تمسخر مؤمنان ...

والذین یؤذون المؤمنین و المؤمنات بغیر مااکتسبوا فقد احتملوا بهتانا و اثما مبینا

 کسانى که مردان و زنان مؤمن را، بدون آنکه کارى کرده باشند، آزار مى دهند، بهتان و گناه آشکارى را به دوش کشیده اند. [1]

از مقاتل نقل شده است که این آیه در حق علی بن ابیطالب علیه السلام نازل شد ، چرا که گروهى از منافقان او را مى آزردند. [2]

همچنین در کنار آیه ی مذکور ، آیات مرتبطی نیز به چشم می خورد از جمله :

انّ الذین أجرموا کانوا من الذین یضحکون و اذا مرّوا بهم یتغامزون؛

 گناه کاران همواره به مؤمنان مى خندیدند، و چون بر آنها مى گذشتند، ایشان را به ریشخند مى گرفتند.[3] 

ادامه مطلب ...

ضرورت عمل گرایی

(حکمت 22) و مِن حِکمَةٍ لَهُ ( علیه‏السَّلام )

متن[1] و ترجمه[2]:

وَ قَالَ ( علیه‏السلام )مَنْ أَبْطَأَ بِهِ عَمَلُهُ لَمْ یُسْرِعْ بِهِ حَسَبُه"

و درود خدا بر او، فرمود: کسى که کردارش او را به جایى نرساند، افتخارات خاندانش او را به جایى نخواهد رسانید. "

ادامه مطلب ...

سوالاتی از محضر استادم

مجموعه حاضر ـ بخشى از پرسشهایى است که یکى از طلاب مدارس علمیه اهل سنت بنام ع.م مرادزهى از استاد خود جناب مولوى ط ن طىّ نشستها و بحثهاى خصوصى و گاهى سر کلاس درس، پرسیده و بعضاً بى پاسخ مانده، و توسط یکى از دوستان او تنظیم و در نسخه هاى محدود، تکثیر و به دست دیگر اساتید و حضرات مولویها داده تا اگر چیزى به نظرشان رسیده پاسخ دهند. از این دوست طلبه کراراً شنیده شده بود که مى گفت: امیدوارم مرا متّهم به طرفدارى از مکتب مودودى و برلوى، و یا دیگر گرایشهاى اسلامى و غیر اسلامى نکنید، چون من همیشه پیرو دیوبند بوده و هستم ولى انتظار داشته و دارم استادم مرا درک کند و شبهاتم را بى پاسخ نگذارد.

فایل به صورت پاورپوینت است !


دانلود

ایران در کمتر از ۹ دقیقه اسرائیل را نابود می‌کند...!!!

دوستان عزیز...این مطلب رو از دست ندهید!!!
حمله به اسرائیل تا ۲۰۱۴

خبرگزاری فارس: حمله نظامی ایران به اسرائیل شامل ۲ پرده و ۸ گام است. در این طرح تنها گام اول از پرده اول از حمله نظامی ایران به اسرائیل بیان می‌شود و توضیح کامل ۸ گام این حمله در زمان مقتضی منتشر خواهد شد.

خبرگزاری فارس: ایران در کمتر از ۹ دقیقه اسرائیل را نابود می‌کند

ادامه مطلب ...

به روز رسانی محاسبات غرب درباره ایران

سخنان روز جمعه رهبر معظم انقلاب به دقیقترین معنای کلمه سخنانی کدگذاری شده بود. هر سطر و فرازی از آن پاسخی بود دقیق و کاملا نکته سنجانه به پیام هایی که در ماه های اخیر غربی ها سعی در رساندن آن به ایران داشته اند. بازتاب بسیار وسیع و گسترده این سخنان در محافل غربی و صف کشیدن تقریبا همه مقام های دست اندرکار امور ایران در اروپا و آمریکا برای اظهارنظر درباره آن نشان می دهد همه پیام هایی که باید منتقل می شد، منتقل شده و همه آنها که باید پاسخ پالس های ارسالی شان را دریافت می کرده اند، پاسخ ها را گرفته اند. وضع اکنون به گونه ای است که می توان گفت در نظام تصمیم سازی غربی ها درباره ایران جایی برای «اشتباه محاسباتی» باقی نمانده است.

ادامه مطلب ...

خاطراتی از شهدا ( کفش نو...)

برای سید محمد کفشی نو خریدم. با تردید نگاهی به کفش ها انداخت. بی معطلی جفت کفش ها را برد و زیر آب گرفت.

از این رفتار عجیبش عصبانی شدم. گفتم: پسر! این چه کاریه می کنی؟ کفش خراب می شه.

جوابش موی تنم را سیخ کرد.

گفت: " پدر ِ دوستم تازه فوت شده، نمی خواهم با دیدن کفش های نو ِ من، احساس بی پدری کنه. "


خاطره ای از شهید سید محمد کدخدا

تولد : 1338- شیراز

شهادت : 19/10/1365 . شلمچه کربلای 5

سِمَت: فرمانده گردان امام حسین


خاطراتی از شهدا ( فرش نو...)

یک روز بارانی دور هم نشسته بودیم که مجتبی هم از راه رسید. رو به من کرد وگفت: " بابا، از روی سند ازدواج به من یک فرش داده اند، برویم آن را بیاوریم.

همه باهم رفتیم و فرش را آوردیم.وقتی فرش را در خانه پهن کردیم، گفتم مبارکت باشد. گفت:" مبارک صاحبش باشد."

من که سردرنیاوردم، خنده نمکینی کرد و به سراغ تلفن رفت. با یکی از بسیجی های گردانش تماس گرفت. به او گفت:"من قالی ات را گرفته ام، بیا و آن را ببر."

نیم ساعت بعد، آن بنده خدا آمد و فرش را برد، بی آنکه مجتبی پولی از آن بسیجی بگیرد. بعد از آن با لبخند رضایت، روی فرش کهنه اتاقش کنار همسرش نشست.


خاطره ای از سردار شهید مجتبی قطبی

تولد: 15/6/1340 – استان فارس

شهادت: 19/6/1364

سِمت: فرمانده گردان حضرت زهرا(س)


تقصیر من است که تو کم میایی

تقصیر من است که تو کم می آیی

                               وقتی که شوم اسیر غم می آیی

                        این جمعه و جمعه های دیگرحرف است

                              آدم بشوم تو شنبه هم می آیی.....


       اللهم عجل لولیک الفرج..........


منبع : http://www.pyb.blogfa.com


شهیدی با دو بال

شهید حجت الاسلام محمودرضا درخشانی ماجرای مجروح شدن و عروجش را این‌گونه تعریف می‌کند؛ با برخورد ترکش حالت سبکی به من دست داد؛ نگاه کردم دیدم دو بال مرا به بالا می‌برند.

آنقدر بالا رفتم که به مکان سرسبز و زیبایی رسیدم، تعداد زیادی از دوستان را دیدم که داشتند از غذاها و میوه‌های آنجا استفاده می‌کردند؛ یک لحظه به ذهنم خطور کرد که شهید شده‌ام، در این حال هر چه خواستم از آن غذاها بردارم نمی‌توانستم. به من‌ گفتند الان نمی‌توانی از این غذاها استفاده کنی، برایت نگه می‌داریم .

بعدها خود شهید درخشانی این نکته را مطرح می‌کند که شاید در آن هنگام که آنجا بودم ندایی به من گفت می‌خواهی بمانی یا نه؟ من یک لحظه شک کردم بگویم آری یا خیر؛ این حالت که به من دست داد و دودل شدم بین ماندن و رفتن، گفتند نمی‌توانی از این غذاها استفاده کنی و یک‌باره دیدم که روی زمین افتاده‌ام و برخی از شهدایی که من در عالم بالا دیده بودم روی زمین در اطراف من افتاده بودند .

ادامه مطلب ...

تو به ما فرصت طوفان دادی...

دیدیم صلابت تو پابرجا ماند
 انگشت تحیر به لب دنیا ماند
 والله به تاریخ نخواهند نوشت
سید علی خامنه‌ای تنها ماند