در این متن نقد سخنان مولوی عبدالله حیدری در مقاله ((غدیر سیاهترین روز تاریخ)) ارائه می شود. پیشنهاد میکنم از دستش ندین. تا همه حقایق براتون ثابت بشه!!!
!؟!؟!
منبع:شیعه-سنی
در این متن نقد سخنان مولوی عبدالله حیدری در مقاله ((غدیر سیاهترین روز تاریخ)) ارائه می شود. پیشنهاد میکنم از دستش ندین. تا همه حقایق براتون ثابت بشه
بسم الله الرحمن الرحیم
«قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین»سوره مبارکه بقره آیه شریفه ۱۱۱
خدایی را دوست دارم و پرستش میکنم که فرمود: فبشر عباد الذین یستعمون القول فیتبعون احسنه. اما به راستی مانده ام که چه باید بنویسم و چگونه باید بگویم زمانیکه تعصب آنقدردر دل و جان آدمیان نفوذ می کند که دیگر به هیچ عنوان نمی توان حقیقت را دید و چه بد توقعی است از مصادیق ختم الله علی قلوبهم بخواهیم در مقابل واقعیت سر تعظیم فرود آورند.
حیات جاودانه آخرت و خلد برین الهی را به ثمن بخس و دراهم معدودات ستیزه گران با حقیقت فروختن تا کی؟!
«اتستبدلون اللذی هو ادنی باللذی هو خیر» سوره مبارکه بقره آیه شریفه۶۱
کوششی را که در ادامه پی خواهید گرفت پاسخ مقاله ای است از جناب عبدالله حیدری کارشناس وهابی که در آن «غدیر»-این واقعه عظیم الهی- را سیاهترین روز تاریخ خوانده است و اخیرا توسط فضای مجازی اینترنت منتشر گردیده است.
بنده نیز نه به عنوان قطره ای از اقیانوس بی کران عالم تشیع بلکه به عنوان جوانی که جویای حق و حقیقت است وظیفه خود دانستم در مقابل این نوشته که هیچ بهره ایی از بحث علمی نبرده است و پر است از تهمت و افترا ؛گفتگویی دوستانه با جناب آقای حیدری داشته باشم امیدوارم این بحث مفید و مستدل باشد.
به راستی حقیقت این است که من از علمای اهل سنت و وهابیت انتظار بیشتری داشتم. یعنی همواره فکر میکردم مهره هایی را برای مناظره و انتقاد به شیعه قرار می داده و بزرگ می کنند که از حیث علمی قوی باشند ،اما مقاله ایی که بنده مطالعه کرده ام خلاف این را ثابت کرده است.
جناب حیدری بزرگوار ! بهتر نبود شما قبل از اینکه شیعه را نقد کنید و مقاله ایی مطول در نقد ایشان بنویسید، ابتدا خوب مطلب تان را مطالعه می کردید؟
در ابتدا سوالی از خدمت شما دارم امیدوارم که جواب قانع کننده ای داشته باشید.
جناب حیدری شما درمقاله خودتان فرمودید۲۵سال است که در مباحث علمی و دینی مطالعه و تحقیق دارید. درست عرض کردم؟
ببخشید درمحضر عالم بزرگی مثل شما بی ادبی میکنم. ولی برای من سوال اینجاست که مقاله علمی به چه مقالهای گفته میشود؟
قطعا با توجه به درایتی که از حضرتعالی سراغ داریم،در جواب به این سوال خواهید فرمود مقالهای که منبع و ماخذ و رفرنس قوی،موثق و معتبری داشته باشد…!
اما چرا در مقاله چندین صفحهای خود هیچ آدرسی ذکر نکردهاید؟ در این مقاله قصد داشتید غدیر را سیاهترین روز تاریخ نشان دهید. مشکلی نیست. ولی مگر نباید برای ادعایتان دلیل ارائه کنید؟
جناب حیدری. فرق انشاء و مقاله علمی در چیست؟
مقاله علمی سند و رفرنس دارد. اما انشاء… !حال باید بنده نوشته شما را به چشم یک مقاله علمی نگاه کنم یا یک انشاء؟
آری جناب استاد ! غدیر به زعم شما بهتان و دروغی است که شیعه آن را به پیامبر نسبت داده ، اما قطعا مستحضرید که در میان بزرگان شما اهل سنت هم افرادی بودند که چنین بهتان و افترای بزرگی را به پیامبر رحمت صلی الله علیه و آله و سلم نسبت داده اند و «غدیر» را واقعه ای انکار ناپذیر دانسته اند، توجه بفرمایید:
۱- حتما امام ذهبی و کتاب وی سیر اعلام النبلاء را میشناسید وی که از استوانه های علمی شما اهل سنت است در مورد غدیری که شما منکر آن هستید چه می گوید:
“جمع الطبری طرق حدیث غدیر خم فی أربعة أجزاء رأیت شطره فبهرنی سعة روایاته وجزمت بوقوع ذلک“
طبری اسناد و طرق حدیث غدیر خم را در مجموعه ای چهارجلدی جمع و گردآوری کرده است و من بخشی از آن را دیده و از گستردگی دامنه این روایات مبهوت شدم و به محقق شدن واقعه غدیر خم جزم و قطع پیدا کردم.
- سیراعلام النبلاء ۱۴/۲۷۷ ، ترجمه محمدبن جریر
جناب اقای حیدری. ببخشید. ذهبی و طبری حکمشان چیست؟
کذاب؟ یا عالم اهل سنت؟
اگر استوانه های علمی اهل سنت هستند. پس چرا شما حرفی را میزنید که آنها خلافش را عقیده داشتند؟
شاید بگویید منظور ذهبی این نبوده و یا شاید در کتاب ایشان دستبرده اند و هزاران توجیه دیگر ، ولی برای اینکه گفته خودمان را اثبات کنیم و به قول دوستان شاهدی بر مدعای خود داشته باشیم؛ دو شاهد برای شما می آورم که آنها نیز گفته اند نظر حافظ ذهبی در مورد حدیث غدیر تواتر آن بوده است!!!!!!!
الف- ابن کثیر همان شخصی که تاریخ می داندو مفسر هم هست حتما – می شناسیدش !-
قال (ذهبی) :” وصدر الحدیث متواتر أتیقن أن رسول الله صلى الله علیه وسلم قاله ، وأما:«اللهم وال من والاه» فزیادة قویة الاسناد .”
“ذهبی گفت که این حدیث به طور متواتر نقل شده و من یقین پیدا کردم از پیامبر نقل شده است.”
- البدایة والنهایه ۵/۲۳۳ ، سنة عشره من الهجره،فصل فی ایراد الحدیث الدال علی انه علیه السلام…
ب- جناب حیدری عزیز. قطعاشخصی روکه الان معرفی میکنم خوب میشناسید.آلوسی رامیگویم.حال ببینیم ایشان چه نوشته اند:
“وعن الذهبى أن «من کنت مولاه فعلى مولاه» متواتر یتقین أن رسول الله صلى الله علیه و سلم قاله وأما اللهم وال من والاه فزیادة قویة الاسناد.”
این عالم و استوانه بزرگ وهابیت خودش می گوید. که ذهبی حدیث غدیر را متواتر می دانسته است. اما نمیدانم چرا شما اصرار دارید بگویید. واقعیت نداشته است؟!!!!!
- تفسیر روح المعانی ۶/۱۹۵
آیا می توانید این گفته را منکر شوید؟
عزیزان اهل سنت. حکم کسی که دروغ به علمای شما ببندد و واقعیت را پنهان کند چیست؟ ممنون میشم به جناب حیدری جواب دهید …!
۲- ابن حجر هیثمی؛
“انه حدیث صحیح لامریة فیه وقد اخرجه جماعة کالترمذی والنسائی واحمد وطرقه کثیرة جدا ومن ثم رواه ستة عشر صحابیا وفی روایة احمد انه سمع من النبی ثلاثون صحابیا وشهودا به لعلی لما توزع ایام خلافته و کثیرا من اسانیدها صحاح و حسان ولا التفات لمن قدح فی صحته.”
“حدیث غدیر بلاشک صحیح است و جمعی از محدثان آن را آورده اند همانند ترمذی و نسائی و اسناد وطرق آن بسیار زیاد است ولذا شانزده صحابی آنرا از پیامبر نقل کرده اند و احمدبن حنبل می گوید : سی نفر از صحابه این حدیث را از پیامبر شنیده و در زمان خلافت حضرت علی بر این حدیث شهادت داده اند و بسیاری از اسناد آن صحیح وحسن است ولذا هیچ اعتنایی به قول کسیکه آن قدح و اشکال کند نمی شود.”
- الصواعق المحرقه ۲۵ ، الباب الاول فی بیان کیفیت خلافة الصدیق الفصل الخامس فی ذکر شبهة الشیعه الشبهة الحادیة العشر
…جناب حیدری !ای کاش ابن حجر اینگونه سخن نمی گفت،چون به گفته ایشان به حضرتعالی به عنوان شخصی که به غدیر اشکال وارد نموده است باید بی اعتنایی نمود…!
حیدری عزیز!چرا احساس میکنم سخن شما با جمهور علمای اهل سنت در تعارض شدید هست؟
شما با این مقاله نه تنها به ساحت علمایتان جسارت کردهاید بلکه بنابر گفته احمدحنبل به نقل ابن حجر سی نفر از صحابه را هم مورد عتاب قرار داده اید؛ نعوذ بالله که فردی از اهل سنت بر صحابه عیب وارد کند مگر اینکه وهابی باشد که این گروه برای رسیدن به اهداف شوم خود هیچ احترامی برای هیچ فردی قائل نیستند.
پاسخگویی به این بخش از سخنان نا آشنای شما را با این حدیث تمام می کنم که جناب ابن کثیر دمشقی در البدایة والنهایة از نسائی نقل نموده و ذهبی هم این حدیث را صحیح شمرده است:
قد روی نسائی فی سننه عن محمد بن المثنی عن یحیی بن حماد عن ابی معاویه عن الاعمش عن حبیب بن ابی ثابت عن ابی طفیل عن زید بن ارقم قال لما رجع رسول الله من حجة الوداع ونزل غدیر خم امر بدوحات فقممن ثم قال:کانی دعیت فاجبت انی قدترکت فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی اهل بیتی فانظرو کیف تخلفونی فیهما فانهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض ثم قال:الله مولای و انا ولی کل مومن ثم اخذ بید علی فقال من کنت مولاه فهذا ولیه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه فقلت لزید سمعته من رسول الله صلی الله علیه وآله؟فقال ماکان فی الدوحات الا رآه بعینه و سمعه باذنیه.تفرد به النسائی من هذا الوجه قال شیخنا ابوعبدالله الذهبی و هذا حدیث صحیح
- البدایة والنهایه ۵/۲۲۸ ، سنة عشره من الهجره،فصل فی ایراد الحدیث الدال علی انه علیه السلام…
زید بن ارقم نقل می کند که زمانیکه پیامبر اکرم از حجة الوداع برگشتند در غدیر خم توقف کردند و فرمودند: همانند این است که من فراخوانده شده ام پس اجابت کردم (مرگم فرا رسیده است) من شما را ترک می کنم در حالیکه در میان شما دوثقل وجود دارد یکی کتاب خدا و دیگری اهل بیتم…..سپس حضرت فرمودند: خداوند اقا و سرور من است و من صاحب اختیار تمامی مومنین هستم سپس دست علی را گرفت و فرمود: کسیکه من مولا و سرپرست او هستم این علی بن ابیطالب مولا و سرپرست اوست خداوندا با دوستانش دوستی و با دشمنانش دشمنی کن به زید گفتم تو خودت از پیامبر شنیدی گفت هیچ کس در آنجا نبود الا اینکه با چشمانش دید و با گوش هایش شنید. نسائی به تنهایی آن را نقل کرده است و استاد ما او عبدالله ذهبی گفته این حدیث صحیح است.
بزرگواران متوجه شدید؟
غدیر خیال شیعه است…
ولی نمیدانم چرا در این خیال. صحابه و علمای اهل سنت هم شریک شده اند؟
شما جوابش را می دانید؟
اصلا چرا صحابه آن را نقل کرده اند؟ یعنی صحابه هم دچار توهم شده اند؟
شما ادعا می کنید حجت در مقابل حجت… بسم الله ؛این هم حجت بنده برای دفاع از ولایت مولای غریبم. شما هم از نظر خود مستدلاً دفاع کنید. به قول آقای هاشمی دوست عزیزتان نحن ابناء الدلیل و ما هیچ حرفی را بدون دلیل قبول نمی کنیم.
شما ادعا کردید طی ۲۵ سال به نتایج جالبی رسیده اید که خیلی از امور اسلامی را واهی می دانید مثل امامت ، عصمت و مهدویت و…..
می توانم بپرسم این ۲۵ سال از چه منابعی استفاده کرده اید که به کذب این امور رسیده اید؟
اگر در طی این ۲۵ سال صحیح بخاری، مسلم و دیگر کتب حدیثی وتاریخی اهل سنت را به درستی خوانده بودید متوجه می شدید این مسلمات دینی و اسلامی اموری خیالی و واهی نیست .
ای کاش به جای ۲۵ سال از واژه دقیقه استفاده می کردید تا اعتمادمان به شما اینقدر کم نمی شد ،مگر امکان دارد فردی ۲۵ سال بخواند و مطالعه کندو تحقیق بنماید ولی باز هم اینقدر جاهلانه با مسائل برخورد کند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
البته جناب حیدری ما ثمرات این ۲۵ سال تحقیق شما را دیده ایم. جایی که خلاف جمهور علمای اهل سنت سینه سپر می کنید و می گویید: علی بن ابیطالب از اهل بیت نمی باشد. احسنت به این ۲۵ سال مطالعه و تحقیق. فقط یک مشکلی وجود دارد و آن اینکه:
فکر کنم شما تو این ۲۵ سال فرصت نکردید که این روایت رو مطالعه کنید:
عن شداد أبى عمار قال دخلت على وائلة بن الأسقع وعنده قوم فذکروا علیا فلما قاموا قال لی ألا أخبرک بما رأیت من رسول الله صلى الله علیه وسلم قلت بلى قال أتیت فاطمة رضى الله تعالى عنها أسألها عن علی قالت توجه إلى رسول الله صلى الله علیه وسلم فجلست أنتظره حتى جاء رسول الله صلى الله علیه وسلم ومعه على وحسن وحسین رضى الله تعالى عنهم آخذ کل واحد منهما بیده حتى دخل فادنى علیا وفاطمة فأجلسهما بین یدیه وأجلس حسنا وحسینا کل واحد منهما على فخذه ثم لف علیهم ثوبه أو قال کساء ثم تلا هذه الآیة إنما یرید الله لیذهب عنکم الرجس أهل البیت ویطهرکم تطهیرا وقال اللهم هؤلاء أهل بیتی
البته حیدری عزیز من چون همیشه دوستدار بحث علمی هستم؛ برخی از اسناد این روایت رو تقدیم حضور میکنم:
- مسند احمد – الإمام احمد بن حنبل – ج ۴ – ص ۱۰۷- دارصادر
- سنن الترمذی – الترمذی – ج ۵ – ص ۳۰ – ۳۱- دارالفکر
- سنن الترمذی – الترمذی – ج ۵ – ص ۳۶۰ – ۳۶۱- دارالفکر
- الجوهر النقی – الماردینی – ج ۱ – ص ۶۶- دارالفکر
- المغنی – عبد الله بن قدامه – ج ۶ – ص ۵۵۳- دارالکتاب العربی
- الشرح الکبیر – عبد الرحمن بن قدامه – ج ۶ – ص ۲۳۰- دارالکتاب العربی
- المستدرک – الحاکم النیسابوری – ج ۲ – ص ۴۱۶
- السنن الکبرى – البیهقی – ج ۲ – ص ۱۵۰- دارالفکر
- مجمع الزوائد – الهیثمی – ج ۹ – ص ۱۶۷- دارالکتب العلمیه
- عمدة القاری – العینی – ج ۱۶ – ص ۲۲۳- دارالفکر
- تحفة الأحوذی – المبارکفوری – ج ۱ – ص ۱۲۰- دارالکتب العلمیه
- المصنف – ابن أبی شیبة الکوفی – ج ۷ – ص ۵۰۱- دارالفکر
- خصائص أمیر المؤمنین (ع) – النسائی – ص ۴۹- مکتبه نینوی
- مسند أبی یعلى – أبو یعلى الموصلی – ج ۱۲ – ص ۳۱۳ – ۳۱۴- دارالمامون
- مسند أبی یعلى – أبو یعلى الموصلی – ج ۱۲ – ص ۴۵۱
- مسند أبی یعلى – أبو یعلى الموصلی – ج ۱۳ – ص ۴۷۱
- المعجم الأوسط – الطبرانی – ج ۷ – ص ۳۱۹- دارالحرمین
- المعجم الکبیر – الطبرانی – ج ۳ – ص ۵۴- دار احیاء التراث العربی
- الاستیعاب – ابن عبد البر – ج ۳ – ص ۱۱۰۰- دارالجیل
- نظم درر السمطین – الزرندی الحنفی – ص ۱۳۳
- نظم درر السمطین – الزرندی الحنفی – ص ۲۳۸ – ۲۳۹
- نصب الرایة – الزیلعی – ج ۱ – ص ۷۱- دارالحدیث
- موارد الظمآن – الهیثمی – ج ۷ – ص ۲۰۳- دارالثقافه العربیه
حیدری عزیز! لازم نیست خودتون رو ناراحت کنید. اصلا مهم نیست در این ۲۵ سال به این روایات و کتب مراجعه نکردید. انشالله در ۲۵ سال دیگر خواهید رسید. البته اگر این کتب را در کتابخانه خودتان ندارید. میتوانم آنها را برای شما پست کنم.
البته در مورد امامت ،عصمت ،مهدویت،خمس، ازدواج موقت و…. هر کدام جوابهای خاص خودش را دارد که بنده الان در مقام پاسخ نیستم زیرا شما هیچ گونه دلیلی بر بطلان این احکام الهی اقامه نکردید و از همین الان این فرصت را به شما می دهم تا بروید دنبال دلیل و مقاله ای علمی در این زمینه بنویسید تا دیگر مانند این نوشته موهوم اخیرتان با ابروی خویش بازی نکنید.
شما به تمسخر می گویید شیعه اعتقاد دارد مقام امامت از مقام نبوت بالاتر است اما اگر آیات قران را با دقت بیشتری در طی این ۲۵ سال تلاوت می کردید متوجه می شدید خداوند به حضرت ابراهیم بعد از مقام نبوت امامت را اهدا کرده است و این مشخص می کند که مقام امامت از نبوت بالاتر است چرا که خداوند در آیه ۱۲۴ سوره مبارکه بقره در موردحضرت ابراهیم می فرماید:
«واذا ابتلی ابراهیم ربه بکلمات فاتمهن قال انی جاعلک للناس اماماً»
چنانچه که مشخص است حضرت ابراهیم بعد از اینکه در معرض امتحانهای بزرگ و زیادی از جانب حضرت حق قرار گرفت خداوند وی را امام قرار داد در حالیکه ایشان از قبل پیامبر بوده اند.
خواهشا مثل بعضی از دوستانتان نگویید این مقام، مقام نبوت بوده که امیدم به شما کمتر می شود…!
اولا: این وحی در اواخر عمر حضرت ابراهیم بر ایشان نازل شد به قرینه اینکه حضرت ، مقام امامت را برای فرزندان خود هم خواست که در آیات قران به صراحت بیان شده ایشان در اواخر عمر خویش دارای فرزند شدند .
چنانچه که خداوند متعال در سوره مبارکه حجر آیات ۵۱- ۵۵ به آن اشاره فرموده است ونمی توان فرض کرد حضرت قبل از صاحب اولاد شدن این خواسته را از خداوند داشته است زیرا در همین آیات باور کردن فرزند دار شدن برای حضرت و همسرشان سخت است ، پس نتیجه می گیریم این وحی در اواخر عمر ایشان بوده یعنی زمانیکه فرزند داشته اند و در این زمان نبی بوده اند و اگر خداوند بفرماید ما به تو نبوت می دهیم (بر فرض که بخواهیم امامت را به معنای نبوت بگیریم) در حالیکه حضرت نبی بوده اند ، حرف غیر حکیمانهای است و به قول اهل علم، تحصیل حاصل است.
ثانیا: اگر ادبیات عرب را خوب فرا گرفته باشید خواهید فهمید که (اماما) مفعول دوم (جاعلک) که عاملش هست بوده و اسم فاعل زمانیکه به معنای گذشته باشد عمل نمیکند و نمی تواند مفعول بگیردو وقتی عمل می کند که به معنای حال یا آینده باشد پس این جمله را می توان به عنوان وعده به حضرت ابراهیم پذیرفت که در آینده تو را به این مقام میرسانیم و از وحیی که به ایشان شده معلوم می شود که امامت موعود غیر از نبوت هست وایشان نبی بوده اند که وحی بر ایشان نازل شده است.
واما در مورد اینکه اگر کسی منکر امامت شود کافر است بهتر بود معنای کافر را در رساله های عملیه ای که مجتهدین شیعه نوشته اند نگاه کرده و بعد ما را متهم می کردید!!! که اگر اهل سنت را جزء کفار می دانستند احکام کفار را بر شما جاری می کردند ولی به طوری که مشاهده می کنید کسی به این مطلب قائل نیست. به شما این ماموریت را می دهم تا تمامی رساله های مراجع را به خوبی بنگرید و اگر خلاف آن را از علماء شیعه یافتید به بنده اطلاع دهید.اگر عربی آن سخت بود می توانید رساله های فارسی را مطالعه بفرمائید.
یک سوال؟؟؟
اگر ثابت شود وحال آنکه ثابت هم هست ، پیامبر مسلمانان را امر به اطاعت از امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام نموده اند ، شما در مورد کسانی که از این امر سرباز زده اند و با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مخالفت کرده اند چه حکمی می کنید؟ آیا غیر از این است که آنها را از دایره اسلام خارج می دانید؟
بیایید به همراه تمامی خوانندگان عزیز سری به قرآن این معجزه الهی پیامبرمان بزنیم و ببینیم در مورد خلافت حضرت علی علیه السلام مطلبی آمده است یا خیر:
سوره مائده آیه ۵۵ را بخوانید:
«إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُون»
منظور از والذین آمنوا الذین یقیمون الصلاه و یوتون الزکاه و هم راکعون چیه؟
دوست ندارم بشنوم که نمی دانیدمفسرین شما ذیل این آیات چه گفتهاند ولی برای دیگرانی که این مقاله را می خوانند عرض می کنم:
الف-”وأجمع أئمّة التفسیر أنّ المراد علی .”
“تمام پیشوایان تفسیر اجماع دارند بر این که این آیه درباره امام علی علیه السلام نازل شده است .”
- کتاب المواقف ۳/۶۱۴
ب- سعد الدین تفتازانی در این باره می نویسد :
“نزلت باتفاق المفسرین فی علی بن أبی طالب رضی الله عنه حین أعطى السائل خاتمه وهو راکع فی صلاته وکلمة إنما للحصر بشهادة النقل والاستعمال.”
“این آیه ، به اتفاق مفسران در حق علی بن أبی طالب (علیه السلام) بعد از آن که در حال رکوع نماز به سائل انگشتر داد نازل شده است.”
شرح المقاصد فی علم الکلام ۲/۲۸۸
ج- “وغالب الأخباریین على أنها نزلت فى على کرم الله تعالى وجهه .”
روح المعانى فى تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی۶/۱۶۷
و در جای دیگر میگوید :
“إنما ولیکم الله ورسوله … والآیة عند معظم المحدثین نزلت فى علی کرم الله تعالى وجهه .”
- روح المعانى فى تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی۶/۹۳
و چون می ترسم در مورد” ولیّ ” دچار تردید شوید باز این مطلب را هم که اساتید بنده بارها و بارها بیان فرمودهاند خدمت شما عرض می کنم و بخاطر این که کمتر وقت خوانندگان عزیز گرفته شود فقط به یک مورد اشاره می کنم وان اینکه جناب محمد بن اسماعیل بخاری در صحیح خود کتاب تفسیر، باب تفسیر سوره حدید در تفسیر اولی بکم می گوید:
قال المجاهد مولاکم اولی بکم. یعنی مولیکم به معنای برتری بر شماست.
ابن حجر عسقلانی هم وقتی این کلام بخاری را شرح می دهد از قول فراء و ابوعبیده همین معنا را برای مولا نقل می کند و بر همین رای و نظر است عینی در عمدة القاری که شرحی بر صحیح بخاری است.
- صحیح بخاری ۴/۱۳۵۸
- فتح الباری شرح صحیح بخاری ۸/۶۲۸
- عمدة القاری شرح صحیح بخاری ۱۹/۶۲۸
اما شاید بتوان گفت بهترین دلیل برای اینکه شاید جویندگان حق و حقیقت را قانع کند بررسی کلمه مولی در گفته های صحابه و خلفا باشد که بسیار می تواند ما را در رسیدن به معنای این کلمه در آن عصر راهنمایی کند.
الف- خلیفه اول
“لما ولی أبو بکر رضی الله تعالى عنه، خطب الناس فحمد الله وأثنى علیه ثم قال: أما بعد أیها الناس فقد وُلِّیتُکم ولستُ بخیرکم.”
- أنساب الأشراف ، ۱/۲۵۴
- تاریخ الطبری ۲/۴۵۰
ب- خلیفه دوم
قَال أَبو بکر :”انا ولى رسول صلی الله علیه وآله…..توفى أَبو بکر وأنا ولِى رسول اللَه صلى الله علیه وسلم وولِى أَبى بکر.”
- صحیح مسلم ۳/۱۳۷۸ ، کتاب الجهاد باب حکم الفیء
جناب حیدری ! خلفایتان دقیقا از همان ماده استفاده کرده اند. نکند می خواهید برچسب اشتباه به آنها بزنید؟
در ضمن اگر مولی به معنای دوست هست چنانچه شما فرض کردید ،پس این گفته جناب خلیفه دوم در روز عید غدیر در حالی که امیرالمومنین علی علیه السلام را خطاب قرار می داد به چه معناست؟
“هنیئا لک یابن ابی طالب اصبحت و امسیت مولی کل مومن و مومنه.”
این مطلب را می توانید در :
- تفسیر کبیر فخر رازی ۱۲/۴۹و۵۱ در ذیل آیه ۶۷ سوره مائده المسالة الثالثه
همچنین در مدارک ذیل:
- مسند احمد۴/۲۸۱ ، مسند الکوفیین حدیث براء بن عازب
- تفسیر ثعلبی ۴/۹۲ ، ذیل سوره مائده آیه ۶۷
- تاریخ بغداد ۸/ ۲۹۰ ذیل حبشون بن موسی بن ایوب
آیا این جمله با معنای دوست سازگار است؟
البته فقط این یک آیه وجود ندارد و آیات فراوان دیگری هست که به خاطر اختصار نمی توان تفصیلا به همه آنها اشاره کرد و الّا به قول جناب ابن عساکر سیصد آیه در شان مولای ما آقا امیرالمومنین علیه السلام نازل شده است البته به نظر ایشون … والّا از نظر شیعه آیات فراوان دیگری هم در شأن حضرت علی علیه السلام نازل شده است.
عن ابن عباس قال :” نزلت فی علیّ ثلاثمائة آیة .”
- تاریخ مدینة دمشق ۲/۳۶۴
و یا سیوطی می گوید:
“قال ابن عباس : نزلت فی علی أکثر من ثلاثمائة آیة فی مدحه .”
- تاریخ الخلفاء ، ص ۱۷۲
و آیات فراوانی که در اثبات ولایت ایشان نازل شده است.
شما در مقاله خودتان اشاره کردید که نوشتن کتاب الغدیر و جشن گرفتن برای این عید اسلامی روده درازیست…
میشه بپرسم چطور به این حکم رسیدید؟
اگر ارائه کردن اسناد و منابع یعنی روده درازی پس یکی از روده درازترین افراد، طبری مورخ بزرگ شماست که در مورد اسناد غدیر ومدارک غدیر است که چهار جلد نوشته و ذهبی تعجب کرده است از مقدار اسناد حدیث غدیر (چنانچه ابتدای نوشتار به آن اشاره کردم)
اما در مورد یمن و اینکه جریان غدیر خم به خاطر شکایت سپاهیان از حضرت علی علیه السلام بوده است این مورد را باید متذکر شوم که طبق مدارک تاریخی حضرت علی علیه السلام چندین مرتبه به سوی یمن سفر کرده اند:
الف- سفر اول ایشان در مورد دعوت اهل یمن به اسلام بوده است
بخاری را ببینید:
عن ابی اسحاق سمعت البراء رضی الله عنه بعثنا رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) مع خالد بن ولید الی الیمن قال ثم بعث علیا بعد ذلک مکانه قال مر اصحاب خالد من شاء منهم ان یعقب معک فلیعقب و من شاء فلیقبل فکنت فیمن عقب معه فغنمت اواقی ذات عدد
چند خطی برایتان در رابطه با این حدیث صحبت کنم تا خوب متوجه بشوید:
۱- این سفر در سال هشتم هجری اتفاق افتاده است چنانچه جناب زینی دحلان مفتی اعظم مکه مکرمه در سیرة النبویه اش در جلد ۲ صفحه ۳۷۱ انتشارات دارالقلم بدان اشاره می کند؛ این در حالیست که همایش بزرگ غدیر در سال دهم هجری اتفاق افتاده است.
۲- شکایت در مدینه خدمت پیامبر رسیده است پس به واقعه غدیر هیچ ربطی ندارد این را هم طبرانی این عالم بزرگ و عالی مقامتان در معجم الاوسط ۶/۱۶۳ نوشته وقت کردید سری به این کتاب بزنید.
چون اساسم بر اختصار است بیشتر از این نمی نویسم والا جالب است بدانید بعضی از صحابه چگونه دشمنی خود را با علی بن ابی طالب علیه السلام بیان می کنند و سعی می کنند به هر نحوی مقام علی علیه السلام را در چشم پیامبر اکرم صلی الله علیه واله کم کنند وای که طبرانی چه می گوید در معجم الاوسط خود ۶/۱۶۳ زمانیکه بریده به در مسجد رسید و عده ای از صحابه انجا بودند و متوجه شدند بریده از علی شکایت اورده گفتند به پیامبر بگو شاید علی از چشمش بیفتد.
تا حالا فکر میکردم. زیرآب زدن فقط در زمان حاضر است. نگو که از قدیم الایام بوده است. اونم عمل صحابه کرام است
ولی جالب این هست که در مقابل این صحابه، پیامبری وجود دارد که علی را نفس خودش می داند چنانچه اگر ادامه همین صفحه طبرانی را بخوانید عکس العمل پیامبر صلی الله علیه وآله را میبینید که حضرت در حالت خشم می فرمایند:
چه شده که گروهی می خواهند بر علی نقص وارد کنند هر کس بر علی نقص وارد کند یقینا بر من نقص وارد کرده است و هرکس از علی جدا شود از من جدا شده است
ای بابا! حیدری عزیز؛چی شد؟ چرا اینطوری شد؟ چرا در مقاله علمیتان!!! به این مطالب اشاره نکردید؟
ب- سفر دوم حضرت علی علیه السلام مربوط به قضاوت بوده که پیامبر ایشان را فرستادند تا درمیان مردم یمن قضاوت کنند. که در این سفر ایشان هیچ گونه شکوائیه ای نقل نشده است
این سفر را به نقل احمد بن حنبل در مسندش ۱/۴۵۸-۴۵۹ بخوانید:
وی می گوید حضرت علی فرمودند من را پیامبر به سوی یمن فرستاد من گفتم مرا نزد قومی میفرستی که سنشان از من بیشتر است تا قضاوت کنم بینشان؟
پیامبر فرمودند: برو خداوند زبانت را ثابت و قلب تو را هدایت می کند.
همانطور که قبلا گفتم این سفر شکوائیه ای نداشته پس باز هم به غدیر وادعایی که شما فرمودید ربطی ندارد.
ج- واما سفر سوم حضرت برای جمع کردن مالیات رفته بودند چنانچه ابن اثیر در الکامل نقل می کند،وقتی سپاه حضرت نزدیک مکه رسید حضرت علی علیه السلام شخصی را جایگزین خود کردند تا زودتر به خدمت پیامبر برسند در غیاب ایشان سربازان از مالیاتی که همراه سپاه بود لباسهایی برداشته و تن خود کردند وقتی لشکر نزدیک شهر شد حضرت از شهر خارج شدند تا لشکر را برای ورود به شهر همراهی کنند زمانیکه متوجه شدند سپاهیان از اموال مسلمانان برای خود لباس برداشتهاند ،آن لباسها را از همگی گرفتند آنها هم ناراحت شده در مکه نزد پیامبر شکایت کردند و حضرت هم خطبه ای ایراد فرمودند و مردم را از شکایت نسبت به حضرت علی علیه السلام نهی کردند.
- الکامل ابن اثیر ۲/۳۰۱
در این خروج و سفر هم شکایات در مکه بوده نه در غدیر پس هیچ گونه رابطه ای میان غدیر و سفر حضرت به یمن وجود ندارد؟؟؟؟
جناب حیدری عزیز بزرگوار! شما چند جای دیگر این مقاله اشتباه های فاحشی کردید و عقیده خودتان را به شیعه چسبانده اید. جنابعالی فرمودید: این عید در بین اهل بیت علیهم السلام جایی نداشته است البته جزاین از شما انتظار نداشتیم زیرا زمانیکه شما ؛فرصتی برای مطالعه کتابهای خودتان نداشته اید چگونه وقت کرده اید کتابهای شیعیان را مطالعه کنید؟ البته بازهم شاید کتب شیعیان را نداشته اید. بزرگوار بنده میتوانم هر کتاب شیعه رو لازم داشتید براتون پست کنم.
مخاطبین عزیز برای اینکه بیشتر بدانید. عرض میکنم:
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در مورد غدیر فرموده اند:
یوم غدیر خم افضل اعیاد امتی…..
- بحار الانوار ۳۷/۱۰۹
حضرت علی علیه السلام
در سالیکه عید سعید غدیر مصادف با جمعه شده بود حضرت طی خطبه ای فرمودند:
ان الله عزوجل جمع لکم فی هذا الیوم عیدین عظیمین کبیرین…..
همانا خداوند در این روز دوعید بزرگ را برای شما جمع کرده است
- مصباح المتهجد ۵۲۴
امام صادق علیه السلام:
ایشان زمانیکه از حضرتش سوال شد آیا عیدی بزرگتر از عید فطر قربان و روز جمعه و عرفه وجود دارد یا خیر حضرت فرمودند: بلی با فضیلت ترین وبزرگترین و شریفترین اعیاد نزد خداوند آن روزی است که خداوند دین را درآن روز کامل کرد و آیه اکمال بر پیامبر نازل شد.
- تفسیر فرات کوفی ۱۱۷
استاد مناسب میبینم این مطالب را هم گوشزد کنم که نه تنها
ائمه ما به این روز سفارش می نموده اند بلکه به حدیث غدیر احتجاج هم کرده
اند:
مولانا امیر المومنین علیه السلام :
در روز شورای شش نفره به غدیر احتجاج فرموده اند.
این احتجاج را می توانید در مناقب خوارزمی ۳۱۳ یا در الصواعق المحرقه ابن حجر ۷۵ حتی در کتاب فرائد السمطین ۱/۳۱۹ مطالعه بفرمائید.
در زمان خلافت جناب عثمان هم حضرت به این واقعه اشاره نموده اند:
برای مطالعه این مورد هم می توانید به فرائد السمطین ۱/۳۱۲ مراجعه نمائید.
البته احتجاجات آقایمان از این موارد خیلی بیشتر است نظیر احتجاج در روز رحبه در روز جمل در کوفه وحتی در روز صفین که دایی جانتان در برابر امام زمان خویش شورش کردند.
گفتم که الف،گفت دگر هیچ مگوی؛در خانه اگر کَس است،یک حرف بس است….
سیده زنان دو عالم هم به حدیث غدیر احتجاج نموده است:
انسیتم قول رسول الله یوم الغدیر من کنت مولاه فعلی مولاه و قوله انت منی بمنزلة هارون من موسی
آیا فراموش کرده اید فرموده ی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را در روز غدیر خم که هرکه من مولای اویم؛پس این علی مولای اوست و همچنین گفته او که فرمود علی نسبت به من به منزله هارون است به موسی
این گفته را هم شمس الدین ابوالخیر جزری دمشقی مقری شافعی در اسنی المطالب فی مناقب علی بن ابیطالب در صفحه ۴۹ آورده است.
و همچینین آقای بهشتیان هم در مواردی به غدیر استناد کرده اند؛
امام حسن علیه السلام در جریان صلح با معاویه و به حدیث غدیر استناد فرموده اند که در ینابیع الموده ۳/۱۵۰ باب ۹۰ می توان یافت و مطالعه کرد.
آیا باز هم می توان گفت ائمه اهل بیت علیهم السلام نسبت به جریان غدیر خم کم اعتنا یا بی اعتنا بوده اند؟
بزرگواران و عزیزان اهل سنت و وهابیت. آیا همه علمای شما که شیعه را نقد می کنند. افرادی مثل جناب حیدری هستند که عقاید خودشان را به اسم عقاید شیعه معرفی می کنند؟
حیدری گرامی! شما چطور شیعه را به زمان معاویه باز می گردانید در حالیکه شخص پیامبر اکرم نام شیعه را بر ما نهاده اند.
استاد گرامی ؛ به مدارک ذیل مراجعه کنید تا ببینید پیامبر چه فرموده اند:
- تفسیر درالمنثور سیوطی ۶/۶۴۳ ذیل آیه ۷ سوره بینه
- شواهد التنزیل حاکم حسکانی ۲/۴۶۱ ذیل ایه ۷ سوره بینه
و همچنین در:
- تاریخ مدینه دمشق ۴۲/۳۷۱
- المعجم الاوسط ۴/۵۵۵
- کنزالعمال ۱۳/۱۵۶
- فتح القدیر شوکانی ۵/۴۷۷
برادر گرامی یکی از افتخارات شیعه نسبت به اهل سنت همین است که پیامبر اکرم برما نام شیعه نهاده اند.
پس این حرف شما هم نمی گویم دروغ بلکه می گویم غیر حق از اب درامد که بیانگر کمی اطلاعات شما نسبت به مطالب اسلامی است اشکالی ندارد شما هنوز برای یافتن حقیقت و مطالعه جوان هستید. امیدوارم لااقل در طول ۲۵ سال آینده به این مطالب برسید…!
در مورد مجلدات کتاب شریف غدیر هم بدانید زمانی که طبری شما چهار جلد کتاب فقط در رابطه با اسناد حدیث غدیر می نویسد مطمئن باشید شیعه چیزی فراتر از ۳۰ جلد می تواند در اثبات غدیر بنویسد و اما در مورد اینکه الغدیر یک کتاب شعر است. بزرگوار نمیدونم چرا شما اصرار دارید که ثابت کنید تا حالا منابع شیعه را مطالعه نکردید. کاش یک بار الغدیر را مطالعه میکردید. جلدهایی که در آن با اسناد متعدد از منابع اهل سنت حقانیت شیعه را ثابت می کند. اگر چه که مولف محترم جناب علامه امینی اعلی الله مقامه الشریف از شعر شعرا هم استفاده کرده اند و ان بدین معناست که از همان ابتدا،شعرا و ادبا،در شکوه و عظمت اتفاق مبارکی که در این روز به وقوع پیوسته،مشغول به هنرنمایی و قلم فرسایی و عرض ارادت به ساحت مقدس آقایمان بوده اند.
اشعار در واقع موید کلام است نه مقوم کلام؛
در مورد دروغ گفتن هم سکوت می کنم زیرا بر خلاف شما خوانندگان این مقاله را افرادی فهیم و با شعور میدانم خودشان به کتابها و منابع رجوع کنند متوجه خواهند شد چه کسی راست و چه کسی دروغ می گوید.
جالب است شما می گویید غدیر را سیاهترین روز خواندم چون باعث تفرقه بین مسلمانان است غدیر چگونه می تواند باعث تفرقه باشد؟؟؟؟؟؟
پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم برای اتحاد مسلمانان بعد از خودشان و اینکه تفرقه سراغشان نیاید خلیفه بعد از خود را معرفی کردند و تمامی افراد هم دست بیعت دادند؛حتی خلیفه دوم شما بخِ بخِ لک یابن ابیطالب سرداد و تبریک گفت.
آیا اگر همه مسلمانها به گفته پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم گوش می دادند آیا باز هم اختلاف ایجاد می شد؟
پس به ما ایراد نگیرید که سنت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم را زنده نگه می داریم به کسانی اعتراض کنید که باعث دوری مردم از خلیفه اصلی شده و وتفرقه را ایجاد کردند.
و آیا کسانیکه باعث اختلاف به این عمیقی در بین مسلمانان شده و مردم را از مسیر حق دور و با پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم مخالفت کرده اند سزاوار احترام هستند ,یا سرزنش و حتی لعن؟
چگونه می گویید شیعه به همه صحابه دشنام و سب و لعن می کند؟ الا یک خانواده دوازده نفری؟
اولا شیعه بسیاری از صحابه را که به دستور پیامبر خودشان عمل کرده و مطیع خلیفه بلافصل بوده اند را در مسیر حق دانسته و برای آنها احترام قائل است.
اما نمی تواند این را قبول کند که همه صحابه عادلند و از خطا به دور…
چند سوال حیدری عزیز!
چگونه صحابه عادلند در حالیکه خالدبن ولید، مالک را می کشد و همان شب با همسرش همبستر می شود؛ شما که می گویید باید به صحابه اقتدا کرد وهیچ فرقی بین صحابه نیست شاید کسی بخواهد به خالد اقتدا کند نظر شما چیست؟ حاضرید شما هم پیرو مالک باشید؟؟؟
چنانچه که بسیاری از بزرگان شما نقل می کنند خالد بن ولید- این صحابی- به جنگ مالک بن نویره رفت و اورا با حیله کشت و همان شب با همسرش زنا کرد.
- الاصابه ابن حجر ۵/۵۶۰-۵۶۱
- تاریخ الطبری۲/۵۰۳
- الکامل فی التاریخ ۲/۳۵۹
در هر صورت ما اینطور صحابه را عادل نمی دانیم و از آنها بیزاری می جوییم نه اینکه تمام صحابه را…
در ضمن منظور شما از خانواده دوازده نفری چیست؟
اگر منظورتان ائمه اثنیعشر هستند که نباید این طور بی ادبانه با آنها صحبت کنید چون پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم به وجود آنها اشاره فرموده اند و بخاری و مسلم هم آنرا نقل نموده اند.
بزرگوار؛ من فکر میکردم شما خیلی مودب تر از این مقوله باشید. اما متاسفانه خلافش را در این مقاله نیز ثابت کردید…!
الخلفاء بعدی اثنا عشر بعدد نقباء بنی اسرائیل وکلهم من قریش.
پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: خلفا و جانشینان بعد از من دوازده نفر به تعداد نقباء بنی اسرائیل و تمامی از قریش هستند.
- صحیح بخاری، ۹/۷۲۹، باب ۱۱۴۸، حدیث ۲۰۳۴، کتاب الاحکام باب بعد از باب استخلاف
- صحیح مسلّم ۳/۱۴۵۲ کتاب ۳۳، باب ۱ حدیث ۱۸۲۱، کتاب الامارة، باب الناس تبع لقریش و الخلافة فی قریش
- سنن ابی داوود، ۲/۵۰۸، کتاب ۳۰، باب ۱، حدیث ۴۲۷۹ و۴۲۸۰، کتاب المهدی
- سنن ترمذی، ۶۰۹، کتاب ۳۴، باب ۴۶، حدیث۲۲۲۳، کتاب الفتن، باب ماجاء فی الخلفاء
- مسند احمد ۵/ ۸۶- ۸۹، حدیث جابر بن سمره، وی ۶ حدیث نقل می کند.
مضمون همهی احادیث یکی است اگر چه که با عبارتهای گوناگون بیان کرده اند.
بله، ما برای این دوازده نفر احترام خاصی قائل هستیم ولی می توانم باز هم سوالی بپرسم؟
طبق این حدیث صحیح جانشینان پیامبر دوازده نفرند و همه آنها از قریشند میشود اسامی این دوازده نفر را برای همه مسلمانها نام ببرید؟
قصد نداشتم سخنم طولانی شود. به همین مختصر بسنده میکنم. اما جناب حیدری اگر خواستید؛ میتوانم کامل ترش کنم؛
از شما هم برای دل نگرانی که در مورد وحدت جامعه اسلامی دارید ممنون هستم ولی یک پیشنهاد دارم ؛ که بیایید و برای رسیدن به وحدت حقیقی دست به دامان قرآن وعترت شویم چنانچه که خود پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم فرموده اند که من بعد از خودم دو شیء ارزشمند باقی می گذارم که اگر به آنها تمسک کنید هر گز گمراه نمی شوید . یک کتاب خدا و دیگری اهل بیتم.
- صحیح مسلم ۷/۱۲۳، ح ۶۱۱۹، باب فضائل علی بن أبی طالب.
- سنن الترمذی ۵/۳۲۹ ح ۳۷۲۰٫
- مسند احمد ۳/۱۴-۱۷-۲۶-۵۹ و ۵/۱۸۲
- السنن الکبرى ۵/۵۱ ح۸۱۷۵٫
اگر واقعا دلتان برای وحدت جامعه اسلامی می سوزد به گفته پیامبر عزیزمان گوش بدهیم و پیرو سخنان ایشان باشیم.
والسلام علی من التبع الهدی
نسیم بهشت
کمپین رهروان غدیر
ذی الحجه۱۴۳۲
منتظر پاسخ شما هستم
دانلود مقاله: