بررسی شبهه شرکت حسنین علیهما السلام در فتوحات دوران خلفا 2

جنگ دوم- فتح گرگان و مازندران ( دسته اول روایات )

 

نویسنده : سلیم هلالی

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

بررسی مدارک و اسناد حضور حسنین (علیهما السلام) در فتوحات دوران خلفا

 

از دیرباز میان شیعه و اهل سنت در موضوع امامت و جانشینی رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله) اختلاف وجود داشته، و هر کدام از این دو فرقه سعی نموده اند تا با دلایلی به ردّ ادعای طرف مقابل بپردازند.

یکی از دلایلی که از سوی اهل سنت ارائه گردیده، و طبق آن حکومت خلفای سه گانه از سوی ائمه ی طاهرین (علیهم السلام) مورد تائید قرار گرفته است، مساله ی حضور امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) در جنگ ها و فتوحاتی است که خلفا داشته اند.

برخی شیعیان پیرامون صحّت این ادعا و نیز دلالت آن سخن گفته و آن را نقض نموده اند. ما نیز در این مقاله سعی می کنیم بدون توجه به شواهد و قرائن خارجی، صرفاً منابع و اسناد چنین ادعائی را مورد سنجش قرار دهیم و نشان دهیم که هیچ مدرک معتبری در این باره وجود ندارد. إن شاء الله در آینده به مطالب دیگری که مطابق با رای ما در این باره است، خواهیم پرداخت.


 

*****

مقدمه

 

طبیعی است وقتی یک نفر از اهل سنت قصد دارد تا بر شیعه احتجاج کند، باید از منابع قابل اطمینان و مورد قبول شیعه دلیل بیاورد، نه از کتب خودش؛ درست همان کاری که شیعه می کند و هرگاه می خواهد بر اهل سنت استدلال کند، از کتب مقبول آن ها نظیر صحاح، تفاسیر یا تواریخ اهل سنت به ذکر دلیل می پردازد.

ابن حزم ظاهری از علمای فقه اهل سنت، پس از ذکر طوایفی از شیعه در این باره می نویسد:

 

احتجاج ما با روایات خودمان بر آن ها معنی ندارد، زیرا آن ها این روایات را تصدیق نمی کنند، و همین طور احتجاج آن ها با روایات خودشان بر ما بی معنی است، زیرا ما آن روایات را تصدیق نمی کنیم. بلکه هر کس می خواهد بر دیگری احتجاج کند، لازم است با آن چیزی باشد که مورد قبول طرف مورد احتجاج است؛ حال فرد محاجّه کننده خودش آن را قبول داشته باشد یا نداشته باشد.

 

لا معنى لاحتجاجنا علیهم بروایاتنا فهم لا یصدقونا ولا معنى لاحتجاجهم علینا برویاتهم فنحن لا نصدقها وإنما یجب أن یحتج الخصوم بعضهم على بعض بما یصدقه الذی تقام علیه الحجة به سواء صدقه المحتج أو لم یصدقه .

الفصل فی الملل والأهواء والنحل، ابن حزم الطاهری، ج 4 ص 78 (مکتبة الخانجی- القاهرة)

 

از آنجا که در طول تاریخ، شیعه همواره در منابع اهل سنت غور و تفحص نموده، و همیشه جهت اسکات خصم از مدارک آن ها سند داده است، طرف مقابل متوهم شده که شیعه منابع وی را قبول دارد و اساساً هر کسی که می خواهد مطلبی تاریخی بیان کند، باید از منابع اهل سنت باشد!

متاسفانه این دیدگاه غلط در میان برخی شیعیان نیز رخنه کرده، و هیچ مطلب تاریخی را نمی پذیرند مگر آن که در کتب اهل سنت هم آمده باشد.

در حالی که امر درست چنین نیست. بلکه همان طور که ابن حزم گفته، شیعه تنها جهت استدلال بر طرف سنّی خود به منابع وی استناد نموده، در حالی که ممکن است اصلاً آن ها را قبول نداشته باشد. سنّی هم هر گاه می خواهد بر شیعه استدلال کند، باید از منابع مورد قبول وی سند بدهد.

 

این مقدمه را گفتیم تا از آن در این بحث استفاده نمائیم. بررسی های ما نشان می دهد که تمامی مدارک و منابع ادعای حضور حسنین (علیهما السلام) در فتحات دوران خلفا، منحصر به کتب اهل سنت بوده و اثری از این مطلب در کتب شیعه وجود ندارد. لذا نه اهل سنت می توانند با آن بر شیعه محاجّه کنند، و نه یک شیعه می تواند بر اساس آن اعتقاد خود را بسازد (چه این که مطالب مخالف آن در منابع مورد قبول فریقین بسیار است).

 

بدین ترتیب اصل پذیرش چنین ادعائی از سوی اهل سنت، عملاً ناممکن بوده و لذا سخن در این باب به نحوی تمام است. با این وجود ما برای آن که نشان دهیم حتی یک فرد سنّی حقیقت جو هم نمی تواند نسبت به حضور حسنین (علیهما السلام) در فتوحات دوران خلفا مطمئن باشد، تک تک مدارک و اسناد موجود در این باره را مورد بررسی قرار می دهیم. به زودی برای خواننده ی محترم روشن خواهد شد که حتی یک مدرک و سند معتبر هم - ولو نزد اهل سنت - در این باره وجود ندارد.

 

********

 

جنگ دوم- فتح گرگان و مازندران

 

مدارک حضور حسنین (علیهما السلام) در فتح گرگان و مازندران، به دو دسته تقسیم می شود. در دسته ی اول از ورود آن دو امام به شهر اصفهان در مسیر گذر به گرگان خبر داده شده است.

و در دسته ی دوم نام آن دو امام به عنوان همراهان سعید بن عاص فرمانده آن جنگ ذکر شده است.

 

دسته ی اول- ورود به اصفهان در مسیر گرگان

 

ابتدا متن منابع موجود را با هم می بینیم.

 

1-      حمزة بن یوسف جرجانی (345هـ)

باب ذکر من دخل جرجان من أصحاب النبی صلى الله علیه وسلم

منهم أبو عبد الله الحسین بن علی رضوان الله علیه وعبد الله بن عمر رضی الله عنه وحذیفة بن الیمان رضی الله عنه وسعید بن العاص رضی الله عنه وسوید بن مقرن رضی الله عنه وعبد الله بن أبی أوفى رضی الله عنه وأبو هریرة رضی الله عنه وعبد الله بن الزبیر رضی الله عنه ویقال الحسن بن علی رضوان الله علیه وسواد بن قطبة ویقال سوادة بن قطبة رضی الله عنه وسماک بن مخرمة رضی الله عنه وهند بن عمرو رضی الله عنه وعتیبة بن نهاس رضی الله عنه وعن جمیع الصحابة.

وذکر عباس بن عبد الرحمن المروزی فی کتابه التاریخ قال قدم الحسن بن علی وعبد الله بن الزبیر أصبهان مجتازین إلى جرجان.

تاریخ جرجان، أبو القاسم الجرجانی، صص 46 و 48 (عالم الکتب - بیروت - 1401هـ/ 1981م)

 

2-      ابو الشیخ اصفهانی (369هـ)

ذکر أسامی الصحابة رضی الله عنهم الذین قدموا أصبهان

فممن دخله فیما ثنا أبو بشر عن بعض مشایخه أن الحسن بن علی بن أبی طالب وابن الزبیر قدما غازیین إلى جرجان.

طبقات المحدثین بأصبهان والواردین علیها، أبو الشیخ الأصبهانی، ج 1 ص 191 (مؤسسة الرسالة - بیروت - 1412هـ/ 1992م)

 

3-      ابو نعیم اصفهانی (430هـ)

الحسن بن علی بن أبی طالب ... دخل إصبهان غازیا مجتازا إلى غزاة جرجان.

عبد الله بن الزبیر بن العوام ... کانت قدمته إصبهان مع الحسن بن علی فی مخرجهما إلى جرجان غازیین.

حدثناه عبد الله بن محمد ثنا أبو بشر عن بعض مشایخه أن الحسن بن علی وعبد الله بن الزبیر رضی الله عنهما قدما إصبهان غازیین إلى جرجان.

ورواه غیره عن أبی بشر أحمد بن محمد المروزی سمعت العباس بن عبد الرحیم فی إسناد ذکره أن الحسن قدم مع عبد الله بن الزبیر غازیین إلى جرجان على طریق إصبهان.

تاریخ أصبهان، أبو نعیم الأصبهانی، ج 1 صص 69 و 72 (دار الکتب العلمیة - بیروت - 1410 هـ/ 1990م)

 

هر سه مورخ چنین نوشته اند:

امام حسن (علیه السلام) به همراه عبد الله بن زبیر، به صورت سپاه در راه گرگان وارد اصفهان شدند.

 

البته جرجانی ادعای حضور امام حسین (علیه السلام) در گرگان را نیز کرده، اما هیچ مدرکی برای اثبات آن ارائه ننموده است.

 

درباره ی این مدارک و صحّت نقل آن ها نکات زیر قابل طرح است:

 

نکته ی یکم) تمامی نقل ها یک سند بیشتر ندارد، که آن هم به شدّت ضعیف و غیر قابل اعتماد است.

 

اگر نگاهی بیاندازیم به اسنادی که این سه مورخ برای نقل خود آورده اند، متوجه می شویم که همه ی آن ها در واقع در حال نقل مطلب با یک سند هستند:

 

ثنا أبو بشر عن بعض مشایخه ...

حدثناه عبد الله بن محمد ثنا أبو بشر عن بعض مشایخه ...

عن أبی بشر أحمد بن محمد المروزی سمعت العباس بن عبد الرحیم فی إسناد ذکره ...

وذکر عباس بن عبد الرحمن المروزی فی کتابه التاریخ ...

 

این سند چنین است:

" أحمد بن محمد أبو بشر المروزى" از " العباس بن عبد الرحیم المروزی ".

 

اما سه اشکال عمده بر این سند وارد است:

 

اشکال اول- مجهول بودن راوی

راوی اصلی این مطلب یعنی "عباس مروزی" فردی مجهول و ناشناس می باشد که اثری از نام و ذکر او در کتب رجال، تاریخ و حدیث وجود ندارد.

تنها جائی که می توان نامی از او یافت، بخشی از کتاب یکی از علمای شیعه یعنی سید علی بن طاووس (664هـ) است. ایشان در فصلی از کتاب خویش، به ذکر وقایع ارتداد پس از رحلت نبی مکرم اسلام (صلّی الله علیه و آله) از کتاب تاریخ مروزی پرداخته است.

 

(الفصل الثانی و التسعون)

فحکى جماعة من أصحاب التواریخ منهم العباس بن عبد الرحیم المروزی فقال ما هذا لفظه: و لم یلبث الاسلام بعد موت النبی صلّى اللّه علیه من طوائف العرب إلّا فی أهل المدینة و أهل مکة و أهل الطائف، و ارتد سائر الناس.

ثم شرح المروزی کیفیة ارتداد الخلائق بعد النبی صلّى اللّه علیه و آله فقال: ارتدت بنو تمیم و غیرهم و اجتمعوا على مالک ابن نویرة الیربوعی، و ارتدت ربیعة کلها و کانت لهم ثلاثة عساکر: عسکر بالیمامة مع مسیلمة الکذّاب، و عسکر مع‏ مغرور الشیبانی و فیه بنو شیبان و عامة بکر بن وائل، و عسکر مع الحطم العبدی.

قال المروزی: و ارتد أهل الیمن، و ارتدّ الأشعث بن قیس فی کندة، و ارتد أهل مأرب مع الأسود العبسی، و ارتدت بنو عامر إلّا علقمة بن علافة.

کشف المحجة لثمرة المهجة، السید بن طاووس، ص 123 و 124 (بوستان کتاب‏ - قم‏ - 1375ش‏)

بحار الأنوار، المجلسی، ج 28 ص 11 (مؤسسة الوفاء - بیروت - 1403هـ/ 1983م)

 

محقق غربی کتب سید بن طاووس هم، نتوانسته این کتاب و نویسنده اش را شناسائی کند. اتان گلبرگ درباره ی این کتاب می نویسد:

 

606 . * * ؟ تاریخ / العباس بن عبد الرحمن المروزى کشف المحجة 69 - 70 مؤلف ( که ابن طاووس او را " مورخ " توصیف مى کند [ من اصحاب التواریخ ] ) ناشناخته است . در کشف عنوان تألیف یاد نشده است ; بخشى که ابن طاووس از آن نقل کرده مربوط به " رده " است . این بخش را مجلسى ( بحار 28 / 11 - 12 ) از تألیفى از ابن طاووس نقل مى کند اما آن را نمى شناساند اما روشن است که به نقل از کشف مى باشد . مجلسى از تألیف مروزى با عنوان " تاریخ " یاد مى کند .

کتابخانه ابن طاووس، إتان گلبرگ، ص 564 (کتابخانه عمومی آیة الله مرعشی نجفی - قم - 1371ش)

 

 

اشکال دوم- کذاب بودن راوی

"ابو بشر مروزی" که ناقل بعدی این ماجراست، به شدت تضعیف شده و متهم به دروغگوئی، وضع حدیث و دستکاری در اسناد است.

ذهبی و ابن حجر درباره ی او می نویسند:

 

ابن حبان می گوید: از کسانی است که متون احادیث را وضع و جعل کرده و اسناد را دگرگون می کند. شایسته است که ترک شود، چرا که بیش از ده هزار حدیث را بر افراد ثقه وضع کرده است، که من بیش از سه هزار حدیث از آن ها را نوشته ام و شک ندارم که وی آن ها را دگرگون کرده است. او در آخر عمرش اساتیدی برای خود ادعا می کرد که آن ها را ندیده بود.

ابن حبان سپس سی و اندی حدیث از او نقل می کند که همگی دارای اسناد تغییر یافته است.

دارقطنی می گوید: او حدیث وضع می کرد.

شیخ ابو بکر ضبعی و ابو علی حافظ هم او را تضعیف نموده اند.

خطیب بغدادی می گوید: متروک الحدیث است.

ابن عدی می گوید: احادیث ناشناخته ای نقل کرده که من آن ها را در مرو دیده ام. امر او در ضعف آشکار است. من دیدم که دغولی او را به کذب متهم می کرد. او از اسماعیل بن احمد والی خراسان روایات باطلی نقل کرده، و همچنین احادیثی نقل کرده که باعث انکار بر او شده است.

 

أحمد بن محمد بن عمرو بن مصعب بن بشر بن فضالة، أبو بشر المروزى الفقیه.

قال ابن حبان: کان ممن یضع المتون، ویقلب الاسانید، فاستحق الترک، لعله قد قلب على الثقات أکثر من عشرة آلاف حدیث، کتبت أنا منها أکثر من ثلاثة آلاف حدیث، لم أشک أنه قلبها، ثم کان آخر عمره یدعى شیوخا لم یرهم ... .

ثم ساق له ابن حبان نیفا وثلاثین حدیثا مقلوبة الاسانید.

وقال الدارقطنی: کان یضع الحدیث.

ووهاه الشیخ أبو بکر بن إسحاق الضبعی وأبو علی الحافظ أیضا.

وقال الخطیب متروک الحدیث.

وقال بن عدی حدث بأحادیث مناکیر رأیته بمرو وهو بین الأمر فی الضعف. ... ورأیت الدغولی ینسبه إلى الکذب.

قال وروى عن إسماعیل بن أحمد والی خراسان أحادیث بواطیل وحدث بأحادیث أنکرت علیه.

میزان الاعتدال فی نقد الرجال، الذهبی، ج 1 ص 294، رقم 581 (دار الکتب العلمیة - بیروت - 1995م) ج 1 ص 149، رقم 582 (دار المعرفة - بیروت)

لسان المیزان، ابن حجر العسقلانی، ج 1 ص 290، رقم 860 (مؤسسة الأعلمی- بیروت - 1406هـ/ 1986م)

 

اشکال سوم- مرسل بودن سند

ابو بشر مروزی متوفای 323 هجری می باشد، لذا استادان او و عباس مروزی حداکثر متوفای نیمه ی دوم قرن دوم هجری خواهند بود. به این ترتیب این سند دارای اتصال زمانی تا زمان واقعه نبوده، و محکوم به ارسال است. نزد علمای رجال چنین سندی ضعیف تلقّی می گردد.

 

در مجموع می توان گفت که سند این نقل به هیچ عنوان قابل اعتماد نبوده، و بلکه مردود است.

 

نکته ی دوم) در تعیین سال فتح گرگان و مازندران، میان مورخان اختلاف نظر وجود دارد.

 

برخی مورخان اساساً فتح جرجان و طبرستان را مربوط به یکی از سال های 18 یا 22 هجری و خلافت عمر بن خطاب می دانند.

طبری با اشاره به نظر برخی دیگر از مورخان که "فتح جرجان" و "فتح طبرستان" را در سال 18 هجری می دانند، قسمتی از این وقایع را در ضمن حوادث سال 22 هجری آورده و سپس می نویسد:

 

اما مدائنی در آنچه ابو زید عمر بن شبه از او برای مان حدیث کرده، می گوید: گرگان در سال 30 و در زمان عثمان فتح شد.

 

وأما المدائنی فإنه قال فیما حدثنا أبو زید عنه فتحت جرجان فی زمن عثمان سنة ثلاثین.

تاریخ الأمم والملوک، الطبری، ج 2 ص 538 (دار الکتب العلمیة - بیروت) ج 3 ص 233 (مؤسسة الأعلمی- بیروت/ مطابق الطبعة بریل - لندن)

 

به همین ترتیب ابن اثیر هم نقل های فتح گرگان و مازندران در سال 22 را ذکر کرده و در پایان می نویسد:

 

گفته شده فتح آن ها در سال 18 هجری بوده، و همچنین گفته شده در سال 30 و زمان عثمان بوده است.

 

وقیل کان فتحها سنة ثمان عشرة وقیل سنة ثلاثین زمن عثمان.

الکامل فی التاریخ، ابن الأثیر، ج 2 ص 427 (دار الکتب العلمیة - بیروت - 1415هـ) ج 3 ص 25 (دار صادر - دار بیروت - 1386هـ/ 1966م)

 

لذا می توان گفت وقتی در اصل وقوع جنگ برای فتح گرگان و مازندران در زمان خلافت عثمان بن عفان تردید وجود دارد، به طریق اولی حضور حسنین (علیهما السلام) در آن فتوحات، غیر قابل اثبات می باشد. چرا که این مساله فرع بر آن است.

برای این که اهمیت دانستن زمان درست این جنگ ها را دریابیم، خوب است نظر جرجانی را ببنیم. او پس از ذکر ورود امام حسن (علیه السلام) به اصفهان می نویسد:

 

اگر این مطلب ثابت شود، معلوم می شود که در زمان امیر المومنین علی بن ابی طالب (علیه السلام) بوده است.

فان ثبت هذا یدل على أنه کان فی أیام أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب رضی الله عنه.

 

چنانچه سخن جرجانی را بپذیریم، عملاً حضور حسنین (علیهما السلام) در جنگ های زمان خلفای سه گانه رد خواهد شد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد