نزول آیه تطهیر و زنان پیامبر

عده اى از مفسرین اهل سنّت ، آیه فوق را اختصاص مى دهند به همسران پیامبر صلّى اللّه علیه و آله از جهت اینکه آیه در وسط آیاتى آمده است که در رابطه با زوجات پیامبر صلّى اللّه علیه و آله نازل شده اند. و آن آیات عبارتند از :وَاءُسَرِّحْکُنَّ سَرَاحًا جَمِیلاً * وَإِنْ کُنتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالدَّارَ الاَْخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ اءَعَدَّ لِلْمُحْسِنَ تِ مِنکُنَّ اءَجْرًا عَظِیًما* یَ نِسَآءَ النَّبِىِّ مَن یَاءْتِ مِنکُنَّ بِفَ حِشَةٍ مُّبَیِّنَةٍ یُضَ عَفْ لَهَا نُّؤْتِهَآ اءَجْرَهَا مَرَّتَیْنِ وَاءَعْتَدْنَا لَهَا رِزْقًا کَرِیمًا* یَنِسَآءَ النَّبِىِّ لَسْتُنَّ کَاءَحَدٍ مِّنَ النِّسَآءِ إِنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلاَ تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِى فِى قَلْبِهِى مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلا مَّعْرُوفًا* وَقَرْنَ فِى ةَ وَاءَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ اءَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا* وَاذْکُرْنَ مَا یُتْلَى فِى بُیُوتِکُنَّ مِنْ ءَایَتِ اللَّهِ وَالْحِکْمَةِ إِنَّ اللَّهَ کَانَ لَطِیفًا خَبِیرًا)(1)



ترجمه :

(( اى پیامبر! به همسرانت بگو: (آنگاه که آنان از رسول خدا لباسهاى زینتى و تجملات و زیادى نفقه مى خواستند) اگر شما زندگى دنیا و زینتهاى مادى را مى خواهید پس بیایید با هدیه اى شما را بهره مند سازم (مهرهاى شما را پرداخته ) و به نحو نیکو (از قید زوجیت ) آزاد گردانم (تا به آنچه که مى خواهید برسید) امااگر خدا و پیامبرش و آخرت را مى خواهید، پس بدانید که خداوند براى نیکوکاران شما اجرى عظیم در نظر گرفته است .اى همسران پیامبر! بدانید که اگر یکى از شما کار زشتى را آشکارا مرتکب شود، عذاب او دو برابر (عذاب دیگران ) خواهد بود، و این کار براى خداوند سهل و آسان است . و اگر یکى از شما بخاطر جلب رضاى خدا و پیامبر صلّى اللّه علیه و آله خضوع کند (مشغول دعا و عبادت و طاعت شده )، عمل صالح انجام دهد، ما اجر و پاداش او را دو برابر خواهیم داد. و براى او (در بهشت ) رزقى کریم (که هیچ گونه ناراحتى به دنبال نداشته باشد) آماده خواهیم کرد .اى همسران پیامبر صلّى اللّه علیه و آله ! بدانید که شما چون یکى از زنان (معمولى ) نیستید (چرا که شما زنان پیامبرید و به این فضیلت بزرگ نایل آمده اید) اگر از معصیت خدا و رسول او پرهیز کنید. پس خضوع در گفتار نداشته باشید (در برابر نامحرم به گونه اى هوس انگیز سخن نگویید) تا کسى که داراى روح آلوده و مریض است نسبت به شما طمع کند، موقع صحبت کردن ، عادى سخن بگویید (طورى که نرم و نازک نباشد تا موجب کشش دلهاى مریض شود) و سخن شایسته بگویید! و در خانه هایتان بمانید و در میان جمعیّت ظاهر نشوید (زینتهایتان را براى مردان نامحرم آشکار نکنید،) مثل زنان زمان جاهلیت اولى (که زمان ولادت حضرت ابراهیم یا ما بین آدم و نوح مى باشد و جاهلیت اخرى ما بین عیسى علیه السّلام و محمَّد صلّى اللّه علیه و آله است و گفته شده که مراد از جاهلیت اولى جاهلیت کفر و از اخرى جاهلیت فسق در اسلام است ) و نماز را بپاى دارید و زکات را بپردازید و خداوند و رسول او را اطاعت کنید، خداوند اراده فرموده است که رجس را فقط از شما خاندان دور نموده و شما را پاک و مطهر بگرداند. و یاد کنید آنچه را که خوانده مى شود در خانه هاى شما از آیات خداوند و مطالب حکمت آمیز (به آیات مبارکه قرآن دقت کنید) به درستى که خداوند متعال لطیف است (در تدبیر خلق ) و خبیر است (نسبت به مصالح آنان  ))



اهل سنت میگویند : چون ((آیه تطهیر)) بین این آیات ذکر شده پس مراد از اهل بیت ، همسران پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله) مى باشند نه على ، فاطمه ، حسن و حسین (علیهم السّلام ) .

اما جواب این شبهه  :

1-  همه کسانى که با قرآن و علوم قرآنى سر و کار دارند، مى دانند که آیات قرآن آیه آیه (نجومى (2))  نازل شده و درموقع تدوین هم براساس نزول ، تدوین نشده است ، بلکه برخى آیات مدنى در سوره اى که مکى است درج گردیده و بعضى آیات مکى در سوره مدنى ثبت شده است .

 از باب مثال سوره بقره همه آیاتش مدنى است جز آیه 281 که در مِنى و در حجة الوداع بر پیامبر صلّى اللّه علیه و آله نازل شده است ، یا مثلاً سوره فرقان که یک سوره مکى است و 77 آیه دارد، آیات 68 تا 70 آن در مدینه نازل شده است ، یا سوره اى که قبل از سوره دیگر نازل شده در قرآن بعد از آن سوره تدوین شده است ، مثلاً سوره احزاب که مشتمل بر این آیات است ( و نیز آیه تطهیر ) ، بعد از آل عمران نازل شده اما به عنوان سوره 33 در قرآن درج گردیده است یا خیلى از سوره هاى کوچک قرآن که در دو جزء اخیر قرار دارند، سوره هاى مکى هستند و باید در اول قرآن مى بودند اما در آخر قرآن آورده شده اند. پس بنابراین اثبات اینکه آیه تطهیر در موقع نزول در  بین آیات مذکور نازل شده مشکل مى باشد .

از طرفى دیگر گاهى جمله اى به عنوان استطراد و اعتراض ، بین دو جمله مرتبط با هم واقع مى شود در حالى که جمله وسطى به دو جمله قبل و بعد ارتباطى ندارد مثل آیه مبارکه :

(... إِنَّهُ مِن کَیْدِکُنَّ إِنَّ کَیْدَکُنَّ عَظِیمٌ# یُوسُفُ اءَعْرِضْ عَنْ هَذَا وَاسْتَغْفِرِى لِذَنبِکِ...)(3) ؛ ((عزیز مصر به همسرش گفت : این کار از کید و مکر شما سرچشمه گرفته است و به درستى که مکر شما زنان بزرگ است ، یوسف ! از این موضوع دلگیر مباش و تو اى زن (زلیخا) از گناهى که مرتکب شده اى استغفار کن)).

مى بینید در موقع سخن گفتن با زلیخا یک مرتبه خطاب متوجه یوسف مى شود. علما در بیان حکمت این امر احتمالی که میدهند اینست که :

در اینجا چون زنان پیامبر صلّى اللّه علیه و آله به نوعی مخاطب خطاب الهى هستند ، و از طرفی از خطاب استفاده مى شود که آنان معصوم از گناه و مطهر از رجس و پلیدى نیستند! ، براى آنکه مسلمانان متوجه شوند که خطاب امر و نهى در آیات ، فقط متوجه زوجات پیامبر صلّى اللّه علیه و آله است نه اهل بیت علیهم السّلام ، آیه مبارکه تطهیر وسط آیات فوق ذکر مى شود تا حساب خمسه طیّبه از غیرشان جدا و مشخص باشد .

2-  باید دید مراد از ((طهارت )) در آیه مبارکه چه نوع طهارتى است . آیا مراد طهارت قلوب و جوانح است یا طهارت اعضا و جوارح ؟

مراد از ((طهارت )) در اینجا طهارت قلوب است ؛ راغب اصفهانی نیز در کتاب مفردات خود ، کلمه (( تطهیر)) را نیز به همین معنا حمل مى کند، او مى گوید:

((والطهارة ضربان ، طهارة جسم و طهارة نفس و حمل علیهما عامة الایات ))(4)

((طهارت دو قسم است ؛ طهارت جسم و طهارت قلب و کلمه طهارت در آیات قرآن به یکى از این دو معنا حمل مى شود و معناى سومى ندارد)).

و در صفحه بعد مى گوید: ((واللّه یحب المتطهّرین فانّه یعنى تطهیر النفس )) خدا که مى فرماید: پاکیزه ها را دوست مى دارد، یعنى کسانى که داراى نفس طیبه و پاکیزه هستند و به همین معنا حمل مى کند. جمله ((و یطهّرکم تطهیراً)) را که در آیه تطهیر آمده است .(5)

وانگهى اگر مراد از طهارت در این آیه مبارکه طهارت ظاهر و جسم باشد، حصر آن براى زوجات پیامبر صلّى اللّه علیه و آله درست نیست ؛ چون خداى متعال این طهارت را از همه مى خواهد و براى همه اراده کرده است ، کما اینکه مادامى که نجاست از روى علم و درایت ثابت نشود حکم ظاهر اشیاء بر طهارت است ، آن وقت این آیه فضیلتى را براى زنان پیامبر صلّى اللّه علیه و آله ثابت نمى کند؛ زیرا از این جهت بین آنها و غیرشان فرقى وجود نخواهد داشت .و اگر مراد، طهارت باطن و قلب باشد به این معنا که خداوند اراده فرموده است که دلها و ارواح آنان مطهر بوده و از رجس و پلیدى دور بماند، این حصر با کلمه ((انّما)) معنا ندارد! ؛ چون خداوند متعال کسان دیگرى را نیز مطهر قرار داده است .

ضمنا اگر بنا باشد زوجه بخاطر زوجیت از زوج کسب فضل کند، فرزند به طریق اولى کسب فضل خواهد کرد در حالى که در صورت اختصاص به زوجات ، آیه شامل حضرت فاطمه زهرا علیها السّلام نخواهد شد و معناى آن این مى شود که خداى متعال اراده فرموده است ، فقط زوجات پیامبر صلّى اللّه علیه و آله مطهر باشند و بس .

3-  آیا « اراده » در آیه مبارکه تطهیر، تکوینی است یا تشریعی؟

اگر اراده ، تشریعی باشد باز اختصاص طهارت به زنهاى پیامبر صلّى اللّه علیه و آله توجیهی ندارد ؛ زیرا خداى متعال دین و پیامبر صلّى اللّه علیه و آله را براى عموم مردم ارسال فرموده است ، تا همه را به سوى خیر و صلاح دعوت کند، تمام مردم هم مکلف اند که خود را از رجس و پلیدى پاک بگردانند.

مثلاً در ذیل آیات وضو و تیمّم خداوند مى فرماید: (... وَلَکِن یُرِیدُ لِیُطَهِّرَکُمْ وَلِیُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکُمْ(6)  ؛ ((... خداوند اگر شما را امر به عبادت از جمله وضو مى فرماید)، اراده فرموده است تا شما را پاک نموده و نعمت خود را بر شما تمام کند)) .

یا در رابطه با زکات مى فرماید: (خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکِّیهِم بِهَا (7)  ؛ ((از اموال آنان صدقه اى (به عنوان زکات ) بگیر تا بوسیله آن ، آنها را پاک سازى و پرورش دهى !))

و اگر مراد، اراده تکوینی باشد ( که هست ) ؛

اولاً: انحصار آن نسبت به زنهاى پیامبر صلّى اللّه علیه و آله معنا ندارد؛ چون کسانى دیگر غیر از آنها هم ( به تصریح پیامبر ) جزء اهل بیت هستند.

ثانیاً: باید زوجات پیامبر صلّى اللّه علیه و آله همه در یک سطح از زهد و تقوا و علم و دانش و عصمت از گناه باشند؛ چون اگر چنین نباشد، اراده تکوینی خدا محقق نشده است و اصطلاحا تخلّف اراده از مراد لازم آمده و در اراده تکوینی تخلف اراده از مراد محال است ، در حالى که سنیان ، همه زنهاى پیامبر صلّى اللّه علیه و آله را در یک سطح نمى دانند، بلکه  مثلاً عایشه را بالاتر از دیگر زوجات مى دانند (هر چند این ، صحیح نیست ) و از سوى دیگر آنان را معصوم از گناه و خطا و اشتباه ندانسته بلکه مواردى در کتابهایشان نقل شده است که دلالت بر صدور خطا و حتى گناه از آنان دارد و ما به عنوان نمونه یکى دو تا از آن روایات را متذکر مى شویم  :

زمخشرى (8) در تفسیر این آیات از سوره تحریم ؛ (ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِّلَّذِینَ کَفَرُواْ امْرَاءَتَ نُوحٍ وَامْرَاءَتَ لُوطٍ کَانَتَا تَحْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَیْنِ...)(9) ؛ ((خداوند براى کفّار، زن نوح و زن لوط را مثل زده است که هر دو تحت سرپرستى دو بنده از بندگان صالح ما بودند (با دو نفر از بندگان صالح خداوند ازدواج کرده بودند)) مى گوید: در ضمن این دو تمثیل ، تعریض و کنایه است نسبت به ام المؤ منین عایشه و ام المؤ منین حفصه که قضیه آنها در اول سوره ذکر شده است ؛ (وَإِذْ أسَرَّ النَّبِىُّ إِلَى بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِیثًا ...)(10) ؛ و آنچه آن دو نسبت به پیامبر مرتکب شدند و علیه رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به چیزى تظاهر کردند که آن حضرت ناراحت شد.

در این دو تمثیل خداوند عایشه و حفصه را تحذیر مى کند و مى ترساند به وجه بسیار شدید؛ چون در تمثیل ، کلمه کفر، آورده شده است (ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِّلَّذِینَ کَفَرُواْ...) و باز این گفته خداوند متعال که (... وَمَن کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِىُّ عَنِ الْعَالَمِینَ)(11) بر تغلیظ و تشدید دلالت مى کند و در این دو آیه اشاره شده است که وظیفه آن دو آن است که مثل آسیه و مریم باشند در اخلاص و کمال و بخاطر اینکه زوجه رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله هستند مغرور نشوند؛ زیرا این فضیلت به آنان نفع نمى رساند مگر اینکه مخلص باشند .

زمخشرى در ادامه مى گوید: تعریض به حفصه در آیه ارجح مى باشد براى اینکه تشبیه شده است به زن لوط؛ زیرا آن زن افشا کرد آنچه در خانه اش مى گذشت ، و حفصه هم آنچه بین او و رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله گذشت ، افشا نمود و با عایشه در میان گذاشت .

فخر رازى (12) نیز در ذیل آیات فوق مى گوید: در این دو تمثیل تعریض است نسبت به امّ المؤ منین عایشه و ام المؤ منین حفصه از جهت آنچه از آن دو صادر شد نسبت به پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله و تحذیر و ترساندن آنان است به شدیدترین وجه ؛ زیرا در آیه ، کلمه ((کفر)) آمده است .

قصه حفصه و عایشه آن طورى که ابن جُریر(13) وبیهقى (14) و ابن سعد(15) و فخر رازى (16) ودارقطنى (17) و عظیم آبادى (18) و محمّد حسین هیکل (19) از علماى مصر ونسائى (20) و دیگر دانشمندان اهل سنت در کتابهاى خودشان نوشته اند، از این قرار است که روزى رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله ماریه قبطیه را که کنیز آن حضرت و اُم ولد او بود، به خانه حفصه آورد، و چون او آن کنیز را در خانه خود دید، ناراحت و خشمگین شد .

پیامبر صلّى اللّه علیه و آله او را آرام نمود و فرمود: این قضیه را براى عایشه نقل نکن . در بعضى از روایات هم آمده است که فرمود براى کسى نقل نکن . اما حفصه به آن عهد و پیمان وفادار نمانده ، قصه را براى عایشه تعریف کرد - و بین آن دو ، طبق روایات ، دوستى و مودت بود - بعد قصّه ، به همه زنهاى پیامبر صلّى اللّه علیه و آله رسید. آن وقت پیامبر قسم یاد کرد که یک ماه نزدیک هیچ کدام از زنهاى خود نرود، پس 29 شب از آنان جدا بود. طبق بعضى روایات به عمر خبر دادند که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله زنهاى خود را طلاق داده است ، این قضیه وقتى صورت جدى به خود گرفت که حفصه به خانه پدر خود آمد تا اینکه این آیه نازل شد که : (... لِمَ تُحَرِّمُ مَآ أَحَلَّ اللَّهُ لَکَ ...)(21) ؛ ((چرا آنچه راکه خداوند براى تو حلال نموده بر خود حرام مى کنى )). آنگاه پیامبر صلّى اللّه علیه و آله قسم خود را شکست و در بعضى از روایات آمده است که به خاطر شکستن قسم ، کفاره داد.(22)

ابى داوود(23) و احمد بن حنبل در مسند(24) از نعمان بن بشیر نقل مى کنند که روزى ابوبکر از پیامبر صلّى اللّه علیه و آله اذن خواست که داخل خانه او شود، در همین موقع صداى عایشه را شنید که بر سر پیامبر صلّى اللّه علیه و آله داد مى کشید، او به قدرى ناراحت شد که وقتى داخل خانه گردید، مى خواست عایشه را بزند و گفت : دیگر نبینم که صدایت را بر پیامبر بلند کنى و بر سر آن حضرت داد بکشى ، پس رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله مانع شدند .

ابن سعد به سند خودش از ابن مسیّب نقل مى کند که پیامبر صلّى اللّه علیه و آله به ابوبکر گفت : آیا مرا از دست عایشه خلاص نمى کنى ، پس مسیب مى گوید: ابوبکر دست خود را بلند نموده و محکم به سینه عایشه زد(25)این روایات و نظایر آن که در کتب معتبره اهل سنّت آمده است ، خود دال بر این معناست که ازواج پیامبر صلّى اللّه علیه و آله آلوده به خطا و گناه بوده اند، پس ((اذهاب رجس )) و گناه در آنان صورت نپذیرفته است والاّ کسى که داراى قلب پاک و منزّه باشد، هیچ وقت با رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله دعوا و نزاع ندارد و یا اینکه نسبت به کارها و برنامه هاى آن حضرت صلّى اللّه علیه و آله اعتراض نمى کند .

4-  آنچه بیشتر دلالت دارد که آیه تطهیر شامل زنان پیامبر صلّى اللّه علیه و آله نمى شود، ضمیر مذکر ((عنکم )) است و اگر مراد زنهاى آن حضرت بودند، باید خداوند این چنین مى فرمود: ((إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُنّ الرِّجْسَ اءَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُنَّ تَطْهِیرًا))؛ در حالى که خداى متعال مى فرماید: (... إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ اءَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا). معلوم است که ضمیر ((کم )) براى جمع مذکر مخاطب است ، نه براى مؤ نث . مگر اینکه کسى بگوید رعایت قواعد ادبى براى انسانها لازم است و در مورد خداوند این گونه نیست که در این صورت اعتماد و اعتبارى براى قرآن نخواهد ماند .عکرمه و مقاتل بن سلیمان از کسانى هستند که اصرار عجیب و زیادى دارند تا آیه تطهیر را مختص به زوجات پیامبر صلّى اللّه علیه و آله بسازند و اهل بیت علیهم السّلام را حتّى از مصادیق آن هم به حساب نیاورند و بیشتر اقوال کسانى که قایل به این قول هستند به آنها بر مى گردد، چون این دو نفر مورد تاءیید علماى اهل سنّت نیستند، زیرا عکرمه جزء خوارج و درست در نقطه مقابل اهل بیت علیهم السّلام قرار دارد و مقاتل بن سلیمان علاوه بر اینکه معتقد به عقاید مرجئه مى باشد در بعضى از اقوال نسبت کذب نیز به او داده شده است ، پس قول و تفسیر آن دو از درجه اعتبار ساقط است .(26)

پی نوشت ها

1- احزاب / 28 - 34 .

2- یعنى به طور کامل و یک بار نازل نشده است ، بلکه آیه آیه نازل شده است .

3- یوسف / 28 و 29 .

4- مفردات ، ص 307 .

5- مفردات ، ص 308 .

6- مائده / 6 .

7- توبة / 103 .

8- کشّاف ، ج 4، ص 571 .

9- تحریم / 10 .

10- تحریم / 3 .

11- آل عمران / 97 .

12- تفسیر کبیر، ج 3، ص 49 .

13- تفسیر ابن جریر، ج 28، ص 101 .

14- سنن بیهقى ، ج 7، ص 353 .

15- طبقات ابن سعد، ج 8، ص 134 .

16- تفسیر کبیر، ج 3، ص 41 .

17- سنن دارقطنى ، ج 3، ص 42 .

18- التعلیق المغنى على الدارقطنى (طبع هامش دارقطنى ) ج 3، ص 42 .

19- حیات محمّد صلّى اللّه علیه و آله ، ص 413 .

20- سنن نسائى ، ج 7، ص 71 .

21- تحریم / 1 .

22- ناگفته نماند که تفریط عایشه و حفصه بر رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به طور اجمال و به گونه دیگر در صحیح بخارى کتاب مظالم باب الفرقة والعلیة المشرّفة ، ج 3، ص 104 و در کتاب تفسیر ذیل آیه تبتغى مرضات ازواجک ، ج 6، ص 68 و در صحیح مسلم کتاب طلاق ، ج 10 بشرح نووى ، ص 73 نیز ذکر شده است .

23- سنن ابى داوود، ج 4، ص 300، ح 4999 .

24- مسند احمد بن حنبل ، ج 5، ص 339، ح 17927 .

25- طبقات ، ج 8 ، ص 56 .

26- ر . ک : به میزان الاعتدال ، ج 3، ص 93، ش 5716 و ج 4، ص 173، ش 8741 و کتاب الجرح والتعدیل ، ج 7، ص 7، ش ‍ 32.

البته شیخ الاسلام رازى توثیقاتى براى عکرمه ذکر مى کند. ولى این نکته را نیز متذکّر مى شود که یحیى بن سعید انصارى و مالک گفتار عکرمه را به جهت آنکه با نظر او مخالف بودند، نمى پذیرفتند (چون او از خوارج بود و مطابق آراى آنان نظر مى داد). و ج 8، ص 354، ش 1630 و ملل و نحل ، ج 1، ص 137 و146

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد