آل سعود روی میدان مین

الحاق بحرین به عربستان بخشی از یک طرح بزرگتر است که تحت عنوان «اتحاد کامل کشورهای خلیج» مطرح گردید و حتی بعدا با پیش کشیدن بحث اضافه کردن مراکش و اردن به جمع اعضای شورای همکاری خلیج فارس «فدراسیون پادشاهی عرب» مد نظر قرار گرفت بنابراین می توان گفت از منظر آل سعود، الحاق بحرین- به دلیل وابستگی آل خلیفه به ریاض- ممکن ترین و اولین گام در راه شکل گیری فدراسیون عربی با محوریت عربستان است اما البته در این طرح خطاهای استراتژیکی هم وجود دارد که آن را در اولین گام ها با چالش مواجه می کند در اینجا ضمن بحث از ماهیت طرح عربستان به بعضی از این خطاها هم اشاره می کنیم:


1- سعودی کردن شبه جزیره عربستان- که از هفت کشور تشکیل شده- یک طرح 70 ساله است که به تعبیر معاون دبیرکل شورای همکاری از سال 2001 شدت گرفته و در طول این مدت عربستان به طرق مختلف سعی در تحقق آن داشته است. که از جمله باید به اشغال سه استان عسیر، نجران و جیزان یمن و تلاش برای سیطره بر یمن از طریق خاندان الاحمر طی 12سال گذشته، درگیری با قطر برای تصاحب خلیج سلوا و خورالعدید، درگیری با امارات بر سر تهدید مرزهای دریایی، درگیری با کویت بر سر مرزهای دریایی و جزایر ام المرادم و قارو و درگیری با عمان بر سر خطوط مرزی اشاره کرد. در طول این دوره 70 ساله حکام آل سعود تلاش کرده اند تا با استفاده از دلارهای نفتی و پشتیبانی انگلیس و آمریکا، بر کل شبه جزیره سیطره پیدا کنند. عربستان در این میان توانست تا حدی سیطره خود را بر یمن توسعه دهد و مشکلات مرزی خود را بطور موقت با امارات و کویت حل و فصل نماید اما بیداری اسلامی در کشورهای عربی به عربستان نشان داد که این توافقات می تواند یک روزه از بین برود و به ضد خود تبدیل شود. از این رو حدود شش ماه پیش پادشاه عربستان طرحی مبنی بر «اتحاد کامل کشورهای خلیج» که کارکردی فراتر از اتحادیه عرب داشت را به سران شورای همکاری ارائه کرد و در کنار آن محافل سعودی از طرح بزرگتری مبنی بر عضویت مراکش و امارات در شورای همکاری خلیج فارس سخن گفتند که در واقع به معنای تشکیل فدراسیون یا اتحادیه پادشاهی های عرب بود.
2- در بحث تشکیل فدراسیون یا اتحادیه عربی، عربستان در درجه اول با مخالفت های داخلی کشورهای مورد اشاره مواجه است. کویت، عمان و قطر در همان موقع که پادشاه عربستان از اتحاد کامل کشورهای خلیج فارس سخن گفت با آن مخالفت و استدلال کردند که این طرح هویت ضد ایرانی دارد و به مناقشات منطقه ای دامن می زند و با منافع ملی اعضا مغایرت دارد. در این میان در آذرماه سال گذشته حتی «احمد سعدون» رئیس پارلمان کویت به طعنه گفت: «اتحاد ما با کشورهایی که زندان هایشان پر از کسانی است که تنها جرمشان ابراز عقیده می باشد، سخت است» و شیخ صباح الخالد الصباح وزیر خارجه کویت در موضعی تندتر گفت: «کویت به هیچ وجه تصمیم ندارد که در این زمینه تصمیمی بگیرد.» علاوه بر این سه کشور، حتی در مورد موافقت امارات هم تردیدهای جدی وجود دارد یکی از روزنامه های وابسته به آل نهیان سه هفته پیش در سرمقاله خود نوشت: «امارات و کویت از ایده اتحاد سیاسی، اقتصادی و نظامی با عربستان استقبال نمی کنند.» از نظر کشورهای کوچک تر شبه جزیره، تبدیل شورای همکاری به اتحادیه یا فدراسیون از یک طرف به سیطره عربستان بر کل منطقه و از بین رفتن استقلال این کشورها منجر می شود و از سوی دیگر مناقشه سعودی- ایرانی را به مناقشه ای عربی- ایرانی تبدیل می کند و به امنیت و همکاری منطقه ای آسیب می زند و آنگاه بیش از همه کشورهای کوچک تر منطقه آسیب می بینند. در این بین هفته گذشته شبکه انگلیسی قطر در مقدمه یک میزگرد تلویزیونی که برای بررسی طرح عربستان برگزار کرد گفت: «فصل مشترک طرح های عربستان از جمله طرح اتحادیه عربی کینه ورزی نسبت به ایران است که کشورهای جنوب خلیج آن را به صلاح خود نمی دانند.»
3- آنچه که عربستان دنبال آن است- با یا بدون لحاظ کردن عضویت مراکش و اردن- یک فدراسیون عربی با محوریت ریاض است. فدراسیون در تعریف حقوقی به اتحاد چند کشور یا چند ایالت می گویند که واحدهای آن تنها در امور داخلی خود- با مشخص کردن ابعاد آن توسط فدراسیون- حق خودگردانی و خودمختاری را دارند و در چهار مسئله اصلی- سیاست های پولی، امور خارجی و دیپلماسی، امور نظامی و امور امنیتی- تابع فدراسیون هستند. در فدراسیون، سازمان مرکزی بر تمامی واحدهای متشکله فدراسیون نظارت و فرمانروایی دارد.» (فرهنگ ترسیم ایسم ها، محمد حاجی زاده ص 150)
با این وصف کاملا پیداست که عربستان سیطره بر کل شبه جزیره را در سر می پروراند. این امر حتما نیازمند تصویب ملی در هفت کشور شبه جزیره است چرا که براساس حقوق بین الملل و قوانین اساسی این کشورها هرگونه تغییری که هویت و استقلال کشور را در یک یا چند موضوع زیر سؤال می برد، به تصویب سه پنجم و در بعضی از کشورها به تصویب چهار پنجم مردم کشور مربوطه نیاز دارد. این در حالی است که در بعضی از قوانین اساسی حتی پا را از این فراتر گذاشته و هرگونه اقدام مغایر استقلال و تمامیت ارضی را ممنوع و باطل دانسته است. مع الوصف بدون هیچ تردیدی اگر در کشورها- حتی در کشور عربستان- همه پرسی برگزار شود، مردم با سیطره آل سعود مخالف هستند و در شش کشور یمن، کویت، قطر، بحرین، امارات و عمان مردم با مخدوش شدن تمامیت ارضی کشورشان مخالف خواهند بود.
4- وحدت کشورهای عربی اگر بر مبنای اصول و منافع عربی-اسلامی باشد بسیار خوب است و کشورهای اسلامی -حتی غیر عرب- هم باید به اندازه توان خود به آن کمک نمایند اما واقعیت این است که سران عربستان سعودی که - براساس اسناد قطعی و انکار نشده- در جنگ 33 روزه و 22 روزه- و در سایر صحنه ها- به جای اینکه در کنار مردم مظلوم و مورد تهاجم لبنان و فلسطین قرار بگیرند، هزینه دو جنگ را پیشاپیش به جنایتکاران صهیونیست داده بودند، نمی توانند داعیه دار وحدت عربی و مصالح اعراب باشند. مصالح اعراب و مصالح مسلمین دو تا نیستند که رژیم عربستان همواره سعی کرده از ظرفیت بخشی از جهان اسلام علیه بخش دیگری از جهان اسلام که بر مقاومت در برابر غرب و رژیم صهیونیستی اصرار دارند، استفاده کنند. در عین حال دلایل زیادی وجود دارد که نشان می دهد موضوع وحدت عربی که سابقه ای 60 ساله دارد با عناصر وابسته هیچگاه محقق نمی شود به دلیل پرده پوشی روی نیت واقعی- یعنی سیطره یک بخش عرب بر بقیه بخش ها- این وحدت حتی در زمانی که موضوع حساس اشغال فلسطین توسط رژیم صهیونیستی در میان بود، محقق نشد. وحدت مصر و سوریه (1337)، سه سال بیشتر دوام نیاورد وحدت مصر و لیبی (1350) یک سال بیشتر دوام پیدا نکرد، وحدت مصر و یمن (1339) یک سال بیشتر ادامه نیافت و فدراسیون عراق و اردن هم به سه سال نکشید. الان شرایط وحدت سخت تر از قبل است. از این ها گذشته وحدت و یا شکل گیری فدراسیون منطق خاص خود را داشته و در یک فرایند زمان بر -آنهم احیانا- تحقق می یابد و تحت شرایط و الزامات خاصی از حوزه تجاری و اقتصادی شروع می شود و احیانا به وحدت سیاسی می رسد. به عبارت دیگر تشکیل فدراسیون و یا اتحادیه تابع اراده سران یک یا حتی چند کشور نیست. این نشان می دهد که بحث فدراسیون عربی یا اتحادیه عربی یا اتحادیه پادشاهان عرب یک طرح سیاسی است که در مواجهه با بعضی از مشکلات مهم طرح و دنبال می شود و بی تردید در آشپزخانه ای خارج از کشورهای عربی پخت و پز شده است. بر همین اساس کم نیستند تحلیل گرانی که معتقدند این طرح بخشی از یک ماموریت اسرائیلی است که برای تخریب وجهه سیاسی ایران بر دوش عربستان گذاشته شده است. کما اینکه نخست وزیر بحرین - خلیفه بن سلمان- در گفت وگو با روزنامه سعودی الریاض هدف از این طرح را « مقابله با مسایلی چون بهار عرب و مدیریت اختلافات با ایران» اعلام کرد.
5- اما این طرح در درجه اول بحرین را تحت تاثیر قرار می دهد. انقلاب بحرین در بهمن ماه 1389 آغاز شد، یک ماه بعد، آل خلیفه از رژیم سعودی درخواست مداخله نظامی در بحرین نمود و متعاقب آن نیروهای نظامی عربستان و امارات به کشور بحرین سرازیر شدند. نیروهای نظامی سعودی حدود 14ماه از همه ظرفیت خود برای سرکوب مردم استفاده کردند ولی تظاهرات هر روز گسترده تر می شد و دامنه آن به عربستان و بخصوص شهرهای عربستانی همجوار بحرین- احساء، عوامیه و قطیف - کشیده شد و نشانه هایی از آن حتی در مراکز دانشگاهی ریاض بروز کرد در این میان آمریکایی ها و سعودی ها که از مخمصه قیام در بحرین و عربستان بشدت نگران هستند و وضعیت کنونی را مقدمه ای برای انقلاب عمومی در شبه جزیره و بخصوص در عربستان می دانند از همه ظرفیت های خود برای خاموش کردن شعله انقلاب بحرین استفاده کرده اند. حدود یک ماه پیش یک مقام بحرینی به دمشق رفت و از نظام سیاسی سوریه حمایت کرد. این یک علامت آمریکایی- سعودی و مخاطب آن هم ایران بود، در واقع آنان می خواستند که ایران در قبال آرام شدن سوریه، بحرینی ها را به سکوت فرا بخواند کما اینکه در بیستم آذرماه سال گذشته ولیعهد سعودی در جریان ملاقات با وزیر اطلاعات ایران در ریاض به رهبرمعظم انقلاب اسلامی پیغام داده بودند که از نفوذ خود - بعنوان مرجع تقلید بحرینی ها- استفاده کند و آنان را به آرامش فرا بخواند. بر این اساس می توان این احتمال را مطرح کرد که آل سعود و آل خلیفه مردم بحرین را بر سر دو راهی قرار داده اند؛ «حفظ استقلال و در عین حال تحمل رژیم آل خلیفه» و یا «از بین رفتن استقلال و تمامیت ارضی بحرین» و به گمان سعودی ها مردم در نهایت اولی را انتخاب می نمایند و خاموش می شوند با خاموش شدن آنان علاوه بر آل خلیفه، حیات رژیم عربستان نیز حداقل تا چندین سال تضمین می شود. اما البته در عین حال این ماجرا در یک چارچوب بزرگتر تحت عنوان اتحادیه عربی مطرح شده تا گمان شود از پشتوانه حمایت منطقه ای هم برخوردار است. واکنش شدید مردم بحرین و اضافه شدن اکثر 25 درصد جمعیت سنی شبه جزیره به اعتراضات نشان داد که مردم اگر تاکنون فقط برای اسقاط آل خلیفه به میدان آمده بودند حالا برای حفظ استقلال خود نیز جداگانه انگیزه داشته و آل خلیفه را مهمترین دشمن استقلال و تمامیت ارضی بحرین می دانند. کما اینکه از اسفندماه 89 که آل خلیفه پای نظامیان سعودی را به بحرین باز کرد، مشکل این رژیم دو چندان شد چرا که دعوت به مداخله نظامی علیه مردم خود یک اتفاق عجیب و بی سابقه در تاریخ بود.
6- در واقع آل سعود در این ماجرا به روی میدان مینی رفته که هیچ وسیله ای برای خنثی کردن آن در اختیار ندارد مردم در این منطقه بشدت به ایران علاقه دارند. دو روز پیش روزنامه انگلیسی گاردین با استناد به یک نظرسنجی نوشت:«عرب های منطقه، در انقلاب ایران امید به آزادی و تغییر را یافتند». جالب تر این است که براساس نظرسنجی دانشگاه مریلند آمریکا در مهرماه سال 1390 (اکتبر 2011) 85 درصد مردم عربستان از ایران در مناقشه هسته ای اش با غرب حمایت می کنند. حکام عربستان چگونه و با چه ابزاری می توانند بر این گرایش غلبه کنند همین گزارش گاردین می گوید مردم عرب از رژیم عربستان به دلیل حمایت آن از رژیم تل آویو در جریان جنگهای 33 و 22 روزه نفرت دارند.


سعدالله زارعی

منبع : عروة الوثقی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد