را زیر نظر دارند و بیش از آنچه گفته و شنیده اند
را به آنان منتسب می کنند و گفتارها و کردارهای شگفت آوری را بر آنان بار
می کنند... زمان به پیش می رود و این بحران پیچیده تر و مشکل تر می شود و
با دور شدن ذهن مردم از احادیث مسایل با هم خلط می شود.))
علی و بنوه، ص35
تمامی سخنانی را که از بزرگان اهل سنّت
نقل کردیم، نشان می دهد شیوۀ وهّابیت در بررسی مذهب تشیّع، آنان را به خلط
میان تشیّع و غالیان کشانده است و به همین جهت هم در گام شناخت انتسابی
این مذهب منحرف شده اند.
7-اندیشمند اسلامی سنّی مذهب ((سالم
البهنساوی))-حفظه الله- در کتاب ((السنة المفتری علیها)) در شمار کسانی است
که خطر بحران خلط میان شیعه و غالیان را درک کرده اند. به تعبیر دقیق تر و
صحیح تر جزو کسانی است که خطر اشتباه وهّابیت را در مرحلۀ شناخت انتسابی
مذهب تشیّع شناخته اند. کتاب او دربردارندۀ پژوهشی است ژرف که ضرورت تجدید
نظر و تصحیح شیوۀ وهّابیان را در بررسی عقاید شیعه گوشزد می کند. این کتاب
بیان می کند وهّابیان از روش تحقیقی اهل سنّت در بررسی این مذهب، خارج شده
اند و نیز از تمامی تهمت های پراکنده شده در مجامع وهّابی انتقاد می کند.
یکی از مهمترین این تهمت ها، ادعایی است که می گوید: ((در نزد شیعیان قرآن
دیگری وجود دارد...)) استاد بهنساوی به این تهمت حمله کرده، می گوید:((
قرآن موجود در بین اهل سنّت همان قرآنی است که در مسجدها و خانه های شیعیان
وجود دارد.))- السنة المفتری علیها، ص6
برخی از اندیشمندان اهل سنّت معتقدند
پیروان فرقه وهّابیت تصورات خود دربارۀ شیعه را از گفتارهای غالیان گرفته
اند و حتی برخی ذهنیت هایشان از شیعه را از کلمات یهود، نصارا، مجوس و
کلمات خاورشناسان برداشت کرده اند.با برداشت چنین اطلاعاتی دربارۀ تشیّع از
این منابع، به بیماری خلط میان مذهب تشیّع و غالیان و همچنین به مشکل خطا
در مرحلۀ شناخت انتسابی مذهب تشیّع گرفتار شدند.
8-امام حسن البناء- رهبر جنبش
اسلامگرای سنّی در جهان- یکی از غیورترین افراد در تصحیح نگاه وهّابیان به
شیعه بوده است. او جزو کسانی بوده که بیش از همه با خلط کنندگان میان
شیعیان و غالیان و همچنین با اشتباه کنندگان در مرحله شناخت انتسابی مذهب
تشیّع مبارزه می کرد. همچنین ایشان- رضوان الهی شامل حالش باد!- از روش
کسانی که گرفتار چنین خلطی شده اند بسیار تعجب می کرد. و به این نکته توجه
می داد که:((امامان شیعه (ائمه و عالمان شیعه) در بخش تالیف و نوشتار
اسلامی چنان میراث گرانبهایی را به جا گذاشته اند که تا کنون کتابخانه ها
را پرکرده است.))- عبارت مشهوری است از امام حسن البنّاء که شاگردش و رهبر
اخوان المسلمین استاد عمر تلمسانی در کتاب ارزشمند ((ذکریات لا مذکرات))
ص250نقل می کند.
9-تاریخ نویس سنّی مذهب ((محمد کرد
علی))- رحمه الله- به کسانی که در مرحلۀ نخست اشتباه کرده، شیعه را به جای
غالیان پنداشته اند و توانایی تشخیص رهبران شیعه را از رهبران غالیان
ندارند، حمله کرده، می گوید: ((برخی از نویسندگان (خلط کنندگان بین شیعه و
غالیان) معتقد شده اند که مذهب شیعه پدید آمده از بدعت های ابن سبا(معروف
به بابن سوداء) است. این عقیده توهمی بیش نیست و از کم دانشی و کاستی پژوهش
در مذهب شیعه سرچشمه می گیرد. هر کس بداند جایگاه این شخصیت در نزد شیعه
چگونه است؛ از بیزاری شیعیان نسبت به او و گفتار و رفتارش مطلع باشد و سخن
بی اختلاف عالمان شیعه را بر ضد او شنیده باشد، می فهمد این اعتقاد تا چه
اندازه دور از حقیقت است.))
خطط الشام، ج6،ص251
10- امام اهل سنّت و فقیه معاصر((محمد
ابوزهره))- رحمه الله- او هم از شیوۀ وهّابیان و اشتباهشان در مرحله شناخت
انتسابی و خلط آنان شگفت زده شده و از روش آنان در تعامل با برخی واژگان
کلام شیعه انتقاد می کند. ((تقیه)) یکی از مهم ترین واژگانی است که
وهّابیان معنای آن را نفهمیده اند. ایشان در تشریح این اصطلاح سخن می گوید و
اثبات می کند شیعه این اصطلاح را از قرآن کریم برداشت کرده است. در این
باره می نویسد:(( منظور از تقیه (در نزد شیعه) این است که انسان با ایمان،
برخی از باورهای خود را به دلیل هراس از آزار دشمنان پنهان کند و یا برای
یاری رسانی به دین خدا یا حقیقتی در باطن خود، آشکارا این اعتقادات را مطرح
نکند. مبنای این باور از کلام خداوند تعالی گرفته شده است که می فرماید:
((لا یتخذ المومنون الکافرین اولیاء من دون المومنین و من یعمل ذلک فلیس
من الله فی شیء إلّا أن تتّقوا منهم تقاة و یحذرکم الله نفسه والی الله
المصیر)) -آل عمران: 28 ((مومنان نباید کافران را به جای مومنان به دوستی
بگیرند و هر که چنین کند، در هیچ چیز (او را) از (دوستی) خدا (بهره ای)
نیست، مگر این که از آنان به نوعی تقیه کنید و خداوند، شما را از (عقوبت)
خود می ترساند و بازگشت همه به سوی خداست.))- الامام الصادق، ص22
امام محمد ابوزهره به اندیشۀ وهّابیان و
کسانی که در مرحلۀ شناخت انتسابی اشتباه کرده در نتیجه میان مقام امامت در
عقیده غالیان و مقام امامت در نزد شیعه خلط کرده اند، اعتراض می کند و در
جایگاه رد این اندیشه می نویسد:((امامیه، مقام امام را تا مرتبۀ پیامبر
اسلام(صلّی الله علیه و آله و سلّم) نمی رسانند.)) الامام الصادق/151
11-عالم بزرگ شیخ الأزهر امام اهل سنّت
شیخ((محمودشلتوت))- رحمه الله- یکی دیگر از کسانی بود که از شیوۀ پیشینیان
اهل سنّت در تعامل با مذهب شیعه، بیشترین دفاع را انجام می داد و در
مبارزه با شیوه وهّابیان در بررسی این مذهب تلاش های فراوانی کرد؛ زیرا
وهّابیان همچنان در مرحلۀ شناخت انتسابی اشتباه می کنند و در نتیجه بین
شیعه و فرقۀ غالیان خلط می کنند.
او بسیار تلاش کرد تا وهّابیت ساده نگر
را به بازگشت به شیوۀ اهل سنّت دعوت کند؛ همچنین کوشش های فراوانی انجام
داد تا جنجال ساختگی وهّابیان را میان شیعه و اهل سنّت از بین ببرد و به
همین دلیل کسانی که همچنان به مشکل خلط گرفتار بودند با او مبارزه می کردند
و می پنداشتند ایشان اهل سنّت را به وحدت و تقریب با فرقه غالیان دعوت می
کند.
ایشان –رحمت خدا بر او باد!- می خواست
برای وهّابیان روشن کند که دیدگاه هایی که به شیعیان نسبت می دهند عقاید
فرقه هایی مانند ((سبائیه))، ((بیانیه)) و ((خطابیه)) است که هم شیعیان و
هم اهل سنّت آنان را کافر می دانند. ایشان معتقد بود وهّابیان به دلیل
اشتباهشان در مرحلۀ شناخت انتسابی مذهب تشیّع این اعتقادات نابجا را به
شیعیان نسبت می دهند، بنابراین هیچ بعدی ندارد که میان حقایق مذهب شیعه و
باورهای فرقۀ غالیان خلط کنند.
ایشان ناچار شد بود با برخی از
اندیشمندان اهل سنّت که از شیوۀ وهّابیان تاثیر پذیرفته بودند رودرو شود.
آنان در شیوۀ پیشینیان اهل سنّت در تعامل با مذهب تشیّع تشکیک می کردند.
بنابر دیدگاه مرحوم شلتوت این گونه افراد، مانع های اصلی در مسیر تقریب
میان شیعه و اهل سنّت، هستند. ایشان در این باره می گوید:
((افرادی که افق فکری کوتاه دارند با
اندیشه تقریب بین شیعه و اهل سنّت مبارزه می کنند همچنان که عده ای دیگر با
غرض هایی خاص و ناپاک با این حرکت مخالفت دارند. چنین افرادی در همۀ امت
ها وجود دارند... کسانی با این فکر مبارزه می کنند که ادامۀ وجود و زندگی
خود را در گرو جدایی مسلمانان می بینند. انسان هایی با قلبهایی مریض( از
قبیل کسانی به بیماری خلط میان شیعه و غالیان گرفتاراند.) انسان هایی
هواپرست و با گرایش هایی خاص. آن گروه به اضافۀ دسته ای دیگر که قلم به
مزدان سیاست های تفرقه افکن هستند، با روش های مستقیم و غیرمستقیم با هر
جنبش اصلاح طلبی مقابله می کنند و راه هر حرکتی را که به اتحاد مسلمانان و
نزدیک سازی باورهایشان بیانجامد، سد می کنند.))- مجلۀ رسالة الاسلام
مصری-. ما بسیار تاسف می خوریم وقتی می بینیم برخی مسلمانان با اندیشۀ
تقریب میان شیعه و وهّابیت مخالفت می کنند، با این که معتقدند هر دو گروه
جزو مذاهب اسلامی هستند. عجیب این که آنان گمان می کنند دشمنی میان شیعه و
وهّابیت شدیدتر از دشمنی میان اسلام و یهود است!! این بهتانی بزرگ است و
خداوند در برابر آن چه می گویند یاریگر است.
12-کسانی که در مرحلۀ شناخت انتسابی
مذهب تشیّع راه به خطا می روند، همان کسانی هستند که میان شیعه و گروه های
غالی تمییز نمی دهند، در نتیجه نمی توانند تفاوت میان رافضه و فرقۀ تشیّع
را درک کنند. اندیشمند سنّی مذهب((انور الجندی)) در مقابل وهّابیان و کسانی
که میان رافضه و شیعه تفاوت نمی گذارند، ایستاده است و می گوید:((رافضه
فرقه ای غیر از شیعه و سنّی است.)) -الاسلام و حرکة التاریخ، ص 28
زیرا رافضه واژه ای عام است که در کتاب
های ملل و نحل در برگیرندۀ فرقه های غلوگرایی بسیاری است و پیش از این که
اهل سنّت آنان را تکفیر کنند، عالمان شیعه آنان را کافر دانسته اند.
از دکتر عصام عماد وهابی مستبصر یمنی