شیطان پرستی
تهیه کننده : مجید مکاری
منبع : راسخون
شیطان
پرستی یک حرکت مکتبی، شبه مکتبی و یا فلسفی است که هواداران آن شیطان را
یک طرح و الگوی اصلی و قبل از عالم هستی میپندارند. آنها شیطان را موجودی
زنده و با چند وجه از طبیعت انسان مشترک میدانند. شیطان پرستی را در گروه
«راه چپ» مخالف با «راه راست» طبقه بندی میکنند. دست چپیها به غنی سازی
روحی خود در جریان کارهای خودشان معتقدند. و بر این باورند که در نهایت
باید تنها به خود جواب پس دهند. در حالی که دست راستیها غنی سازی روحی خود
را از طریق وقف کردن و بندگی خود در مقابل قدرتی بزرگتر بدست میآورند.
لاوییانها در واقع خدایی از جنس شیطان و یا خدایی دیگر را برای خود قائل
نیستند. آنها حتی از قوانین شیطان نیز پیروی نمیکنند. این جنبه اعتقادی
آنها به طور مکرر به اشتباه نادیده گرفته میشود و عموماً آنها را افرادی
میشناسند که شیطان را به عنوان خدا پرستش میکنند.
شیطان پرستی به جای
اطاعت از قوانین خدایی یا قوانین طبیعی و اخلاقی، عموماً بر پیشرفت فیزیکی
خود با راهنماییهای موجودی مافوق یا قوانینی فرستاده شده تمرکز دارد. به
همین دلیل بسیاری از شیطان پرستان معاصر از باورها و گرایشهای ادیان گذشته
اجتناب میکنند و بیشتر گرایشات خودپرستانه دارند. به گونهای که خود را
در مرکز هستی و قوانین طبیعی میبینند و بیشتر شبیه به مکاتبی چون
مادهگرایی و یا خودمحوری و جادومحوری هستند. به هر حال بعضی شیطان پرستان
به طور داوطلبانه بعضی از قوانین اخلاقی را انتخاب میکنند. این یک جریان
وارونه سازی را نشان میدهد. بر این مبنا شیطان پرستان به دو گروه اصلی
شیطان پرستان فلسفی و شیطان پرستان دینی تقسیم بندی میشوند.
تاریخچه
مفهوم شیطان در طول قرنها مورد مکاشفه قرار گرفتهاست. در اصل در
سنت مسیحیان جودو، شیطان به عنوان بخشی از آفرینش دیده شدهاست که در
برگیرنده قانونی است که میتواند در مقابل خواست خداوند مخالفت کند و با
اختیار تام خود، قادر است مبارزه طلب باشد. (یادآور یکی از تفسیرهای یهودی
که میگوید تنها زمانی که پتانسیل توانایی تخلف از خواست خدا را داشته
باشید و با او مخالفت نکنید موجودی بسیار خوب خواهید بود) در خلال قرنها
این مفهوم به مخالفت صرف علیه خداوند تحریف شدهاست.
•این دیدگاه که
هرچیزی نقطه مقابل خود را دارد و خداوند (تماماً خوب) باید یک نیروی خدای
بد (شیطانی) نیز در مقابلش باشد (بسیار از الهههای قدیمی نیز این نیروهای
بد را در خود داشتهاند، به طور مثال تمدن مصر باستان نیز چنین باوری را
داشتهاست).
•با گسترش دین مسیحیت و بعد از آن اسلام، که هردو پیروان
بسیاری بدست آوردند و یک رستگاری اعلا را برای خود قائل هستند و به زندگی
بعد از مرگ اعتقاد دارند، و در میان آموزههای آنها شیطان وجود دارد و در
همه جهانبینیهای الهی، شیطان سعی دارد خداوند رادرزندگی بشر تحلیل برد و
خراب کند.
با رشد رو به جلوی جامعه از دوران اصلاحات به دوران روشنفکری
(قرون ۱۷ و ۱۸)، مردl در جوامع غربی به پرسش سوالاتی راجع به شیطان کردند و
این شیطان نیز در پاسخ به تدریج بزرگ و بزرگتر شد، لذا شیطان پرستی به
صورت یک رسم که با رسوم دینی گذشته مخالفت دارد ظهور پیدا کرده.
به
علاوه شیطان پرستی برمبنای آموزههای مخالف دینهای ابراهیمی به مخالفت با
خدای ابراهیمی پرداختهاست. قدیمیترین شاهد ثبت شده راجع به این واژه
(شیطان پرستی) در کتاب «تکذیب یک کتاب» توسط توماس هاردینگ (۱۵۶۵) به چشم
میخورد که در آن از کلیسای انگلیس دفاع میکند: «در خلال زمانی که مارتین
لوتر برای اولین بار فرقه ملحد و شیطان پرست خود را به آلمان آورد،...». در
حالی که مارتین لوتر خود هرگونه ارتباطی را بین آموزههایش و شیطان نفی
کرد. شیطان در یهودیت، مسیحیت، اسلام و آیاواشی کلمه شیطان در ابتدا از دین
یهود آمده و در مسیحیت و اسلام تکمیل یافتهاست. این نگاه
یهودی-مسیحی-اسلامی از شیطان میتواند به موارد زیر تقسیم شود:
•
اسلامی:
کلمه شیطان در عربی «الشیطان» به معنای خطاکار، م***** و دشمن است. این یک
عنوان است که معمولاً به موجودی به نام ابلیس صفت داده میشود.شیطان یکی
از فرشتگان خاص خدا بوده که جایگاه ویژه ای نزد خدا داشت . پس از آفرینش
حضرت آدم خدا به تمامی فرشتگان دستور داده که در مقابل آدم سجده کنند که
شیطان از این امر سر باززده و خود را برتر از آدم دانسته چون آدم از خاک
آفریده شده و فرشتگان از آتش وبه همین خاطر مورد غضب خدا قرار گرفته و از
آن روز شیطان دشمنی انسان راآغاز کرده و سعی در به انحراف کشیدن انسانها
داشته.
•
یهود: شیطان در یهودیت، در
لغت به معنای «دشمن» یا «تهمت زننده» است. و همینطور نام فرشتهای است که
مومنین را مورد محک قرار میدهد. شیطان در یهود به عنوان دشمن خدا شناخته
نشدهاست بلکه یک خادم خدا است که وظیفه دارد ایمان بشیریت را مورد آزمایش
قرار دهد.
•
مسیحیت: در بسیاری از
شاخههای مسیحیت، شیطان (در اصل لوسیفر) قبل از آنکه از درگاه خدا ترد شود،
یک موجود روحانی یا فرشته بوده که در خدمت خداوندگار بودهاست. گفته
میشود شیطان از درگاه خداوند به دلیل غرور بیش از حد و خودپرستی ترد
شدهاست. همینطور گفته شدهاست است شیطان کسی بودهاست که به انسان
گفتهاست میتواند خدا شود، و موجب معصیت اصلی انسان در درگاه خدا شدهاست و
در نتیجه از بهشت عدن اخراج شدهاست. از شیطان در کتاب یونانی «دیابلوس»
به عنوان روح پلید (Devil) نیز نام برده شدهاست که به معنای «تهمت زننده»
یا «کسی که به ناحق دیگران را متهم میکند». واژه Devil از فعلی به معنای
«پرت کردن» یا «انتقال دادن» نشئت گرفته شدهاست. در حالی که لاوی ادعا
کردهاست که این واژه از زبان سانسکریت "devi" مشتق شده و به معنای
الههاست (گرچه این ادعا نادرست به نظر میآید)
•آیاواشی: «آکیلاتریراتو
آمانای» منبع اسطورهشناسی آیاواشی و کتاب دینی آیاواشی، راجع به «کرونی»
که یک موجود شیطانی است سخن گفتهاست. این موجود به ۶ قسمت قطعه قطعه
شدهاست و هر قسمت در جهان با نامهای «راواناً ,»دوریودهاناً و ... متولد
شدهاند.
عرفای اسلامی بر این عقیده اند که ابلیس از فرشتگان درگاه
نبوده بلکه یکی از طایفه جنیان بوده که در اثر عبودیت بسیار زیاد به درگاه
مقرب الهی راه یافته و با رموز احدیت آشناست و این قدرت و مهلت بخاطر 60000
سال عبادت خالصانه به او داده شده است و دلیل قابل بحث آنرا این
مدعامیدانند که بر اساس اصول کائنات هیچ فرشته ای خطاکار نیست چون فرشته
فقط اطاعت بی چون و چرا از فرامین خداوند را در وجود خود دارد و فقط آفریده
شده تا اطاعت نماید و در وجود فرشتگان جبری است که هیچ اختیار برای هیچ
عملی بجز دستور خدا قرارداده نشده است و شیطان قادر به عصیان و نافرمانی
بود پس فرشته نبود بلکه از جنیان است که در روایات شیعیان هم همین موضوع
تاکید شده است .
شیطان از ماده «شطن» به معنی مخالفت می باشد، و به هر
موجود طغیانگر و مخالفی گویند، خواه از انسان ها باشد یا از جن و یا از
حیوانات. به عبارت دیگر؛ شیطان یک عنوان است که معمولا به موجودی به نام
ابلیس صفت داده می شود. ابلیس، جنی بوده است که از خدا نافرمانی کرده است.
شیطان پرستی به معنای عام یعنی اطاعت از شیطان و پرستش آن به عنوان معبود است.
امروزه
گروه های مختلفی به عنوان شیطان پرست مطرح هستند که باید گفت این گونه
انحرافات نه تنها تازگی ندارد که بعضی به آن پیشینۀ هزار ساله می دهند و
دلیل آن را پرستش هر موجود دارای قدرت از سوی مردمان هزاران سال پیش و یا
وجود دو خدای ضد هم یعنی خدای خیر و شر در اندیشه های پیشینیان می دانند که
نمونه آن را در آیین زرتشت و قبل از آن در دنیای مصر باستان و بین النهرین
می توان یافت. در دین زرتشت اهریمن خدای شر در کنار اهورا مزدا خدای خیر
پرستش می شود. برای نخستین بار شخصی به اسم " توماس هاردینگ "در 1565
میلادی در کتاب "تکذیب یک کتاب" واژۀ شیطان پرستی را علیه"مارتین لوتر" به
کار برد و باعث ترویج و شیوع این لفظ شد تا جایی که شیطان پرستی در قرون 17
و 18 میلادی در برخی کشورهای غربی به صورت یک رسم ظهور یافت که به مخالفت
با ادیان ابراهیمی می پرداخت. ترویج این پدیده مدیون حمایت های بی دریغ
سرمایه داران یهودی و فراماسون ها بود .جادو گری و شیطان پرستی را در اوایل
قرن 19 میلادی بعضی از سرمایه داران و اشراف زادگان انگلیسی که عضو گروه
های فراماسونری بودند به رهبری شخصی به اسم " سر فرانسیس داشو "با نام
باشگاه آتش جهنم در شهر لندن گسترش دادند. و با تلاش آنها این گروه ها در
آمریکا نیز رواج یافتند. اغلب این سرمایه داران که از شیطان پرستان حمایت
می کردند از قاچاقچیان و تولید گنندگان مشرو بات الکلی و مروجین قمار خانه
ها و مرکز فساد در اروپا و آمریکا به شمار می رفتند .
افکار و عقاید
عموم
شیطان پرستان به جای اطاعت از قوانین الاهی و اخلاقی بر پیشرفت فیزیکی خود
با راهنمای های موجودی مافوق با قوانین خاصی تمرکز دارند و از باورها و
گرایش های ادیان گذشته مخصوصا ادیان ابراهیمی و مسیحیت و اسلام اجتناب می
کنند و به جای خدا محوری گرایش به خود پرستی دارند و با الگو گیری از مکاتب
ماتریالیستی و اومانیستی، خود محور و جادو محورند و خود را در مر کز هستی و
قوانین طبیعی می بینند و بعضی دیگر شیطان را خدا می دانند و به پرستش آن
روی می آورند.
«انواع شیطان پرستی»
شیطان پرستی فلسفی Philosophical Satanism :
این
شیطان پرستی توسط Anton Szandor LaVey همان بوجود آورنده انجیل شیطانی
satanic bible و کلیسای شیطان ( البته کلیسای شیطان قرن ها قبل از وی در
قرون وسطا نیز وجود داشته است.) ایجاد شده است ومراسم آنها شبیه مراسم
جادوگری کراولی می باشد.
لاوی این نوع شیطان پرستی را تحت تاثیر افکار
آلیستر کراولی ، نیچه ، رند، مارکوس دی سید ، ویندهام لویس ، چارلز داروین ،
مارک تواین و دیگران ایجاد کرده است.
در شیطان پرستی لاوی شیطان نیروی
مثبت است و در مقابل آن اعمال خدایی کلیسا مورد تمسخر قرار می گیرد و اعمال
دنیوی در مقامی بالا فرض میشوند.
شیطان پرستی دینی Religious Satanism :
این
نوع شیطان پرستی شبیه شیطان پرستی آنتون لاوی است اما با این تفاوت که در
این نوع، شیطان نوعی جنبه خدایی و متافیزیکی دارد و این جنبه برداشته شده
از ادیان ابراهیمی ، افسانه ها ، آیین های متفاوت ، و یا صرفا ساخته شده
ذهن پیروان آن می باشد.
ممکن است پیروان این دین به یک خدا یا خدایان
متعددی اعتقاد داشته باشند که این خدایان گه گاه برگرفته شده از خدایان مصر
و یونان و بین النهرین می باشند.
گاه خدای آنها همان فرشته رانده شده
درگاه خدا می باشد که آنها اعتقاد دارند که طغیان او در برابر خدا کاملا
درست بوده است و حتی برخی از آنها اعتقاد دارند فرشتگان دیگر با بدگویی او
نزد خدا موجب رانده شدن او شدند کلا این گروه به آزادی فکر و عمل و بالا
بردن خود به هر وسیله ای مانند جادو اعتقاد دارند.
این گروه بر اساس آیه
ای از تورات که در آن اشاره شده خدا به انسان اجازه استفاده از میوه درخت
دانایی را نداد تا چشمانش باز گردد و خوب و بد را ببیند و خود تبدیل به خدا
شود وی را عامل آگاهی انسانها می دانند و انسان را از پرستش خدایی که مانع
آگاهی و پیشرفت انسانهاست بر حذر می دارند و انسان را برای شناخت مسیر
درست کامل می بینند و همچنین خدای مورد پرستش بشر را خدایی ظالم می دانند
که چند بار در طول تاریخ ظلمهای بزرگی به انسانها کرده است.
شیطانپرستی لاویی
این
نوع از شیطان پرستی بر مبنای فلسفهٔ آنتوآن لاوی که در کتاب «انجیل شیطان»
و دیگر آثارش آمدهاست تشکیل شدهاست. لاوی موسس کلیسای شیطان (۱۹۶۶) بود و
تحت تأثیر نوشتههای فردریک نیچه، آلیستر کرالی، این رند، مارک د سید،
ویندهام لویس، چارلز داروین، امبروس بیرس، مارک تواین و بسیاری دیگر
بودهاست. «شیطان» در نظر لاوی موجودی مثبت بوده در حالی که تعالیم
خداجویانه کلیساها را مورد تمسخر قرار داده و به مسائل جهان مادی نیز
اعتنایی نداشت.
یک شیطان پرست لاویی، خود را خدای خود میداند، آیین
مذهبی این گروه از شیطان پرستان بیشتر شبیه به فلسفه میجیک کراولی با دیدی
جلوبرنده به سمت شیطان پرستی است. یک شیطان پرست لاویی مدعی آن است که
کسانی که خودشان را با شیطان پرستی هم ردیف میدانند نباید به طرز فکر
گروهی خواص وفادار باشند و آنها را از لحاظ اخلاقی قبول نداشته باشند. و در
ازای آن گرایشات انفرادی داشته باشند و من تبع باید به طور دائمی یک سر و
گردن بالاتر از کسانی باشند که خود را از لحاظ اخلاقی، قوی میدانند. و در
بشر دوستی ]گمراه[ خود، بدون تامل عمل کنند.
شیطانپرستی گوتیک
این
نوع شیطانگرایی نیز مانند دو نوعی که در گذشته اشاره شده نوعی از
شرپرستی با اشاره به تاریکی و از کثیفترین فرقه انحرافی به حساب میآید .
در موسیقی متالیکا نیز سبکی به نام گوتیک وجود دارد .
کثیفترین اعمال
مانند خوردن نوزادان ، تجاوزات جنسی و ... به این گروه نسبت داده میشود.
(گرچه گفتنی است برای تمام گروههای شیطانی این اعمال از واجبات ! به حساب
میآید.) میل و درخواست به " برگشت تاریکی " در این شاخه بارز است .
همانند اعضای گروه " آکنکار " که با لباسهای تیره به غارها و تاریکیها
برای فریاد کشیدن پناه میبرند !
اصول شیطان پرستی
شیطان
پرستی جدید به خدایی اعتقاد ندارد و شیطان را تنها نوعی کهن نماد (
archetype ) می داند و انسانها را تنها در برابر خود مسئول میداند و اعتقاد
دارد که انسان به تنهایی می تواند راه درست و غلط را تشخیص دهد به همین
دلیل هم این اعتقاد بیشتر به عنوان یک اعتقاد فلسفی شناخته می شود .
شیطان در این اعتقاد نماد نیروی تاریکی طبیعت ، طبیعت شهوانی ، مرگ ، بهترین نشانه قدرت و ضدمذهب بودن است.
این اعتقاد دارای شاخه های متعددی است اما می توان گفت جز یکی دو نوع آن همگی دارای اصول زیر می باشند:
Atheism - : خدایی در شیطان پرستی وجود ندارد.
Not dualistic - : روح و جسم غیرقابل دیدن هستند و هیچ جنگی بین عالم خیر و شر وجود ندارد.
Autodeists - : خود پرستی ، خدایی جز خود انسان وجود ندارد و هر انسانی خود یک خداست.
Materialistic - : اعتقاد به اصالت ماده
- وابسته به راه چپ بودن در برابر راه راست که راه خدایی است .
- ضد مذهب بودن خصوصا مذاهبی که اعتقاد به زندگی پس از مرگ دارند.
- عدم پرستش شیطان زیرا شیطان جسم نیست و وجود خارجی ندارد.
-
اعتقاد به استفاده از لذت در حد اعلای آن زیرا تمام خوشی دنیایی است و این
خوشی ها خصوصا لذات جنسی پتانسیل لازم را برای کارهای روزانه آماده می
کنند و به هر شکلی انجام آنها لازم و ضروری است .
فلسفه شیطانی
شیطان در ۹ جمله شیطانی منسب به لاوی خلاصه میشود:
1- شیطان میگوید: دست و دلبازی کردن بجای خساست.
2- شیطان میگوید: زندگی حیاتی بجای نقشه خیالی و موهومی روحانی.
3- شیطان میگوید: دانش معصوم بجای فریب دادن ریاکارانه خود.
4- شیطان میگوید: محبت کردن به کسانی که لیاقت آن را دارند بجای عشق ورزیدن به نمک نشناسان.
5-
شیطان میگوید: انتقام و خونخواهی کردن بجای برگرداندن صورت (اشاره به
تعالیم مسیحیت که میگوید: هرگاه برادری به تو سیلی زد، آن طرف صورتت را
جلو بیاور تا ضربهای به طرف دیگر بزند).
6- شیطان میگوید: مسئولیت پذیری در مقابل مسئولیت پذیران بجای نگران بودن خون آشامهای غیر مادی بودن.
7-
شیطان میگوید: انسان مانند دیگر حیوانات است، گاهی بهتر ولی اغلب بدتر از
آنهایی است که روی چهار پا راه میروند، بدلیل آنکه انسان دارای خدای
روحانی و پیشرفتهای روشنفکرانه، او را پستترین حیوانات ساخته است.
8-
شیطان تمام آن چیزهایی که گناه شناخته میشوند را ارائه میدهد، چون که
تمام آنها به یک لذت و خوشنودی فیزیکی، روانی یا احساسی منجر میشوند.
9- شیطان بهترین دوست کلیساست چرا که در میان تمام این سالها وجود شیطان دلیل ماندگاری کلیساها است.
و در مقایسه با این جملات، لاوی ۹ گناه شیطانی را نیز نام برده است:
حماقت،
ادعا و تظاهر، نفس گرایی، انتظار بازپس گرفتن از دیگران،(آنچه به آنها
داده اید)، خود را فریب دادن، پیروی از رسوم و عقاید دیگران، روشن بینی نا
کافی، فراموش کردن ارتدکسی گذشته (به طور مثال، قبول کردن چیزی قدیمی در
بسته بندی جدید، به عنوان نو)، غرور و افتخار بی حاصل (مانند غروری که هدف
شخصی را از درون میپوساند) و کمبود محسنات !
لاوی سپس ۱۱ قانون
شیطانی را نیز وضع کرد، که در حالی که نظام نامهای اخلاقی نیست، ولی
راهنماییهای کلی برای زندگی شیطان پرستی را ارائه کرده است:
1- هرگز نظراتت را قبل از آنکه از تو بپرسند بازگو نکن.
2- هرگز مشکلاتت را قبل از آنکه مطمئن شوی دیگران میخواهند آن را بشنوند بازگو نکن.
3- وقتی مهمان کسی هستی، به او احترام بگذار و در غیر این صورت هرگز آنجا نرو.
4- اگرمهمانت مزاحم تو است، با او بدون شفقت و با بیرحمی رفتار کن.
5- هرگز قبل از آنکه علامتی از طرف مقابلت ندیدهای به او پیشنهاد نزدیکی جنسی نده.
6- هرگز چیزی را که متعلق به تو نیست برندار، مگر آنکه داشتن آن برای کس دیگری سخت است و از تو میخواهد آن را بگیری.
7-
اگر از جادو به طور موفقیت آمیزی برای کسب خواسته هایت استفاده کردهای
قدرت آن را اعتراف کن. اگر پس از بدست آوردن خواسته هایت قدرت جادو را نفی
کنی، تمام آنچه بدست آوردی را از دست خواهی داد.
8- هرگز از چیزی که نمیخواهی در معرض آن باشی شکایت نکن.
9- کودکان را آزار نده.
10- حیوانات (غیر انسان) را آزار نده مگر آنکه مورد حمله قرار گرفتهای یا برای شکارشان.
11-
وقتی در سرزمینی آزاد قدم بر میداری، کسی را آزار نده، اگر کسی تو را
مورد آزار قرار داد، از او بخواه که ادامه ندهد. اگر ادامه داد، نابودش کن.
نمادهای گروههای شیطانی
در
طی 25 سال گذشته به دنبال روی آوردن مردم به سوی معنویات و به
منظورجلوگیری ازگرایش مردم به سوی ادیان الهی 2500 فرقه جدید ساخته شده است
که با یک حساب سرانگشتی یعنی تقریبا هفته ای 2 فرقه !
یکی از این فرقه
ها که خود دارای اشکال مختلفی است شیطان پرستی میباشد که نزدیکی بسیار
زیادی با جادوگری –witchcraft – دارد که جوانان بسیاری را به دنبال خود
کشانده است و بیشتر از همه خود را در غالب گروههای موسیقی به جوامع معرفی
کرده است . گذشته از اعتقادات شیطان پرستی، این گروه دارای سمبل ها و نشانه
هایی است حتما همه ما با آنها برخورد داشته ایم بد نیست تا معنی برخی از
این علائم را بدانیم:

Inverted
Pentagram (پنج ضلعی وارونه): نشانه ستاره صبح ، نامی که به شیطان تعلق
دارد. این علامت در مراسم های مخفیانه ( کابالا ) و جادوگری برای احضار
ارواح شیطانی استفاده میشود. این علامت را شیطان پرستان با دو ضلع در بالا و
ملحدان با یک ضلع در بالا استفاده میکنند. در هر حال این علامت نشانه
شیطان است و مهم نیست که یک نوک ضلع آن بالا باشد یا هر دوی آنها و یا دور
آن دایره ای کشیده شده باشد یا خیر در هر حال این علامت شیطان است.

Baphomet دیو بافومت: علامت شیطان پرستی. خدای شیطانی و سمبل شیطان. ممکن است این علامت به شکل جواهرات دیده شود.

666
: علامت انسان ، نشانه جانور (هیولا) – مکاشفات 13:18 « ... پس هرکس حکمت
دارد عدد وحش را بشمارد ، زیرا که عدد انسان است و عددش 666 است»

Ankh : سمبل باروری و شهوات در انسانها. روح شهوت قدرت این جمع زنان / مردان می باشد.

Swastika
or Sun Wheel (صلیب شکسته یا چرخ خورشید): یک علامت مذهبی باستانی است که
سالها قبل از قدرت گرفتن هیتلر به کار میرفت. این علامت در کتیبه های
بودایی و مقبره های سلتی و یونانی استفاده میشده. در آیین پرستش خورشید ،
این علامت به نظر می رسد نشانه مسیر حرکت خورشید در آسمان باشد.

All
Seeing Eye(چشمی که به همه جا می نگرد): آنها معتقدند که این چشم لوسیفر
(شیطان) است و کسی که قدرت کنترل آن را دارد بر تمام دارایی ها حکومت
میکند. این علامت در پیشگویی ها به کار میرود. جادوها ، نفرین ها ، کنترل
های روحی و تمامی انحرافات تحت این علامت کار میکنند. این علامت روشنفکران
است . به پول رایج ایالات متحده نگاهی بیندازید .این علامت اساس نظم نوین
جهانی است.

Upside
Down Cross صلیب وارونه: نشانه استهزاء و رد کردن مسیح میباشد. گردنبندهای
آن توسط شیطان پرستان زیادی به کار میرود. این علامت را میتوان همراه
خواننده های راک و روی آلبوم های آنها دید.

Goat
Head (سر بز): بز شاخدار ، بز مندس mendes (همان ba'al بعل خدای باروی مصر
باستان) ، بافومت ، خدای جادو ، scapegoat (بز طلیعه یا قربانی). این یکی
از راههای شیطان پرستان برای مسخره کردن مسیح است زیرا گفته میشود که مسیح
مانند بره ای برای گناهان بشر کشته شد.

Anarchy
(هرج و مرج): این علامت به معنای از بین بردن تمام قوانین میباشد. به
عبارت دیگر " هرچه تخریب کننده است تو انجام بده " یعنی همان قانون شیطان
پرستی . این علامت توسط پانک ها هوی متالها و راک ها به کار میرود.

Anti
Justice (ضدعدالت): تبر رو به بالا علامت عدالت روم قدیم بوده است که
علامت واژگون شده آن نشانه ضدعدالت یا شورش و طغیان میباشد. فمنیست ها از
دو تبر رو به بالا به معنی مادر سالاری باستانی استفاده مینمایند.
انجیل و کلیسای شیطانی
انجیل
شیطانی کتابی است که شیطان پرستان از آن برای عبادت و دعاهای خود و همچنین
استفاده در مراسم خود استفاده میکنند . این کتاب شامل کلمات عبری و
یونانی و انگلیسی است که برخی از این کلمات هنوز معنی دقیق آن کشف نشده است
اما چیزی که میتوان فهمید اسامی شیطان و دعوت از او برای قدرت دادن به
شیطان پرستان است. در این کتاب بسیاری از دعاهای آن بر خلاف دعاهای مسیحیت و
انجیل است و همچنین بسیاری از شعائر آن برای قدر نهادن به عظمت و قدرت
شیطان به عنوان قدرت مطلق است.
کلیسای شیطان پرستی در قرون وسطا به
عنوان مکانی برای انجام مراسم شیطان پرستی استفاده میشد و جایی بود که در
آن تنها و تنها محل قرارهای شیطان پرستان قدیمی و انجام مراسم خود در آن
بود. اما امروزه کلیسای شیطان پرستی محلی است برای عبادت شیطان پرستان که
اکثرا به صورت زیر زمینی به کار خود ادامه میدهند و در شیطان پرستی جدید
این مکان به نام کلیسای شیطان برای انجام مراسم ارضای جنسی مورد استفاده
قرار میگرفت که اکنون محلیست برای انجام اکثر مراسم شیطان پرستی جدید.
به
قسمتهای از انجیل شیطان پرستان که از کتاب The Witches گردآوری شده اشاره
میشود. البته مانند همه کتب در ادیان مختلف، این کتاب نیز به ستایش شیطان و
قدرت طلبی از او میپردازد. همانطور که گفته شد در این کتاب کلمات و جملات
عبری نیز وجود دارد. این دعا ها اکثرا در مراسم های شیطان پرستی مورد
استفاده قرار میگیرد:
( به نام خدای بزرگ ما؛ شیطان؛ به شما فرمان
میدهد که از دنیای سیاه بیرون آیید. به نام چهار شهریار سیاه جهنم؛ پیش
آیید. شیطان؛ جام باده لذت را بردار. این جام پر از اکسیر زندگی است؛ و
آنرا با نیروی جادوی سیاه انباشته کن . این نیرو در سراسر عالم کائنات وجود
دارد و حامی آن است. )
( ای دوست و همدم شب؛ تو از صدای سگ ها و ریختن
خون شاد میشوی؛ تو در میان سایه های قبور میگردی؛ تو تشنه خون هستی و بشر
را تهدید میکنی گور گومورو؛ ماه هزار چهره؛ به قربانیان ما با نظر مساعد
بنگر. دروازه های جهنم را بگشا و بیرون بیا ... ) همانطور که مشخص است
انجیل شیطان پرستی کتاب خاصی نیست و همانند همه کتب ادیان به ستایش و تسبیح
و درخواست کمک از پروردگار خود میکند. لذا نمیتوان گفت این کتاب نوشته
های پیچیده ای است که هیچکس توان فهم آن را ندارد. البته این درست است که
جملات عبری و یونانی در این کیش وجود دارد اما مسلما آن چنان مورد توجه
نیست زیرا اکنون انجیل مسیحیت نیز در خود حاوی کلمات عبری است که دکترین
کلیسای رم آن را بسیار رواج میدهند.
پنتاگـــرام:
ستاره
پنج پر یا پنتاگرام یکی از مهمترین، قدرتمندترین و ماندگارترین سمبل ها در
تاریخ بشر است. این علامت در فرهنگ و تمدن باستان مایان های امریکای
لاتین، هند، چین، مصرو یونان از مهمترین و پرمعناترین علامتها بوده است.
ابتدایی ترین شکل پنتاگرام بر روی دیوارهای غارهای عصر حجر کنده کاری شده
بوده و در نقاشی های مردم بابل به عنوان الگوی ترسیم سیاره ونوس به چشم می
خورد. رازهایی مابین سیر استفاده از این علامت، طراحی های قدیمی از مدار
حرکت سیاره ونوس و رب النوع معروف بیشتر وجود دارد که گاهی باعث این تفکر
غلط میشود که پنتاگرام سمبل ایشتر است. در کتب آسمانی مخصوصا کتابهای
یهودیان بسیار زیاد به پنتاگرامها اشاره شده است.
پنتاگرام در جهان کهن
پنتاگرام
های اولیه اشکالی زمخت با شکل هندسی ناهمگون به صورت کنده کاری روی سنگهای
عصر حجر داشتند. مردم آن زمان اعتقاد داشتند که این علامت معنایی روحانی و
غیرمادی دارد. اعتقاد آنان بر این بود که رازی در شکل قرار گرفتن ستاره ها
وجود دارد که بر انسان پوشیده است، آنها پنتاگرام را از روی شکل قرار گیری
پنج سیاره برداشت کرده بودند که وقتی با خطی فرضی به هم اتصال پیدا می
کردند به صورت مبهم شکل پنتاگرام را به خود می گرفت. نسل های بعدی بشر
معانی مختلفی را از این شکل برداشت کردند معانی بسیار زیاد و اغلب مقدس و
خداپرستانه.
پنتاگرام ها به سومری ها برای نوشتن و استفاده از متون
کمکهای زیادی کردند. این علامت نشان دهنده پنج سیاره مهم بود که با چشم غیر
مسلح قابل رویت بودند. بعدها پنتاگرام به عنوان سمبل رب النوع زیبایی ونوس
نیز شهرت یافت.
برطبق نظریات ریاضی دان و فیلسوف یونانی فیثاغورث عدد
پنج نماد انسان بود چون اعضای بدن انسان به پنج طرف تمایل داشتند، ( اگر
دستها و پاها را ازهم باز کنید به شکل یک ستاره پنج پر در می آید)، او این
تفکر را برای اولین بار در یونان پایه گذاری کرد که پنتاگرام نماد روح
انسانی است و البته چون در آن زمان آفرینش انسان تابــع عناصر پنجگانه بود (
آتش ، آب ، خاک ، هوا ، روح ) پنج گوشه پنتاگرام اینگونه توصیف شد. طبق
این تفکر انسان از این پنج عنصر به وجود می آمد.
پیروان مکتب فیثاغورث طلسم پنج پر را به صورت آیینی مقدس حفظ کردند. آنها نام این آئین را HGIEIA نامیدند.
و معتقدند ترکیبی از ابتدای نام یونانی عناصر آب، خاک، روح، آتش و هواست.
خصوصیت
منحصر به فردی که این سمبل را تا به امروز ماندگار کرده وابستگی شدید و
همه جانبه آن به مسائل مقدس و خدایی آن است که در مقاطع زمانی مختلف و بین
اقشار و نسلهای گوناگون کاربرد داشته است، چه این خدا خدای یگانه بوده یا
خدایان متعدد. سپس با ظهور مسیح پنتاگرام جامه کریستین به تن کرد.
می
گویند بر تن مسیح با خنجر ستاره ای زخم زدند که پنج گوشه داشت ( شاید به
همین خاطر می باشد که آنتی کریست های امروزی از پنتاگرام زیاد استفاده می
کنند، ممکن است منظورشان این باشد که ما بر پیکر مسیح این زخم را زدیم. )
مورخان
زیادی سعی در پیدا کردن رابطه میان زخم زنندگان این علامت بر پیکر مسیح و
پیروان مکتب فیثاغورث داشتند که هنوز شاهدی بر این مدعا پیدا نکرده اند.
در
دوره رنسانس اعتقادات عجیب و خرافات گونه نسبت به طلسم ستاره پنج پر به
بیشترین حد خود رسید و باورهای مردم تا جایی پیش رفت که پنتاگرام را علامتی
الهی از سوی خدا پنداشتند. از سویی نیز این علامت را مرتبط با علم
کیمیاگری و علم جادو قلمداد کردند.
پنتاگــرام در جــادو
در
آیین پرستش جادوگران یونانی پنتاگرام به عنوان جهان کوچک ( بدن انسان )
شناخته می شود. این باور باعث بوجود آمدن احساسی در بین جادوگران می شد که
توسط آن ارتباطی میان خود، جهان و سمبولیسم ایجاد می کنند.
هدف از این
احساس درک عمیق شیطان است که مهارتش در ارتباط برقرار کردن میان جهان فعال
(جهان بیرونی) و جهان ساکن (روح انسان) است. یکی از جادوگران مشهور در این
زمینه، جیوردانو برونو است که در مورد سوءاستفاده از پنتاگرام در جادوهای
سیاه هشدار داده است. ( پنتاگرام هنوز هم به عنوان شاخص اصلی رسوم پرستش
جادوگران به کار می رود، ضمن اینکه عامل پدید آمدن رسوم وتشریفات دیگری نیز
در ادیان مختلف شده است.)
پنج نیروی پاک از فروپاشی روح جلوگیری می
کنند و هیچکس را یارای شکست آنها نیست مگر خود روح، عدالت ، رحمت ، معرفت ،
ادراک و شکوه متعالی .
پنتاگــرام مسیحیــان
کابالیستهای
مسیحی در دوره رنسانس علاقه وافری به پنتاگرام پیدا کردند. آنها اعتقاد
داشتند که پنتاگرام علامتی رازگونه است که در دست نوشته های مسیح مشاهده
شده و پیامی از سوی خداست. آنان می گفتند این سمبلی است که آشکار می کند
مسیح نیز پیرو امیال حیوانی ( شهوت ) خود بوده است. کاری که بسیار رواج
یافته بود نوشتن نامه هایی به زبان عبری با مهر پنتاگرام بر ساق پا بود،
این نامه ها که در مورد آتش بود، سمبل اعیاد پنجاهه است.
در کتاب مقدس یهودیان چهارنامه وجود دارد که با نام خداوند مهر شده اند
YHVH تلفظ غیر دستوری کلمه JEHOVAH ، ( یهوه خدای بنی اسرائیل )، Yahveh - YHSHVH - Yehoshua یا جسوس، ( عیسی )، ( Jesus )
این
رازی متصل به کتب آسمانی است. نتیجه این بیان آنست که نام اعیاد پنجاهه
مسیحیان با خدا و مسیح مرتبط می شود. چندین رابطه بین پنتاگرام و مسیحیت
وجود دارد. پیش از به صلیب کشیده شدن مسیح، پنتاگرام یک نشان رجحان یافته
برای آرایش کردن و زینت دادن جواهرها و طلسم های مسیحیان اولیه بود. این
علامت که به راحتی و در یک حرکت پیوسته قلم کشیده می شد، با پنج زخم مسیح
آمیخته شده بود.
پنتاگرام همچنین برای یک فرقه نهانی عرفانی مسیحی نمادی
از Isis ( الهه حاصل خیزی ) و Venus ( اصلی ترین رب النوع مونث، الهه عشق و
زیبایی ) بود. فرقه ای که به صورت پنهان در نقاط مختلف در سراسر تاریخ
مسیحیت وجود داشت.
پنتاگــرام در ویکـا و عقایـد نئوپگـان
درحال
حاضر رایج ترین مذاهبی که پیروان آن از پنتاگرام استفاده می کنند گروه های
ویکان ها، نئوپاگان ها و شیطان پرستان هستند. در اغلب عقاید و رسوم ویکان
ها و نئوپاگان ها معنای نمادی پنتاگرام از مراسم جادوی تشریفات قرون وسطی و
چهار عنصری که به وسیله روح حکومت می شدند نتیجه می شود.در برخی از این
رسوم همچنین پنتاگرام می تواند نمایانگر یگانگی نوع بشر و قلمرو روح باشد.
ستاره پنج پر پایین رأس، نمادی از خدای شاخدار ویکا است.
در عقیده
کابالیست های یهودی که بسیاری از اندیشه ها و ایده های فیثاغورثی را قرض
گرفته اند، پنتاگرام نشان دهنده پنج حقیقت برتر در زندگی است:عدالت، رحمت،
دانش، ادراک ، شکوه ماورایی و مافوق جهان مادی.
تفاوت پنتاگــرام در قله رو به بالا یا قله رو به پاییـن
پنتاگرام
هایی که نوک آنها رو به پایین است در اولین ظهور خود لزوما نشان شیطان
پرستی نبودند. طبق تاریخ پنتاگرامهایی که فرقشان در نقطه بالا یا پایینشان
است ابتدا توسط دو فرهنگ مختلف پایه گذاری شدند، دو فرهنگی که بنا به
مقتضیات آیینی سعی در جدائی از همدیگر را داشتند.امروزه هرکجا با
پنتاگــرام رو به پایین روبرو شویم ناخودآگاه به یاد شیطان پرستی می افتیم.
شاید دلیل این موضوع آنست که پنتاگرام رو به پایین بسیار شبیه علامت
ماسونیک ها و فراماسونها می باشد. واقعیت اینست که چون سر آن رو به پایین
است یادآور امور وارونه و خلاف جهت است.
ویکان ها گاهی ادعا می کنند هر
پنتاگرام رو به پایینی علامت شیطان پرستان است که این تفکر نابجاست. با
این حال این سمبل در طول زمان معرف خدای شاخدار ویکان ها شد و امروزه نیز
در درجه دوم به آن باغبان ویکا میگویند.
پنتاگــرام در شیطان پرستـی
پنتاگرام
شیطانی نمادی پیچیده است که از ترکیب ستاره پنج پر با سر بز به وجود آمده
است و این نوع استفاده درعین این که جدیدترین مورد استفاده از پنتاگرام است
به همان اندازه شناخته شده ترین و جدال آمیزترین نوع استفاده از پنتاگرام
نیز به شمار می آید. پنتاگرام شیطانی همیشه وارونه است با یک رأس رو به
پایین و دو رأس رو به بالا. استفاده از پنتاگرام به عنوان یک نشان و علامت
شیطانی به نیمه دوم قرن بیستم برمی گردد. جایی که شیطان پرستی مدرن توسط
Anton Lavey موسس و بنیانگذار کلیسای شیطان پایه گذاری شد. این علامت نشانی
از جادوی سیاه است که حاکی از پیروزی ماده و آرزوهای فردی بر عقاید و
تعصبات دینی و مذهبی است.
البته پنتاگرام متشابه و قابل قیاس با صلیب
برعکس نیست. صلیب برعکس نماد جنبش Anti Christ و نشانی از طغیان، سرکشی در
برابر فرهنگ مسیحی است.
همچنین پنتاگرام نباید با هگزاگرام اشتباه شود.
هگزاگرام، ستاره شش پر است که به صورت دو مثلث درون هم نشان داده می شود و
نمونه آن ستاره داوود می باشد. این ستاره با اعتقادات یهودیان پیوند
دارد.شیطان پرستی، شکل ظاهری شیطان تشکیل شده است از سر بز، بالا تنه
انسان، پای جن و با دم کوتاه. در شیطان پرستی مدرن، شاهد اتخاذ کردن روش
های فردی و توجه بیشتر به شخص هستیم. توجه بیشتر به ضمیر و خود بجای توجه
به خدا و عالم بالا، تمایلات جنسی آزاد که شیطان پرستی آن را تمجید می کند.
علامتی که به رایج ترین صورت با عقاید شیطانی SabbaticGoat یا بز طلسم
ستاره پنج سر Mendes است.
استفاده از بز به خرافات قرون وسطی برمی گردد.
آنان همواره در توصیف ساحره ها، آنان را همراه با بزها می دانستند. آنان
اغلب بز را نماینده شیطان می دانستند. بز در این مفهوم اغلب به عنوان نمادی
از سرکوبی جنسی در نظر گرفته می شود. نماد باستانی پنتاگرام در شیطان
پرستی مدرن نمادی است از آزادی در برابر مسائل جنسی.
مشخصه های ظاهری
گذشته از اعتقادات، اعمال و سنبل ها، شیطان پرستان ظاهری متفاوت با دیگران دارند که می توان آنها را به راحتی از جمع تشخیص داد.
بطور
مثال مدل موهایشان عجیب و غریب است اکثرا ابروهایشان را می تراشند یا به
سمت بالا طراحی می کنند، رنگ آرایششان اغلب مشکی، بنفش و قرمز تند است،
پوست بدنشان را با اشکالی مانند جمجمه، صورتک های شیطانی و سنبل ها خال
کوبی می کنند، لباسهایشان از جنس جیر و چرم و اکثرا به رنگ مشکی و قرمز می
باشد، چکمه های چرمی ساق بلند که اغلب با فلز تزئین شده است می پوشند.
شیطان پرستی وپیدایش آن در موسیقی متال وجنبش عظیم بلک متال
بلک
متال در نروژ از زمانی پدید آمد که نئو وایکینگ های نروژ در جستجوی راه و
وسیلهای برای نابود کردن مسیحیت در نــــروژ و بعد در تمام دنیا بودند و
در این راه انسانهای بسیاری را کشتند و کلیساهای زیادی را آتش زدند و بلک
متال را تا نهــایت نواختند که شاید خدای تاریک پاگانها باز گردد.
بازدیدکنندگان
و توریستها از نروژ به عنوان کشور حماسه ها و افسانه ها یاد می کنند.
پایتخت این کشور هم اسلو است که در مرکز این شهر همه چیز از خانه های سنگی
زیبا تا معتادان و گدایان با قیافه های مختلف دیده می شود.
در یکی از
همین خانه های مرکز این شهر و در یک اتاق شش ضلعی گروه mayhem به عنوان
اولین گروه بلک متال نروژ شکل گرفت. در این اتاق فرشهای بسیار کثیف در زیر
پا، صلیب های شکسته نازی بالای سر به همراه صلیب های برعکس و شمشیر
وایکینگ ها که به در و دیوار آویزان شده دیده می شود.
Hell hammerدر حال
حاضر تنها عضو باقی مانده از ترکیب تشکیل دهنده گروه است. پایه و اساس این
موسیقی در نروژ دراوایل دهه هشتاد شکل گرفت. اعضای این گروه در همان خانه
زندگی می کردند که اطرافیان از این خانه به عنوان خانه ای شیطانی یاد می
کنند.
Hell hammer می گوید: "وقتی برای خرید به مغازه ای می رفتیم پیر
زن ها به محض دیدن ما فرار میکردند و به نوه ها و بچه هایشان می گفتند:
اینجا محل زندگی شیطان است."
گروه مشغول تمرین و کار بود که dead
خواننده گروه مغز خود را با شات گان متلاشی کرد و اعضای گروه جنازه او را
همان طور در حیاط خانه رها کردند تا جسد dead خوراک پرندگان شود.
Hell
hammer می گوید: "این کار dead مرا متعجب نکرد چون او واقعا دیوانه بود و
همیشه هم از قلعه های عجیب نروژ صحبت می کرد" Hell hammerو euronymous
گیتاریست گروه اولین کسانی بودند که جنازه dead را دیدند و اورانیموس می
گوید: ما وقتی جنازه او را دیدیم که مغز او روی زمین ریخته و خونش به دیوار
ها پاشیده شده بود.
Hell hammer می گوید: " اورانیموس قسمتی از مغز او
را برداشت و با فلفل و سبزی پخت و خورد." Hell hammer اولین کسی بود که
لباس این چنینی بلک متال را مد کرد. چکمه های بلند، لباس جین، ژاکت های
چرمی سیاه به همراه پنتاگرامی که به گردنبندی که از استخوان جمجمه dead
ساخته شده بود اولین تریپ گروه بلک متال بود.
بلک متال همیشه موسیقی
ترسناکی بوده و حتی گروههای انگلیسی مثل venom خود را به عنوان یک گروه
شیطانی مطرح کرد و خود را طبق قوانین شیطان پرستی وفق دادند. اما وقتی که
بلک متال به نروژ رفت تغییراتی اساسی در آن شکل گرفت و جنگی عظیمی که بر
علیه مسیحیت با این موسیقی شکل گرفته و پیوند خورده نماد پیدا کرد. از
گروههای دیگری که بعد از mayhem به این نهضت پیوستند می توان به dark
throne ، immortal ، burzum ، marduk و emperor اشاره کرد که در ابتدا به
صورت زیرزمینی تشکیل شده و رشد کردند. در همین زمان euonymus شرکت DSP را
شکل داد . او به نوعی رهبر این نهضت محسوب می شد.
Hell hammer در مورد
او می گوید: " او احساسات نداشت. ترحم نداشت و همیشه هم می گفت که این نوع
زندگی برایش لذت بخش است .این شرکت در زیر زمین همان خانه محل تمرین گروه
تشکیل شد. این زیر زمین مثل سیاه چال های قدیم تاریک و نمناک بود و با شمع
روشن می شد.
افراد بسیاری پس از آمدن به این مکان و خروج از آن کفن به
تن می کردند و در اوج نشئـگی حاصل از موادمخدر به خودزنی با چاقو و شیشه
شکسته می پرداختند و با اسپری بر روی دیوار عبارت 666 را می نوشتند.
Hell
hammerمردمی که با تفنگ به خود یا دیوار شلیک میکردند و حتی کسی که با
پتک به مغز خود کوبید را به یاد می آورد یا حتی اورانیموس که یک روز آنقدر
خود را با زنجیر زد تا بیهوش شد. در حدود سال 1990 بود که بلک متال در
حال پیشرفت بود و در این زمان گروه سازش ناپذیر marduk پایه ریزی شد و با
اولین آلبوم خود یعنی me Jesus دری جدید را بر روی بلک متال و مبارزه با
مسیحیت باز کرد. Samoth گیتاریست بزرگی که از اعضای تشکیل دهنده emperorاست
و سابقه همکاری باburzum ، satyricon و ... را دارد می گوید : " ما همیشه
خشم و نفرت خود را نسبت به مسیح اعلام خواهیم کرد و خواهید دید که چگونه
ادیان وایکینگ ها باز خواهد گشت ."
نقطه اشتراکی که در بین گروههای آن
موقع بلک متال دیده می شد این بود که همه آنها نفرتی خاص نسبت به مسیحیت
داشتند. در این زمان آتش زدن کلیسا ها به وسیله کسانی که خود را سربازان
اودین می نامیدند مد شد.
از پیشگامان این کارمی توان به varg vikerness
یا همان count grishnackh اشاره کرد. از کلیسا های معروفی که ورگ آتش زد
fantoft را نام می برد که از آثار باستـــانی نروژ است . از دیگر کلیساهای
معروف kolmen kolen است که samoth آتش زد که این کلیسا کلیسای خانوادگی
پادشاه هارالد پنجم بوده Samoth در ابتدا با کمک ورگ کلیســـای fantoft را
آتش زد و بعد از آتش زدن کلیسای kolmen کلیسای skjold را هم به آتش کشید.
او می گوید : " درکوچکی در زیر محراب کلیسا وجود داشت و من هم چند گالن
گازوئیل روی آن ریختم و کبریت زدم و فرار کردم ."
ورگ هم از اعضای اصلی
این جنبش بود که اغلب لباسهای وایکینگ ها را می پوشید و در ایدئولوژی اش
بسیار حساس و سخت گیر در عین حال احساساتی بود ( این نکته در آهنگهای
بارزام چه با کلام و چه بدون کلام کاملا مشهود است و همیشه حتی در تند ترین
آهنگهای او نغمه ای غمناک شنیده می شود ). ورگ از معتقدان شدید به مبارزه
با مسیحیان از طریق آتش زدن کلیسا بود. او با بنزین کلیسای fantoft را آتش
زد و بلافاصله به میان آتش رفت و روی دیوار کلیسا ادرار کرد. بعد از این
جریان اورانیموس ادعا کرد که ورگ این کار را برای مشهور شدن کرده و تقریبا
دو ماه بعد از این جریان بود که ورگ اورانیموس را کشت و به قصد توهین به
دادگاه موهایش را بافت و دائما در دادگاه می خندید.
نظر مشترک اعضای بلک
متال این است که مسیحیت در سال 995 بعد از میلاد توسط olaf tryggvason به
نروژ آمد که آنها با آمدنشان طلا و نقره مردم را به غارت بردند و برای
اجرای قدرتشان دین جدید را به مردم نروژ خوراندند و قلعه های پاگانها را
آتش زدند و مردم را سر دو راهی مسیح یا مرگ قرار دادند. اصلاحات مارتین
لوترکینگ در سال 1537 مانند قبل آنچنان خونین نبود، ولی به همان اندازه بی
قانون بود. لوترکینگ زبان آلمانی را با نروژی مخلوط کرد. با اصلاحات
لوترکینگ ***** و دزدی در نروژ افزایش پیدا کرد و مبلغان تبلیغ میکردند که
با مسیحی شدن به خدا نزدیک می شوند.
Trond viggo torgersson عضو هیئت
کودکان نروژ می گوید : " شیطان پرستها خواهان پایان دادن به این دوروئی
معنوی مردم هستند". در این زمان نروژ بسیار ضعیف است و هر روز زندگی سخت تر
می شود Torgersson امیدوار است که این آتش باعث بیدار شدن افکار خفته مردم
شود. وقتی از اسقف andriass artfloat در این زمینه سوال می شود با عصبانیت
می گوید : " این مسایل واقعا نمی تواند دین ما را خدشه دار کند و این قدر
ضعیف هستند که ما حتی به مبارزه با آنان فکر نمی کنیم ".
پروفسور tormod
engelsviken می گوید : " الان در زمانی شبیه قرون وسطی هستیم و این بار
پاگان ها در مقابل مسیحیان قرار گرفته اند که هردو طرف در عقایدشان بسیار
دقیق هستند. " او اعتقاد دارد نروژیان دینی روحانی و واقعی می خواهند و می
گوید : " این حرکت و جنبش پاگان ها نوعی خون خواهی و انتقام از خشونت
مسیحیان است. شما باید به یاد بیاورید وایکینگ ها در زمان آمدن مسیحیت ساکت
بودند و به مرور زمان از بین رفتند ولی الان نوبت نئو وایکینگ است".
Nebelhexa
خانمی که از اساتید دانشگاه در نروژ بود عضوی دیگر از این جنبش است که
بسیار زود جادوی سیاه را یاد گرفت و به یکی از اعضای معتبر کلیسای شیطان
تبدیل شد. او موهایی قرمز داشت و سرانجام کلیسای شیطان را ترک کرد و با
samoth به همراه گروه emperor در تور اروپا برای cradle of filth شرکت داشت
آشنا شد و با او ازدواج کرد. در نیمه شب سال نو همان سال samoth و
nebelhexa از کوهی برفی در نزدیکی خانه شان بالا رفتند و در جایی در میان
درختان samoth به رسم شیطان پرستها سینه های nebelhexa را برید و خون آن را
روی برف ریخت و با هم همقسم شدند که تا عوض شدن دین نروژ از مبارزه دست
نکشند Nebelhexa وsamoth به همراه varg برای آتش زدن کلیسایــی رفتند و پس
از آتش زدن آن samoth در میان آتش گیـــر کرد و varg او را نجات داد.
nebelhexa
در مورد ورگ می گوید : " او انسانی استثنائیست و در همه چیز استعداد دارد و
برای رسیدن به هدف همه کاری می کند او همیشه به samoth می گفت باید تمام
کلیساها را آتش زد.
Faust درامر سابق و از اعضای تشکیل دهنده emperor از
دیگر اشخاص معروف این جنبش است که به جرم کشتن یک کشیش و آتش زدن کلیسا به
14 سال حبس محکوم شد . در آگوست 1992 وقتی faust از پارک المپیک بازدید
میکردکشیشی را دید و با او دوستانه مشغول به صحبت شد و با هم قدم زنان به
میان جنگل رفتند و در این جنگل faust گردن کشیش را با چاقو برید و جنازه او
را رها کرد و فرارکرد. دو روز بعد از این جریان faust به همراه varg و
euronymous برای آتش زدن کلیسایی به نزدیکی همان پارک رفتند و faust داخل
رفت و بمب دستی که ساخته بود در محراب کار گذاشت و انجیل و کتاب دعای مذهبی
را هم روی آن گذاشت و کمی گازوئیل در نزدیکی آن ریخت و همه با هم به سوی
کوه فرار کردند تا شاهد انفجار کلیسا باشند. بعد از این واقعه بود که faust
دستگیر و به 14 سال حبس محکوم شد. تاثیر جنبش بلک متال و ضد مسیحیت و
شیطان پرستی نه تنها در نروژ بود بلکه به دیگر قسمتهای دنیا هم کشیده شد و
برای مثال از گروههایی که در دیگر نقاط دنیا دراین زمینه تشکیل شدند به
گروههای deicide ، six feet under و cannibal corpse در آمریکا، opera IX
در ایتالیا ، kataklysm در کانادا میتوان اشاره کرد .
شیطان پرستی در مصـر
افکار
و عقاید پیروان گروه شیطان پرستان که بر اساس آنچه تحقیقات نشان داده
وابسته به طبقه ثروتمند و مرفه مصر و از آن جمله فرزندان برخی از مسئولان
سیاسی، هنرمندان و روزنامه نگاران هستند، عقاید آنان بر این اساس استوار
است که خداوند به شیطان ظلم کرده و بدون اینکه اجازه دفاع از خود بدهد، او
را از بهشت بیرون کرده از این رو باید او را پرستش کرد زیرا به گفته آنان
او برای پرستش، شایسته تر از خداست چون با شجاعت با خدا مخالفت کرد .
رهبر
این گروه که جوانی به نام «عماد الدین حمدی » هست و لقب خدمتگزار شیطان
دارد و تاکید کرده است که بارها توانسته شیطان را فراخواند و با او به
گفتگو بپردازد و شیطان همه خواسته های او را بر آورده کرده است. این گروه
مراسم و برنامه های خاص نیایش را دارند.
اجتماعات و مراسم شیطان پرستان
در روزهای شنبه برگزار میشود. این روز از نظر یهود روزی مقدس است. پیروان
این فرقه علامتها و نشانه های خاص دارند که از آن جمله دایره ای است که در
درون ستاره ای وارونه به اضافه دو صلیب وارونه و ستاره داودی قرار دارد و
همچنین معتقدند که دو مکان برای تجـاوز به دختـران مناسب است، نخست
گورستانها و دیگری ساحل دریا به هنگام شب، آنان عقیده دارند که با به
دختران، تخم شیطان در رحم آنان قرار میدهند.
اعضای این گروه به
گورستانها و مخصوصاً به گورستان «کومنولث» شهرک مصر در قاهره میروند و
اجساد مردگان را از قبرها بیرون می آورند و صلیب شکسته و ستاره شش پرداودی
یا ستاره پنج پر را در جسد مرده فرو میکنند و سپس برای تقرب به شیطان دور
آن میگردند. همچنین قربانی هایی برای شیطان تقدیم میکنند که عبارت بود از
«ذبح گربه ماده یا سگ که پس از کشتن این حیوانات خون آنها را به صورتها و
دستهای خود می مالند و در یک دایره ای می چرخند تا شیطان از آنها راضی شود و
اگر حیوانی برای قربانی نیابند دست خود را زخمی میکنند تا خون جاری شود و
سپس خون را به صورت های خود می مالند و آنگاه نسخه ای از قرآن مجید را
پاره، پاره میکنند و بعد در حالی که صدای موسیقی «راک» نواخته میشود به
استعمال مواد مخدر می پردازند.
گروه شیطان پرستی در مصر از سال 1993
میلادی به صورت پنهانی در مصر تاسیس شد و با کمال آزادی به فعالیت خود
ادامه دادند تا اینکه در جشنی که شرکت تولید سیگار «مالبورو» ترتیبت داده
بود، شرکت کرده و هویت و عبادات خود را اعلام کردند و زیر پوشهایی پوشیدند
که بر روی آنها نا سزا و اهانت به ذات مقدس خدای تبارک و تعالی و ادیان
آسمانی نوشته شده بودکه سبب شد موسسات اسلامی مصر و گروهای سیاسی و نیروهای
ملی این کشور، این گروه را سخت مورد انتقاد قرار دهند و تاکید کنندکه پوچ
گرایی و خلاء دینی که افراد این گروه به آن گرفتار شده است، موجب ارتداد
آنان از اسلام شد .
شیطان پرستی در کردستـان عراق
ریشه ادبـی و وجـه تسمیـه یزیدیـهیزیدیه
به کردی Êzidî (تلفظ: إزدی) یا یزیدیان از ادیان باستانی رایج در
کردستــان است.در زبان پهلوی اسم " یزته " در وهله ی اول به " یزت " تخفیف
یافته، تا به دال تبدیل شده و بشکل یزد در آمده و جمع آن یزدان (یزتان) می
باشد و سپس در دوران اسلامی تخفیف دیگری در آن داده شده و یه " یزدان "
مبدل گردیده است و عربها چون معنی یزدان را نمی دانستند آنرا به یزید تعبیر
کردند. لذا آنها را به یزید بن معاوبه نسبت داده و آنها را یزیدی نامیدند.
بنابر
روایات واژه یزیدی مشتق از کلمه " ایزد" یا "یزته" است که در پارسی باستان
به معنای دین خدایی است. در باب وجه تسمیه نام ایشان اختلافاتی هست و
بعضاً نام آن را منسوب به یزید بن معاویه یا یزید بن انیسه خارجی نیز
دانستهاند، اما بنظر میرسد نام پارینهٔ این کیش و اشارهاش به مفهوم"
ایزد " در دین زرتشت، صحیحتر باشد. یزیدیان از واژه داسنی نیز برای نامیدن
خود استفاده میکنند.
تاریخچــه پیشینه این دین
پیش از ورود اسلام در مناطق یاد شده، وجود داشته است و تحت تأثیر ادیان
زرتشتی و مانوی قرار گرفته است و عقاید مهرپرستانه و ثنویت زرتشتی بر آن
تأثیر داشتهاند. تأثیراتی از دین یهود و فرقهٔ «نسطوری» و عقاید صوفیه (پس
از اسلام) نیز در منابع برشمرده شدهاند. در منابع مربوط به فرقههای
اسلامی آن را فرقهای از جمله غلاة شیعه دانستهاند.
اولین دانشمندی که
توجه محققان را به آنها جلب کرد، احمد تیمور پاشا بود که در کتاب
«الیَزیدیه و مَنشاء نحلَتِهِم» به این مساله اشاره میکند که از این قوم
پیش از قرن ششم هجری قمری نامی در تاریخ نیامده بود که این زمان همان زمانی
است که شیخ عدی به میان آنها آمده و طریقهٔ «عدویه» را در میان آنها
بنیان نهادهاست. ابوفراس در کتاب خود که به سال ۷۵۲ هجری قمری تالیف
شدهاست آنها را به همین نام خوانده است.محقق دیگر، «ابوسعید محمد بن
عبدالکریم سمعانی» در کتاب الانساب مینویسد:
" جماعت بسیاری را در عراق
در کوهستان حلوان و نواحی آن دید که یزیدی بودند و در دیههای آنجا به
صورت مردم زاهد اقامت داشتند و گِلی به نام «حال» میخورند. این گل را برای
تبرک از مرقد شیخ عدی برمیدارند و آن را با نان خمیر میکنند و بصورت قرص
درآورده و گاه گاه میخورند و آن را «برات» نامند.
زبان و محل سکونت
زبان
اکثر یزیدیها کردی است، پس از گسترش اسلام در کشور ایران، ایزدیان
ارتفاعات کوهستانی حلوان و شهروز را پناهگاه خود ساختند تا بتوانند به
کیش باستانی خود باقی بمانند و دور از چشم مسلمین، به راه و
روشهای آیینی خود سرگرم گردند، اما انتشار اسلام در ایران باعث شد
که گروه کثیری از آنان اسلام بیاورند کردان ایزدی اکنون در اطراف
موصل، حلب، هکاری، دیاربکر، وان، ارض روم، سنجار، شیخان، بغداد،
قره باغ، لاچین و سرزمینهای بین آذربایجان شوروی و ارمنستان، و
شمار نسبتاً زیادی نیز در کشورهای اروپایی (به ویژه آلمان) زندگی می کنند.
شیـخ عـدی بـن مسافـر هکـاری
برخی
او را که نام کامل و کنیهاش «شرفالدین ابوالفضائل عدی بن مسافر بن
اسماعیل بن موسی بن مروان بن حسن بن مروان» است را منصوب به مروان بن حکم
میدانند و در امویت او اتفاق نظر دارند. او را مردی صالح و باتقوا
دانستهاند که در بعلبک سوریه به دنیا آمدهاست از شام به منطقه سی جار
آمده و به انتشار طریقه عدویه پرداخته و توانسته یزیدیها را بدور خود جمع
نموده و به خدا پرستی و رعایت برنامه های اسلامی وادار نماید.بعدها در
کوهستان حکاری در کردستان و موصل سکنی گزیدهاست. در این زمان او به «شیخ
عدی حکاری» موسوم میگردد.
یزیدیها او را به عنوان مرشد خود می پذیرند و
تا حد زیادی از عقاید گذشتگان خود بیگانه می شوند. او بین سال ۵۵۵ تا ۵۵۸
هجری قمری در حالی که نزدیک به ۹۰ سال سن داشتهاست از دنیا میرود و وی را
در زاویهٔ خود در حکاری دفن میکنند.مقبرهٔ او در نزدیکی اربیل (هه ولیر)
واقع است و بر روی سنگ قبر وی چنین نوشته شدهاست:
" بسم الله الرحمن الرحیم خالق السماء و الارض، اخفض هذه المنزل محل الشیخ العدی الحکاری، شیخ یزیدیه. "
پس
از وفات شیخ عدی و دفن او در کوه " لالش " واقع در شهرستان سی جار
برادرزاده اش «ابوالبرکات بن صخر» جانشین وی گردید و بعد از او عدی بن
بوالبرکات رئیس یزیدیها شد. او هم مرد مسلمانی بود. چون درگذشت پسرش «حسن
ملقب به تاج العارفین» به ریاست یزیدیها انتخاب گردید. میگویند در زمان
شیخ حسن در عقیدهی اسلامی یزیدیها شبهاتی حاصل شد و دوباره دین باستانی در
میان آنها جان گرفت و به شیخ عدی بن مسافر مقام الوهیت دادند و گفتند خدا
در وی حلول نموده است. رهبریت یزیدیان رهبریتى موروثى است که از این نظر به
مذهب شیعه شبیه است. در سلسله مراتب آنها مثل هر سلسله مراتب دیگرى شیخ یا
پیر، فرا دست است و مرید، فرو دست.
کتابهـای مقـدس
تا
مدتها پیش داشتن سواد خواندن و نوشتن براى یزیدیان تابو محسوب میشد و یکى
از دلائل کمبود چشمگیر اسناد در مورد این مذهب همین امر باید باشد. به هر
حال دو کتاب را میتوان نام برد که به این آئین تعلق دارند کتاب« جلوه »
منصوب به شیخ عدى و کتاب « سیاه » یا « مصحفه ره ش » منصوب به پسر اوکه هر
دو به زبان منظوم کردی است که از سال 1895 میلادی به بعد در حدود
سیزده بار با متن و ترجمهی آنها به زبانهای مختلف به چاپ رسیده است.
ترجمه یکی از نیایشهای پس از نمازهای ششگانه ایزدیان چنین است:
((
ای ایزد بزرگ! حقا که تو پادشاه جهانی، و یزدان مهر و ماهی روزی
دهنده جن و آدمیزادی و خداوندگار جهان بالا، ای مزدا مردم کردستان
را مژده یاری ده که دفتر ایمان را پخش نمایند و گمراهان را نابود
کنند و شورشی در کردستان بر پا نمایند و عظمت ایران را پا بر جا و
استوار نگهدارند و سرزمین کفر را نابود سازند.))
اعتقــادات
بنا
به کتابهای خطی ایزدی و نوشتههای برخی از مورخان، ایزدیان از
بازماندگان آیین مانی هستند و ادیان دیگر ایرانی از قبیل آئین
زرتشت و مزدک در مسلک آنان نفوذ پیدا کرده است. معتقد به خدایی هستند
که آفریدگار جهان است ولی پس از خلق جهان کاری به کارجهان و جهانیان
ندارد.
گویند خدا نخستین موجودی را که خلق کرد ملک طاووس بوده است. ذات
ملک طاووس با ذات خدا یکی است و پس از ملک طاووس شش ملک دیگر قائلند که
رابط بین خدا و خلق هستند ولی ملک طاووس اولین ملک محسوب می شود.در اینجا
عقاید زردشتیان در ذهن متبادر می شود که پس از ذات باری به وجود خرد مقدس
یا اسپنتامینو عقیده دارند که اولین موجود است و بعد از او شش امشاسپند
دارند و اسپنتامینو گاهی جــزو امشاسپنـدان محسوب می شود و عده آنها به هفت
می رسد و گاهی او را به اعتبار ا لوهیت می نگرند و امشاسپندان شش تا می
شوند.
بنا بر رای مستشرقینی مثل "هورتن" کیش یزیدی نور پرستی است و منشا آن ثنویت ایران قدیم است که به غلبه نور بر ظلمت منتهی می شود.
ملک
طاووس اهریمن نیست بلکه تشخص اصل شــر است که دنباله خیــر محسوب می شود. و
به این معنی است که شر از لوازم خیر و مخلوف بالعرض است و جزو نقشه آفرینش
است. پس ملک طاووس هم از ارکان آفرینش به شمار می رود.یزیدی ها شیطان را
به عنوان معارض و خصم خدای متعال نمی پرستند بلکه ملک طاووس یا شیطان را
ملکی می دانند که هرچند سبب طغیان و سرکشی و مغضوب درگاه الهی شد و به جهنم
افتاد ولی 7000 سال در آنجا بگریست چندانکه هفت خم از شک دیدگانش پر شد و
آنگاه خدا او را بخشید.یزیدیان هم مثل بسیاری از پیروان ادیان باستانی
اعتقاد دارند که جهان و هرچه در او هست از چهار عنصر اصلی یعنی «آب، باد،
خاک و آتش» ترکیب یافتهاست.
خداوند به ادعای خود، مشابه باور معمول
ادیان سامی، انسان را از آب و خاک آفرید در حالیکه فرشتگان درگاه ابدیت همه
از جنس آتشند؛ و آتش به باور آنها بر گل ﴿ممزوج آب و خاک﴾ ارجحیت دارد. از
این رو وقتی خداوند از همه فرشتگان بارگاهش ﴿از جمله ملک مقرب، طاووس﴾
میخواهد که در مقابل ساخته دست او، آدم، تعظیم کنند، ملک طاووس «شیطان» از
این دستور ایزدی سر میپیچد و از همان زمان سر به شورش میگذارد، شورشی که
تا روز حشر ادامه خواهد داشت و یزیدیان آن را شورشی بر حق و از روی حکمت
خداوند میدانند و شیطان را لعن نمیکنند و معتقدند که در آخرالزمان او
مشمول لطف و بخشش پروردگار خواهد گشت.
محققین و متکلمین اسلامی آنها را
بدلیل باور به نسخ اسلام در آخرالزمان، جزو غلاة دانستهاند.یزیدیها به
شیطان یا بقول خودشان ملک طاوس ارادت دارند و چون در قرآن و دیگر کتابهای
مذهبی به شیطان و ابلیس لعن شده، او را ملک طاوس می نامند که رئیس تمام
ملائکه می باشد. در فرهنگ اعلام معین آمده است که چون در آن زمان ﴿یعنى در
زمان زندگى شیخ عدى﴾ عادت لعن و سب شیوع داشت "شیخ عدى دستور داد لعن را
مطلقا ترک کنند حتى لعن بر ابلیس را".
علاوه بر یزیدیها بعضی از عرفای
مشهور، یکتا پرستی ابلیس را ارج می نهند. بقول ابن ابی الحدید در شرح نهج
البلاغه، (ج 1 ص 35) ابوالفتوح احمد بن محمد غزالی برادر ابو حامد محمد بن
محمد غزالی روزی در بغداد بر بالای منبر گفت: اگر کسی توحید را از ابلیس
یاد نگیرد زندیق است. زیرا او مامور شد که بغیر از خدا را سجده کند ولی
نپذیرفت.
ایزدیان به تناسخ ارواح عقیده دارند و معتقدند انسان
چنانچه در جهان نیکوکار و خیر باشد، هنگامیکه میمیرد روحش مجدداً به
تن کودکی نیکوکار حلول میکند، اما اگر انسان بدکار و شریری باشد،
هنگامیکه روحش آزاد میشود به بدن جانواران و حشرات موذی چون
کژدم و مار راه مییابد.
به عقیده آنها ارواح دو قسمند:
اول – شریره که در حیوانات بد جنس حلول می کنند و همیشه در عذابند.
دوم
– ارواح پاک که در فضا پرواز می نمایند تا برای مردم زنده اسرار کائنات و
مغیبات را کشف نمایند و این ارواح با عالم غیب در تماس دائم هستند.
محرمـات
خوردن
کاهو، کلم، لوبیا و سبزیهائی که با کود انسانی تقویت شوند حرام می دانند و
از گوشتها هم گوشت خوک، ماهی و آهو را حرام می شمارند.
برای شیوخ و پیشوایان آنها خوردن گوشت خروس هم حرام است زیرا " ملک طاوس " به شکل خروس است.
تراشیدن سبیل را هم حرام ولی سبک کردن آنرا مستحب می دانند.
اما قوالها و فقرا و پیشوایان روحانی نباید ریش را بتراشند.
یزیدی حق ندارد بیش از یکسال از محل خود دور شود و نباید در مجالس انس و طرب حاضر گردد، تا نفس خود را ذلیل نماید.
نگاه
کردن به زن غیر یزیدی و شوخی کردن با او را حرام می دانند. به عقیده ی
آنها چون در ماه نیسان دهه ی دوم وسوم فروردین و دهه اول اردیبهشت ملائکه
با هم اتصال می نمایند نباید ازدواج کرد و تعمیر خانه را هم در این ماه
نباید انجام داد.
یزیدی حق ندارد در داخل مسجد مسلمانان شده و نماز خواندن آنها را در یک جا ببیند. درکتاب مصحفه ره ش چنین آمده است :
نام
شیطان یعنی ملک طاوس بر هیچ کس از ما جایز نیست ببریم، یا اسمی شبیه به آن
مانند کلمه ی شیطان، قیطان، شر و شط و شبیه اینها و نیز لفظ ملعون یا لعنت
یا فعل را هم نباید بر زبان بیاوریم.
یزیدی حق ندارد آب دهان خود را بر
زمین بریزد، زیرا این عمل اهانت به طاوس ملک است و نباید از اسب و مادیان
برای بارکشی استفاده نماید ونباید لباس آبی بپوشد.
یزیدیها اطفال خود را ختنه می کنند. از کوزه و ظرف دسته دار آب نمی نوشند و نیم خورده ی مازاد شخصی غریب را نمی خورند.
درجات افـراد
اول:
امیر- فردی مصون و غیر مسئول است و او را معصوم دانسته و معتقدند که جزئی
از خداوند در او حلول نموده و حق قضاوت مطلق بر رعیت خود دارد زیرا او وکیل
شیخ عدی است. امیر کنونی آنها سلیمان سور می باشد.
دوم: بابا شیخ –
وظایف او منحصر به قضایای دینی است و ناظر ساختمان مرقد شیخ عدی و حفظ
سجاده منسوب به شیخ می باشد و اوست که ایام روزه و عدد رکعات نماز و نصاب
زکات را تعیین می کند.
سوم: شیخ – او با سواد یزیدی هاست که باید از سه
خانواده ی آدانیه، شمسانیه و قابانیه باشد، ازدواج افراد این سه طایفه با
هم حرام است.
چهارم: پیر- اینها در مقام بعد از شیخ هستند که وظایف
ارشاد مریدان را دارند. مریدان باید پنج درصد از عواید خود را به آنها
بپردازند و انتظار شفاعت بیماران را از پیر دارند.
پنجم: فقیر- به
زاهدان یزیدیه فقیر می گویند. فقرای یزیدیه خرقه ی پشمی سیاهی می پوشند که
تا پاره نشود آن را از بدن بیرون نمی آورند. خرقه ی کهنه را در جایی می
آویزند و آنرا به هنگام مرگ با صاحبش دفن می کنند. فقرا رشته طنابی را هم
به گردن خود می بندند و کلاه نیز به سر می گذارند و این سه وصله موجب
احترام است.
ششم: قوال- به کسانی گفته می شود که سرودهای دینی را در
مراسم دینی یا در ایام عید می خوانند. غالبا قوالها شعرای محلی خوبی هستند
که گویا شیخ عدی به آنها حق انشاء قصیده و مدیحه را داده است و به حفظ
اسرار شریعت و حوادث تاریخ ماخوذ نموده و نیز به مصاحبت طاوس ملک مفتخر
داشته است.
قوالها مامور جمع آوری نذورات و جاروب کردن مقبره و لباس
زائران نیز می باشند و این کارها را موروثی می دانند و به فرزندان خود رقص
دینی و نواختن دف و نی و سرنا و قصاید و سرود می آموزند، آنها با غیر از
سلسله خود ازدواج نمی کنند.
هفتم: کوچک ها- عده ی آنها زیاد است. لباسشان سفید و کمربند پشمی سیاه یا سرخی دارند که حلقه دار است.
وظایف دینی آنها غسل و کفن و دفن مردگان و انجام کارهای سختی در مقبره شیخ عدی از قبیل انتقال سگها و بریدن درختان می باشد.
چنانچه
یزیدی به مقام کوچک ها رسید می تواند عاقبت مردم را پیش بینی کند و با
ارواح مکاشفه داشته باشد و این اشخاص باید بر چهل منبر رفته و چهل چراغ
زیارت کنند و قسم بخورند که نسبت به شیخ عدی بن مسافر وفادار باشند و چهل
روز روزه بگیرند.
هشتم: مرید- مریدهای یزیدیه که مردم عوام و گدایان این
طایفه هستند، کورکورانه اوامر روسای روحانی خود را انجام می دهند. هر مرد
یا زن یزیدی باید پیر و شیخ داشته باشد و صدقات و نذر و نیاز خود را به او
بدهند و از وی تعلیم بگیرد.
اعیـاد
عید
اول سال- سال یزیدیه اول ماه نیسان شرقی برابر 14 نیسان غربی می باشد که
روز چهارشنبه را جشن می گیرند و اگر اتفاقا روز اول نیسان پنج شنبه باشد
عید آنها به روز چهارشنبه هفتم ماه که بیستم نیسان غربی است موکول می شود
که با اواخر فروردین مصادف است
روزه – معتقدند که روزه ســه روز است و
مسلمانــان اشتباهــا سـی روز را روزه می گیرند و روز جمعه را عید عمومی
دانسته و آنرا عید روزه ی یزد می نامند.
مراسم و تشریفـات
جشنهاى
یزیدیان بر منباى تقویم زرتشتى/ میترائى استوار است و مهمترین آنها همان
مراسم جامائیه یا جام است که هر ساله در اواسط تابستان در روستاى " لالش"
در مرکز کردستان عراق برگزار میشود که با ایام جشن پاییزی مهرگان،
نزدیکی عجیبی دارد این مراسم البته به مدت هفت روز ادامه دارد و در آن
علاوه بر زیارت مرقد شیخ عدى و دیدار از دوزخ، مجسمه بزرگى از طاووس
میسازند که سمبل ملک طاووس "شیطان" است.
باور این مردم از جهان ملغمه
ایست از باور زرتشتى، میترائى و صوفى. در این باور "یزدان" در آغاز
مرواریدى آفرید که پس از گذشت چهل هزار سال شکست و ملک طاووس، فرشته مقرب
یزدان، از خرده ریز همین مروارید جهان مادى را خلق کرد. پس از آن بود که
فرشتگان دیگر توسط یزدان خلق شدند. در این باور، شیطان نه دشمن خدا که شریک
او در خلقت جهان است.
روایت "یزیدى" از خلقت انسان به روایت یهودى/
مسیحى از خلق آدم و حوا نزدیک است با این تفاوت که "شیطان" نه فرشته مغضوب
وسوسه گر که آموزگارى خردمند براى انسان است. در این باور خدا پس از خلق
انسان خودش را از ماجرا کنار کشیده و دخالتى در نیکى و بدى او ندارد. آنکه
راه نیک و بد را نشان انسان میدهد همانا ملک طاووس است.
در این جشن، مراسم و نیایشهــای گوناگونی انجام میشود که تعدادی شرح داده می شود:
مراسم
سما که توسط گروهی متشکل از بیست نفر در محوطه مقابل مقبره شیخ
عدی بدور یک شمعدان بنام چقالته که در وسط حیاط قرار گرفته انجام
میگیرد. بر بالای شمعدان یک ظرف پر از روغن زیتون دیده میشود که
در اطراف آن هفت فتیله قرار دارد. در وسط ظرف فتیله دیگری که به
فرم گل رز بزرگی ساخته شده جای دارد. مراسم با چرخش کند و آهسته
بدور شمعدان در حال سوختن، هر چهار ساعت سه بار، در حالی که قوالها
در جلوی درب مقبره و مشغول نوحه سرایی و نواختن دف و نای هستند،
اجرا میشود.
مراسم قباغ ویژه پنجمین روز جشن است که در آن
عدهای به قله کوه مقابل رفته با تفنگهای خود شروع به تیر اندازی
میکنند و سپس در میان هلهله و شادی فراوان به مقبره شیخ باز
میگردند که مردان و زنان همراه دف و نای دور آنها در حال رقص
هستند در اینحال میر شیخان گاو بزرگی را آماده کرده و از آنان
میخواهد تا آنرا در مقابل هر گونه آسیب محفوظ بدارند. جوانان مسلح
گاو را تحویل گرفته و با خود به مقبره شیخ شمس مقبرهای دیگر از
پارسیان در فاصلهای دورتر میبرند و تعهد میکنند که آنرا صحیح و
سالم به مقبره شیخ عدی برگردانند. زمانی که آنها دعا و مناجات را
که برای غیر ایزدیها نامعلوم مینماید تکرار میکنند دو نفر ایزدی،
مخفیانه به داخل صف آنان نفوذ کرده و یکی از آنها با زرنگی خاص
گاو را میدزدد، ناگهان صدای داد و فریاد از هر طرف بلند میشود و
حاضرین بی آنکه اهمیت بدهند چه کسی دزد است شروع به جستجوی گاو
میکنند و ایندر حالی است که وانمود میکنند که هم نام و هم حضور
وی را فراموش کردهاند.
آنها سپس گاو را در میان احساسات شدید خود به مقبره شیخ عدی باز میگردانند.
افراد
قبائل و عشایر در محلی بنام میدان جهاد گردهم جمع میشوند و سپس
ده مرد شجاع و نترس قبیله جلوتر میآیند تا از گاو پاسداری کنند. اما
در این موقع میر اعلام میکند که احتیاج به وجود آنها نیست چرا که
گاو، فراری شده است این بدان علت است که دو مردی که قبلاً گاو را
دزدیده بودند بداخل مقبره وارد شده و خود را بجای مردان میر که قصد
پاسداری از گاو را داشتند جا زده بودند آنها سپس همراه با گاو به
آرامگاه شیخ شمس فرار میکنند در آنجا یزیدیها با چوب و شلاق گاو را
شدیداً میزنند و پس از چندی ذبح میکنند.
این مراسم یک
سرگرمیمخصوص جشن نیست بلکه رد اصل یک آیین مذهبی است که
ایزدیان به روش سنتی آنرا انجام میدهند تا برکت و فراوانی را نصیب
کشاورزی خود بکنند این مراسم در واقع فرم خلاصه شدههای است از
نحوه دستگیری گاو و ذبح آن توسط میترا از مراسم مهر پرستان.
مراسـم عـزاداری
هنگامی
که یک ایزدی به حال احتضار میافتد، همه اقوام و کسان او دورش
جمع میشوند شیخ نیز میآید و کمی از خاک آرامگاه شیخ عدی که آن
را برات مینامند، در آب ریخته حل میکند و قطره قطره در دهان وی
میریزند و هنگامیکه جان بسپارد با زیباترین جامه او را میپوشانند و
سپس کفنش میکنند و آنرا بر روی تختهای مینهند و تا سه روز در خانه
نگاه میدارند سپس جنازه را به گورستان میبرند و خویشاوندان و
کسان مرده برایش مویه میکنند و قوالان هم با نواهای حزین و
اندوهناک و با آوای نی لبک همراه مردم به گورستان میروند تا متوفی
را به خاک بسپارند.
مراسم عزاداری تا سه روز طول میکشد و زنان
و دختران ، روزی دوبار بر سر آرامگاه در گذشته میروند و دف و نی
میزنند و سرودهایی را زمزمه میکنند و به شیون و گریه میپردازند و
پس از فرو نشستن آفتاب به خانههای خود باز میگردند. پس از سه روز
عزاداری، غذا درست میکنند و روی آرامگاه میگذارند و بر این
عقیدهاند که مرده احتیاج به غذا دارد.
روزهای هفتم و چهلم نیز
دارای مراسم ویژهای است. ایزدیان روستانشین پس از مرگ هر کدام از
عزیزانشان، اسب او را میآورند و لباسهای فاخر و کلاه و دستار و
تپانچهاش را بر روی زمین میگذارند، اگر مرده پیر باشد پارچهای
سیاه به گردن اسبش میگذارند و اگر جوان باشد پارچهای رنگین به
گردن اسب مینهند و همراه با آوای نی و دف در میان مردم میگردانند
و دلاوریها و جوانمردیها و بخشندگیها و اوصاف مرده را با شعر برای
مردم بیان میکنند اینگونه اشعار را (لاواندنه وه) میگویند.
فشارهـایـی که بـر یزیدیــان وارد شـده است :
1- خفه شدن شیخ حسن در موصل در سال 644 هجری.
2-
بریده شدن سر صد نفر از یزیدیها و اعدام امیر آنها و نبش قبر شیخ عدی و
سوزاندن استخانهایش توسط صاحب موصل در سال 652 هجری، در این زمان به آنها
عدویه می گفتند.
3- قتل و غارت یزیدیها در سال 817 به تحریک جلال الدین
محمد بن غزالدین یوسف حلوانی که از شافعیه و از علما و فقهای ایران بود
توسط حاکم جزیره ابن عمر و کردهای دیگر.
4- در سال 1127 هجری توسط ملا
حیدر کرد و ملک مظفر نام به یزیدیه حمله برده شد و زن و فرزندانشان اسیر
گردید و اموالشان به یغما رفت. مهاجمان، زنان آنها را فروختند و کنیزان و
دخترانشان را برای خود نگاه داشتند.
5- در سال 1247 هجری برابر 1731
میلادی محمد پاشا معروف به میر کویر (کور) روانداز به قلمرو یزیدیها حمله
برد و 4/3 آنها را نابود کرد.
6- در سال 1308 ه . ق- دولت ترکیه عثمانی
برای مطیع کردن یزیدیها جهت خدمت سربازی، بسر لشکر عمر وهبی دستور داد دست
بکار شود. وی عده ای از یزیدیهای شیخان را بزور مسلمان کرد و به پسرش نایب
اول عاصم بگ دستور داد به کشتار و غارت یزیدیها بپردازد. وی مجسمه های آنها
را برد و گنبدهای قبور پیشوایان ایشان را خراب کرد و به مقبره ی شیخ عدی
بی احترامی های فراوانی روا داشتند.
7- در سال 1354 بعلت تمرد یزیدیها
از خدمت سربازی، حکومت پادشاهی عراق آنها را متهم به سازش با مسیحیان و
فعالیت برای فرانسویان مقیم سوریه نمود و به سرکوبی آنها پرداخت. در نتیجه
صد نفر از آنها کشته و عده ای زندانی و تبعید و فراری شدند و عده ای هم به
اعدام محکوم گردیدند.
خاطرات رضا علامه زاده از شرکت در مراسم حج یزیدیان
لالش
روستائى است در مرکز کردستان عراق که از شهر دهوک نزدیک به سه ساعت با
ماشین فاصله دارد پرستشگاه لالش که به آتشکدهاى بزرگ میماند در مرکز این
روستا بر فراز تپهاى بنا شده که ظاهرا باید خیلى قدیمى باشد. وقتى به لالش
رسیدیم روستا مملو از جمعیت بود، میگفتند در طول این سه روز چندین هزار
نفر به زیارت خواهند آمد، جوانترها، دختر و پسرها، با پاى برهنه ﴿مطابق با
مراسم﴾ در کوچهها شادمانه قدم میزدند و برخى از آنها روى بام بلند
خانهاى به آهنگ کردى دست در دست هم انداخته بودند و می رقصیدند. زنها به
پخت و پز در دیگهاى مسى بزرگ بر اجاقهاى سنگى مشغول بودند و فضا دقیقا فضاى
سیزده بدر خودمان بود.
پرستشگاه لالش از سه قسمت تشکیل می شود:
شبستان، محوطه حیاط و صحن دوزخ جائیکه مراسم حج در آن برگزار می شود. وقتى
من به شبستان رسیدم نزدیک به صد نفر مرد، اکثرا در لباس کردى و بعضا با سر
و وضع شیک، دور سالن بزرگ نشستهاند و دو بدو و چند به چند دارند با هم
اختلاط می کردند. مردى از قهوهجوشى دسته بلند در استکانهائى به کوچکى
انگشتانه قهوهاى به تیرگى قیر و به تلخى زقوم می ریزد ﴿زقوم: گویند درختى
است در جهنم داراى میوهاى بسیار تلخ که دوزخیان از آن خورند - فرهنگ
معین﴾ و دور می گرداند. سر در عمارت مربوطه مثل سر در همه مساجد و
کلیساهــا پر از نقش و نگار است. اما آنچه جلب توجه می کنــد نام "طاووس
ملک" است که به صورت سنگ برجسته بر دیوار نقش بسته است. و اما دوزخى که من
در پرستشگاه لالش دیدم تنها چند دخمه غار مانند تار و تیره بود با
خمرههائى که کنار هم چیده شده بودند و رویشان رنگ مشکى ریخته بودند تا فضا
را مرموزتر و ترسناکتر کنند. درهاى دخمه آنقدر کوتاه بودند که باید خمیده
ازآنان می گذشتى و اگربی دقتی میکردى ممکن بود سرت به دیوار ناصاف غار
بخورد.
بخش مهم و تعیین کننده این مراسم، جدا از گره زدن به پارچههائى
که به ستونهائى بسته شدهاند ﴿مثل دخیل بستن﴾ یا طواف کردن دور مقبرهاى
که لابد گور یکى از قدیسان یزیدى است، پرتاب دستمال به سنگ برجستهاى است
که از دیواره غار بیرون زده است. اصلىترین مرحله حاجى شدن این است که با
چشمان بسته از فاصله شش هفت مترى دستمال سیاهى را که به بزرگى چارقد زنان
کرد است به طرف این سنگ پرتاب کنى. اگر در سه بار موفق شوى دستمال را به
برجستگى سنگ گیر بدهى حجت قبول شده است وگرنه باید روز دیگر برگردى و
دوباره تلاش کنى. بسیارى از زوار موفق نشدند از این آزمایش بگذرند.
گزارشـی از تعصبـات یزیدیـان
در
۷ آوریل ٢۰۰۷ در کردستان عراق جنایتی غیر قابل تصور و وحشیانه اتفاق
افتاد. خبر بیست روز بعد از حادثه، زمانی در جهان انعکاس یافت که چند صحنه
از فاجعه بصورت فیلمی که با یک تلفن همراه گرفته شده بود پخش شد. Asuda،
سازمان مبارزه با خشونت علیه زنان در بیانیه اش در تاریخ ٢٦ آوریل برای
اولین بار خبر را به گوش جهانیان رساند. WADI هم یک سازمان کمک به کردستان
عراق، که مقرش در اطریش است و سازمان عفو بین الملل در ٢٧ آوریل خبر را
انتشار دادند. شبکه تلویزیونی ” “ CNN در دو مرحله اقدام به پخش فیلم
این جنایت که توسط تلفن همراه تصویر برداری شده نمود . و سایت یاهو در قسمت
کلیپ های ویدویی این جنایت را به نمایش گذاشت .
به گزارش خبرنگار سایت
پزشکان بدون مرز، دعا خلیل اسود نوجوان ۱۷ ساله از فرقه ایزدی یا یزیدی،
که به جرم دوست داشتن یک پسر عرب سنی از طرف اطرافیان و جوانان متعلق به
فرقه یزیدی سنگسار شد . (در این فرقه عاشق جوانی مسلمان شدن گناهی
نابخشودنی است. جرمی که جز مرگ تاوانی ندارد. ) این واقعه در مرکز شهر موصل
و یا شهر بشیقه در کردستان عراق و با حضور عده زیادی از جمله پلیس محلی
اتفاق افتاد. گویی در این جامعه نیرو و یا افرادی نبودند که دعای نوجوان را
از زیر دست مشتی متعصب و جانی خلاص کنند. در حالی که چندین نفر با تلفن
همراه از این واقعه فیلم و عکس می گرفتند٬ تعدادی با سر و صدا و داد و
فریاد او را سنگسار کردند. اما آنچه اتفاق افتاد سنگسار نبود، بلکه حیوانی
ترین عملی بود که می توانست توسط انسان انجام شود.
دعا دختر ۱۷ ساله کرد
در وسط میدان به وسیله افرادی با لگد ، سنگ و بتون مورد حمله قرار گرفت
متاسفانه خانواده و بستگان دعا در جلوی صف بودند. غم انگیز تر از همه آن
بود که تعدادی جوان نیز از این فرصت استفاده کردند و به برهنه کردن این
نوجوان ۱۷ ساله پرداختند و دعای نوجوان در میان لگد ها و ضربات مرگبار
اطرافیان به پوشاندن بدن برهنه خود می پرداخت . جرم این نوجوان ۱۷ ساله فقط
عاشقی بود.
ماجرا چگونه اتفاق افتـاد؟
دعا
برای ازدواج با پسر عمویش انتخاب شده بود اما به خاطر عشق به جوان عرب
مسلمان میشود. حتی به شوق دیدن معشوق از روستا فرار می کند. اما جوان عرب
دعا را نمیپذیرد.
دعا سرافکنده باز می گردد. اما به کجا ؟؟!! دعا جایی
را برای رفتن ندارد. می داند که گناه غیر قابل بخششی مرتکب شده و بازگشتش
به روستا برایش چیزی به جز پایانی سیاه نخواهد داشت. ولی دعا باز می گردد.
شاید از گناهش بگذرند. دعا برای نجات جانش به نیروهای پلیس عراق در شهر
پناه می برد تا شاید آنها بتوانند از آتش تعصب کور نجاتش دهند.اما پلیس به
جای حفاظت از جان دعا، او را برای انجام حیوانیترین رسم انسان، به قبیله
اش تحویل میدهد. فردی از قبیلهاش دعا را ۵ روز پناه میدهد. اما مردان
قبیله اش مَردند. متعصبند. دعا جدای از آنکه عاشق مردی مسلمان شده، خود نیز
به دین اسلام ایمان آورده ، او را باید سنگسار کرد. مردان خانوادهاش دعا
را از خانه بیرون میکشند. روز مراسم فرا می رسد. هفتم آوریل ۲۰۰۷، دعا را
با لباس گرمکن قرمز روی زمین میاندازند. ۹مرد برای سنگ سار- سنگ سار نه،
لگد سار - آماده اند. صدها مرد هم برای تماشا ایستاده اند. دعا روی زمین
افتاده است. پایین تنهاش را برای تحقیر، برهنه میکنند و با سنگ و لگد بر
جان نحیفش میکوبند.
مراسم سنگسار دعا در حالی انجام میشود که سه مرد
پلیس عراقی با لباس نظامی ایستادهاند و این صحنه جنایتکارانه را تماشا
میکنند. دعای ۱۷ ساله زیر دست و پای مردان خانوادهاش لگد مال می شود. با
دو دست صورتش را میپوشاد تا سنگ و لگد بر صورتش فرود نیاید. نیم ساعت است و
هنوز دعا نفس میکشد. دستانش تکان میخورند. تا آنکه عمو زادهاش(نامزذش)
بلوک سیمانی را جلوی چشم صدها تماشاگر بر سر دعا میکوبد . دعا غرق خون می
شود…………
صحنه هایی از این مراسم حیوانی توسط موبایلها ضبط و یک هفته
بعد منتشر میشود و موجی از خشم و نفرت را در جامعه کردها و در تمام دنیا
بر میانگیزد.
دعا دختر نوجوان به دلیل عبور از خط قرمزی که مردان
متحجر طایفهاش ترسیم کردهاند، به دلیل عمل نکردن به قوانین غلطی که مردان
مرتجع تیرهاش وضع نمودهاند، به دلیل پشت کردن به سنتهای عقب ماندهای
که مردان متعصب قبیلهاش باور داشتهاند، آری تنها و تنها به خاطر عشق
ورزیدن و بر سر پیمان عشق ماندن از سوی اعضای خانوادهاش مجرم شناخته
میشود، در دادگاه ریش سپیدان خشک اندیش قومش محکوم میگردد، سلیمان سیو
رهبر کنونی یزیدیان که حاکمیت مطلق را در دست دارد حکم مرگ او را صادر می
کندو حکم توسط مردان فامیل اجرا میشود. دعا کشته میشود تا هم تاوان جسارت
خویش را داده باشد و هم برای دیگر دختران ایل آینه عبرتی گردد .
مقایسـه شیطـان پرستـی در ادیـان
مفهوم
شیطان در طول قرنها مورد مکاشفه قرار گرفته است. در اصل در سنت مسیحیان
جودو(مسیحیت یهودی)، شیطان به عنوان بخشی از آفرینش دیده شده است که در
برگیرنده قانونی است که میتواند در مقابل خواست خداوند مخالفت کند و با
اختیار تام خود، قادر است مبارزه طلب باشد. (یادآور یکی از تفسیرهای یهودی
که میگوید تنها زمانی که پتانسیل توانایی تخلف از خواست خدا را داشته
باشید و با او مخالفت نکنید موجودی بسیار خوب خواهید بود) در خلال قرنها
این مفهوم به مخالفت صرف علیه خداوند تحریف شده است.
این دیدگاه که هر
چیزی نقطه مقابل خود را دارد و خداوند (تماماً خوب) باید یک نیروی خدای بد
(شیطانی) نیز در مقابلش باشد (بسیاری از الهههای قدیمی نیز این نیروهای بد
را در خود داشته اند، به طور مثال تمدن مصر باستان نیز چنین باوری را
داشته است).
میان آموزههای دین مسیحیت و بعد از آن اسلام، که هر دو
پیروان بسیاری بدست آوردند و یک رستگاری اعلا را برای خود قائل هستند و به
زندگی بعد از مرگ اعتقاد دارند، شیطان وجود دارد و در همه جهان بینیهای
الهی، شیطان سعی دارد خداوند را تحلیل برد و خراب کند.
با رشد رو به
جلوی جامعه از دوران اصلاحات به دوران روشنفکری (قرون 17 و 18)، مردم در
جوامع غربی به پرسش سوالاتی راجع به شیطان کردند و این شیطان نیز در پاسخ
به تدریج بزرگ و بزرگتر شد، لذا شیطان پرستی به صورت یک رسم که با رسوم
دینی گذشته مخالفت دارد ظهور پیدا کرده است.به علاوه شیطان پرستی بر مبنای
آموزههای مخالف دینهای ابراهیمی به مخالفت با خدای ابراهیمی پرداخته است.
قدیمیترین شاهد ثبت شده راجع به این واژه (شیطان پرستی) در کتاب "تکذیب
یک کتاب" توسط توماس هاردینگ (1565) به چشم میخورد که در آن از کلیسای
انگلیس دفاع میکند: "در خلال زمانی که مارتیـن لوتــر برای اولین بار فرقه
ملحد و شیطان پرست خود را به آلمان آورد،...". در حالی که مارتین لوتر خود
هرگونه ارتباطی را بین آموزه هایش و شیطان نفی کرد. کلمه شیطان در ابتدا
از دین یهـود آمده و در مسیحیت و اسلام تکمیل یافته است. این نگاه
یهودی-مسیحی-اسلامی از شیطان میتواند به موارد زیر تقسیم شود:
یهـود:
شیطان
در یهودیت، در لغت به معنای "دشمن" یا "تهمت زننده" است. و همینطور نام
فرشتهای است که مومنین را مورد محک قرار میدهد. شیطان در یهود به عنوان
دشمن خدا شناخته نشده است بلکه یک خادم خدا است که وظیفه دارد ایمان بشیریت
را مورد آزمایش قرار دهد.
مسیحیـت: در بسیاری از شاخههای مسیحیت،
شیطان (در اصل لوسیفر) قبل از آنکه از درگاه خدا ترد شود، یک موجود روحانی
یا فرشته بوده که در خدمت خداوندگار بوده است. گفته میشود شیطان از درگاه
خداوند به دلیل غرور بیش از حد و خودپرستی ترد شده است. معتقدند شیطان کسی
بوده که به انسان گفته است میتواند خدا شود، و موجب معصیت اصلی انسان در
درگاه خدا شده است و در نتیجه از بهشت عدن اخراج شده است. از شیطان در کتاب
یونانی "دیابلوس" به عنوان روح پلید (Devil) نیز نام برده شده است که به
معنای "تهمت زننده" یا "کسی که به نا حق دیگران را متهم میکند". واژه
Devil از فعلی به معنای "پرت کردن" یا "انتقال دادن" نشئات گرفته شده است.
در حالی که لاوی ادعا کرده است که این واژه از زبان سانسکریت مشتق شده و به
معنای الهه است.
اسـلامی: کلمه شیطانsatan در عربی "الشیطان" به معنای
خطا کار، م*** و دشمن است. این یک عنوان است که معمولاً به موجودی به نام
ابلیس صفت داده میشود. ابلیس یک جن بوده است که از خدا نافرمانی کرده است
لذا توسط خدا محکوم شده است که به عنوان منبعی برای گمراهی انس و جن باشد و
ایمان آنها را برای خدا بسنجد.
نقـد شیطان پرستی
توصیه
ای که شیطانپرستان به اطرافیانشان می کنند شنیدن آهنگ های تند همراه با
خشونت است. که وحشت و نفرت را با خود دارد. آنها موظفند همیشه خشم و نفرت
خود را نسبت به مسیح و سایر مقدسات اعلام کنند. آنها خود را بی خانمانی
بیابانگرد می پندارند که از عشق و محبت متنفرند. در اصل آنها به جنگ با
واقعیت خود پرداخته و به خیال خود به دنبال حقیقت گمشده و حقیقت واقعی
هستند. آنان خوانندگان بسیار خشنی که در صدایشان می توان غرش را شنید، سمبل
قدرت شیطان پرستی میدانند و معتقدند که این خوانندگان پیام شیطان را به
آنها میرسانند. شیطان پرستان میخواهند کمبود و نیاز خود را با خشونت زیاد
رفع کنند. اهانت به ادیان به عنوان آزادی بیان در تصنیف های خوانندگانشان
ترویج و تبلیغ می شود.
امروز گروه های موسیقی شیطان پرست عملا پرچم جنگ با خدا را بر افراشته اند و مدعی هستند که:
"هدف ما دستیابی به یک قدرت جهانی است"
"هیچگونه محدودیتی برای حوزه فعالیتهای ما وجود ندارد"
"توده مردم باید صرفا به وسیله ما اداره شوند"
گرچه
بیشتر نقدها به اعتقادات شیطان پرستان از ناحیه ادیان بزرگ صورت میپذیرد،
ولی بیشترین انتقادات به شیطان پرستی از طرف مسیحیان صورت میگیرد.
این
ادعا که شیطان پرستی به طور صرف یک دین و فلسفه است در کنار معنای ضد آن
تعریف میشود که چه چیزی به عنوان ریاکاری، حماقت و خطاهای مسیر اصلی
فلسفهها و ادیان ضعیف عمل میکند. همچنین این مباحث از ادراک معنی و طبیعت
شیطان یا عبادت او از ادبیاتی که معمولاً ضد شیطان است شکل گرفته است.
بسیاری
از شیطان پرستان، شیطان را به عنوان یک نیروی سرکش معرفی میکنند. به
هرحال آنها ادعا میکنند چنین هویتی بر مبنای قبول کردن اینکه شیطان موجودی
یا قدرتی افضل است شکل میگیرد.
حال گفته میشود با توجه به اینکه
شیطان به عنوان موجودی شناخته میشود که با خداوند مخالفت میکند، در صورت
قبول کردن او به عنوان راهنما، باید با خودش نیز مخالفت کرد. (تناقض)
عالمان
مسیحی بر این باورند که نمیتوان هرگز از شیطان طبعیت نکرد چرا که هیچ کس
معصوم نیست (به طور مثال، رستگاری یا کسب امنیت برای خود، حتی با این شرط
که به دیگران ضرر رساند). حتی کسانی که از فلسفه خود پرستی تبعیت میکنند،
تلاش میکنند چیزهایی که به عنوان خوبی فقط برای خودشان شناخته شدهاست را
بدست آورند. این فلسفه دانان ادعا میکنند نتیجه این فلسفه اگر با قوانین
خداوندگار تطابق نداشته باشد، تنها رنج، سردرگمی، انزوا و نا امیدی به
همراه خواهد داشت.
شیطان پرستی یک "سراب فلسفی" و "علم بیان سنگین"
است. چرا که گفته میشود لاوی در استفاده از لغاط تبحر خاصی داشته است.
شیطان پرستی یک طلسم کم ژرفای عقلانی از خدای ساخته شده توسط بشر است.
"انسان
موجودی اجتماعی است و به انسانهای دیگر احتیاج دارد". بعضیها عقیده
دارند شیطان پرستان درک اشتباهی از استقلال داشتهاند و آن را به تنهایی
تعبیر کرده اند. استقلال میتواند شما را قوی تر کند ولی این غیر ممکن است
شما به تنهایی خدا باشید. آنها بر این باورند که اگر کسی خود را خدا معرفی
کند و ضمن استفاده از لایق دانستن خود، میتواند به عدم پذیرش حقیقت منجر
شود.
یکی از نقدهای کاربردی تر شیطان پرستی اینست که ضمن این که شیطان
پرستی معمولاً خود را به عنوان راه نجاتی برای تودههای تسلیم شده مردم در
مقابل دینهای اصلی معرفی میکند، بر شایستگیهای آنها در بی نیازی از
دیگران و انزوا گرایی تاکید میکنند و انزوا گرایی میتواند به سوء
استفادههای مختلفی ناشی شود، که معمولاً نیز چنین است. چرا که طبیعت
انزواگرایانه شیطان معمولاً در بازخورد جوامع ناکار آمد است و برای جبران
این خلاء از قوانین ادیان سنتی استفاده کرده است.
منابع :شیطان پرستی چیست؟ http://www.iran-tourism.ir
فرقه شیطان پرستی http://forum.patoghu.com
نمادهای شیطان پرستی http://mastoor.ir
شیطانپرستی http://fa.wikipedia.org
نگاهی اجمالی به فرق شیطان پرستی http://www.zeitoon.net
جامعه شناسی شیطان پرستی http://sociologyofiran.com
اصول شیطان پرستی http://mohakeme.com
شیطان پرستی چیست؟! http://antisatan.blogfa.com
شیطان پرستی چیست؟ http://forum.patoghu.com