با توجه به اطلاع پیامبر(ص)از آینده چرا آن حضرت به عایشه علاقه مند بود و حتی در آخرین روزهای زندگی درخانه عایشه بستری شد؟
مسأله اصلی در میان مسلمانان این است که پس از پیامبر اسلام(ص) جانشین
پیامبر کیست؟اگر معتقد شدیم که پس از پیامبر، حضرت علی و اولاد او جانشینان
آن حضرت هستند، در این صورت دنباله رو آنان خواهیم شد و آنان را حق و
معیار حق خواهیم دانست و اگر معتقد شدیم که پس از پیامبر افراد دیگری
جانشینان آنان هستند، در این صورت دنباله رو آنان خواهیم شد و آنان را حق و
معیار حق خواهیم ناخت. این، دو راه است. یکی حق است و دیگری باطل است.
تشخیص حق بودن، به عهده کسانی است که در این مسأله، تخصّص کامل دارند.
متخصّصان هر جامعه، تحقیق میکنند و نتیجه تحقیقات خود را در اختیار جامعه
قرار میدهند و جامعه راه خود را بر اساس آن تحقیقات اختیار میکند. به این
مسأله هم توجه داشته باشیم که در مسائل اختلافی، هر کسی نمیتواند نظر
بدهد. بحث و گفتگو در اینگونه مسائل روش خاصّی دارد و به علاوه تخصّص کافی،
باید بر اساس آن روش بررسی صورت بگیرد. اگر این دو گروه بخواهند در اصل
مسأله ا مامت و یا در مسائل جزئی دیگر با هم گفتگو کنند، باید آنچه را که
مورد قبول هر دو طرف است، مبنای استدلال قرار دهند. به عنوان مثال، اگر
گروهی بگویند:پس از پیامبر، ابوبکر بن ابی قحافه خلیفه است، باید این گروه
در استدلال خود، آنچه را که مورد قبول طرف مقابل است، مورد توجه قرار دهد و
یا اگر گروهی بگوید:پس از پیامبر علی بن ابیطالب امام است باید در
استدلال خود، آنچه را که مورد قبول طرف مقابل است بیاورد و گرنه بحث و
گفتگو متوقف میشود.
با توجه به این دو مطلب، در جواب سئوال دانشجوی عزیز این مطالب تقدیم میشود:
1. در روایات اهل سنت، درباره علی بن ابی طالب(ع) آمده است:
پیامبر اسلام:هر کس میخواهد مانند من زندگی کند و مانند من بمیرد باید علی را دوست بدارد.
پیامبر اسلام:هر کس علی را دشمن بدارد، مرا دشمن داشته است.
پیامبر اسلام:علی از من و من از او هستم.
پیامبر اسلام:علی برای من مانند من برای خدا هستم.
پیامبر اسلام:هر کس علی را اطاعت کند مرا اطاعت کرده است و هر کس با علی
مخالفت کند، با من مخالفت کرده است. پیامبر اسلام:یا علی!هر کس از تو جدا
شود، از من جدا شده است.
پیامبر اسلام:هر کسی علی را بیازارد مرا آزرده است.
پیامبر اسلام:یا علی!دشمن تو دشمن من است و دشمن من دشمن خداست. دوست تو، دوست من است. دوست من دوست خداست.
پیامبر اسلام:یا علی!وای بر آنکه تو را دشمن بدارد.
پیامبر اسلام:ای عمار!اگر همه مردم راهی را در پیش بگیرند و علی راه دیگری
برود، تو با علی برو، (المراجعات، عبدالحسین شرف الدین، انتشارات اسوه، چاپ
اول، 1413، صفحات 72، 242، 245، 247، 248، 249 و 250).
امام ابو عبدالله احمد بن حنبل که یکی از امامان چهارگانه اهل سنّت است،
میگوید:هیچکدام از اصحاب پیامبر اسلام به اندازه علی بن ابی طالب فضیلت
ندارد و آن حضرت دشمن زیاد داشت، دشمنان او تلاش کردند تا عیبی برای او
پیدا کنند و او را با آن بکوبند ولی نیافتند و برای همین به معاویه پناه
بردند که با علی میجنگید، (همان، ص 256 و 257). قاضی اسماعیل، نسائی، ابو
علی نیشابوری و غیر آنان که از بزرگان اهل سنت هستند، گفتهاند:درباره
هیچکس از اصحاب پیامبر اسلام، به اندازه علی، روایات درست، وارد نشده است،
(همان، ص 257). اینها، روایات و مطالبی است که مورد قبول همه علمای سنّی و
شیعه است و اختلافی در آن نیست.
2. در قرآن کریم برای همسران پیامبر اسلام، قوانین خاصّی در نظر گرفته شده
است. قرآن میگوید:ای پیامبر!به همسرانت بگو:اگر زندگی دنیا و زیور آن را
میخواهید، بیایید اموالی به شما بدهم و رهایتان کنم و اگر خدا، پیامبر خدا
و سرای آخرت را میخواهید، بدانید که خداوند برای نیکوکاران شما پاداش
بزرگی مهیّا کرده است. ای زنان پیامبر هر کدام از شما گناه آشکاری بکند،
عذاب او دو برابر است و این برای خدا آسان است و هر کس از شما مطیع خدا و
پیامبر او شود و عمل شایسته انجام بدهد، پاداش او را دو برابر میکنیم و
برای او روزی سخاوتمندانه آماده کردهایم. ای همسران پیامبر!شما مانند
هیچکدام از زنان دیگر نیستند اگر تقوی پیشه کنید. پس بگونه هوسانگیز سخن
نگویید که بیمار دلان در شما طمع کنند، سخن شایسته بگوئید، در خانههای خود
بمانید، همچون جاهلیت نخستین ظاهر نشوید، نماز بخوانید، زکوة بدهید و خدا و
پیامبر خدا را اطاعت کنید، (سوره احزاب، آیه 28 به بعد). این آیات
میگوید:اگر زنان پیامبر، خدا، پیامبر خدا و سرای آخرت را بخواهند و
نیکوکار باشند، پاداش دارند و اگر بدکار باشند کیفر دارند. بر اساس این
آیات، تنها همسر پیامبر بودن افتخار و فضیلت نیست بلکه همسری که دارای
کمالات معنوی باشد ارزشمند است و گرنه اهل دوزخ است همانطور که همسر برخی
از پیامبران پیشین اهل آتش بودند.
3. عبدالله بن زبیر دشمن حضرت علی(ع) بود. در کلمات آن حضرت آمده است
که:«ما زال الزبیر رجلاً منّا اهل البیت حتی نشأ ابنه المشئوم عبدالله»،
(نهجالبلاغه فیضالاسلام، ج 6، حکمت 444، ص 1294 یک مجلّدی). زبیر همواره
با ما بود تا آنکه فرزند نامبارکش پا به دوره جوانی گذاشت.
عبدالله بن زبیر به ابن عباس گفت:چهل سال است که عداوت شما در دل من است،
(عایشه در دوران علی امیرمؤمنان، علامه سید مرتضی عسکری، ترجمه نجمی و
هریسی، ص 286 به نقل از مروج الذهب و شرح نهجالبلاغه ابن ابی الحدید).
عبدالله بن زبیر پسر اسماء است. اسماء دختر ابوبکر است. پس عبدالله بن زبیر
خواهرزاده عائشه همسر پیامبر اسلام است. روزی علی(ع) به او گفت:ای
عائشه!شدّت علاقه تو به عبدالله بن زبیر و قوم و خویش طلحه، تو را به راهی
نکشاند که به عذاب خداوند منتهی شود، (همان، ص 290). همین عبدالله بن زبیر،
عائشه را به جنگ با علی کشاند. شواهدی بر این امر دلالت میکند که به برخی
اشاره میکنیم:الف. روزی عایشه گفت:هر وقت عبدالله بن عمر را دیدید، او را
نزد من بیاورید. عبدالله بن عمر نزد عایشه حاضر شد. عایشه گفت:ای عبدالله
بن عمر!چرا مرا روزی که خواستم عازم بصره شوم، منع نکردی؟!عبدالله بن عمر
گفت:چون تو در آن زمان با عبدالله بن زبیر بودی، فکر او بر فکر تو غالب
بود، تو در مقابل آن اختیار نداشتی و گفتار من در تو سودی نداشت و اثر
نمیکرد. عایشه گفت:هر چه بود گذشت ولی این را بدان که اگر تو مرا منع
میکردی نمیرفتم، (همان، ص 290). ب. وقتی که لشکریان عایشه در حرکت به سوی
بصره به «حوأب» رسیدند، عایشه خواست برگردد ولی عبدالله بن زبیر او را از
این تصمیم منصرف ساخت، (همان).
این شواهد نشان مید هند که عایشه به شدت تحت تأثیر افکار عبدالله بن زبیر بود.
4. عایشه در زمان عثمان بن عفان با او دشمنی داشت و همواره از او بد
میگفت. عروه میگوید:در جنگ جمل با عایشه بودم. چهار نفر اسب سوار آمد.
یکی از آنان نقاب بر چهره داشت. عایشه گفت:آنکه نقاب دارد، علی است. بپرسید
ببینید کیست؟
از او پرسیدند، گفت علیّ بن ابی طالب هستم. عایشه گفت:بپرسید چه میگوید.
علی(ع) گفت:تو را به خدایی که بر حضرت محمد کتاب نازل کرده، آیا میدانی که
پیامبر مرا وصیّ خانواده خود کرده؟عایشه گفت:بله میدانم. علی(ع) گفت:پس
چرا از خانهات بیرون آمدی و بر ضد من بپاخاستی؟گفت:خون عثمان را میخواهم.
علی(ع) گفت:ای عایشه!تو که تا دیروز مردم را به قتل عثمان تحریک میکردی و
میگفتی که هنوز پیراهن پیامبر نپوسیده است ولی عثمان سنّت پیامبر را
تغییر داده است. حالا چطور به
خونخواهی او قیام کردهای؟پس از آن علی(ع) برگشت، (ایضاح فضل بن شاذان، ص
77، از انتشارات دانشگاه تهران، سال 1363). روزی عثمان بالای منبر برای
مردم سخنرانی میکرد. در آن روزها معترضان اعتراضات خود را اعلام میکردند.
آن روز در آن حال که عثمان روی منبر بود، عایشه بلند شد، پیراهن پیامبر را
به دست گرفت و به عثمان گفت:ای عثمان!هنوز پیراهن پیامبر نپوسیده ولی تو
سنّت پیامبر را تغییر دادی، (همان، ص 263). عثمان در محاصره قرار گرفته
بود. در همان زمان عایشه آماده سفر حج شد. مروان به او گفت:ای مادر
مؤمنان!کاش مکه نروی و بمانی تا از عثمان دفاع کنی. عایشه در جواب درخواست
مروان بن حکم گفت:به خدا قسم دوست داشتم که عثمان مثل اجناس داخل گونی بود و
آن را به دریا میانداختم. پس از آن در همان اوضاع و احوال به مکه رفت.
وقتی که عثمان کشته شد و مردم با علی(ع) بیعت کردند، گفت:عثمان را مظلومانه
کشتند و به خونخواهی برخاست،
(همان، ص 264).
5. پیامبر اسلام(ص) روزی زنان خود را جمع کرد و گفت:کاش میدانستم کدامیک
از شما سوار بر شتر پرمو میشود و سگهای حوأب پارس میکنند، و در چپ و راست
او مردم کشته میشوند ولی خود او نجات مییابد، (همان، ص 75). حذیفة بن
یمان گفت:آیا اگر به شما خبر بدهم که مادرتان به سوی شما حرکت میکند و با
شما میجنگد، مرا تصدیق میکنید؟به خدا قسم دروغ نمیگویم، (همان، ص 81).6.
عایشه با حضرت علی(ع) دشمنی داشت و گرنه نمیتوان با آن حضرت جنگید.
شواهدی بر این مسأله دلالت دارد که برخی از این قرار است:
الف. از عایشه نقل شده که گفت:هنگامی که بیماری پیامبر شدت یافت، آن حضرت
از خانه خارج شد در حالی که دو نفر زیر بغل او را گرفته بودند. یکی عباس بن
عبدالمطلب بود و یکی هم یک مردی بود. راوی حدیث میگوید:به ابن عباس
گفتم:آن مرد دیگر چه کسی بود؟گفت:علی بن ابی طالب بود. ابن عباس گفت:عایشه
نمیخواهد خوبی علی را بگوید، (المراجعات، ص 327).
ب. مردی به نزد عایشه آمد و از عمّار و علی بن ابی طالب بد گفت. عایشه از
علی(ع) دفاع نکرد ولی درباره عمار گفت:از پیامبر خدا شنیدم که اگر عمار بین
دو امر مخیر شود، بهترین آن را اختیار میکند، (همان).
ج. عایشه نامهای به این صورت به زید بن صوحان نوشت:این نامهای است از امّ المؤمنین دختر ابی بکر همسر پیامبر به فرزند
صالحش زید بن صوحان. بعد از حمد و سپاس، ای زید!با رسیدن این نامه به سوی
ما حرکت کن و ما را در این جنگ یاری بده و اگر به فرمان ما گردن ننهی لا
اقلّ از علی دوری کن و از کمک به او خودداری کن، (عایشه در دوران علی، ص
276). زید بن صوحان هم در جواب نوشت:این نامهای است از زید بن صوحان به
عایشه دختر ابی بکر و همسر پیامبر. ای عایشه!آری من فرزند با وفا و مطیع تو
هستم در صورتی که از این اقدام خطرناک دست برداری و از همان راهی که
آمدهای به خانهات برگردی و اگر
پیشنهاد مرا نپذیری نه تنها فرزند تو نیستم بلکه اولین کسی خواهم بود که با تو میجنگد، (همان، ص 276).
د. در نهج البلاغه آمده است:«و امّا فلانه فأدرکها رأی النساء و ضغن غلی فی
صدرها کمرجل القین و لو دعیت لتنال من غیری ما انت الیّ لم تفعل و لها بعد
حرمتها الاولی و الحساب علی الله؛ و اما فلان کس راستی اندیشه زنانه
دریافته و دشمنی، در سینهاش مانند دیگ آهنگر به جوش آمده است و اگر او را
وادار میکردند به اینکه آنچه را که با من کرد در باره دیگری بکند، به آن
اقدام نمیکرد ولی با اینحال هنوز هم آن حرمت نخستین را درباره او مراعات
میکنیم و حساب او با خداوند است»، (نهجالبلاغه فیض الاسلام، خطبه 155).
7. عایشه بر ضد حضرت علی قیام کرد و لشکرکشی کرد. ابتدا به سوی بصره رفتند و
در بصره درگیری مختصری پیش آمد و نیروهای عایشه تعدادی از طرفداران علی(ع)
را کشتند و خود را آماده کردند تا با نیروهای حضرت علی(ع) درگیر سازند.
نیروهای حضرت علی(ع) رسیدند و جنگ جمل آغاز شد و با شکست نیروهای عایشه
پایان یافت. علی(ع) چند بار با فرماندهان اصلی نیروهای عایشه تماس گرفت و
تلاش کرد تا درگیری روی ندهد ولی همه تلاشها بی نتیجه ماند. پیش از شروع
درگیری افرادی با
عایشه تماس گرفتند ولی عایشه قبول نکرد. ام سلمه قبل از خروج عایشه به عایشه گفت:
ای عایشه!خداوند تو را محدود ساخته، از فرمان او پا را فراتر نگذار. خداوند
به احترام پیامبرش بین تو و مردم حرمتی برقرار ساخته، آن را مشکن. خداوند
خانه را برای تو در نظر گرفته، از آن بیرون نرو. ای عایشه!رسول خدا تو را
بهتر میشناخت، اگر دخالت در این امور خوب بود دستوری به تو میداد در
صورتی که تو را از دخالت در این امور منع کرده است. ای عایشه!اگر پیامبر تو
را در این حال
ببیند چه خواهی گفت؟از خدا بترس و از پیامبر شرم بکن. ای عایشه!آنچه از
رسول خدا شنیدهام اگر بگویم، مانند مار گزیده به خود میپیچی. عایشه در
جواب ام سلمه گفت:من گرچه همیشه به موعظه تو گوش میکنم ولی در این مورد
نمیتوانم بپذیرم. من بهسفری نیکو میروم. من میخواهم بین دو گروه از
مسلمانان صلح برقرار سازم، (عایشه در دوران علی امیرمؤمنان، ص 55 به نقل از
عقد الفرید، ج 3، ص 69). در همان روزها که نیروهای دو طرف آماده درگیری
بودند عمار بن یاسر آمد و به عایشه گفت:تو را به خدا آیا میدانی که پیامبر
علی را وصیّ خود در خانوادهاش کرده است؟عایشه گفت:بله. عمار گفت:پس چرا
بر ضد او از خانهات بیرون آمدی؟مگر خداوند دستور نداده که در خانهات
بنشین؟!عایشه گفت:خون عثمان را میخواهم. عمار گفت:اصلاً این چه ربطی به
زنها دارد؟!، (ایضاح، ص 77).
جنگ جمل پایان یافت. حضرت علی(ع) نزد عایشه آمد و گفت:ای عایشه!مردم را بر
ضد من و به جنگ من شوراندی، به خونریزی تحریک کردی، خونها ریخته شد و
برادرکشیها راه افتاد. آیا رسول خدا به تو چنین دستور داده بود؟مگر او
نگفته بود که از خانهات بیرون نیا. عایشه گفت:حالا که پیروز شدهای و بر
ما تسلط یافتهای مرا عفو کن و از من درگذر، (عایشه در دوران علی
امیرمؤمنان)
8. عایشه از درگیری با علی(ع) اظهار پشیمانی میکرد.
ابوجندب میگوید:روزی نزد عایشه رفتم. گفت:کیستی؟گفتم:از قبیله «ازد» هستم.
گفت:در جنگ جمل شرکتی داشتی؟گفتم:بله. گفت:با ما بودی؟گفتم:بر ضد شما
بودم. گفت:این رجر را «ای مادر عزیز!ای بهترین مادرانی که میشناسیم» چه
کسی میخواند؟گفتم:پسر عمویم. آنگاه عایشه آنچنان گریه کرد که فکر کردم
هرگز آرام نخواهد شد، (نقش عایشه در تاریخ اسلام (3ـ1)، ص 209، علامه
مرتضی عسکری، ترجمه عطاء محمد سردارنیا، محمدصادق نجمی، هاشم ویسی و
محمدعلی جاودان، چاپ ششم، 1373، انتشارات مجمع علمی اسلامی). ابن اثیر
میگوید:روزی در حضور عایشه از جنگ جمل سخن به میان آمد. عایشه گفت:ای کاش
شرکت نکرده بودم و مانند زنان پیامبر در خانه خودم مینشستم، (همان، به نقل
از اسدالغابه، ج 3، ص 284). آوردهاند:هنگامی که عایشه در حال مرگ بود،
سخت ناراحت شد. گفتند:چرا ناراحت هستی؟گفت:جنگ جمل مانند استخوانی در گلویم
گیر کرده است ای کاش پیش از این مرده بودم و جنگ جمل را به وجود
نمیآوردم، (همان).
9. اگر کسی بر ضد علی(ع) بپاخیزد، مهدور الدم و اهل آتش است. در روایات
آمده است که هر کس علیه حضرت علی خروج کند کافر است. از عایشه نقل شده که
پیامبر خدا فرمود:«ان الله عهد الیّ ان من خرج علی علی فهو کافر فی النار؛
خداوند به من وحی کرد که:هر کس بر ضدّ علی قیام کند، کافر و اهل آتش است»،
(احقاق الحق، ج 7، ص 337، چاپ اول، به نقل از ینابیع المودة). در روایت
دیگری از عایشه آمده است که پیامبر اسلام فرمود:«ان الله عهد علی ان من خرج
علی علی فهو کافر فی النار» قیل:«لم خرجت علیه؟» قالت:«انا لنسیت هذا
الحدیث یوم الجمل حتی ذکرته بالبصرة و انا استغفرالله؛ خدا بر من عهد کرد
که «هر کس بر ضد علی قیام کند، کافر و اهل آتش است». به او گفته شد:«تو چرا
بر او شوریدی؟» گفت:«این حدیث را در روز جنگ جمل فراموش کردم. در بصره به
یادم آمد و اکنون از خداوند میخواهم از گناه من درگذرد.»، (ملحقات احقاق
الحق، ج 23، ص 44، به نقل از مودة القربی و ج 18، ص 470، ح 46 به نقل از
مودة القربی). یادآوری:آنچه آورده شد، از مآخذ و منابع اهل سنت گرفته شده
است. بر اساس این دو روایت و روایاتی که درباره حضرت علی(ع) آوردم میتوان
درباره همسر پیامبر عایشه داوری کرد. آنچه قطعی و یقینی است این است که
عایشه دست به این گناه بزرگ زد که نه خدا، نه پیامبر و نه زنان دیگر
پیامبر، هیچکدام به این کار عایشه راضی نیستند.
س. آیا عایشه محبوبترین زن برای پیامبر بود؟
ج. در جواب باید گفت:محبوبترین زن برای پیامبر، حضرت خدیجه(س) است و برای
همین است که بیش از زنان دیگر، مورد حسد عایشه بود. عایشه میگوید:هر روز
پیامبر هنگام بیرون رفتن از خانه، خدیجه را یاد میکرد. روزی ناراحت شدم و
گفتم:خدیجه که پیر زنی بیش نبود، خدا که بهتر از آن را نصیب تو کرده است.
پیامبر ناراحت شد و گفت:به خدا سوگند خداوند بهتر از آن را به من نداده
است. او کسی بود که در آن شرایط که کسی به من ایمان نمیآورد، ایمان آورد،
آنگاه که همه مرا تکذیب میکردند، او مرا تصدیق کرد و خداوند از او برایم
اولاد عطا کرد، (المراجعات، ص 332).
عایشه میگوید:«ما غرت علی امرأة کما غرت علی خدیجة؛ درباره هیچکس به
اندازه خدیجه حسد نکردم»، (الصحیح من سیرة النبی، ج 2، ص 184، چاپ جامعه
مدرسین، 1414 به نقل از صحیح بخاری و صحیح مسلم). عسقلانی و قسطلانی
میگویند:عایشه درباره همه زنان پیامبر حسد داشت ولی نسبت به خدیجه حسد
بیشتری داشت، (همان، ص 185 به نقل از فتح الباری و ارشاد الساری).
اگر عایشه در دل پیامبر، محبوبترین زن بود، جا نداشت اینهمه حسد در دل او
وجود داشته باشد و پیامبر اکرم، همواره از حسد نهی کرده است.
س. آیا عایشه زیباترین زن پیامبر بود؟
ج. در جواب باید گفت:1. روایاتی که عایشه را محبوبترین و زیباترین زن
پیامبر معرفی کرده، از خود عایشه و یا از خواهرزادهاش عروه است و از این
جهت قابل اعتماد نیست چون باید دیگران داوری کنند که تو زیباترین هستی و
گرنه هر زنی خودش را زیبا میبیند.
2. بعد از جنگ جمل، ابن عباس گفت که عایشه نه زیباترین زن پیامبر است و نه گرامی نسبترین آنان.
3. این، عایشه بود که به زنان پیامبر حسد میکرد. اگر زنی زیباتر از همه زنها باشد، در حق آنان حسد نمیکند و آنها باید حسد کنند
که این، از همه دلرباتر است در حالیکه همواره عایشه حسد میکرد.این
میرساند که عایشه محبوبترین و زیباترین نبوده است، (الصحیح من سیرة النبی،
ج 2، ص 183، چاپ جامعه مدرسین). اصلاً اگر زنی با کمال و صاحب جمال باشد
به دیگران اظهار نمیکند. به علاوه، پیامبر اسلام، انسان کامل است، او که
در بند جمال نیست و اگر بانویی دارای کمالات معنوی باشد محبوب دل اوست گرچه
صورت ظاهرش زیبا
نباشد و اگر بانویی دارای کمالات معنوی نباشد، محبوب دل پیامبر نیست گرچه
صورت ظاهرش بسیار زیبا هم باشد. حضرت خدیجه حقیقة محبوب دل پیامبر بود و
برای همین پیامبر اسلام همیشه او را یاد میکردند و عایشه هم به خاطر همین
یاد زیاد، ناراحت میشد و حسد میکرد. این حسد، از صفات زشت اخلاقی است و
امکان ندارد صاحب آن محبوب دل پیامبر باشد. عایشهایکه میانه خوبی با
علی(ع) نداشت، چطور میتواند محبوب دل پیامبر باشد. این علی است که از
کودکی در دامن پیامبر بزرگ
شده و تا پایان عمر پیامبر اسلام، از پیامبر و دین اسلام دفاع کرده است. چطور عایشه میتواند در محبوبیت، مقدّم بر او باشد؟!
5. بدون تردید، محبوبترین زن در نزد پیامبر اسلام، حضرت خدیجه و در مرتبه
دوم جناب ام سلمه است، (همان، ج 1، ص 120) و در مرتبه سوم میمونه از همه
زنان پیامبر افضل است، (المیزان، ج 16، ص 316، بیروت، عربی، چاپ دوم).
6. پیامبر اسلام در سال دوم هجرت پس از جنگ بدر با ام سلمه ازدواج کرد. ام
سلمه پس از خدیجه(س) افضل زنان آن حضرت است. اولین زنی که به حبشه هجرت کرد
ام سلمه است که به همراه شوهرش «ابو سلمه» به حبشه رفت. پس از وفات شوهرش،
ابوبکر و پس از آن عمر از او خواستگاری کردند ولی او نپذیرفت. بعد از آن
دو، پیامبر از او خواستگاری کرد و ام سلمه در جواب گفت:من از شوهر قبلیام
بچه دارم و میترسم در ادای حق آن حضرت نتوانم موفق شوم و گر نه هیچگونه
منعی نیست. رسول خدا پذیرفت. سنّ ام سلمه در وقت هجرت به حبشه پانزده و در
وقت ازدواج با پیامبر بیست و پنج سال بود. او در اوایل خلافت یزید و در سال
63 هجری قمری در 84 سالگی وفات یافت. ام سلمه در زمان پیامبر و پس از
پیامبر هیچگونه انحرافی نیافت و درست در خط مستقیم اسلامی حرکت کرد و
همواره در خانهاش بود. ام سلمه قسم خورده بود که با عایشه تا آخر عمر سخن
نگوید چون عایشه به
جنگ علی(ع) رفت. عایشه پس از جنگ جمل نزد ام سلمه آمد و ام سلمه گفت:مگر من
تو را منع نکردم و با او دیگر سخن نگفت، (الصحیح، ج 4، ص 61، چاپ جامعه
مدرسین).
ام سلمه از شوهر قبلی خود پسری به نام عمر داشت. حضرت علی(ع) عمر را والی
فارس و بحرین کرده بود. در جنگ جمل، عمر در میان نیروهای علی(ع) بود،
(الصحیح، ج 4، ص 64). ام سلمه از زیباترین زنان بود، (الصحیح، ج 2، ص 186،
به نقل از المواهب الدنیه) از حضرت امام باقر(ع) نقل شده که ام سلمه
زیباترین زنان پیامبر اسلام بود. خود عایشه میگوید:وقتی که پیامبر با ام
سلمه ازدواج کرد بسیار غمگین شدم چون به ما گفته بودند که زن زیبایی است و
وقتی که او را دیدم، زیباتر از آنچه که گفته بودند، یافتم، (همان به نقل از
طبقات، ج 8، ص 66 و الاصابة، ج 4، ص 459). ابن حجر هم آورده است که ام
سلمه جمال زیبا و عقل کامل داشت، (همان). درباره صفیّه دختر حیّی بن اخطب
یهودی آمده است که از زیباترین زنان بود. وقتی که صفیّه اسیر شد و به مدینه
آمد، زنان انصار برای تماشای چهره زیبای او آمده بودند. همه تماشا
میکردند. در همان حال عایشه هم به دقت نگاه میکرد. پیامبر پرسید صفیّه را
چگونه دیدی؟گفت:یک زن یهودی. پیامبر گفت:چنین نگو، (همان، به نقل از
طبقات، ج 8، ص 90). حتی برخی از زنان انصار به یکدیگر میگفتند:در میان
اسیران زنی دیدیم که تاکنون مانند آن را ندیدهایم، (همان، به نقل از
طبقات). درباره اسماء بنت نعمان آوردهاند که زیباترین زنان زمان خود بود و
زنان پیامبر، او را حسد میکردند. درباره ماریه و جویریه و دیگر همسران
پیامبر هم اینگونه روایات نقل شده است به این ترتیب چگونه میتوان گفت که
عایشه زیباترین زنان پیامبر، (الصحیح، ج 2، ص 186) به شمار میرفت. بطور
یقین عایشه چنین نبوده است.
یادآوری:1. پیامبر اسلام عاشق جمال ظاهر نیست بلکه محبوب دل او جمال باطن
است. آنکه دارای چهرهای زیبا و باطنی آلوده است، محبوب دل او نیست.
2. زن پیامبر بودن افتخار نیست. آنچه افتخار است، دارای ارزشهای اسلامی
بودن است. اگر زن پیامبر باشی و دارای صفات بد، اهل دوزخی و اگر زن پیامبر
نباشی و دارای کمالات معنوی، اهل بهشت و بهشتی.
3. آن چه گفته شد برگرفته از کتابهای معتبر اهل سنت و کتابهای محققان شیعه
بود و آنچه درباره رفتارهای محبتآمیز و مسائل زناشویی پیامبر(ص) و عایشه
در تاریخ و روایات آمده است. نشانه روش پسندیده همسرداری پیامبر(ص) و درک
موقعیت سنی همسرش و تأمین نیازهای عاطفی اوست و دلیلی بر حقانیت
موضعگیریهای عایشه بعد از رحلت پیامبر(ص) ندارد چنان که طلحه و زبیر و...
نیز از اصحاب پیامبر(ص) به شمار میآمدند ولی بعد از رحلت پیامبر(ص) در
جبهه باطل قرار گرفتند.
برای آگاهی بیشتر درباره مسائل اختلافی میتوانید به این کتابها مراجعه کنید:
الف. احقاق الحق
ب. الغدیر
ج. الصحیح من سیرة النبی
د. المراجعات
ه. دلائل الصدق
و. شبهای پیشاور سلطان الواعظین
ز. گروه رستگاران سلطان الواعظین
ح. کتابهای سید مرتضی عسگری.