توسل این است که به وسیله قرآن یا نبی یا امام به درگاه خدا تقرب بجوییم، وسیله سبب است و توسل بکارگیری وسیله است.
باید وسیله بودن چیزی یا فردی در شرع
تعبداً ثابت شود، با توجه به این مطلب قرآن کریم این ضابطه را می فرماید که
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَیْهِ
الْوَسِیلَةَ وَجَاهِدُوا فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»( المائدة
: 35 )
امام علی(ع) در خطبه 110 نهج البلاغه،
ایمان به خدا، ایمان به پیامبر (ص)، جهاد در راه خدا، اقامه نماز، پرداخت
زکات، روزه، حج ، صدقه و انجام کارهای نیک را از وسیلههای ایمان برشمرده
است.
در آیات و روایات ازوسایل نیز یاد شده است.
آیه مبارکه «وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ
الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا وَذَرُوا الَّذِینَ یُلْحِدُونَ فِی
أَسْمَائِهِ سَیُجْزَوْنَ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ »( الأعراف : 180 )،
بهترین وسیله برای تقرب به درگاه الهی توجه فرائض و نوافل است؛ بر این اساس
درخواست دعا و توسل به «اسماء الله» نیز یکی از موارد مورد تأیید و قبول
تمام طوایف اسلامی است.
توسل به قرآن کریم، اعمال نیک و دعای
مؤمن برای فرد را از دیگر موارد مورد قبول در میان مسلمین برای توسل است
آیه «وَإِذْ یَرْفَعُ إِبْرَاهِیمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَیْتِ
وَإِسْمَاعِیلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ
الْعَلِیمُ»( البقرة : 127 ) نشان میدهد که میتوان عمل نیک خود را وسیله
برای دعا قرار داد.
آیه «وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْا
یَسْتَغْفِرْ لَکُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُءُوسَهُمْ وَرَأَیْتَهُمْ
یَصُدُّونَ وَهُمْ مُسْتَکْبِرُونَ»( المنافقون: 5) اشاره به همین موضوع
دارد تفاوت عقیده شیعه با وهابیون در جایی است که فردی در زمانی غیر از
حیات به دعای رسول الله توسل کند.
دلیل شیعه را اطلاق آیه «وَمَا
أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِیُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ
أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ
وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِیمًا»(
النساء : 64 )،است: بعضی از آیات مثل «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا لَا
تَرْفَعُوا أَصْوَاتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ وَلَا تَجْهَرُوا لَهُ
بِالْقَوْلِ کَجَهْرِ بَعْضِکُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمَالُکُمْ
وَأَنْتُمْ لَا تَشْعُرُونَ»( الحجرات : 2 ) اطلاق دارند و در اینجا نیز
اطلاق حال حیات و حال غیر حیات دیده میشود.
در داستان فرزندان یعقوب و پدر آنها درباره توسل به دعای نبی،معلوم،میشود که توسل به دعای نبی در امم گذشته وجود داشته است.
«حیات برزخی» و «ارتباط افرادی که در برزخ به سر می برند با این دنیا»
آیات فراوانی به عنوان دلیل بر حیات
برزخی وجود دارد و به عنوان مثال درباره آل فرعون، میفرماید « النَّارُ
یُعْرَضُونَ عَلَیْهَا غُدُوًّا وَعَشِیًّا وَیَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ
أَدْخِلُوا آَلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ»( غافر:46) که اینها را در
برزخ بر آتش جهنم عرضه میدارند.
آیه «وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ
قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ
یُرْزَقُونَ »( آل عمران : 169 ) نیز مثالی برای حیات برزخی است، وصل و حفظ
ارتباط و درک و چه بسا پاسخ اموات در برزخ و ارتباط آنها با زمینیان با
توجه به آیاتی مثل «فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِی دَارِهِمْ
جَاثِمِینَ»( الأعراف : 78 )، « فَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَقَالَ یَا قَوْمِ
لَقَدْ أَبْلَغْتُکُمْ رِسَالَةَ رَبِّی وَنَصَحْتُ لَکُمْ وَلَکِنْ لَا
تُحِبُّونَ النَّاصِحِینَ»( الأعراف : 79 ) که درباره حضرت صالح بیان شده
که با آن مردگان سخن گفته است، بر حفظ ارتباط اموات با زندگان تأکید
میشود.
آیه 92 و 93 اعراف را نیز به عنوان دومین دلیل قرآنی است در این آیه که درباره حضرت شعیب است، مانند آیه قبل بیاناتی آورده شده است.
درروایتی از کتاب صحیح بخاری آمده که
پیامبر (ص) با مردگان سخن گفته و اعراب پرسیدند که با اموات سخن میگویید و
آن حضرت فرمودند که اینها اموات نیستند بلکه بهتر از شما سخن مرا
میشنوند.
پس به دلیل حیات برزخی و برقراری ارتباط، میتوان با رسول الله سخن گفت و از ایشان طلب دعا کرد.
اگر رسول خدا زنده نباشند، چرا در
نماز میگوییم «السلام علیک ایها النبی ...» در حالی که به قول خودتان فوت
کردهاند و سخن ما را نمیشنوند، شما رسول الله و انبیاء را نشناختهاید که
در حیات برزخی به سر میبرند و مانعی ندارد بگوییم« یا وجیها عند الله،
اشفع لنا عند الله».