(شمارۀ 38) و مِن حِکمَةٍ له ( علیهالسّلام )
جایگاه واجبات و مستحبات
لَا قُرْبَةَ بِالنَّوَافِلِ إِذَا أَضَرَّتْ بِالْفَرَائِض
عمل مستحب انسان را به خدا نزدیک نمىگرداند، اگر به واجب زیان رساند.
شرح:
از شرایط ضروری قبولی هر عبادتی این است که ما معرفت و نیت صحیحی نسبت به آن عبادت داشته باشیم. می دانیم عبادت خدا تنها از طریقی که خدا بپسندد میسر است نه از هر طریقی که بنده ترجیح دهد. در روایتی داریم:
شیطان به سجده بر آدم فرمان داده شد. گفت: اى پروردگارم سوگند به عزّتت اگر مرا از سجده براى آدم عفو کنی چنان عبادت و بندگیت کنم که کسى تو را هرگز مانند آن عبادت نکرده باشد، خداوند جلَّ جلاله فرمود: من دوست دارم از طریقی که خود می خواهم اطاعت شوم.[1]
متأسفانه بسیاری اوقات دیده ایم ابلیس ملعون این اخلاق خود را به برخی از مسلمانان منتقل کرده است. به عنوان نمونه گاهی جوانی برای کسب رضای خدا روزه مستحبی میگیرد در حالی که پدر یا مادرش از روی دلسوزی از این کار او ناراحت میشوند و آن جوان ممکن است وقتی با مخالفت آنها روبرو شود حتی اسائه ادبی هم بکند و دلسوزی آنها را بی جهت بداند. در حالی که روزه فعل مستحبی است و پرهیز از اذیت کردن والدین واجب است! چنین جوانی نه تنها روزه اش مقبول نیست و نتیجه ای جز گرسنگی و تشنگی برایش ندارد بلکه مرتکب معصیت خدا نیز شده است!
جالب است بدانیم که اگر این جوان به خاطر کسب رضایت والدین روزهاش را میشکست از ثواب روزه هم محروم نمیشد زیرا در احادیث وارد شده است که اگر کسی قصد خیری داشته باشد ولی موفق به انجام آن نشود ثوابش به او داده میشود. و چه بسا ثواب مضاعفی هم به او داده میشد زیرا برای اطاعت امر خدا و رضای او روزهاش را شکسته است. این جاست که این کلام امیرالمؤمنین علیه السلام باید مورد تامل عمیق قرار گیرد:
کَمْ مِنْ صَائِمٍ لَیْسَ لَهُ مِنْ صِیَامِهِ إِلَّا الْجُوعُ وَ الظَّمَأُ وَ کَمْ مِنْ قَائِمٍ لَیْسَ لَهُ مِنْ قِیَامِهِ إِلَّا السَّهَرُ وَ الْعَنَاءُ حَبَّذَا نَوْمُ الْأَکْیَاسِ وَ إِفْطَارُهُم [2]
چه بسیار روزه داری که از روزهاش جز گرسنگی و تشنگی بهرهای ندارد و چه بسیار شب زنده داری که از شب زنده داریش بهرهای جز بیداری و خستگی ندارد؛ چه خوب و پسندیده است خوابیدن زیرکان و روزه خوردن ایشان.
پس معرفت صحیح نسبت به احکام الهی شرط اساسی در قبولی عبادات است. انسان باید مدام خود را متوجه کند که پروردگار عالم هیچ نیازی به عبادات او ندارد و فقط میخواهد اطاعت بندهاش را ببیند تا او را در دریای بی کران لطف و رحمتش غرق گرداند.
در روایات آمده است که به طولانی بودن رکوع و سجود افراد نگاه نکنید زیرا به اینها عادت کردهاند و اگر انجام ندهند وحشت میکنند بلکه به راستگویی و امانتداری آنها توجه کنید[3].
پس باید دقت کنیم به برخی اعمال نیکمان مغرور و دلخوش نشویم و از سر عادت آنها را انجام ندهیم بلکه هر زمان آماده باشیم برای رضای خدا آنها را ترک کنیم و عمل دیگری را که خواست خدا آن است انجام دهیم.
به طور خلاصه دو نکته گفته شد: یکی اینکه معرفت صحیح پیدا کنیم که خداوند متعال در هر زمان از ما چه میخواهد و خودمان به سلیقه خودمان عبادت او را نکنیم. دوم اینکه این آمادگی را در خود ایجاد کنیم که هر زمان در صورت لزوم اعمالی را که معمولاً انجام میدهیم کنار بگذاریم و آنچه خدا میخواهد انجام دهیم.
* * * * *
از مهمترین نکاتی که در عبادت خدا باید شناخته شود، شناخت واجبات و محرمات و فرق گذاشتن بین آنها و مستحبات و مکروهات است. زیرا خداوند هرگز راضی نیست یک عمل واجب ترک شود یا یک عمل حرام واقع شود حتی اگر در ازای آن همه اعمال مستحب انجام بگیرند و همه اعمال مکروه ترک شوند.
در این حکمت از نهج البلاغه نافله به معنای عمل مستحب آمده ولی گاهی اصطلاحاً به نمازهای نافله اطلاق می شود. در روایات ما تاکید زیادی بر استحباب شدید نمازهای نافله شده است. با این وجود نباید ضرورت آن را با نماز واجب قیاس کرد. در مورد اهمیت نمازهای واجب نسبت به نافله امام باقر علیهالسلام میفرمایند:
کسى که یک نماز خود را به صورت کامل ادا کند، سایر نمازهاى او نیز پذیرفته خواهد شد، حتی اگر به صورت تامّ و کامل ادا نشده باشند؛ ولی اگر همه نمازهاى خود را به تباهى بکشاند، هیچ چیز از آنها مورد قبول واقع نمىشود و هیچ یک از نمازهاى نافله و نمازهاى فریضه او را به حساب نمىآورند. نماز نافله موقعى پذیرفته مىشود که نماز فریضه مورد قبول واقع شده باشد. اگر کسى نماز فریضه را ترک کرده باشد، نماز نافله او مورد قبول واقع نمىشود، چونکه نماز نافله فقط براى جبران نواقص و ترمیم نماز فریضه مقرر شده است. [4]
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت ها:
[1] بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج2، ص: 262
[2] مستدرکالوسائل ج : 7 ص : 367
[3] الکافی ج : 2 ص : 105
[4] الکافی ج : 3 ص : 269
نوشته شده توسط گروه نهج البلاغه