با توجّه به این که آیه تطهیر بر اساس روایات اهل بیت علیهم السّلام شامل پنج تن میشود و غیر از آنها را شامل نمیشود و رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم نیز در باره سلمان فارسی در روایتی میفرماید: «سلمان منّا اهل البیت» حال چگونه سلمان فارسی را میتوان جزو آن بزرگواران دانست؟
قبل از پاسخ به موضوع مورد سئوال باید مطالبی را به عنوان مقدمه مطرح کنیم:
معنای أهل البیت در لغت و در عرف با توجّه به مضاف الیه آن معلوم میشود:
مثلاً: أهل القریه یعنی: ساکنین و اهالی آن روستا و أهل الشئ یعنی: صاحب و مالک آن چیز و أهل الکتاب یعنی: پیروان و قرائت کنندگان آن کتاب و أهل الرجل یعنی:
با توجّه به این که آیه تطهیر بر اساس روایات اهل بیت علیهم السّلام شامل پنج تن میشود و غیر از آنها را شامل نمیشود و رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم نیز در باره سلمان فارسی در روایتی میفرماید: «سلمان منّا اهل البیت» حال چگونه سلمان فارسی را میتوان جزو آن بزرگواران دانست؟
قبل از پاسخ به موضوع مورد سئوال باید مطالبی را به عنوان مقدمه مطرح کنیم:
معنای أهل البیت در لغت و در عرف با توجّه به مضاف الیه آن معلوم میشود:
مثلاً: أهل القریه یعنی: ساکنین و اهالی آن روستا و أهل الشئ یعنی: صاحب و مالک آن چیز و أهل الکتاب یعنی: پیروان و قرائت کنندگان آن کتاب و أهل الرجل یعنی: خانواده و نزدیکان آن شخص .
ر . ک . القاموس المحیط مجد الدین فیروزآبادی ج 1 ص 331 مادة أهل مؤسسة الرسالة بیروت ـ
لسان العرب ابن منظور ج 11 ص 28 – 29 مادة أهل أدب الحوزة قم ـ مفردات الراغب ص 29 ماده أهل المکتبة المرتضویة .
و آنجا که خداوند متعال میفرماید: «وأمر أهلک بالصلاة».(طه/132) یعنی : نزدیکان و هر آن کس که در نسبت فامیلی به تو ارتباط دارد.
و نیز آنجا که خداوند خطاب به حضرت نوح اشاره به فرزند او نموده و میفرماید: «یا نوح إنه لیس من أهلک».(هود/46) در حالی که از حیث نسب فرزند حضرت نوح بود ولی خداوند در این آیه اراده فرموده که بفرماید: ای نوح او از نظر دین و آیین هم مسلک و همراه با تو نیست.
کلمه «آل» در أصل أهل بوده که هاء به همزه تبدیل شده و «أأل» گشته و چون توالی دو همزه شده همزه دوم به ألف تبدیل شده و در نتیجه آل شده است. لذا وقتی گفته میشود: «آل الله و آل الرسول» یعنی: أولیاء خداوند و رسول او که اهل بیت او هستند.( ر . ک . لسان العرب ج 11 ص 28 و 29 ماده أهل)
امّا اهل البیت به تبعیت از نصوص دینی بین مسلمانان در آل و عترت نبی اکرم صلى الله علیه وآله وسلم متعارف گردیده. و اینان همانگونه که در حدیث کساء و غیر آن آمده: رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم و امیر المؤمنین علیه السّلام و حضرت زهراء و امام حسن و امام حسین علیهم السلام هستند یعنی همانها که آیة تطهیر در شأنشان نازل گردیده است میباشند:
«إنما یرید الله لیذهب عنکم الرجس أهل البیت ویطهرکم تطهیرا». (احزاب/33)
وعترت هم همان أهل بیت علیهم السلام میباشند که ابن منظور با استناد به حدیث نبوی «إنی تارک فیکم الثقلین: کتاب الله وعترتی أهل بیتی» به همین معنا تصریح نموده و گفته است:
« فجعل العترة أهل البیت [علیهم السلام]»
لسان العرب ابن منظور ج 4 ص 538 .
نکته دیگر؛ این که فرق است بین اهل یک شخص و اهل بیت یک شخص.
اهل بیت یک شخص در اصل یعنی: کسانی که دور او در یک خانه جمعند و با او نسبت فامیلی دارند.
فأهل الرجل فی الأصل من یجمعه وإیاهم مسکن واحد ...
پس اهل یک شخص در اصل به کسانی گویند که دور او جمعند و با هم در یک مسکن واحد زندگی میکنند گویند.
مفردات غریب القرآن، راغب الأصفهانى، ص 29.
امّا به طور مجاز در لغت به زن و همسر یک شخص نیز اهل گفته میشود.
من المجاز : الأهل للرجل : زوجته.
از روی مجاز زن یک شخص را اهل او گویند.
تاج العروس، زبیدی، ج 14، ص 36 .
أهل البیت در اصطلاح کتاب و سنّت معناى خاصی دارد و مراد از آن: رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم و امیر المؤمنین علی علیه السّلام و حضرت فاطمة زهراء وسیدا شباب أهل الجنه امام حسن و امام حسین علیهم السلام هستند که نه فرزند معصوم از إمام حسین علیهم السلام نیز به آنها ملحق میشوند و در حقیقت اینان نزدیک ترین مردم به رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم از حیث علم و آگاهی به دین و سنت و آیین و روش آن حضرت هستند.
روایات صحیحة فراوانی از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم از شیعه وسنّی رسیده که در آنها به اسامی اهل بیت تصریح شده و آنها را دوازده نفر که همه از قریش هستند دانسته که جز با تطبیق آن با این بزرگواران که گفته شد امکان ندارد.
از أم سلمة روایت شده زمانی که این آیه نازل شد:«إنما یرید الله لیذهب عنکم الرجس أهل البیت ویطهرکم تطهیرا» رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم به دنبال امیر المؤمنین علیه السّلام و حضرت فاطمة و حسن و حسین علیهم السلام فرستاد و چون آمدند فرمود: «هؤلاء أهل بیتی»
المستدرک على الصحیحینج 3 158 رقم 4705 ـ سنن الکبرى بیهقی ج 7 ص 63 ـ ترجمة الإمام علی علیه السلام من تاریخ مدینة دمشق ج 2 صفحات 163 - 164 - 642 ـ شواهد التنزیل لقواعد التفضیل الحاکم الحسکانی ج 2 صفحات 61 - 682 - 684 ـ مجمع إحیاء الثقافة الإسلامیة ط 1 ـ عمدة عیون صحاح الأخبار فی مناقب إمام الأبرار ابن البطریقصفحات 40 - 23 مؤسسة النشر الإسلامی قم .
وعن عائشة قالت : کان أحب الرجال إلى رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم - تعنی الإمام علیا علیه السلام - لقد رأیته وقد أدخله تحت ثوبه وفاطمة وحسنا وحسینا ثم قال: اللهم هؤلاء أهل بیتی.
از عایشه روایت شده که میگوید: رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم از میان مردان [حضرت] علی [علیه السلام] را از همه بیشتر دوست میداشت. و حضرت را دیدم که او را به همراه فاطمه و حسن و حسین داخل ثیاب و پارچهای نمود و فرمود: اللهم هؤلاء أهل بیتی.
ترجمة الإمام علی علیه السلام من تاریخ مدینة دمشق ج 2 صفحات 163 - 164 - 642 ـ وشواهد التنزیل لقواعد التفضیل حاکم حسکانی ج 2 صفحات 61 - 682 - 684 مجمع إحیاء الثقافة الإسلامیة ط 1 ـ وعمدة عیون صحاح الأخبار فی مناقب إمام الأبرار ابن البطریق صفحات 40 - 23 مؤسسة النشر الإسلامی قم .
وعن الإمام علی علیه السلام أنه عندما نزلت آیة التطهیر قال: فقال رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم: یا علی هذه الآیة نزلت فیک وفی سبطی والأئمة من ولدک.
از امیر المؤمنین علیه السّلام روایت شده که چون آیه تطهیر نازل شد رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم فرمود: یا علی این آیه در باره تو و دو فرزندم (حسن و حسین) و امامان از فرزندان تو نازل شده است.
کفایة الأثر فی النص على الأئمة الاثنی عشر - أبو القاسم الخزاز الرازی : 156 مؤسسة النشر الإسلامی - قم .
در مصادر حدیث و تفسیری فراوانی تأکید شده است که مراد از اهل البیت در آیه تطهیر که خداوند سبحان میفرماید: «إنما یرید الله لیذهب عنکم الرجس أهل البیت ویطهرکم تطهیرا».(احزاب/33). رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم و علی بن أبی طالب و فاطمه الزهراء و دو فرزندانشان حسن و حسین صلوات الله علیهم أجمعین هستند.
مسلم در صحیح خود با إسناد به عائشة آورده است:
قالت : خرج النبی صلى الله علیه وآله وسلم غداة وعلیه مرط مرجل من شعر أسود فجاء الحسن بن علی فأدخله ثم جاء الحسین فدخل معه ثم جاءت فاطمة فأدخلها ثم جاء علی فأدخله ثم قال: «إنما یرید الله لیذهب عنکم الرجس أهل البیت ویطهرکم تطهیرا»
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم خارج شد در حالی که بر دوشش پارچهای سیاه از موی شتر داشت. حسن بن علی و حسین بن علی و بعد از آن فاطمة و بعد از آنها علی وارد شده و همگی به زیر آن پارچه داخل شدند و در این حال بود که رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم فرمود: «إنما یرید الله لیذهب عنکم الرجس أهل البیت ویطهرکم تطهیرا»
صحیح مسلم کتاب فضائل الصحابة ج 4 ص 1883 – 2424.
فخر رازی نیز روایت قبل را در تفسیر آیه تطهیر آورده و در دنباله گفته است:
واعلم أن هذه الروایة کالمتفق على صحتها بین أهل التفسیر والحدیث.
بدان که بر صحت این روایت بین اهل تفسیر و حدیث اتفاق وجود دارد.
التفسیر الکبیر فخر رازی ج 8 ص 85 ذیل آیة 61 از سورة آل عمران
ترمذی در سنن خود آورده است:
أن النبی صلى الله علیه وآله وسلم جلل على الحسن والحسین وعلی وفاطمة کساء وقال: «اللهم هؤلاء أهل بیتی وحامتی أذهب عنهم الرجس وطهرهم تطهیرا» قالت أم سلمة: وأنا معهم یا رسول الله؟ فقال: إنک على خیر.
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم کساء و پارچهای بر على و حسن و حسین و علی و فاطمه پوشاند و فرمود: «خدایا! اینان أهل بیت من وحامیان من هستند رجس و پلیدی را از اینان بردار و آنها را پاک و پاکیزه گردان. أم سلمة گفت: یا رسول الله آیا من هم از اینان هستم؟ حضرت فرمود: تو بر خیر و خوبی هستی.
سنن ترمذی ج 5 ص 351 رقم 3205 کتاب التفسیر و ج 5 ص 663 رقم 3787 و ص 669 رقم 3871 کتاب المناقب .
حاکم در مستدرک از أم سلمه روایت کرده:
قالت : فی بیتی نزلت «إنما یرید الله لیذهب عنکم الرجس أهل البیت ویطهرکم تطهیرا» قالت: فأرسل رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم إلى علی وفاطمة والحسن والحسین فقال: «هؤلاء أهل بیتی».
ام سلمه گفت: در خانه من آیه تطهیر نازل شدو بعد از نزول آن رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم دنبال [حضرت] علی [علیه السلام] و [حضرت] فاطمه [سلام الله علیها] و [حضرت امام] حسن[علیه السلام] و [حضرت امام] حسین [علیه السلام] فرستاد و بعد فرمود: اینها اهل بیت من هستند.
سپس حاکم در باره این حدیث نظر داده و میگوید:
هذا حدیث صحیح على شرط البخاری ولم یخرجاه.
این حدیث دارای شرط صحت طبق شرایط بخاری است ولی آن را ذکر نکرده است.
المستدرک على الصحیحین، ج 3، ص 146 .
وعن واثلة بن الأسقع قال: أتیت علیا فلم أجده فقالت لی فاطمة: انطلق إلى رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم یدعوه فجاء مع رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم فدخلا ودخلت معهما فدعا رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم الحسن والحسین فأقعد کل واحد منهما على فخذیه وأدنى فاطمة من حجره وزوجها ثم لف علیهم ثوبا وقال: (إنما یرید الله لیذهب عنکم الرجس أهل البیت ویطهرکم تطهیرا) ثم قال: هؤلاء أهل بیتی اللهم أهل بیتی أحق.
واثلة بن الأسقع میگوید: آمدم که خدمت [حضرت] علی علیه السلام برسم ولی آن حضرت را نیافتم، حضرت زهرا سلام الله علیها فرمود: علی به محضر رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم رفته است در همین حین آن حضرت به همراه علی وارد خانه شدند و من هم به همراه آنها داخل شدم. رسول خدا حسن و حسین را صدا کردند و هر یک را به روی زانوی خود نشاندند و فاطمه نیز نزدیک حضرت آمدند و در این حال حضرت پارچهای را بر روی آنها انداخت و فرمود: «إنما یرید الله لیذهب عنکم الرجس أهل البیت ویطهرکم تطهیرا» سپس فرمود: اینها اهل بیت من هستند خدایا اهل بیت من سزاوارترند.
سپس حاکم در باره این حدیث نظر داده و میگوید:
قال الحاکم : هذا حدیث صحیح على شرط الشیخین ولم یخرجاه.
این حدیث دارای شرط صحت طبق شرایط بخاری و مسلم است ولی آن را نیاوردهاند.
المستدرک، ج 3، ص 146 .
بعد از بیان مقدمات فوق میتوان گفت:
تعبیر «اهل البیت» که در روایت «سلمان منّا اهل البیت» انتساب نسبى یا سببى سلمان به رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم نیست که در مباحث فوق حتی کسانی همچون همسران رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم از جمله امّ سلمه نمیتوانست مشمول آن گردد. بلکه در این روایت و یا روایات دیگری که در رابطه با مقام سلمان ذکر شده به معنای نزدیکی به رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم از حیث عقیده و اخلاق و اعمال میباشد.
از این رو پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم در حق سلمان فارسى عجمى میفرماید:
سلمان منّا اهل البیت
پس در حقیقت رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم با این جمله خود ملاک اهلیت به دست ما میدهند.
برای تائید این مطلب میتوان به این روایت از امام صادق علیه السّلام استناد جست:
العیاشی : عن أبی عبیدة عن أبی جعفر علیه السلام قال : من أحبنا فهو منا أهل البیت قلت : جعلت فداک منکم ؟ قال : منا والله أما سمعت قول إبراهیم علیه السلام (من تبعنی فإنه منى)
امام باقر علیه السّلام فرمودند: هرکس ما را دوست بدارد از ماست. عرض کردم: فدایت شوم آیا از شما میباشد؟ فرمود: به خدا سوگند از ماست. آیا این سخن خداوند از قول ابراهیم را نشنیدهای؟ که میفرماید: هر کس از من پیروی نماید از من است.
الشیعة فی أحادیث الفریقین سید مرتضى أبطحی ص 339
و یا در روایتی دیگر میفرماید:
عن محمد الحلبی عن أبی عبد الله علیه السلام قال: من اتقى الله منکم وأصلح فهو منا أهل البیت قال: منکم أهل البیت؟ قال منا أهل البیت قال فیها إبراهیم: (فمن تبعنی فإنه منى) قال عمر بن یزید: قلت له من آل محمد؟ قال: أی والله من آل محمد أی والله من أنفسهم اما تسمع الله یقول: (ان أولى الناس بإبراهیم للذین اتبعوه) وقول إبراهیم: (فمن تبعنی فإنه منى).
امام صادق علیه السّلام فرمودند: هرکس از شما (شیعیان) که تقوا پیشه سازد و خود را اصلاح نماید از ما اهل بیت است . راوی گفت: از شما اهل بیت است؟ فرمود: آری از ما اهل بیت است.در آیه شریفه آمده است هرکس از من تبعیت کند از من است. باز عمر بن یزید سئوال کرد: آیا از آل محمد است؟ فرمود: آری به خدا قسم از آل محمد است از خود آنها . آیا نشنیدهای قول خداوند را که میفرماید: سزاوار ترین افراد به ایراهیم کسانی هستند که از او تبعیت میکنند و یا سخن ابراهیم در قرآن را که : هر کس از من تبعیت کند از من است.
تفسیر العیاشی، محمد بن مسعود العیاشی، ج 2، ص 231
در روایت دیگری که شیخ مفید رضوان اللّه علیه در کتاب اختصاص آورده میخوانیم: نزد حضرت صادق علیه السّلام از جناب سلمان و جعفر طیار یاد شد و بعضى جعفر را بر سلمان تفضیل دادند و ابو بصیر نیز در آن مجلس حاضر بود.
بعضى گفتند: سلمان مجوسى بود مسلمان شد. پس حضرت صادق علیه السّلام از جای بلند شد و به حالت غضبناک خطاب به ابا بصیر فرمود:
یا ابا بصیر جعله اللّه علویا بعد ان کان مجوسیا و قرشیا بعد ان کان فارسیا فصلوات اللّه على سلمان و ان لجعفر (علیه السّلام) شانا یطیر مع الملئکة فى الجنة .
فرمود: اى ابا بصیر خدا سلمان را از طایفه علوى قرار داد. بعد از آنکه در زمره مجوسى محسوب بود اگرچه در واقع به مذهب آنها نبود. و قرار داد او را از طایفه قرشى بعد از آنکه فارسى بود پس صلوات خدا بر سلمان باد . و به درستى که حضرت جعفر شأنى دارد که با ملائکه در بهشت طیران نماید.
الاختصاص، شیخ مفید، ص 341 .
و نیز در رجال کشى روایت شده: نزد حضرت باقر علیه السّلام ذکر سلمان فارسى شد پس حضرت فرمود:
مه لا تقولوا سلمان الفارسى و لکن قولوا سلمان المحمدى ذلک منا اهل البیت .
ساکت شوید نگوئید سلمان فارسى بلکه بگوئید سلمان محمدى این به جهت آنست که از ما اهل بیت مىباشد.
روضة الواعظین، فتال نیسابوری، ص 283 .
پیوندهاى مادى (نسب خویشاوندى دوستى و رفاقت) در مکتبهاى آسمانى همیشه تحت الشعاع پیوندهاى معنوى است.
در این مکتب نور چشمى و امتیاز خویشاوندى در برابر پیوند مکتبى و معنوى مفهومى ندارد.
آنجا که رابطه مکتبى وجود دارد سلمان فارسى دور افتاده که نه از خاندان پیغمبر صلّی الله علیه و آله وسلّم و نه از قریش و نه حتى از اهل مکه بود بلکه اصولا از نژاد عرب نبود طبق حدیث «سلمان منا اهل البیت» جزء خاندان رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم محسوب مىشود ولى فرزند واقعى و بلا فصل پیامبرى همچون نوح بر اثر گسستن پیوند مکتبیش با پدر آن چنان طرد مىشود که با « إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ» روبرو مىگردد.
ممکن است چنین مساله مهمى براى آنها که مادى مىاندیشند گران آید اما این واقعیتى است که در تمام ادیان آسمانى به چشم مىخورد.
به همین دلیل در احادیث اهل بیت علیه السّلام در باره شیعیانى که تنها نام تشیع بر خود مىگذارند و اثر چشمگیرى از تعلیمات و برنامههاى عملى اهل بیت علیه السّلام در زندگانى آنها دیده نمىشود جملههاى صریح و تکان دهندهاى مىخوانیم که بیانگر همان روشى است که قرآن در آیات فوق پیش گرفته است.
از امام على بن موسى الرضا ع نقل شده که روزى از دوستان خود پرسید:
مردم این آیه را چگونه تفسیر مىکنند « إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صالِحٍ» یکى از حاضران عرض کرد: بعضى معتقدند که معنى آن این است که فرزند نوح (کنعان) فرزند حقیقى او نبود. امام فرمود:
کلا لقد کان ابنه و لکن لما عصى اللَّه نفاه عن ابیه کذا من کان منا لم یطع اللَّه فلیس منا.
نه چنین نیست او براستى فرزند نوح بود اما هنگامى که گناه کرد و از جاده اطاعت فرمان خدا قدم بیرون گذاشت خداوند فرزندى او را نفى کرد همچنین کسانى که از ما باشند ولى اطاعت خدا نکنند از ما نیستند.
عیون أخبار الرضا (ع)، شیخ صدوق، ج 1، ص 258 .
بىمناسبت نیست که به قسمتى از احادیث اسلامى اشاره کنیم که آنها نیز گروههاى زیادى را که ظاهرا در زمره مسلمانان و یا پیروان مکتب اهل بیت علیهم السّلام هستند را مطرود دانسته و آنان را از صف مؤمنان و شیعیان خارج مىسازد:
1- پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله وسلّم مىفرماید:
من غش مسلما فلیس منا.
آن کس که با برادران مسلمانش تقلب و خیانت کند از ما نیست.
أمالی، شیخ صدوق، ص 515 .
2- امام صادق علیه السّلام مىفرماید:
لیس بولى لى من اکل مال مؤمن حراما.
کسى که مال مؤمنى را به گناه بخورد دوست من نیست.
کافی، شیخ کلینی، ج 5 ، ص 314 .
3- پیامبر صلّی الله علیه و آله وسلّم مىفرماید:
الا و من اکرمه الناس اتقاء شره فلیس منى.
بدانید کسى که مردم او را به خاطر اجتناب از شرش گرامى دارند از من نیست.
خصال، شیخ صدوق، ص 14.
4- امام صادق علیه السّلام فرمود:
لیس من شیعتنا من یظلم الناس.
کسى که به مردم ستم مىکند شیعه ما نیست.
تحف العقول، ابن شعبة حرانی ، ص 303 .
5- امام کاظم علیه السّلام فرمود:
لیس منا من لم یحاسب نفسه فى کل یوم .
«1»:" کسى که هر روز به حساب خویش نرسد از ما نیست.
اختصاص، شیخ مفید، ص 26.
6- پیامبر صلّی الله علیه و آله وسلّم فرمود:
من سمع رجلا ینادى یا للمسلمین فلم یجبه فلیس بمسلم.
کسى که صداى انسانى را بشنود که فریاد مىزند اى مسلمانان به دادم برسید و کمکم کنید کسى که این فریاد را بشنود و پاسخ نگوید مسلمان نیست.
وسائل الشیعة (الإسلامیة)، حر عاملی، ج 11، ص 108.
7- امام باقر ع به یکى از یارانش به نام جابر فرمود:
و اعلم یا جابر بانک لا تکون لنا ولیا حتى لو اجتمع علیک اهل مصرک و قالوا انت رجل سوء لم یحزنک ذلک و لو قالوا انک رجل صالح لم یسرک ذلک و لکن اعرض نفسک على کتاب اللَّه.
اى جابر! بدان که تو دوست ما نخواهى بود تا زمانى که اگر تمام اهل شهر تو جمع شوند و بگویند تو آدم بدى هستى غمگین نشوى و اگر همه بگویند تو آدم خوبى هستى خوشحال نشوى بلکه خود را بر کتاب خدا قرآن عرضه دارى و ضوابط خوبى و بدى را از آن بگیرى و بعد ببینى از کدام گروهى.
تحف العقول، ابن شعبة حرانی، ص 284.
این احادیث خط بطلانی است بر پندار کسانى که تنها به اسم قناعت مىکنند و از عمل و ارتباط مکتبى در میان آنها خبرى نیست. و به وضوح ثابت مىکند که در مکتب پیشوایان الهى آنچه اصل اساسى و زیر بنائى است همان ایمان به مکتب و عمل به برنامههاى آن است و همه چیز باید با این مقیاس سنجیده شود.
در پایان این حدیث را نیز اضافه کنیم که این راه سختیها نیز دارد همانگونه که در حدیث آمده:
عن امیر المؤمنین علیه السّلام : من أحبنا أهل البیت فلیعد للفقر جلبابا.
کسی که ما اهل بیت را دوست میدارد باید لباس فقر و سختی بر تن نماید.
أمالی، سید مرتضى، ج 1، ص 13.
حال با توجّه به آنچه که در بالا گفته شد علاوه بر آن که در صدد بودیم تا وجه جمع سئوال کننده را پاسخ گوئیم در ضمن سعی بر آن نمودیم تا مطالب اخلاقی دیگری نیز تقدیم نمائیم.
موفق باشید.
گروه پاسخ به شبهات .