سابق در اسلام

سؤال:میگویند علی سابق الاسلام است اما ابابکر سابق الاسلام است . چرا که ابابکر در هنگام دعوت پیامبر 40 ساله و مردی عاقل بود و علی کودک . و کودک را در ایمان ، کفر ، معصیت و اطاعت اعتباری نیست؟


در باره نص صریح قرآن در مورد داستان موسی و خضر که خضر کودکی را بکشت : فانطلقا حتی اذالقیا غلامافقتلته قال أقتلت نفسازکیا …


و بعد از آنکه موسی (علی نبینا و علیه السلام) بدو اعتراض نمود، خضر(علی نبینا و علیه السلام ) گفت : و اما الغلام فکان ابواه مؤمنین فخشینا ان یرهقهما طغیاناًء وکفرا


خضر چرا آن کودک را کشت ؟ آیا خضر او را به استحقاق کشت یا اینکه او را به استحقاق نکشت و خضر ظالم بود (العیاد باالله) .


(یعنی اینکه آیا کودک را چون مستحق مرگ بود کشت ؟ آیا کودک گناهی کرده بود ؟ در صورتیکه در سئوال موسی نفساً زکیاً را می بینم ) حال چون دلیل اول (استحقاق) باطل است دلیل دوم هم که بگوئی خضر ظالم است شایسته نیست چرا که خداوند در قرآن او را مدح کرده است. و سخن تو ضد سخن خداست اگر بگوئی خضر ظالم است.


روایت کند ابومجاعد از ابوعمران و او از ابوسعید خدری که گفتند ما نزد رسول خدا نشسته بودیم که سلمان فارسی ، ابوذر غفاری و مقداد بن اسود ، عماربن یاسر ، خدیفة یمانی ، ابولهیثم التیهانی و چند تن دیگر نزد رسول خدا آمدند در حالیکه ناراحت بودند. گفتندیا رسول الله! ما بعضی حکایات از جمعی حسود در حق برادر (و پسر عمویت)  می شنویم که بسیار غمناک شده ایم و از شدت حزن نزدیکست که بمیریم . یا رسول الله به ما می گویند علی چه فضلی دارد در سبقت به اسلام ، در حالیکه  او در آن زمان طفلی بیش نبود ؟


حضرت رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم )فرمودند : من با شما حکایتی می گویم که خدا مرا به آن خبر داده است که چون حضرت ابراهیم (علی نبینا وعلیه السلام) از مادر متولد شد او را از ترس (نمرود که طفلان کوچک را می کشت ) پنهان کردند و مادر و فرزند از آن مملکت (بابل ) گریختند .


مادر ابراهیم طفل شیرخواره اش را در کنار نهر آب ، میان شنها نهاد و منتظر شد آب فرو بنشیند تا فرزند را بردارد و از رود عبور کند. در همین هنگام بود که طفل شیرخواره اش (ابراهیم علیه السلام ) برخاست ، دستی بر سروصورت مالید و لباسهای خود را تکاند، سپس کلمه توحید را بر زبان جاری ساخت .


مادر که این احوال فرزند را مشاهده می کرد بسیار وحشت کرد و ترسید . اما خداوند اینچنین ملکوت آسمان و زمین را به او نشان داد. در حالیکه او طفلی بیش نبود و کذلک نری ابراهیم ملکوت السموات و الارض و لیکون من الموقنین … آیه 75 سوره   انعام


 ای یاران من بدانید وقتی مادر موسی فرزند خود را بدنیا آورد مشاهده کرد که فرزند با او تکلم می کند ومی گوید: ای مادر مرا در تابوت قرار بده و در دریا بینداز ( تا از شر فرعونیان در امان باشیم ) ان اقذفیه فی التابوت فاقذ فیه فی الیم فلیلقه الیم بالساحل … آیه 39 سوره  طه


و باز ای یاران من بدانید که خداوند جل و علا در حق عیسی بن مریم فرمود : عیسی با مادر خویش سخن گفت و وقتی مریم بسوی قوم آمد مردم به او تهمت زدند و او را ملامت نمودند پس مریم به فرمان خدا به طفل اشاره کرد.  مردم گفتند :


« کیف نکلم من کان فی المهد صبیاً » آیه 29 سوره مریم در همین هنگام و در حین صحبت مردم با مریم عیسی به سخن آمد و گفت :


«انی عبدالله اتانی الکتاب و جعلنی نبیاً » آیه 30 سوره مریم و این است شهادت قرآن در باره تکلم عیسی در مهد با مردم ( و باز خداوند در آیه 34 سوره مریم بر این داستان که مربوط به عیسی بن مریم است تأکید می کند) ای یاران من عیسی در هنگام ولادت سخن گفت و در همان روز اول ولادت اعلام نبوت نمود . شما نیز بدانید ( ای مسلمان و ابوذر و مقداد و…) :


1)   خداوند عزوجل من و علی را از یک نور واحد در صلب آدم بیافرید و نور ما  را چهارده هزار سال قبل از آدم خلقت کرده بود(احادیث مربوط به این قسمت در کتاب علی بن ابی طالب نوشته احمد رحمانی همدانی آمده است .)و ما (من و علی) در صلب آدم بودیم و خدای را تسبیح و تقدیس می کردیم (ینابیع الموده صحفه 256 برگرفته از کتاب نمک سفره ایجاد علی ص 19)  تا آنکه ما را از اصلاب طاهره به ارحام زاکیه نقل داد، چنانکه تسبیح ما را می شنیدند. تا اینکه ما به عبدالمطلب رسیدیم نور ما در پشت پدرانمان ظاهر بود تا اینکه نیمی از این نور بعد از عبدالمطلب به عبدالله پدرم و نیمی دیگر به عموی من ابوطالب منتقل شد … هنگامی که علی از مادر متولد شد ( او را در دامان من نهادند ) جبرئیل آمد و گفت یا حبیب الله خدا تو را سلام می رساند و تهنیت می گوید به ولایت برادرت علی بن ابی طالب (علیه السلام) . خداوند می فرماید : هم اکنون وقت نبوت توست که ما تو را مؤید گردانیدیم به برادر، وزیر و خلیفه ات که ذکر و نسل تو بوسیله آن باقی می ماند ( وحضرت رسول صلی الله علیه و آله بارها این مطلب را بیان نمودند). ینابیع الموده ص 252


و پس از اینکه مادر علی (فاطمه بنت اسد) او را در دامان من نهاد ، علی شروع به تکلم کرد و به نبوت من شهادت داد و از کتب موسی و عیسی و آنچه شیث بدان قیام کرده بود و کتاب داود همه را خواند بطوریکه اگر آنها حاضر بودند شهادت می دادند که علی کتابهایشان را بهتر می خواند و آنرا حاضرتر است و سپس از قرآن شروع کرد به خواندن (قد افلح المؤمنون الذین هم فی صلاتهم خاشعون سوره مؤمنون از ابتدای سوره)و همچنان قرآن را در روز اول تولد می خواند که من الآن آنرا حفظ دارم و …


ای یاران من ! شما به سبب گفتار دشمنان چرا اندوهگین می شوید و اقوال اهل شرک چه اعتباری دارد ؟ بدانید که من فاضلترین انبیاء هستم و وصی من ( علی بن ابی طالب ) فاضلترین اوصیاء است .


در این هنگام پس از سخنان حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم ) اصحاب بسیار خوشدل و خوشحال شدند و گفتند نَحْن‘ الفائِزون     ( چرا که علی را دوست داریم ).


رسول خدا که این سخنان را از اصحاب شنیدند ، فرمودند : « َو َاللهِ شیعه علی یوم القیامة هم الفائزون ینابیع الموده ص 55» (الدرالمنثورج10ص319 و فتح القدیرج8ص40-هر دوتفاسیر اهل سنت هستند-)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد