محمد بن مؤمل شاگرد ابن خُزیمه، استاد
بخاری و مسلم، میگوید به همراه استادم ابن خزیمه و جمعی از اساتید به
زیارت بارگاه قبر علی بن موسی الرضا(ع) در طوس رفتیم، استادم ابن خزیمه
چنان در برابر آن بقعه متبرکه تعظیم و تواضع کرد که همگی در شگفت ماندیم.
ابو علی خلال، شیخ حنابله، میگوید هرگاه
مشکلی بر من عارض شود، قبر موسی بن جعفر(ع) را زیارت میکنم و به ایشان
متوسل میشوم و خداوند مشکل مرا آسان میکند.
محمد بن ادریس شافعی به قبر ابو حنیفه و احمد بن حنبل به قبر شافعی متوسل میشد.
مسلمانان به قبر ابو ایوب انصاری متوسل میشدند و برای طلب باران به قبر او پناه میبردند.
مردم سمرقند برای طلب باران به قبر محمدبن اسماعیل بخاری متوسل شدند.
و اما علاوه بر موارد تاریخی، جواز توسل
در سخنان علمای اهل سنت نیز مشهود است: قسطلانی میگوید سزاوار است که زایر
در کنار قبر پیامبر(ص) زیاد دعا و استغاثه کند و متوسل شود و طلب شفاعت و
بیتابی کند و سزاوار است که خداوند شفاعت پیامبر را در حق او بپذیرد.
سُبکی میگوید از روش شخصیتها و بزرگان
صالح گذشته استفاده میشود که تبرک به قبور مردگان امری شرعی و دینی است و
مانعی ندارد، تا چه رسد به قبور پیامبران و اگر کسی ادعا کند که قبور
پیامبران با قبور سایر مردگان برابر و یکسان است، سخن زشت و باطلی به زبان
آورده، چون موجب پایین آوردن مقام شامخ پیامبران شده است، و شکی نیست که
سبک شمردن مقام رسول اکرم(ص)، و یکسان دانستن آن حضرت با دیگران کفر است.
وی در جای دیگری در رابطه با توسل و شفاعت میگوید جواز توسل و درخواست
شفاعت از رسول اکرم(ص) برای هر مسلمانی روشن و واضح است، و عمل پیامبران و
سیره صالحان گذشته و علماء و دانشمندان و حتی عوام، بر آن گواهی میدهد و
هیچ آدم دینداری این را انکار ننموده و در هیچ زمان این سخن باطل به گوش
نرسیده است تا این که ابن تیمیه با سخنان باطل خود قضیه را بر افراد ضعیف و
نادان مشتبه و بدعتی را پایهگذاری کرد که در هیچ عصری سابقه نداشته است.
زینی دحلان مفتی مکه مکرمه میگوید هر کس
آثار گذشتگان را تتبع نماید، و دعاها و اوراد آنان را مورد مطالعه قرار
دهد، موارد زیادی از توسل آنان به انبیاء و صالحان را خواهد یافت.
حصنی دمشقی در رد سخن ابن تیمیه مبنی بر
شرک بودن توسل به پیامبر(ص) پس از وفات ایشان، میگوید از این سخن ابن
تیمیه بدن انسان میلرزد. این سخن قبل از زندیق حران «ابن تیمیه» از دهان
کسی در هیچ زمان و هیچ مکانی بیرون نیامده است، این زندیق نادان و خشک،
داستان عمر را وسیلهای برای رسیدن به نیت ناپاکش در بیاعتنایی به ساحت
حضرت رسول اکرم(ص) قرار داده و با این سخنان بیاساس مقام و منزلت آن حضرت
را در دنیا پایین آورده و مدعی شده است که حرمت و رسالت آن بزرگوار پس از
رحلت از بین رفته است. و این عقیده به یقین کفر و در واقع زندقه و نفاق
است.
سید حسن سقاف میگوید توسل به رسول
اکرم(ص) و طلب شفاعت از آن حضرت به ویژه در اوقات گرفتاری از مستحبات موکد
میباشد و سیره علما و دانشمندان عالیقدر، مردان الهی، بزرگان حدیث شناس و
پیشوایان گذشته بر این روش جریان داشته است.
حافظ النووی در تالیفات خود به استحباب توسل و استغاثه از رسول اکرم(ص) عنایت داشته است.
و موارد دیگر این که ابن جوزی در کتاب
خود با نام «الوفاء فی فضائل مصطفی» بابی را به توسل به پیامبر(ص) و باب
دیگر را به طلب شفاء از قبر آن حضرت اختصاص داده است؛ شمس الدین محمد بن
نعمان مالکی کتابی به نام «مصباح الظلام فی المستغیثین بخیر الانام» به
رشته تحریر درآورده است؛ سید نور الدین سمهودی در کتاب خود «وفاء الوفاء
لاخبار دارالمصطفی» به بحث پیرامون این مساله پرداخته و شواهدی را نقل کرده
است و ... .
و اما بالاتر از همه اینها بنیانگذار
مکتب فاسق وهابیت نیز تنها استغاثه را شرک میداند و توسل و شفاعت را جایز
میشمرد. ابن کثیر میگوید قاضی شافعی مجلسی در مصر تشکیل داده بود، در این
مجلس ابن تیمیه گفت استغاثه و فریاد خواهی فقط به خداوند جایز است و
استغاثه به رسول اکرم(ص) صحیح نیست، ولی میشود به پیامبر گرامی متوسل شد و
از حضرت طلب شفاعت نمود.
با این همه آیا این سایت وهابی جرات دارد به همه آنها برچسب شرک بزند؟
و اما این سایت وهابی گویا قرآن را
نخوانده است که خداوند فرمود شهیدان زندهاند و نزد پروردگارشان روزی
میگیرند و بشارت میدهند و آیا پیامبر و امام از شهید کمترند که بخواهیم
آنها را مرده فرض کنیم؟!
----------------------------------------------------------------------------------------
پینوشتها
* ابن حبان، الثقات، ج 8، ص 456
* ابن حجر العسقلانی، تهذیب التهذیب، ج 7، ص 339
* الخطیب البغدادی، تاریخ بغداد، ج 1، ص 120
* الخطیب الخوارزمی، مناقب ابی حنیفه، ج 2، ص 199
* حاکم الحسکانی النیسابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج 3، ص 518
* الحافظ شمس الدین الذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج 12، ص 469؛ طبقات الشافعیه، ج 2، ص 234
* القسطلانی، المواهب اللدنیه، ج 3، ص 417
* تقی الدین سبکی، شفاء السقام فی زیارة خیر الانام، ص130
* همان، ص 293
* احمد بن زینی دحلان، الدرر السنیة فی الرد علی الوهابیة، ص 31
* أبوبکر بن محمد الحصنی الدمشقی، دفع الشبه عن الرسول، ص 131
* حسن بن علی السقاف، فیض القدیر، ج 2، ص 135
* به عنوان نمونه در کتب حاشیة الإیضاح علی المناسک له، ص 450؛ شرح المهذب المجموع، ج 8، ص 274؛ الأذکار، ص 307؛ أذکار الحج، ص 184
* الحافظ ابن کثیر، البدایة والنهایة، ج 14، ص 54