یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَ ابْتَغُواْ إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ وَ جَاهِدُواْ فىِ سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُون». [1]
یکی از بحث های به روز در گفت و گوهای دینی موضوع توسل است که از جنبه های مختلف توسط اساتید زیادی مورد تحلیل و توضیح قرار گرفته است . اما ما قصد داریم با صحبت روی یکی از آیات قرآن به بهانه موضوع توسل به پاسخ این سوال مهم خود برسیم که خداوند خود در قرآن چگونه به این موضوع پرداخته است ؟ و یا اینکه خداوند چه کسی یا چه کسانی را برای توسل معرفی می کند ؟
" اى اهل ایمان، از خدا بترسید و به سوى او وسیله جویید و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید2."
«یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَ ابْتَغُواْ إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ وَ جَاهِدُواْ فىِ سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُون». [1]
یکی از بحث های به روز در گفت و گوهای دینی موضوع توسل است که از جنبه های مختلف توسط اساتید زیادی مورد تحلیل و توضیح قرار گرفته است . اما ما قصد داریم با صحبت روی یکی از آیات قرآن به بهانه موضوع توسل به پاسخ این سوال مهم خود برسیم که خداوند خود در قرآن چگونه به این موضوع پرداخته است ؟ و یا اینکه خداوند چه کسی یا چه کسانی را برای توسل معرفی می کند ؟
" اى اهل ایمان، از خدا بترسید و به سوى او وسیله جویید و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید2."
امر بر تقوای الهی در جای جای قرآن به چشم میخورد اما نکته مورد توجه این آیه عبارت بعدی است آری خداوند به وسیله فعل امر ابتغوا 3 فرمان دیگری صادر می نماید . وسیله جستن به سوی او که مایه رستگاری است . همان "وسیله" که علامه سید میر حامد حسین در باره اش می گوید :" مراد از «وسیله »4 شخصى است که أقرب الى اللَّه باشد در منزلت، کما قال اللَّه تعالى: أُولئِکَ الَّذِینَ یَدْعُونَ یَبْتَغُونَ إِلى رَبِّهِمُ الْوَسِیلَةَ أَیُّهُمْ أَقْرَبُ 5 و أقرب الى اللَّه به اعتبار منزلت، اول رسول است، بعد از آن امام که نائب او است،6
حال به در گاه مفسر ان اصلی کلام وحی می رویم تا مراد از "وسیله" را در یابیم :
ابن شهر آشوب در مناقب چنین روایت می کند که:
قال أمیر المؤمنین (علیه السلام) فی قوله تعالى: وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ: «أنا وسیلته».7
امیرالمومنین در مورد این آیه که خداوند فرمود : وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ، فرمود " من وسیله هستم ."
قال رسول الله (صلى الله علیه و آله): «الأئمة من ولد الحسین (علیهم السلام)، من أطاعهم فقد أطاع الله، و من عصاهم فقد عصى الله عز و جل، هم العروة الوثقى، و هم الوسیلة إلى الله تعالى» 8
پیامبر اکرم (صل الله علیه وآله) فرمودند : ائمه ی از فرزندان حسین (علیهم السلام) ،همانا هرکس از آنها اطاعت کند خدارا اطاعت نموده و هر کس بر آنها عصیان نمود خدا را عصیان نموده است آنها العروة الوثقى هستند ، آنها وسیله به سوی خدایند .
در منهج- اصبغ بن نباته از حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام روایت نموده:
"فى الجنّة لؤلؤتان الى بطنان العرش احدیهما بیضاء و الاخر صفراء فى کلّ واحد منها سبعون الف غرفة ابوابها و اکوابها من عرق واحدة فالبیضاء الوسیلة لمحمّد صلى اللّه علیه و آله و اهل بیته و الصّفراء لابراهیم و اهل بیته" یعنى در بهشت دو لؤلؤ باشد از قرار بهشت تا بطنان عرش یکى سفید و دیگرى زرد و در هر کدام هفتاد هزار غرفه است و درهاى همه از یک غرفه است. آنکه سفید باشد وسیله محمّد و آل محمّد صلى اللّه علیه و آله است و زرد وسیله حضرت ابراهیم علیه السّلام و اهل بیت اوست. 9
انس بن مالک از پیغمبر صلى اللّه علیه و آله روایت نموده که وسیله حجابى است میان بنده و خدا، یعنى رحمت و ثواب سبحانه و آن على بن ابى طالب است. چون بنده به آن توسل کند، حق تعالى او را به آن درجه رساند.10
«زهرى» گوید: بیمار شدم نزدیک به هلاکت. با خود گفتم مرا به خدا وسیلتى باید. و هیچکس را در عهد خود از حضرت على بن الحسین علیه السّلام بهتر نیافتم، خدمت آن سرور گفتم: یا بن رسول اللّه صلى اللّه علیه و آله حال مرا مشاهده مىفرمائى، بر من ببخشاى به دعائى که متضمن مغفرت باشد و موجب خلاصى من از این مرض. چه من نزد خدا از تو گرامىتر نمىبینم. فرمود: من دعا مىکنم تو آمین گو، یا تو دعا نما من آمین گویم. عرض کردم: دعا فرما من آمین گویم. حضرت دست به دعا برداشته گفت: بار خدایا پسر شهاب به من آویخته و من و پدران مرا وسیله جسته، به حق آن اخلاصى که پدران من بدرگاه عزت تو داشتهاند حاجت او را روا فرما و شفا به او مرحمت نما، و روزى بر او وسیع، و مرتبه او را در علم رفیع گران. زهرى گوید به آن خدائى که همه جانها بدست قدرت اوست بعد از آن دیگر هرگز بیمار نشدم و تنگدستى و سختى به من نرسید از آن وقت تا کنون در راحت بودم و امید دارم که خدا به میمنت دعاى آن حضرت مرا آمرزیده باشد.11
چون حق تعالى آدم را آفرید، به امر او، روح در او دمیده شد. در دست راست خود نگاه کرد پنج اشباح و تماثیل دید از نور، بعضى راکع و بعضى ساجدند. آدم گفت: بار خدایا، پیش از من بشرى آفریدهاى؟ فرمود: نه. گفت: پس این پنج صورت کیستند؟ فرمود: اینان از نسل تو به ظهور خواهند آمد. اگر اینها نبودى ترا نمىآفریدم و آسمان و زمین و عرش و کرسى و بهشت و جهنم ایجاد نمىکردم "فانا المحمود و هذا محمّد و انا العالى و هذا علىّ و انا الفاطر و هذه فاطمة و انا ذو الاحسان و هذا الحسن و انا المحسن و هذا الحسین " اى آدم به عزت و جلال من سوگند، هیچ بندهاى نباشد که مقدار خردلى بغض اینها را داشته باشد و نزد من آید، مگر آنکه او را در جهنم برم و هیچ باک ندارم. اى آدم اینها صفوة منند از میان خلق، من به اینان نجات دهم و به اینان هلاک کنم. چون ترا حاجتى به من باشد به وسیله اینها به من توسل نما و اینها را شفیع خود ساز. بعد از آن پیغمبر صلى اللّه علیه و آله فرمود: ما سفینه نجاتیم، هر که در سفینه محبّت ما نشیند، یعنى به ما متوسل و متمسک شود نجات یابد، و هر که از ما اعراض کند و ما را وسیله نجات خود نسازد و به ما متمسک نشود هلاک گردد، و هر که را حاجتى باشد باید ما را وسیله خود سازد.12
ابو سعید خدرى از پیغمبر صلى اللّه علیه و آله روایت نموده که فرمود: براى من وسیله خواهید از حق تعالى. عرض کردم: یا رسول اللّه وسیله چه باشد؟ فرمود: درجه من است در بهشت، و او را هزار پایه باشد و از پایهاى تا پایه دیگر به اندازه تاختن اسب در مدّت یک ماه است. یک پایه از جواهر، دیگرى از زبرجد، دیگرى از یاقوت و یکى از زر و دیگرى از سیم، و روز قیامت آنرا حاضر و در میان درجات پیغمبران نهند، و آن درجه در میان درجات ایشان چون ماه درخشنده باشد در میان ستارگان و هیچ پیغمبرى و صدیقى و شهیدى نیست مگر آنکه گوید: خوشا حال کسى که این درجه او باشد. پس از جانب حق تعالى ندائى رسد که این درجه محمّد صلى اللّه علیه و آله است. پس من به عرصه قیامت آیم، حلّهاى از نور پوشیده، و تاج کرامت بر سر نهاده، و على بن ابى طالب علیه السّلام در پیش من ایستاده، لواى حمد به دست و روى آن نوشته: «لا اله الّا اللّه المفلحون هم الفائزون باللّه» و چون به انبیا بگذریم، گویند: این دو، ملک مقربند. و چون به ملائکه رسیم، گویند: این دو پیغمبر مرسلند. من بیایم و در مرتبه خود نشینم و على در مرتبه پائینتر من نشیند، و هیچ نبى و رسولى و صدیقى و شهیدى نباشد مگر آنکه گوید: «طوبى لهذین العبدین ما اکرمهما عند اللّه». ندائى رسد از حضرت عزّت که همه بشنوند: «هذا حبیبى محمّد صلى اللّه علیه و آله و هذا علىّ ولیّى، طوبى لمن احبّهما و ویل لمن ابغضهما». بعد فرمود: اى على، هیچکس نباشد از دوستان تو الّا چون ندا را بشنود رویش سفید و دلش خرم گردد، و هیچکس دشمن تو نبود مگر بعد از شنیدن این ندا رویش سیاه و دلتنگ و مضطرب شود.13
در پایان آیه هم خداوند رستگارى را حصر فرموده به چهار چیز:
ایمان به معتقدات حقه.
تقوى که منبع اعمال حسنه و منشأ اخلاق نیکو است
طلب وسیله بسبب مقربان الهی
جهاد در راه خدا
و کلام آخر هم
و اذ الرّجال توسّلوا بوسیلة فوسیلتى حبّى لآل محمّد (ص)
هنگامی که تمام مردم به دنبال توسّل به وسیله ای هستند، پس وسیله ی من محبّتم به آل رسول است
اللّه طهّرهم بفضل نبیّه و ابان شیعتهم بطیب مولد
خدا آنان را به سبب فضل پیامبرش مطهّر گردانید و شیعیان آن ها را با پاکی ولادت آشکار نمود
مائده آیه 35
همان
در اینجا مراد از «تبغ» قهرا طلب شدید است چنانکه راغب در «بغى و ابتغى» بافاده کثرت تصریح میکند (قاموس قرآن، ج1، ص: 207)
وسل: الوَسِیلَةُ: المَنْزِلة عند المَلِک. و الوَسِیلة: الدَّرَجة. و الوَسِیلة: القُرْبة. و وَسَّلَ فلانٌ إِلى الله وَسِیلَةً إِذا عَمِل عملًا تقرَّب به إِلیه. : تقرب به کسی یا چیزی بوسیله کسی یا چیزی از روی رغبت (لسان العرب، ج11، ص: 724)
عبقات الانوار فى امامة الائمة الاطهار، ج10، ص: 395
مناقب ج3 ص75
عیون أخبار الرّضا (علیه السّلام) 2: 58/ 217
مجمع البیان، جلد 2، صفحه 189
تفسیر اثنا عشری، ج3، ص: 77
منهج ج 3 ص 224.
تفسیر ابو الفتوح، جلد 4 ص 193- غایة المرام، فصل اوّل، باب اوّل، حدیث اوّل (صفحه 5)- احادیث مشابه نیز در این باب و باب دوّم کتاب، مذکور است.
معالم الزلفى، محدّث بحرانى، فصل 4، باب 34، صفحه 155 (بنقل از امالى صدوق)- بحار الانوار، جلد 7، کتاب العدل و المعاد، باب 17، صفحه 326، حدیث 2.